گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

روایات صحیح السند «مهدویت» از طریق اهل البیت علیهم السلام

  

بسم الله الرحمن الرحیم

روایات صحیح السند «مهدویت» از طریق اهل البیت علیهم السلام

برای دانلود فایل pdf این مقاله روی لینک زیر کلیک نمایید :

http://www.valiasr-aj.com/image_user/vasaeq/mahdaviyat-ahadith.pdf

**************

مقدمه

اعتقاد به مهدویت و منجی آخر الزمان، یکی از اعتقاداتی است که تمام مسلمانان بر قبول آن اتفاق دارند و تأکید دارند که شخصی در آخر الزمان از نسل حضرت زهرا سلام الله علیها قیام خواهد کرد و زمین را که پر از ظلم و جور شده است، از عدل و داد آکنده می سازد.

متأسفانه در این اواخر دیده شده است که برخی از علمای وهابی در این مسأله تشکیک کرده و می گویند که روایات مهدویت از طریق اهل تسنن با سند صحیح نقل نشده است؛ بلکه حد اکثر «حسن» هستند. به همین خاطر اثبات اصل مهدویت ممکن نیست و تشکیک در آن اشکالی ندارد.

برخی دیگر پارا فراتر گذاشته و ادعا کردند که حتی از طریق شیعه نیز اصل مهدویت قابل اثبات نیست و هیچ روایت صحیحی در این زمینه وجود ندارد.

گاهی نیز ادعا کرده اند که حتی یک روایت صحیح وجود ندارد که امام حسن عسکری علیه السلام صاحب فرزند شده باشند.

در پاسخ به این شبهه واهی که بیشتر بی سوادی و عناد گوینده اش را ثابت می کند، بر آن شدیم تا مقاله ای در این زمینه تهیه نماییم تا چهره واقعی شبهه افکنان برای مردم منصف و متدین آشکارتر شود.

از دیدگاه ما، روایات مهدویت چه از طریق اهل تسنن و چه از طریق اهل البیت علیهم السلام، با سندهای صحیح و بلکه به صورت متواتر نقل شده است.

ما در ابتدا تصریحات بزرگان اهل سنت و حتی وهابی را در باره «تواتر احادیث مهدویت» نقل و سپس به موضوع احادیث شیعیان در این زمینه خواهیم پرداخت.


تواتر أحادیث مهدویت از دیدگاه اهل تسنن ووهابیت

تعداد زیادی از علماء و بزرگان اهل تسن و حتی وهابی تصریح کرده اند که احادیث مهدویت متواتر هستند و حتی برخی از آن ها گفته اند که منکران حضرت مهدی علیه السلام کافر هستند. ما به جهت اختصار به چند مورد اشاره می کنیم:

علامه قرطبی: احادیث مهدویت صحیح و متواتر هستند

قرطبی، تفسیر پرداز شهیر اهل سنت در تفسیر خود در ذیل آیه مبارکه 33 از سوره توبه: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!» می نویسد:

وقال السدی: ذاک عند خروج المهدی لا یبقی أحد إلا دخل فی الإسلام أو أدی الجزیة وقیل: المهدی هو عیسی فقط وهو غیر صحیح لأن الأخبار الصحاح قد تواترت علی أن المهدی من عترة رسول الله صلی الله علیه وسلم فلا یجوز حمله علی عیسی.

سدی گفته: این وعده خداوند در زمان خروج حضرت مهدی علیه السلام تحقق می یابد، همان زمانی که کسی باقی نمی ماند؛ مگر این که مسلمان می شود یا جزیه پرداخت می کند.

گفته شده است که مهدی، همان عیسی علیه السلام است نه کس دیگری. این سخن درست نیست؛ زیرا روایات صحیح به صورت متواتر نقل شده است که مهدی علیه السلام از نسل رسول خدا صلی الله علیه وآله است؛ پس جایز نیست که آن را بر عیسی علیه السلام حمل کنیم.

الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبی بکر بن فرح (متوفای671هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج8، ص122، ناشر: دار الشعب - القاهرة.

سفارینی الحنبلی: روایات مهدویت متواتر معنوی است و منکر آن کافر

محمد بن أحمد بن سالم السفارینی الحنبلی متوفای1188هـ در کتاب لوامع الأنوار البهیهء، تصریح می کند که روایات مهدویت متواتر معنوی است، او از فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها است و سپس می گوید که بر اساس روایات، هر کس منکر حضرت مهدی علیه السلام شود، کافر است:

ومنها : أی من أشراط الساعة التی وردت بها الأخبار وتواترت فی مضمونها الآثار أی من العلامات العظمی وهی أولها أن یظهر «الإمام» المقتدی بأقواله وأفعاله «الخاتم» للأئمة فلا إمام بعده کما أن النبی صلی الله علیه وسلم هو الخاتم للنبوة والرسالة فلا نبی ولا رسول بعده....

وأما نسبه فإنه من أهل بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم.

ثم إن الروایات الکثیرة والأخبار الغزیرة ناطقة أنه من ولد فاطمة البتول ابنة النبی الرسول صلی الله علیه وسلم ورضی عنها وعن أولادها الطاهرین، وجاء فی بعض الأحادیث أنه من ولد العباس والأول أصح...

قال بعض حفاظ الأمة وأعیان الأئمة أن کون المهدی من ذریته صلی الله علیه وسلم مما تواتر عنه ذلک فلا یسوغ العدول ولا الالتفات إلی غیره....

قد کثرت الأقوال فی المهدی حتی قیل لا مهدی إلا عیسی، والصواب الذی علیه أهل الحق أن المهدی غیر عیسی وأنه یخرج قبل نزول عیسی علیه السلام، وقد کثرت بخروجه الروایات حتی بلغت حد التواتر المعنوی وشاع ذلک بین علماء السنة حتی عد من معتقداتهم.

وقد روی الإمام الحافظ ابن الإسکاف بسند مرضی إلی جابر بن عبد الله رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم «من کذب بالدجال فقد کفر ومن کذب بالمهدی فقد کفر»...

فالإیمان بخروج المهدی واجب کما هو مقرر عند أهل العلم ومدون فی عقائد أهل السنة والجماعة وکذا عند أهل الشیعة أیضا لکنهم زعموا أنه محمد بن الحسن العسکری کما تقدم.

خروج حضرت مهدی علیه السلام یکی از علامت های قیامت است که روایات در این باره وارد شده است و مضمون این روایات متواتر است. یکی از علامت های بزرگ قیامت و نخستین آن ها این است که امامی ظهور می کند که لازم است به گفتار و کردار او اقتدا شود، او خاتم امامت است و هیچ امامی پس از او نخواهد آمد؛ همان طوری که رسول خدا صلی الله علیه وآله خاتم نبوت و رسالت بود و هیچ نبی و رسولی بعد از او نخواهد آمد.

اما نسب او: به درستی که او از خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله است. زیرا روایات بسیاری در این باره وارد شده است که ثابت می کند او از نسل فاطمه زهرا دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله است. در برخی از روایات آمده است که او از نسل عباس است؛ ولی روایات دسته اول صحیح تر هستند.

بعضی از حفاظ و سرشناسان ائمه گفته اند: این که حضرت مهدی از نسل رسول خدا صلی الله علیه وآله است، به صورت متواتر نقل شده است؛ پس جایز نیست که ما از آن عدول و به دیگر اقوال توجه کنیم.

در باره حضرت مهدی دیدگاه های متعددی وجود دارد؛ تا جایی که برخی گفته اند: مهدی همان عیسی است. اما نظر درست که پیروان حق آن را قبول دارند، این است که مهدی غیر از حضرت عیسی علیه السلام است، او قبل از نزول عیسی خروج می کند. روایات در این باره بسیار زیاد است؛ به طوری که به حد تواتر معنوی می رسد. این روایات در علمای اهل سنت منتظر شده و از اعتقادات آن ها شده است.

امام و حافظ ابن اسکاف با سند مقبول از جابر بن عبد الله نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هر کس (خروج) دجال را تکذیب کند، کافر شده است، هر کس (خروج) حضرت مهدی علیه السلام را تکذیب کند، به درستی که کافر شده است

پس ایمان به خروج مهدی واجب است؛ چنانچه اهل عمل بر همین اعتقاد هستند و از اعتقادات اهل سنت و جماعت نیز به شمار می رود. همان طوری که شیعیان نیز بر این مسأله اعتقاد دارند؛ اما گمان کرده اند که حضرت مهدی همان محمد بن الحسن العسکری علیهما السلام است.

السفارینی الحنبلی، محمد بن أحمد بن سالم (متوفای1188هـ)، لوامع الأنوار الهیهء وسواطع الأسرار الأثریهء، ج2، ص70، 83، ناشر: المکتب الإسلامی.

أبو الحسین الآبری: روایات مهدویت متواتر هستند:

أبو الحسین محمد بن الحسین الآبری السجستانی متوفای 363هـ در کتاب مناقب الامام الشافعی تصریح کرده است که روایات مهدویت متواتر است. مزی در تهذیب الکمال و ابن قیم الجوزیه در کتاب المنار المنیف نوشته اند:

قال أبو الحسن الابری: قد تواترت الاخبار استفاضت بکثرة رواتها عن المصطفی صلی الله علیه وسلم، یعنی فی المهدی، وأنه من أهل بیته، وأنه یملک سبع سنین ویملا الأرض عدلا، وأنه یخرج عیسی بن مریم فیساعده علی قتل الدجال بباب لد بأرض فلسطین، وإنه یؤم هذه الامة، وعیسی صلوات الله علیه یصلی خلفه.

ابو الحسن الابری گفته: روایات به صورت متواتر و از طریق راویان متعدد از رسول خدا صلی الله علیه وآله در باره حضرت مهدی علیه السلام نقل شده است که او از اهل بیت آن حضرت است، هفت سال حکومت می کند و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، او همان کسی است که حضرت عیسی به همراه او خروج کرده و او را در کشتن دجال در دروازه ای که در سرزمین فلسطین وجود دارد، یاری می کند. او امام این امت خواهد شد و عیسی پشت سر او نماز می خواند.

المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزکی عبدالرحمن (متوفای742هـ)، تهذیب الکمال، ج25، ص 149، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ - 1980م؛

الزرعی الدمشقی الحنبلی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أبی بکر أیوب (مشهور به ابن القیم الجوزیة ) (متوفای751هـ)، المنار المنیف فی الصحیح والضعیف، ج 1، ص 142، تحقیق: عبد الفتاح أبو غدة، ناشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.

محمد بن علی الشوکانی: روایات مهدویت بدون شک متواتر هستند

علامه محمد بن علی الشوکانی کتابی با عنوان «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر والدجال والمسیح» دارد، در این کتاب تصریح کرده است که روایات مهدویت بدون شک متواتر است. محمد بن جعفر کتانی در کتاب نظم المتناثر سخنان شوکانی نقل کرده است:

وللقاضی العلامة محمد بن علی الشوکانی الیمنی رحمه الله رسالة سماها التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر والدجال والمسیح قال فیها والأحادیث الواردة فی المهدی التی أمکن الوقوف علیها منها خمسون حدیثا فی الصحیح والحسن والضعیف المنجبر وهی متواترة بلا شک ولا شبهة بل یصدق وصف التواتر علی ما دونها علی جمیع الاصطلاحات المحررة فی الأصول وأما الآثار عن الصحابة المصرحة بالمهدی فهی کثیرة أیضا لها حکم الرفع إذ لا مجال للاجتهاد فی مثل ذلک اه.

قاضی علامه محمد بن علی الشوکانی یمنی رساله ای دارد که عنوان او را «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر والدجال والمسیح» گذاشته است. در این کتاب گفته: احادیثی که در باره حضرت مهدی علیه السلام که امکان دسترسی به آن ها وجود دارد، پنجاه روایت است که برخی از آن ها صحیح، برخی حسن و تعداد دیگری ضعیفی است که ضعف آن ها قبل جبران است. بدون شک و تردید این روایات متواتر است. بلکه گاهی به روایتی که کمتر از روایات مهدویت بوده، بنابر تمام مبناهایی که در علم اصول وجود دارد، متواتر گفته شده است.

اما روایتی که از صحابه آمده و در آن به مهدی تصریح شده است، زیاد هستند که به همه آن ها حکم مرفوع (روایتی که صحابی از پیامبر نقل می کند) داده می شود؛ زیرا محال است که آن ها در چنین مسأله ای اجتهاد کرده باشند.

الکتانی، ابوعبد الله محمد بن جعفر (متوفای: 1345 هـ)، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ج1، ص227، تحقیق: شرف حجازی، ناشر: دار الکتب السلفیة - مصر.

محمد بن جعفر الکتانی: ابن خلدون اشتباه کرده، روایات مهدویت متواتر است

محمد بن جعفر کتانی در کتاب نظم المتناثر در رد کلام ابن خلدون می نویسد که روایات مهدویت متواتر است؛ پس انکار آن شایسته نیست:

وتتبع ابن خلدون فی مقدمته طرق أحادیث خروجه مستوعبا لها علی حسب وسعة فلم تسلم له من علة لکن ردوا علیه بأن الأحادیث الواردة فیه علی اختلاف روایاتها کثیرة جدا تبلغ حد التواتر وهی عند أحمد والترمذی وأبی داود وابن ماجه والحاکم والطبرانی وأبی یعلی الموصلی والبزار وغیرهم من دواوین الإسلام من السنن والمعاجم والمسانید وأسندوها إلی جماعة من الصحابة.

فإنکارها مع ذلک مما لا ینبغی والأحادیث یشد بعضها بعضا ویتقوی أمرها بالشواهد والمتابعات وأحادیث المهدی بعضها صحیح وبعضها حسن وبعضها ضعیف وأمره مشهور بین الکافة من أهل الإسلام علی ممر الأعصار وأنه لا بد فی آخر الزمان من ظهور رجل من أهل البیت النبوی یؤید الدین ویظهر العدل ویتبعه المسلمون ویستولی علی الممالک الإسلامیة ویسمی بالمهدی.

ابن خلدون در مقدمه خودش طریق های روایات خروج حضرت مهدی علیه السلام را به اندازه توان خودش تحقیق کرده و هیچ روایتی را بدون اشکال نمانده است؛ ولی علماء سخن او را کرده و گفته اند که روایات وارده در این زمینه با اختلافاتی که دارد، بسیار زیاد است و به حد تواتر می رسد. این روایات را احمد، ترمذی، ابو داود، ابن ماجه، حاکم، طبرانی، ابو یعلی، بزار و دیگران در کتاب های سنن، معاجم و مسانید نقل کرده اند و آن ها را به گروهی از صحابه نسبت داده اند.

بنابراین انکار آن ها شایسته نیست و این احادیث با توجه به شواهد و متابعاتی که دارد، همدیگر را تقویت می کنند. برخی از احادیث مهدویت صحیح، برخی حسن و برخی ضعیف هستند. مسأله مهدویت بین تمام مسلمانان در تمام زمان ها مشهور است که حتما در آخر الزمان مردی از اهل البیت رسول خدا صلی الله علیه وآله ظهور می کند، دین را تقویت و عدالت را آشکار می کند. مسلمانان او را همراهی کرده و بر تمام ممالک اسلامی حکومت خواهد کرد و «مهدی» نامیده می شود.

الکتانی، ابوعبد الله محمد بن جعفر (متوفای: 1345 هـ)، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ج1، ص227، تحقیق: شرف حجازی، ناشر: دار الکتب السلفیة - مصر.

عظیم آبادی: احادیث مهدی منتظر متواتر است

شمس الحق عظیم آبادی در کتاب عون المعبود، پس از نقل کلام محمد بن علی شوکانی و دیگر علمای اهل سنت در این باره، می نویسد:

فتقرر بجمیع ما سقناه أن الأحادیث الواردة فی المهدی المنتظر متواترة والأحادیث الواردة فی الدجال متواترة والأحادیث الواردة فی نزول عیسی علیه السلام متواترة

پس با تمام آن چیزهایی که ما برشمردیم، ثابت می شود که احادیث وارد شده در باره مهدی منتظر، متواتر هستند، همچنین احادیث دجار و نزول عیسی علیه السلام متواتر هستند.

العظیم آبادی، محمد شمس الحق (متوفای1329هـ)، عون المعبود شرح سنن أبی داوود، ج 11، ص308، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1995م.

بن باز مفتی اعظم عربستان: هر کس منکر مهدویت شود، کافر است

عبد العزیز بن باز مفتی اعظم سابق عربستان سعودی، یکی از چهره های شرسناس وهابیت در زمان معاصر از کسانی است که اعتقاد به مهدویت را پذیرفته و احادیث آن را متواتر دانسته است:

فأمر المهدی أمر معلوم والأحادیث فیه مستفیضة بل متواترة متعاضدة، وقد حکی غیر واحد من أهل العلم: تواترها، کما حکاه الأستاذ فی هذه المحاضرة، وهی متواترة تواترا معنویا لکثرة طرقها واختلاف مخارجها وصحابتها ورواتها وألفاظها، فهی بحق تدل علی أن هذا الشخص الموعود به أمره ثابت وخروجه حق...

وقد اطلعت علی کثیر من أحادیثه فرأیتها کما قال الشوکانی وغیره، وکما قال ابن القیم وغیره: فیها الصحیح وفیها الحسن، وفیها الضعیف المنجبر، وفیها أخبار موضوعة، ویکفینا من ذلک ما استقام سنده، سواء کان صحیحا لذاته أو لغیره، وسواء کان حسنا لذاته أو لغیره، وهکذا الأحادیث الضعیفة إذا انجبرت وشد بعضها بعضا فإنها حجة عند أهل العلم. فإن المقبول عندهم أربعة أقسام: صحیح لذاته، وصحیح لغیره، وحسن لذاته، وحسن لغیره.

هذا ما عدا المتواتر، أما المتواتر فکله مقبول سواء کان تواتره لفظیا أو معنویا، فأحادیث المهدی من هذا الباب متواترة تواترا معنویا، فتقبل بتواترها من جهة اختلاف ألفاظها ومعانیها وکثرة طرقها وتعدد مخارجها، ونص أهل العلم الموثوق بهم علی ثبوتها وتواترها.

وقد رأینا أهل العلم أثبتوا أشیاء کثیرة بأقل من ذلک، والحق أن جمهور أهل العلم - بل هو اتفاق منهم - علی ثبوت أمر المهدی، وأنه حق، وأنه سیخرج فی آخر الزمان.

أما من شذ عن أهل العلم فی هذا الباب فلا یلتفت إلی کلامه فی ذلک.

مسأله مهدویت، یک مسأله قطعی است و احادیث در این زمینه مستفیضه و بلکه متواتر هستند و همدیگر را تقویت می کنند. چندین نفر از اهل علم تواتر آن را بازگو کرده اند؛ چنانچه استاد در همین مجلس نیز آن را حکایت کرد.

این روایات متواتر معنوی است؛ زیرا طرق آن بسیار زیاد، ناقلین از صحابه ودیگران زیاد است و با االفاظ متعدد نقل شده است؛ پس به درستی دلالت می کنند که آمدن این شخص وعده داده شده، قطعی و خروج او حق است.

من روایات مهدویت را زیاد مطالعه کردم؛ پس آن ها را همان طور یافتم که شوکانی و دیگران گفته اند، همان طور که ابن قیم و دیگران گفته اند: برخی از روایات آن صحیح و برخی دیگر حسن هستند. همچنین در میان آن ها روایت ضعیف که قابل جبران است وجود دارد و احادیث جعلی نیز دیده می شود. برای ما آن روایاتی که سندش استقامت دارند، کفایت می کنند، چه صحیح لذاته باشد یا صحیح لغیره. چه حسن لذاته باشد و چه حسن لغیره. همچنین اگر احادیث ضعیف جبران شوند و همدیگر را تقویت کنند، از دیدگاه اهل علم حجت هستند؛ زیرا از دیدگاه علما روایات مقبول چند دسته هستند: ا. صحیح لذاته؛ 2. صحیح لغیره؛ 3. حسن لذاته و حسن لغیره.

آن چه گفته شد، بدون در نظر گرفتن تواتر آن است؛ اما روایات متواتر همگی آن ها پذیرفته شده است؛ چه تواتر لفظی باشد و چه تواتر معنوی؛ پس احادیث مهدی از این باب است و تواتر معنوی دارند؛ پس با توجه به تواتر آن ها و اختلاف در الفاظ و معانی و کثرت طرق و مخارجش پذیرفته می شوند. اهل علم که به آن ها اعتماد می شود، بر متواتر بودن آن ها تصریح کرده اند

گاهی می بینیم که اهل علم، چیزهای زیادی را قبول می کنند، با این که سندهای آن ها کمتر از احادیث مهدویت هستند. حق این است که عموم اهل علم و بلکه تمام آن ها اتفاق دارند که مسأله مهدی ثابت است، این مسأله حق است و او در آخر الزمان خروج خواهد کرد؛ اما سخن افراد شاذ از اهل علم در این باره، ارزش توجه کردن ندارد.

ابن باز، عبد العزیز بن عبد الله، مجموع فتاوی ومقالات متنوعه، الجزء الرابع، ص98 ـ 99، جمع وترتیب: دکتر محمد سعد الشویعر، ناشر: موقع بن باز.

http://www.binbaz.org.sa/mat/8222

و بازهم در جای دیگر تأکید می کند که روایات مهدویت متواتر است و هر کس انکار کند، کافر است:

إنکار الدجال ونزول عیسی علیه السلام

یوجد لدینا رجل ینکر المسیح الدجال والمهدی ونزول عیسی علیه السلام ویأجوج ومأجوج ولا یعتقد فی شیء منها، ویدعی عدم صحة ما ورد فی ذلک من أحادیث، مع العلم بأنه لا یفقه شیئاً فی علم الحدیث ولا فی غیره، وقد نوقش فی هذه الأمور من قبل علماء ولکنه یزعم أن کل الأحادیث الواردة فی هذه الأمور مکذوبة علی النبی صلی الله علیه وسلم ودخیلة علی الإسلام، وهو یصلی ویصوم ویأتی بالفرائض. فما حکمه؟ وفقکم الله.

مثل هذا الرجل یکون کافراً والعیاذ بالله؛ لأنه أنکر شیئاً ثابتاً عن رسول الله علیه الصلاة والسلام، فإذا کان بین له أهل العلم ووضحوا له ومع هذا أصر علی تکذیبها وإنکارها فیکون کافراً؛ لأن من کذَّب الرسول صلی الله علیه وسلم فهو کافر، ومن کذَّب الله فهو کافر، وقد صحت وتواترت هذه الأخبار عن رسول الله علیه الصلاة والسلام فی نزول المسیح ابن مریم من السماء فی آخر الزمان، ومن خروج یأجوج ومأجوج وخروج الدجال فی آخر الزمان، ومن مجیء المهدی، کل هذا الأربعة ثابتة: المهدی فی آخر الزمان یملأ الأرض قسطاً بعد أن ملئت جوراً، ونزول المسیح ابن مریم، وخروج الدجال فی آخر الزمان، وخروج یأجوج ومأجوج، کل هذا ثابت بالأحادیث الصحیحة المتواترة عن رسول الله صلی الله علیه وسلم، فإنکارها کفر وضلال نسأل الله العافیة والسلامة.

فالدجال والمسیح ابن مریم ویأجوج ومأجوج؛ هؤلاء الثلاثة لیس فیهم شک ولا ریب تواترت فیهم الأخبار عن الرسول صلی الله علیه وسلم، وأما المهدی فقد تواترت فیه الأخبار أیضاً، وحکی غیر واحد أنها تواترت عن النبی صلی الله علیه وسلم، لکن لبعض الناس فیها إشکال وتوقف، فقد یتوقف فی کفر من أنکر المهدی وحده فقط.

أما من أنکر الدجال أو المسیح ابن مریم أو یأجوج ومأجوج فلا شکَّ فی کفره ولا توقف وإنما التوقف فی من أنکر المهدی فقط، فهذا قد یُقال بالتوقف فی کفره وردته عن الإسلام؛ لأنه قد سبقه من أشکل علیه ذلک؛ والأظهر فی هذا والأقرب فی هذا کفره، وأما ما یتعلق بیأجوج ومأجوج والدجال والمسیح ابن مریم فقد کفر نسأل الله العافیة.

سؤال کننده: در این جا افرادی دیده می شود که دجال، مهدی و نزول عیسی و یأجوج و مأجوج را منکر می شود و به هیچ یک از آن ها اعتقاد ندارند و ادعا می کنند که روایات وارد شده در این زمینه ها صحت ندارد؛ با این که این افراد در باره علم حدیث و دیگر علوم تخصص ندارند. گاهی از جانب علماء نیز مناقشه می شود و آن ها خیال می کنند که احادیث وارد شده در این زمینه ها دروغ بر پیامبر است و وارد اسلام شده است؛ در حالی که این افراد نماز می خوانند، روزه می گیرند و واجبات را نیز انجام می دهند. حکم این مسأله چیست؟

پاسخ بن باز: چنین شخصی کافر است؛ زیرا او چیزی را انکار کرده است که از رسول خدا صلی الله علیه وآله ثابت شده است؛ پس اگر اهل علم آن را توضیح دهند و مسأله را روشن کنند؛ در عین حال اصرار بر تکذیب و انکار این روایات داشته باشد، کافر است؛ زیرا کسی که رسول خدا را تکذیب کند، کافر است. کسی که خداوند را تکذیب کند، کافر است.

روایات نزول مسیح پسر مریم در آخر الزمان از آسمان، خروج یأجوج و مأجوج، خروج دجال در آخر الزمان و آمدن مهدی با سند صحیح و به صورت متواتر نقل شده است. هر کدام از این چهار مورد قطعی است: مهدی در آخر الزمان زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد؛ پس از آن که پر از جور می شود. همچنین نزول عیسی بن مریم، خروج دجال در آخر الزمان و خروج یأجوج و مأجوج. همه این موارد با سندهای صحیح و متواتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده است؛ پس انکار این موارد کفر و گمراهی است. از خداوند عافیت و سلامت خواستاریم.

پس دجال، مسیح پسر مریم و یأجوج و مأجوج قطعی است و شکی در آن نیست. تردیدی نیست که روایات در این باره از رسول خدا صلی الله علیه وآله متواتر است. اما در باره مهدی نیز روایات متواتر است، چندین نفر تواتر آن را از رسول خدا صلی الله علیه وآله حکایت کرده اند؛ ولی بعضی از مردم در آن اشکال گرفته و توقف کرده اند. پس تنها در کفر کسی که مهدی را انکار کند توقف کرده اند.

اما کسی که دجال یا مسیح بن مریم و یا یأجوج و مأجوج را انکار کند، شکی در کفر او نیست و هیچ توقفی نمی شود؛ توقف تنها در منکر مهدی است. در این باره گاهی در کفر و ارتدادش از اسلام توقف شده است؛ زیرا کسانی در گذشته به آن اشکال گرفته اند؛ اما نظر بهتر و نزدیک تر به حق این است که منکر مهدی نیز کافر است؛ اما آن چه متعلق به یأجوج و مأجون و دجال و مسیح است، به درستی که کافر شده است. از خداوند عافیت می طلبیم.

بن باز، عبد العزیز بن عبد الله، فتاوی نور علی الدرب، الجزء الأول، ص355-356

http://www.binbaz.org.sa/mat/21563

بنابراین تردیدی نیست که روایات مهدویت از دیدگاه اهل سنت و حتی وهابیت متواتر است؛ اما کسانی که در این باره تشکیک می کنند و می گویند روایت صحیحی در این زمینه وجود ندارد، تنها بی سوادی و بی اطلاعی خود را به رخ همگان می کشند و جز آبرو ریزی برای خود، به اعتقاد مهدویت نمی توانند هیچگونه خدشه ای وارد سازند.


چهل حدیث صحیح در باره مهدویت از طریق اهل البیت علیهم السلام

روایات مهدویت از طریق اهل البیت علیهم السلام فوق تواتر است و حتی می توان ادعا کرد که در هیچ زمینه ای به اندازه مهدویت روایت نقل نشده باشد. حتی کتاب های مستقلی در این زمینه نوشته شده است که بهترین نمونه آن را می توان کتاب کمال الدین و تمام النعمه نوشته محدث بزرگ و افتخار شیعه، مرحوم شیخ صدوق معرفی کرد.

همچنین حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله کتابی با عنوان «منتخب الأثر» تألیف کرده اند که یکی از بهترین کتاب ها در این موضوع به شمار می رود.

بنابراین تشکیک درباره مهدویت و روایاتی که از طریق اهل بیت علیهم السلام نقل شده است، نهایت جهل و نادانی ادعا کننده را ثابت می کند و بس.

از آن جایی که روایات در این باره بسیار گسترده است، ما تنها به نقل چهل روایت که البته همگی با سند صحیح نقل شده اند، بسنده کرده و مشتاقان بحث مهدویت را به کتاب های مفصل ارجاع می دهیم.

روایات در باره مهدویت از طریق شیعیان به چند دسته تقسیم می شود:

دسته اول: تصریح به نام و نسب حضرت مهدی فرزند امام عسکری علیهما السلام

1. نام تک تک ائمه از زبان امام جواد علیه السلام

شیخ کلینی رحمت الله علیه در کتاب کافی با سند صحیح از امام جواد علیه السلام نقل می کند که آن حضرت نام تک تک ائمه علیهم السلام را آورده و تصریح می کند که حضرت حجت سلام الله علیه، فرزند حضرت امام حسن عسکری علیه السلام است:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی علیه السلام قَالَ:

أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ومَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام وهُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی یَدِ سَلْمَانَ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَجَلَسَ إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ حَسَنُ الْهَیْئَةِ واللِّبَاسِ فَسَلَّمَ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ- فَرَدَّ فَجَلَسَ ثُمَّ قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَسْأَلُکَ عَنْ ثَلَاثِ مَسَائِلَ إِنْ أَخْبَرْتَنِی بِهِنَّ عَلِمْتُ أَنَّ الْقَوْمَ رَکِبُوا مِنْ أَمْرِکَ مَا قُضِیَ عَلَیْهِمْ وأَنْ لَیْسُوا بِمَأْمُونِینَ فِی دُنْیَاهُمْ وآخِرَتِهِمْ وإِنْ تَکُنِ الْأُخْرَی عَلِمْتُ أَنَّکَ وهُمْ شَرَعٌ سَوَاءٌ

فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام سَلْنِی عَمَّا بَدَا لَکَ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنِ الرَّجُلِ إِذَا نَامَ أَیْنَ تَذْهَبُ رُوحُهُ وعَنِ الرَّجُلِ کَیْفَ یَذْکُرُ ویَنْسَی وعَنِ الرَّجُلِ کَیْفَ یُشْبِهُ وَلَدُهُ الْأَعْمَامَ والْأَخْوَالَ فَالْتَفَتَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِلَی الْحَسَنِ فَقَالَ:

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَجِبْهُ قَالَ فَأَجَابَهُ الْحَسَنُ علیه السلام فَقَالَ الرَّجُلُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ولَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ولَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِذَلِکَ

وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله والْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وأَشَارَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ

وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وأَشْهَدُ أَنَّکَ وَصِیُّهُ والْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وأَشَارَ إِلَی الْحَسَنِ علیه السلام

وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ وَصِیُّ أَخِیهِ والْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ بَعْدَهُ

وَ أَشْهَدُ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ الْحُسَیْنِ بَعْدَهُ

وَ أَشْهَدُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ

وَ أَشْهَدُ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدٍ

وَ أَشْهَدُ عَلَی مُوسَی أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ

وَ أَشْهَدُ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ

وَ أَشْهَدُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی

وَ أَشْهَدُ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ

وَ أَشْهَدُ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ

وَ أَشْهَدُ عَلَی رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ لَا یُکَنَّی ولَا یُسَمَّی حَتَّی یَظْهَرَ أَمْرُهُ فَیَمْلَأَهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً والسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکَاتُهُ.

ثُمَّ قَامَ فَمَضَی فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ اتْبَعْهُ فَانْظُرْ أَیْنَ یَقْصِدُ فَخَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام فَقَالَ مَا کَانَ إِلَّا أَنْ وَضَعَ رِجْلَهُ خَارِجاً مِنَ الْمَسْجِدِ فَمَا دَرَیْتُ أَیْنَ أَخَذَ مِنْ أَرْضِ اللَّهِ فَرَجَعْتُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَأَعْلَمْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَ تَعْرِفُهُ قُلْتُ اللَّهُ ورَسُولُهُ وأَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَعْلَمُ. قَالَ: هُوَ الْخَضِرُ علیه السلام.

«امام محمد تقی علیه السلام فرمود: امیرمؤمنان همراه حسن بن علی علیهما السلام می آمد و به دست سلمان تکیه داده بود. وارد مسجد الحرام شد و بنشست، مردی خوش قیافه و خوش لباس پیش آمد و به امیر مؤمنان علیه السلام سلام کرد. حضرت جواب سلام وی را داد. او نیز پس از این که نشست: گفت:

یا امیر مؤمنان سه سؤال از شما می پرسم، اگر جواب آن­ها را دادید، می­فهمم مردمی که بعد از پیامبر حکومت را متصرف شدند در باره تو مرتکب عملی اشتباه شده­اند و با این کار خود را محکوم ساخته­اند و در دنیا و آخرت خویش آسوده و در امان نیستند. اما اگر جواب سؤالاتم را ندادی می­فهمم که تو هم با آنها برابری.

امیر مؤمنان علیه السلام به او فرمودند: هر چه می­خواهی از من بپرس، او گفت: به من بگو:

1. وقتی انسان می­خوابد روحش کجا می رود؟

2. و چگونه می شود که انسان گاهی به یاد می آورد و گاهی فراموش می­کند؟.

3. و چگونه می شود که فرزند انسان مانند عموها و دائی­هایش می شود؟ یعنی ویژگی های وراثتی آن­ها را به ارث می­برد.

امیر مؤمنان علیه السلام رو به امام حسن علیه السلام کرده و فرمودند: ای ابا محمد! جوابش را بگو، امام حسن علیه السلام جواب سؤالات را فرمودند، آن مرد گفت: گواهی می­دهم که کسی جز خداوند، شایسته پرستش نیست و همواره به آن گواهی می دهم.

گواهی می دهم که محمد رسول خداست و همواره بدان گواهی می­دهم.

گواهی می دهم که تو وصی رسول خدا هستی و به حجت او قیام کرده ای- اشاره به امیر مؤمنان کرد- و همواره بدان گواهی می­دهم.

گواهی می دهم که تو وصی او هستی و وظایف او را انجام می­دهی- اشاره به امام حسن کرد.

گواهی می دهم که حسین بن علی وصی برادر خود و انجام دهنده وظایف وی خواهد بود.

گواهی می دهم که علی بن الحسین پس از حسین انجام دهنده و ظایف امامت اوست.

گواهی می دهم که محمد بن علی انجام دهنده وظایف امامت علی بن الحسین است.

گواهی می دهم که جعفر بن محمد جانشین و انجام دهنده وظایف امامت محمد است.

گواهی می دهم که موسی (بن جعفر) جانشین و انجام دهنده وظایف امامت جعفر بن محمد است.

گواهی می دهم که علی بن موسی جانشین و انجام دهنده وظایف امامت موسی بن جعفر است.

گواهی می دهم که محمد بن علی جانشین و انجام دهنده وظایف امامت علی بن موسی است.

گواهی می دهم که علی بن محمد جانشین و انجام دهنده وظایف امامت محمد بن علی است.

گواهی می دهم که حسن بن علی جانشین و انجام دهنده وظایف امامت علی بن محمد است.

و گواهی می­دهم که مردی از فرزندان حسن است که تا هنگام ظهور نباید به کنیه و نام خوانده شود. او زمین را از عدالت پر می­کند چنان که از ستم پر شده است.

درود و رحمت و برکات خدا بر تو باد، ای امیر مؤمنان!، سپس برخاست و برفت.

امیر مؤمنان فرمودند:

ای ابا محمد! دنبالش برو و ببین کجا می رود؟ حسن بن علی علیهما السلام بیرون آمده و فرمودند: به محض این که پایش را از مسجد بیرون گذاشت نفهمیدم به کدام سمت از زمین خدا رفت. سپس خدمت امیر مؤمنان علیه السلام بازگشتم و به او خبر دادم.

فرمود: ای ابا محمد! او را می شناسی؟ گفتم: خدا و پیغمبرش و امیر مؤمنان داناترند، فرمودند: او خضر علیه السلام بود».

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الأصول من الکافی، ج 1،ص525، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

به اعتقاد علامه محمد تقی مجلسی این روایت صحیح است و 9 سند دارد:

وفی الصحیح بتسع طرق، عن أبی هاشم الجعفری عن أبی جعفر الثانی محمد بن علی الجواد علیهما السلام قال أقبل أمیر المؤمنین ذات یوم و معه الحسن بن علی علیهما السلام و هو متکئ علی ید سلمان .

المجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی (متوفای1070هـ)، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه(ط- القدیمة)، ج 8، ص601، تحقیق: موسوی کرمانی، حسین و اشتهاردی علی پناه ، ناشر: مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور، ـ قم ، 1406هـ.

و علامه محمد باقر مجلسی رحمت الله علیه می نویسد:

باب ما جاء فی الاثنی عشر و النص علیهم من الله علیهم السلام الحدیث الأول : صحیح.

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 6، ص203.

بررسی سند روایت

مقصود از «عدة من أصحابنا» در این سند: «علی بن إبراهیم وعلی بن محمد بن عبد الله ابن أذینة وأحمد بن عبد الله بن أمیة وعلی بن الحسن» هستند که مورد اعتماد بودن آنان، جای هیچ تردیدی وجود ندارد.

الحلی الأسدی، جمال الدین أبو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر (متوفای 726هـ)، خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، ص430، تحقیق: فضیلة الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولی، 1417هـ.

احمد بن محمد البرقی:

نجاشی می­گوید: خود او مورد اعتماد است:

وکان ثقة فی نفسه...

رجال النجاشی، ص76؛ معجم رجال الحدیث، ج3، ص49، رقم: 861

داود بن القاسم أبو هاشم الجعفری:

نجاشی می­گوید: داوود بن القاسم ابو هاشم الجعفری نزد امامان معصوم علیهم السلام از جایگاه بزرگ و رفیعی برخوردار بود. وی مورد اعتماد و گرانقدر است:

کان عظیم المنزلة عند الأئمة علیهم السلام، شریف القدر، ثقة.

رجال النجاشی، ص156

شیخ طوسی نیز می­گوید: وی گرانقدر بود و نزد امامان معصوم از جایگاه بزرگ و رفیعی برخوردار بود:

جلیل القدر عظیم المنزلة عند الأئمة علیهم السلام.

الفهرست، ص124؛ معجم رجال الحدیث، ج8، ص123، رقم: 4428.

2. نام تک تک ائمه (ع) از زبان امام صادق علیه السلام

مرحوم خزاز قمی در کتاب معتبر «کفایة الأثر» روایتی را با سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل کرده است. آن حضرت اصول عقاید شیعه و از جمله امامت را به تفصیل در این روایت توضیح داده و تصریح کرده است که حضرت حجت علیه السلام فرزند حضرت امام حسن عسکری علیه السلام است:

حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَی قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامٍ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام: إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ مُعَاوِیَةُ بْنُ وَهْبٍ وعَبْدُ الْمَلِکِ بْنُ أَعْیَنَ...

ثُمَّ قَالَ علیه السلام: إِنَّ أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ وأَوْجَبَهَا عَلَی الْإِنْسَانِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ والْإِقْرَارُ لَهُ بِالْعُبُودِیَّةِ وحَدُّ الْمَعْرِفَةِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ غَیْرُهُ ولَا شَبِیهَ لَهُ ولَا نَظِیرَ لَهُ وأَنَّهُ یَعْرِفُ أَنَّهُ قَدِیمٌ مُثْبَتٌ بِوُجُودٍ غَیْرُ فَقِیدٍ مَوْصُوفٌ مِنْ غَیْرِ شَبِیهٍ ولَا مُبْطِلٍ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ.

وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ الرَّسُولِ والشَّهَادَةُ لَهُ بِالنُّبُوَّةِ وأَدْنَی مَعْرِفَةِ الرَّسُولِ الْإِقْرَارُ بِهِ بِنُبُوَّتِهِ وأَنَّ مَا أَتَی بِهِ مِنْ کِتَابٍ أَوْ أَمْرٍ أَوْ نَهْیٍ فَذَلِکَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ

وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ الَّذِی بِهِ یَأْتَمُّ بِنَعْتِهِ وصِفَتِهِ واسْمِهِ فِی حَالِ الْعُسْرِ والْیُسْرِ وأَدْنَی مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِیِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ ووَارِثُهُ وأَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وطَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ والتَّسْلِیمُ لَهُ فِی کُلِّ أَمْرٍ والرَّدُّ إِلَیْهِ والْأَخْذُ بِقَوْلِهِ.

وَ یَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِی مُوسَی ابْنِی ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِیٌّ وبَعْدَ عَلِیٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وبَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِیٌّ ابْنُهُ وبَعْدَ عَلِیٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ والْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ...

«از هشام روایت می­کنند که وی گفت: نزد حضرت صادق علیه السلام بودم. معاویة بن وهب و عبد الملک بن اعین نزد آن حضرت آمدند...

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: بهترین فرائض و واجب ترین آنها بر انسان شناخت پروردگار و اقرار به بندگی اوست، و حدّ اقل معرفت این است که به یکتایی او اقرار کند و شبیه و شریکی برای او قائل نشود، و بداند که او قدیم و ثابت و موجود است، و به چیزی مقیّد نیست، توان او را توصیف شده؛ ولی نه از روی شبیه و مانندی، و بداند که او باطل نیست و مانندش چیزی نیست و او شنوا و بینا است.

و پس از او شناخت پیامبر و گواهی به نبوت اوست، و کمترین چیزی که در شناسایی او لازم است این است که اقرار به نبوت او کند، و اینکه آنچه آورده از جمله کتاب یا امر و نهی از نزد خدای عز و جل است.

و پس از او شناخت امامی است که وصف و نام او در حال سختی و خوشی پیروی می­شود، و کمترین چیزی که در شناخت امام لازم است، این است که او به جز در مقام نبوت مشابه و همتای پیامبر و وارث اوست؛ و این که اطاعت او اطاعت خداوند و رسول اوست، و در هر امری تسلیم او باشد و (در آنچه نمی­داند) به او مراجعه کند و گفتار او را آویزه گوش کند.

و بداند که پس از رسول خدا علی بن ابی طالب علیه السلام امام است و پس از او حسن سپس حسین سپس علی بن الحسین و سپس محمد بن علی و پس از او منم، و پس از من موسی فرزندم و پس از او فرزندش علی و بعد از او محمد فرزندش پس از او نیز علی فرزندش سپس فرزندش حسن و حضرت حجت از فرزندان حسن است».

الخزاز القمی الرازی، أبی القاسم علی بن محمد بن علی، کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر، ص260 ـ 264، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر: انتشارات ـ قم، 140هـ.

این روایت مطالب زیادی را ثابت می کند؛ از جمله:

1. بعد از شناخت خداوند و پیامبران، شناخت امامی که همتراز خداوند و پیامبر در اطاعت است، واجب است؛

2. امام بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله علی بن أبی طالب، امام حسن، امام حسین علیهم السلام و... است؛

3. ائمه علیهم السلام همتراز با رسول خدا صلی الله علیه وآله هستند و تمام مقامات آن حضرت جز نبوت را دارا هستند؛

4. اطاعت از امام، اطاعت از پیامبر و اطاعت از خداوند است؛

5. آخرین امام و حجت، فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است.

بررسی سند روایت

الحسین بن علی بن الحسین بن موسی:

نجاشی و شیخ طوسی در باره او گفته اند که وی مورد اعتماد است:

ثقة.

رجال النجاشی، ص68؛ رجال الطوسی، ص423؛ معجم رجال الحدیث، ج7، ص47، رقم: 3531.

هَارُونُ بْنُ مُوسَی بن أحمد:

نجاشی می­گوید: ابو محمد التلعکبری از قبیله بنی شیبان: در میان شیعیان چهره شناخته شده و مورد اعتماد بود. وی قابل اطمینان بود و نمی­توان به او اشکال گرفت:

أبو محمد التلعکبری، من بنی شیبان: کان وجها فی أصحابنا ثقة، معتمدا لا یطعن علیه...

رجال النجاشی، ص439.

شیخ طوسی می­گوید: وی عالم گرانقدر و والا مقام است. روایات زیادی از وی نقل شده، بی نظیر و مورد اعتماد است:

جلیل القدر، عظیم المنزلة، واسع الروایة، عدیم النظر، ثقة. روی جمیع الأصول والمصنفات.

رجال الطوسی، ص449؛ معجم رجال الحدیث، ج20، ص258، 13273.

محمد بن الحسن بن ولید:

نجاشی می­گوید: بزرگ مردم قم، فقیه و پیش کسوت آنان به شمار می رفت، وی بسیار مورد اعتماد و مطمئن بود و شخصیت برجسته ای داشت:

شیخ القمیین وفقیههم، ومتقدمهم ووجههم ثقة ثقة، عین...

رجال النجاشی، ص383.

شیخ طوسی می­گوید: وی گرانقدر و والا مقام است، به علم رجال تسلط دارد و مورد اعتماد است. در فقه نکته سنج و آگاه و مطمئن است».

جلیل القدر، عارف بالرجال، موثوق به... جلیل القدر، بصیر بالفقه، ثقة.

الفهرست، ص237؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص220، رقم: 10490.

محمد بن الحسن بن فروخ الصفار:

نجاشی می­گوید: در میان عالمان شیعه قم، دارای قدر و منزلت، مورد اعتماد، گرانقدر و برتر از دیگران بوده و روایات او، افتادگی کمتری داشت:

کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقة، عظیم القدر، راجحا، قلیل السقط فی الروایة.

رجال النجاشی، ص354؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص263، رقم: 10532.

یعقوب بن یزید:

نجاشی می­گوید: وی مورد اعتماد و بسیار صادق و راستگو بود:

وکان ثقة صدوقا...

رجال النجاشی، ص450.

شیخ طوسی می­گوید: وی روایات بسیاری نقل کرده و مورد اعتماد است:

کثیر الروایة، ثقة.

الفهرست، ص264؛ معجم رجال الحدیث، ج21، ص156، رقم: 13778.

محمد بن أبی عمیر:

وی از برترین راویان شیعه و از اصحاب اجماع به شمار می رود؛ یعنی از افرادی است که هر روایتی که با سند صحیح به آن ها برسد، شیعیان اتفاق بر قبول آن دارند.

نجاشی در باره او می­گوید: وی از نظر ما و حتی مخالفان، عالم گرانقدر و والا مقام است:

جلیل القدر، عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین...

رجال النجاشی، ص326.

و شیخ طوسی می­گوید: وی مطمئن ترین، زاهدترین، با تقواترین و عابدترین شخص نزد شیعه و سنی است:

وکان من أوثق الناس عند الخاصة والعامة، وأنسکهم نسکا، وأورعهم وأعبدهم.

الفهرست، ص218؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص291 ـ 292، رقم: 10043.

هشام بن سالم:

نجاشی می­گوید: وی بسیار مورد اعتماد و اطمینان است:

ثقة ثقة.

رجال النجاشی، ص434؛ معجم رجال الحدیث، ج20، ص324.

3. امام رضا علیه السلام: امام بعد از من فرزندم امام جواد و... وحجت منتظر هستند

شیخ صدوق رحمت الله علیه در کتاب شریف عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از آن حضرت می نویسد: امام رضا علیه السلام نام تک تک جانشینان خود را تا حضرت حجت علیه السلام می برند:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ سَمِعْتُ دِعْبِلَ بْنَ عَلِیٍّ الْخُزَاعِیَّ یَقُولُ لَمَّا أَنْشَدْتُ مَوْلَایَ الرِّضَا علیه السلام قَصِیدَتِیَ الَّتِی أَوَّلُهَا

مَدَارِسُ آیَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ وَ مَنْزِلُ وَحْیٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ

فَلَمَّا انْتَهَیْتُ إِلَی قَوْلِی :

خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ یَقُومُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ والْبَرَکَاتِ

یُمَیِّزُ فِینَا کُلَّ حَقٍّ وبَاطِلٍ وَ یُجْزِی عَلَی النَّعْمَاءِ والنَّقِمَاتِ

بَکَی الرِّضَا علیه السلام بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیَّ فَقَالَ لِی یَا خُزَاعِیُّ نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَی لِسَانِکَ بِهَذَیْنِ الْبَیْتَیْنِ فَهَلْ تَدْرِی مَنْ هَذَا الْإِمَامُ ومَتَی یَقُومُ فَقُلْتُ لَا یَا سَیِّدِی إِلَّا أَنِّی سَمِعْتُ بِخُرُوجِ إِمَامٍ مِنْکُمْ یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنَ الْفَسَادِ ویَمْلَؤُهَا عَدْلًا.

فَقَالَ یَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِی مُحَمَّدٌ ابْنِی وبَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِیٌّ وبَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وبَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِی غَیْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِی ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّی یَخْرُجَ فَیَمْلَأَهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وظُلْماً وأَمَّا مَتَی فَإِخْبَارٌ عَنِ الْوَقْتِ

وَلَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیهم السلام أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه وآله قِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَتَی یَخْرُجُ الْقَائِمُ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ؟ فَقَالَ مَثَلُهُ مَثَلُ السَّاعَةِ «لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ والْأَرْضِ لا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً». (الأعراف/187).

«دعبل خزاعی می­گوید: هنگامی که قصیده خود را که با این ابیات شروع می­شد:

مدارس آیات خلت من تلاوة ومنزل وحی مقفر العرصات

برای حضرت امام رضا علیه السلام خواندم موقعیزمانی که به این شعر رسیدم:

خروج امام لا محالة خارج یقوم علی اسم اللَّه والبرکات

یمیّز فینا کلّ حقّ وباطل ویجزی علی النعماء والنقمات.

(ظهور امامی که ناگزیر از آن هستیم، حتمی است او به نام خدا و برکات او قیام می کند تا در میان ما هر حقی را از باطل تمیز دهد و پاداش هر نعمت و نقمتی را عطا نماید)

حضرت امام رضا علیه السلام با شنیدن این اشعار سخت گریستند، آنگاه رو به من کرده و فرمودند:

ای خزاعی! روح القدس با زبان تو این دو بیت را خواند! آیا می­دانی این امام کیست و چه زمانی قیام می کند؟

گفتم: آقای من ! نه! این قدر شنیده ام که امامی از نسل شما قیام می کند، و زمین را از لوث فساد پاک می گرداند و آن را پر از عدل خواهد کرد؛ چنان که پر از ظلم شده باشد.

حضرت فرمودند: ای دعبل! پسرم محمد امام بعد از من است و بعد از او پسرش علی؛ بعد از او نیز پسرش حسن و بعد از حسن پسرش حجت قائم، امام امت است که (اهل ایمان) در زمان غیبتش انتظار او را می کشند و بعد از ظهورش از وی فرمان برداری می کنند.

اگر تنها یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد خداوند آن روز را به اندازه­ای طولانی می کند تا او بیاید و جهان را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده است.

اما چه زمانی ظهور خواهد کرد؟ نمی­توان وقت آن را تعیین نمود. پدرم (موسی بن جعفر) از پدرش و آن حضرت از پدرانش از علی علیه السلام روایت کرده اند که از پیامبر صلی الله علیه وآله سؤال شد: حضرت قائم که از نسل شما است چه زمانی ظهور خواهد کرد؟ ایشان فرمودند: آمدن وی مثل آمدن روز رستاخیز است که خداوند در قرآن می­فرماید:

«لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً؛ کسی جز خداوند وقت آن را معلوم نمیکند، این مطلب در آسمان ها و زمین گران آمده» آن حضرت به طور ناگهانی به سوی شما خواهد آمد».

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص265 ـ 266، تحقیق: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت، 1404هـ ـ 1984م.

این روایت امامت امام رضا علیه السلام تا امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و همچنین غیبت طولانی حضرت حجت و ظهور آن حضرت و... ثابت می کند.

بررسی سند روایت

احمد بن زیاد بن جعفر همدانی:

نخستین راوی در سند روایت احمد بن زیاد همدانی استاد شیخ صدوق رحمت الله علیه است. وی در باره استادش می گوید:

«او شخصی مورد اعتماد، متدین و فاضل بود. رحمت و رضوان خداوند بر او باد».

وکان رجلا ثقة دینا فاضلا رحمة الله علیه ورضوانه.

کمال الدین و تمام النعمة، ص369.

علی بن ابراهیم بن هاشم:

نجاشی در باره او می گوید: «علی بن ابراهیم قمی، در نقل حدیث مطمئن و مورد اعتماد است و مذهب صحیحی دارد».

القمی، ثقة فی الحدیث، ثبت، معتمد، صحیح المذهب.

رجال النجاشی، ص260؛ معجم رجال الحدیث، ج12، ص212، رقم: 7830.

ابراهیم بن هاشم:

سید بن طاووس در سندی که ابراهیم بن هاشم در سلسله آن وجود دارد، گفته است که تمام روات آن مورد اعتماد هستند:

ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق.

فلاح السائل، ص158؛ معجم رجال الحدیث، ج1، ص291، رقم: 332.

این جمله به روشنی ثابت می کند که تمام شیعیان بر وثاقت او اجماع داشته اند.

عبد السلام بن صالح أبو الصلت الهروی:

نجاشی می­گوید: وی مورد اطمنینان است و احادیثش مطابق واقع است:

ثقة، صحیح الحدیث.

رجال النجاشی، ص245؛ معجم رجال الحدیث، ج11، ص18، رقم: 6515.

4. خداوند پروردگارم، محمد پیامبرم، علی، حسن، حسین و... وحجت بن الحسن امامانم هستند.

شیخ کلینی رحمت الله علیه در کتاب شریف کافی روایتی را نقل می کند که امام کاظم علیه السلام در این روایت به شیعیان توصیه کرده است در سجده شکر خود ذکری را بخوانند. در این ذکر از ائمه دوازده گانه علیهم السلام یاد شده است:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْمَاضِیَ علیه السلام عَمَّا أَقُولُ فِی سَجْدَةِ الشُّکْرِ فَقَدِ اخْتَلَفَ أَصْحَابُنَا فِیهِ:

فَقَالَ: قُلْ وأَنْتَ سَاجِدٌ:

اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وأُشْهِدُ مَلَائِکَتَکَ وأَنْبِیَاءَکَ ورُسُلَکَ وجَمِیعَ خَلْقِکَ أَنَّکَ اللَّهُ رَبِّی والْإِسْلَامَ دِینِی ومُحَمَّداً نَبِیِّی وعَلِیّاً وفُلَاناً وفُلَاناً إِلَی آخِرِهِمْ أَئِمَّتِی بِهِمْ أَتَوَلَّی ومِنْ عَدُوِّهِمْ أَتَبَرَّأُ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَنْشُدُکَ دَمَ الْمَظْلُومِ ثَلَاثاً

اللَّهُمَّ إِنِّی أَنْشُدُکَ بِإِیوَائِکَ عَلَی نَفْسِکَ لِأَوْلِیَائِکَ لِتُظْفِرَنَّهُمْ بِعَدُوِّکَ وعَدُوِّهِمْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وعَلَی الْمُسْتَحْفَظِینَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ...

«عبد الله بن جندب می­گوید: از امام کاظم علیه السلام در باره سجده شکر سؤال کردم و این که اصحاب ما (شیعیان) در باره آن دیدگاه های مختلفی دارند؛ پس آن حضرت فرمود که در حال سجده بگو:

«بار الها من تو را، فرشتگانت را، پیامبران و فرستادگانت را و تمامی مخلوقات و بندگانت را گواه می­گیرم که خداوند یکتا، پروردگار من است. اسلام دین من است. محمّد صلی الله علیه وآله پیامبر من و علی و فلانی و فلانی (نام همه ائمه را بیاورد) امامان و پیشوایان دین من هستند. با آنها دوست و از دشمنانشان بیزارم.

بار الها، تو را سوگند می دهم به خون ریخته شده مظلوم سه بار پروردگارا، تو را سوگند می دهم به آن قسمی که یاد کرده ای و وعده­ داده­ای که دشمنان خود را به دست ما و به دست مؤمنین هلاک کنی.

بار خدایا، تو را به آن سوگندی که یاد کرده و وعده فرموده ای تا یاران و دوستدارانت را بر دشمنان خود و دشمنان آنان (دوستداران) پیروز سازی قسم می دهم که بر محمّد و حافظان دین و اهل بیت معصوم درود فرستی»- سه بار-».

الکافی، ج 3، ص325، باب السجود و التسبیح و الدعاء فیه فی الفرائض و النوافل و ما یقال بین السجدتین.

علامه مجلسی سند این روایت را به خاطر وجود ابراهیم بن هاشم در سند «حسن» دانسته است، آن جا که می گوید:

الحدیث السابع عشر: حسن.

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 15، ص135

شیخ صدوق رحمت الله علیه با همان سند این روایت را نقل کرده است که در آن نام تک تک ائمه علیهم السلام نیز آورده شده و تصریح شده است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، فرزند امام عسکری علیه السلام است:

رَوَی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جُنْدَبٍ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام أَنَّهُ قَالَ تَقُولُ فِی سَجْدَةِ الشُّکْرِ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وأُشْهِدُ مَلَائِکَتَکَ وأَنْبِیَاءَکَ ورُسُلَکَ وجَمِیعَ خَلْقِکَ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ رَبِّی والْإِسْلَامَ دِینِی ومُحَمَّداً نَبِیِّی وعَلِیّاً والْحَسَنَ والْحُسَیْنَ- وعَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ومُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ومُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وعَلِیَّ بْنَ مُوسَی ومُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ- وعَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ والْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ والْحُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ علیهم السلام أَئِمَّتِی بِهِمْ أَتَوَلَّی ومِنْ أَعْدَائِهِمْ أَتَبَرَّأُ.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَنْشُدُک ...

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص329، ح967، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

طبق این روایت حضرت حجت علیه السلام، فرزند امام عسکری علیه السلام است.

بررسی سند روایت

علی بن ابراهیم بن هاشم:

قال النجاشی: القمی، ثقة فی الحدیث، ثبت، معتمد، صحیح المذهب.

«نجاشی می­گوید: علی بن ابراهیم بن هشام قمی در نقل روایات و احادیث مورد اعتماد و مطمئن است. و مذهب و اعتقادات راستینی نیز دارد».

معجم رجال الحدیث، ج12 ص 212، رقم: 7830.

ابراهیم بن هاشم:

سید بن طاووس در سندی که ابراهیم بن هاشم در سلسله آن وجود دارد، گفته:

ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق.

معجم رجال الحدیث، ج1 ص 291، رقم: 332.

این جمله به روشنی ثابت می کند که تمام شیعیان بر وثاقت او اجماع داشته اند.

عبد الله بن جندب:

قال الشیخ: کوفی ثقة.

«شیخ طوسی می­گوید: وی اهل کوفه و مورد اعتماد و اطمینان است».

معجم رجال الحدیث، ج11، ص 159، رقم: 6779.

دسته دوم: امام عسکری علیه السلام به شیعیانش خبر داد که صاحب فرزند شده است:

امام حسن عسکری علیه السلام در زمانی زندگی می کرد که بیشترین خفقان و اختناق از سوی دشمنان آن حضرت وجود داشت؛ تا جایی که گاه و بیگاه به خانه آن حضرت می ریختند و به دنبال وجود نازنین حضرت مهدی علیه السلام می گشتند تا او را دستگیر نموده و به خیال خودشان از نابود شدن حکومت شان جلوگیری کنند.

در چنین وضعیتی امام حسن عسکری علیه السلام نمی توانست فرزندش را به هر کسی نشان داده و همگان را از وجود آن حضرت باخبر سازد.

از این میان تنها برخی از شیعیان که امام عسکری علیه السلام به آن ها اعتماد کامل داشت، از آن حضرت شنیدند که صاحب فرزند شده و در برخی از موارد از نزدیک حضرت مهدی علیه السلام را ملاقات کردند.

5. خبر دادن به ابو هاشم جعفری

ابو هاشم جعفری از جمله راویان موثقی است که امام عسکری علیه السلام از وجود فرزندش حضرت مهدی به او خبر داده است. مرحوم کلینی این روایت را به سند صحیح آورده است:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام: جَلَالَتُکَ تَمْنَعُنِی مِنْ مَسْأَلَتِکَ فَتَأْذَنُ لِی أَنْ أَسْأَلَکَ فَقَالَ: سَلْ قُلْتُ: یَا سَیِّدِی هَلْ لَکَ وَلَدٌ؟ فَقَالَ: نَعَمْ فَقُلْتُ: فَإِنْ حَدَثَ بِکَ حَدَثٌ فَأَیْنَ أَسْأَلُ عَنْهُ؟ قَالَ: بِالْمَدِینَةِ.

ابو هاشم جعفری می گوید: به امام حسن عسکری علیه السلام عرض کردم: جلالت و بزرگی شما مرا از پرسش باز می دارد، اجازه می فرمائید از شما سؤالی کنم؟ فرمود، بپرس، عرض کردم: آقای من! آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود: آری، عرض کردم: اگر برای شما پیش آمدی کند، در کجا از او بپرسم؟ فرمود: در مدینه.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الأصول من الکافی، ج1، ص328، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

بررسی سند روایت:

در سند این روایت سه نفر از راویان: 1.محمد بن یحی العطار؛ 2. احمد بن اسحاق؛ 3. ابو هاشم جعفری واقع شده اند که باید هریک آنان را بررسی کرد.

محمد بن یحیی العطار:

راوی نخست این روایت، محمد بن یحیای عطار است. این شخص از دیدگاه رجال شناسان شیعه، ثقه است. نجاشی از بزرگان رجالیون در باره او می گوید:

«محمد بن یحیی أبو جعفر العطار القمی، شیخ أصحابنا فی زمانه، ثقة، عین، کثیر الحدیث»

محمد بن یحی ابو جعفر عطار قمی، از بزرگان اصحاب امامیه در زمان خودش، موثق، بزرگ قوم است و روایات بسیاری را نقل کرده است.

رجال النجاشی، ص353.

أحمد بن إسحاق:

دومین راوی در این روایت، احمد بن اسحاق قمی است. نجاشی در باره او می نویسد:

أحمد بن إسحاق بن عبد الله بن سعد بن مالک بن الأحوص الأشعری، أبو علی القمی، وکان وافد القمیین، وروی عن أبی جعفر الثانی وأبی الحسن علیهما السلام، وکان خاصة أبی محمد علیه السلام.

احمد بن اسحاق بن عبد الله بن سعد بن مالک بن احوص اشعری، ابو علی قمی است، او نماینده مردم قم بود و از ابی جعفر و امام علی النقی علیهما السلام روایت کرده است و از یاران ویژه ای امام حسن عسکری علیه السلام بود.

رجال النجاشی، ص91.

شیخ طوسی نیز در فهرست او را به همان عبارت نجاشی ستوده و اضافه می کند که او امام زمان علیه السلام را دیده است:

الأشعری، أبو علی، کبیر القدر، وکان من خواص أبی محمد علیه السلام، ورأی صاحب الزمان علیه السلام، وهو شیخ القمیین ووافدهم.

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، الفهرست، ص70، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامی، الطبعة الأولی1417

و در رجال خود او را ثقه دانسته است:

أحمد بن إسحاق بن سعد الأشعری، قمی، ثقة.

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، رجال الطوسی، ص397، تحقیق: جواد القیومی الأصفهانی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الأولی، 1415هـ.

أبو هاشم الجعفری:

اسم ابو هاشم، داود، فرزند قاسم و کنیه اش ابو هاشم است. او شخصی بزرگوار و مورد وثوق است.

نجاشی در باره او می نویسد:

داود بن القاسم بن إسحاق بن عبد الله بن جعفر بن أبی طالب، أبو هاشم الجعفری رحمه الله کان عظیم المنزلة عند الأئمة علیهم السلام، شریف القدر، ثقة، روی أبوه عن أبی عبد الله علیه السلام.

داود بن قاسم بن اسحاق بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب، ابو هاشم جعفری در نزد ائمه علیهم السلام دارای منزلت بزرگ بود، او یک انسان با شرافت و ثقه است. و پدرش از امام صادق علیه السلام روایت کرده است.

رجال النجاشی، ص156.

شیخ طوسی نیز او را موثق و جلیل القدر تعریف کرده است:

داود بن القاسم الجعفری، یکنی أبا هاشم، من ولد جعفر بن أبی طالب علیه السلام، ثقة جلیل القدر.

داود بن قاسم جعفری کنیه اش ابوهاشم از فرزندان جعفر بن ابی طالب علیه السلام است، او فرد موثق و جلیل القدر است.

رجال الطوسی، ص375.

بنابراین سند این روایت در نهایت اتقان و تمام روات آن از بزرگان تاریخ شیعه هستند. از نظر دلالت نیز روشن و صریح در این است که امام حسن عسکری علیه السلام فرزند دارد که ابو هاشم را به او راهنمائی می کند.

6. خبر دادن به محمد بن علی بن بلال

محمد بن علی بن بلال می گوید: دو بار امام عسکری از وجود فرزندش به من خبر داده است، مرحوم کلنیی و شیخ مفید روایت کرده اند:

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ بِلَالٍ قَالَ: خَرَجَ إِلَیَّ مِنْ أَبِی مُحَمَّدٍ قَبْلَ مُضِیِّهِ بِسَنَتَیْنِ یُخْبِرُنِی بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَیَّ مِنْ قَبْلِ مُضِیِّهِ بِثَلَاثَةِ أَیَّامٍ یُخْبِرُنِی بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِه.

محمد بن علی بن بلال می گوید: از جانب امام حسن عسکری علیه السلام، دو سال پیش از وفاتش پیامی به من رسید که از جانشین بعد از خود به من خبر داد، بار دیگر سه روز پیش از وفاتش پیامی رسید و از جانشین بعد از خود به من خبر داد.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الأصول من الکافی، ج1، ص328، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفای413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص348، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1414هـ - 1993 م.

بررسی سند رو ایت:

در سند این روایت نیز دو نفر: 1. علی بن محمد و 2. محمد بن علی بن بلال واقع شده است:

1. علی بن محمد:

علی بن محمد بن إبراهیم بن أبان الرازی الکلینی المعروف بعلان یکنی أبا الحسن. ثقة، عین. له کتاب أخبار القائم [علیه السلام].

رجال النجاشی، ص 261

2ـ محمد بن علی بن بلال:

محمد بن علی بن بلال، ثقة.

رجال الطوسی، ص401.

این روایت که با سند صحیح نقل شده است، به روشنی ثابت می کند که امام عسکری علیه السلام فرزند داشته است و به محمد بن علی بن بلال خبر داده و جانشین را معرفی کرده است.

7. خبر به ابو هاشم جعفری: به زودی صاحب فرزند خواهم شد:

شیخ طوسی رحمة الله علیه روایتی را نقل کرده است که در آن، امام حسن عسکری علیه السلام به ابو هاشم جعفری از به وجود آمدن فرزنش حضرت حجت سلام الله علیه خبر داده است:

وَرَوَی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ مَحْبُوساً مَعَ أَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی حَبْسِ الْمُهْتَدِی بْنِ الْوَاثِقِ فَقَالَ لِی یَا بَا هَاشِمٍ إِنَّ هَذَا الطَّاغِیَ أَرَادَ أَنْ یَعْبَثَ بِاللَّهِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَقَدْ بَتَرَ اللَّهُ عُمُرَهُ وَجَعَلَهُ لِلْقَائِمِ مِنْ بَعْدِهِ وَلَمْ یَکُنْ لِی وَلَدٌ وَسَأُرْزَقُ وَلَداً.

قَالَ أَبُو هَاشِمٍ فَلَمَّا أَصْبَحْنَا شُغِبَ الْأَتْرَاکُ عَلَی الْمُهْتَدِی فَقَتَلُوهُ وَوَلِیَ الْمُعْتَمِدُ مَکَانَهُ وَسَلَّمَنَا اللَّهُ تَعَالَی .

سعد بن بعد الله از ابو هاشم جعفری نقل می کند که من به همراه حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام در زندان مهتدی پسر واثق حضرت عسکری علیه السّلام زندانی بودم، آن حضرت فرمود: این ستمگر تصمیم دارد امشب با خدا به شوخی بپردازد؛ ولی خدا عمر او را قطع می کند و مقامش را در اختیار جانشینش قرار میدهد. با این که اکنون من فرزندی ندارم؛ ولی به زودی صاحب فرزند می شوم.

ابو هاشم گفت: فردا صبح ترک ها بر مهتدی شوریده او را کشتند و معتمد به جای او نشست و ما نجات یافتیم.

الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، کتاب الغیبة، ص205، تحقیق الشیخ عباد الله الطهرانی/ الشیخ علی احمد ناصح، ناشر: مؤسسة المعارف الاسلامیة، الطبعة: الأولی، 1411هـ.

سند شیخ طوسی تا سعد بن عبد الله:

عدة من أصحابنا [منهم: الشیخ أبو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان المفید والحسین بن عبید الله وأحمد بن عبدون وغیرهم؛ الفهرست، الشیخ الطوسی، ص61]

عن محمد بن علی بن الحسین بن بابویه، عن أبیه ومحمد بن الحسن، عن سعد بن عبد الله

و قال شیخ الطائفة: أخبرنا الحسین بن عبید الله وابن أبی جید، عن أحمد بن محمد بن یحیی العطار، عن أبیه، عن سعد بن الله جمیعا

مرحوم آیت الله خوئی در باره سند شیخ طوسی تا سعد بن عبد الله می گوید:

وطریق الصدوق إلیه: أبوه، ومحمد بن الحسن - رضی الله عنهما - والطریق کطریق الشیخ إلیه صحیح.

معجم رجال الحدیث، السید الخوئی، ج9، ص83.

بنابراین سند شیخ تا سعد بن عبد الله صحیح است و شکی در وثاقت این افراد نیست.

سعد بن عبد الله الأشعری:

نجاشی او را عالم بزرگ، فقیه و چهره شناخته شده شیعه معرفی کرده است:

شیخ هذه الطائفة وفقیهها ووجهها....

رجال النجاشی، ص177

و شیخ طوسی نیز می گوید که او گرانقدر و قابل اعتماد بوده است:

جلیل القدر، ثقة.

الفهرست، ص135؛ معجم رجال الحدیث، ج9، ص78، رقم: 5058

أبو هاشم الجعفری:

اسم ابو هاشم، داود، فرزند قاسم و کنیه اش ابو هاشم است. او شخصی بزرگوار و مورد وثوق است.

نجاشی در باره او می نویسد:

داود بن القاسم بن إسحاق بن عبد الله بن جعفر بن أبی طالب، أبو هاشم الجعفری رحمه الله کان عظیم المنزلة عند الأئمة علیهم السلام، شریف القدر، ثقة، روی أبوه عن أبی عبد الله علیه السلام.

داود بن قاسم بن اسحاق بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب، ابو هاشم جعفری در نزد ائمه علیهم السلام دارای منزلت بزرگ بود، او یک انسان با شرافت و ثقه است. و پدرش از امام صادق علیه السلام روایت کرده است.

رجال النجاشی، ص156.

شیخ طوسی نیز او را موثق و جلیل القدر تعریف کرده است:

داود بن القاسم الجعفری، یکنی أبا هاشم، من ولد جعفر بن أبی طالب علیه السلام، ثقة جلیل القدر.

داود بن قاسم جعفری کنیه اش ابوهاشم از فرزندان جعفر بن ابی طالب علیه السلام است، او فرد موثق و جلیل القدر است.

رجال الطوسی، ص375.

پس سند این روایت نیز صحیح است و ثابت می کند که امام عسکری علیه السلام پیش از تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از به دنیا آمدن آن حضرت خبر داده است.

دسته سوم: دیده شدن حضرت مهدی علیه السلام در زمان غیبت

علاوه بر روایاتی که گذشت و ثابت می کرد که امام عسکری علیه السلام صاحب فرزند بوده و به شیعیانش خبر داده است، روایات دیگری با سندهای صحیح در کتاب های شیعه یافت می شود که تعدادی از شیعیان خاص در زمان غیبت صغری و یا در کودکی وجود نازنین آن حضرت را دیده و برای دیگران تعریف کرده است:

8. عثمان بن سعید العمری:

یکی از کسانی که به دیدار حضرت مهدی علیه السلام بار یافته، نائب و سفیر او عثمان بن سعید عمری است، او در جواب سؤال عبد الله بن جعفر حمیری که از راویان موثق است تصریح می کند که امام زمان علیه السلام را دیده است. مرحوم کلینی این روایت را با سند صحیح این گونه نقل کرده است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَمُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی جَمِیعاً عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ قَالَ: اجْتَمَعْتُ أَنَا وَالشَّیْخُ أَبُو عَمْرٍو رَحِمَهُ اللَّهُ عِنْدَ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ فَغَمَزَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ فَقُلْتُ لَهُ: یَا أَبَا عَمْرٍو إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ شَیْ ءٍ وَمَا أَنَا بِشَاکٍّ فِیمَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهُ فَإِنَّ اعْتِقَادِی وَدِینِی أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ إِلَّا إِذَا کَانَ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ بِأَرْبَعِینَ یَوْماً فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ رُفِعَتِ الْحُجَّةُ وَأُغْلِقَ بَابُ التَّوْبَةِ فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُ نَفْساً إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْراً فَأُولَئِکَ أَشْرَارٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَهُمُ الَّذِینَ تَقُومُ عَلَیْهِمُ الْقِیَامَةُ وَلَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ أَزْدَادَ یَقِیناً وَإِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام سَأَلَ رَبَّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ یُرِیَهُ «کَیْفَ یُحْیِی الْمَوْتَی قَالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَی وَ لَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی»....

ثُمَّ قَالَ: سَلْ حَاجَتَکَ فَقُلْتُ لَهُ: أَنْتَ رَأَیْتَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِ أَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام؟ فَقَالَ: إِی وَاللَّهِ وَرَقَبَتُهُ مِثْلُ ذَا وَأَوْمَأَ بِیَدِهِ....

عبد الله بن جعفر حمیری می گوید: من با عثمان بن سعید عمروی سفیر امام زمان علیه السلام در خانه احمد بن اسحاق، وکیل امام بودیم. احمد بن اسحاق به من اشاره کرد تا از جانشین امام عسکری بپرسم، من به سفیر امام زمان عثمان بن سعید گفتم:

می خواهم سؤالی مطرح کنم. سؤال من در اثر شک و تردید نیست، زیرا کیش و آئین من بر این است که زمین از حجت خالی نمی ماند، مگر چهل روز قبل از قیامت که در آن روز حجت خدا به آسمان پر می کشد. در آن روز راه توبه و بازگشت به ایمان مسدود می شود آنسان که بعد از آن نه ایمان کسی پذیرفته شود که تا آن روز کافر بوده است، و نه کردار شایسته مردمان مورد قبول می افتد که پاداشی بر آن مترتب گردد. مردمی که در آن چهل روز بر روی زمین باشند بدکاره های خلق خدا هستند و عالم هستی بر سر همانان خراب می شود. با این اعتقاد و یقین، دوست دارم بر یقین خود بیفزایم. همانا ابراهیم خلیل از خدا مسألت کرد تا به او نشان دهد که چگونه مردگان را زنده می کند. و خدا به او گفت: مگر این را باور نداری؟ ابراهیم گفت: «چرا باور دارم. اما می خواهم اطمینان و آرامش دل بیابم». من نیز به شما که سفیر امام زمانی وثوق کامل دارم ....

عثمان بن سعید گفت: سؤال خود را مطرح کن و آنچه حاجت داری بپرس. من گفتم: «تو خودت جانشین امام حسن عسکری را دیده ای؟». گفت: آری به خدا. موقعی که او را دیدم گردن او تا این حد رشد کرده بود و به دست خود اشاره کرد...

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الأصول من الکافی، ج1، ص330، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

بررسی سند روایت:

مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ:

نجاشی در بار او می نویسد که او مورد اعتماد، سرشناس و کاتب امام عصر علیه السلام بوده است:

محمد بن عبد الله بن جعفر بن الحسین بن جامع بن مالک الحمیری أبو جعفر القمی، کان ثقة، وجها، کاتب صاحب الامر علیه السلام.

رجال النجاشی، ص 355.

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی العطار:

نجاشی می گوید که او بزرگ قمی ها در زمان خود، مورد اعتماد و سرشناس بود:

محمد بن یحیی أبو جعفر العطار القمی، شیخ أصحابنا فی زمانه، ثقة، عین، کثیر الحدیث.

رجال النجاشی، ص 353

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ:

نجاشی می گوید که او بزرگ قمی ها و سرشناس آنان بود:

عبد الله بن جعفر بن الحسین بن مالک بن جامع الحمیری أبو العباس القمی. شیخ القمیین و وجههم.

رجال النجاشی، ص 219

و شیخ طوسی نیز او را در دو کتاب خود توثیق کرده است:

عبد الله بن جعفر الحمیری القمی، یکنی أبا العباس، ثقة....

الفهرست، ص168.

عبد الله بن جعفر الحمیری، قمی، ثقة.

رجال الطوسی، ص 400

احمد بن إسحاق القمی:

نجاشی می گوید:

وکان وافد القمیین، وروی عن أبی جعفر الثانی وأبی الحسن علیهما السلام، وکان خاصة أبی محمد علیه السلام.

او نماینده مردم قم بود و از ابی جعفر و امام علی النقی علیهما السلام روایت کرده است و از یاران ویژه ای امام حسن عسکری علیه السلام بود.

رجال النجاشی، ص91.

شیخ طوسی نیز در فهرست او را به همان عبارت نجاشی ستوده و اضافه می کند که او امام زمان علیه السلام را دیده است:

الأشعری، أبو علی، کبیر القدر، وکان من خواص أبی محمد علیه السلام، ورأی صاحب الزمان علیه السلام، وهو شیخ القمیین ووافدهم.

الفهرست، ص70.

و در رجال خود او را ثقه دانسته است:

أحمد بن إسحاق بن سعد الأشعری، قمی، ثقة.

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، رجال الطوسی، ص397، تحقیق: جواد القیومی الأصفهانی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الأولی، 1415هـ.

عثمان بن سعید العمری:

شیخ طوسی می گوید که او گرانقدر، مورد اعتماد و وکیل امام علیه السلام بوده است:

عثمان بن سعید العمری الزیات، ویقال له: السمان، یکنی أبا عمرو، جلیل القدر ثقة، وکیله علیه السلام.

رجال الطوسی، ص 401.

سند این روایت صحیح اعلائی است و تمام روات آن از برترین راویان تاریخ شیعه هستند.

9. محمد بن عثمان العمری در کنار خانه خدا

شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه می نویسد: محمد بن عثمان عمری، حضرت حجت بن الحسن علیه السلام را در کنار خانه خدا زیارت کرده است:

وَرُوِیَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ أَنَّهُ قَالَ: سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِیَّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَقُلْتُ لَهُ رَأَیْتَ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ نَعَمْ وَ آخِرُ عَهْدِی بِهِ عِنْدَ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ وَهُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی.

- قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَأَرْضَاهُ وَرَأَیْتُهُ مُتَعَلِّقاً بِأَسْتَارِ الْکَعْبَةِ فِی الْمُسْتَجَارِ وَهُوَ یَقُولُ- اللَّهُمَّ انْتَقِمْ لِی مِنْ أَعْدَائِکَ.

از عبد الله بن جعفر حمیری روایت شده است که از محمد بن عثمان العمری که خداوند از او راضی باد سؤال کردم و گفتم: آیا صاحب الأمر را دیده ای؟ پس گفت: بلی، آخرین دیدارم با ایشان در کنار بیت الله الحرام بود که آن حضرت می فرمود: خدایا آن چه را که به من وعده داده ای عملی کن.

محمد بن عثمان گفت: و دیدم که پرده کعبه را در رکن مستجار گرفته و می فرمود: خدایا به وسیله من از دشمنانت انتقام بگیر.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص520، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

بررسی سند روایت:

شیخ صدوق در مشیخه کتاب من لایحضر سند خود را از عبد الله بن جعفر حمیری این گونه نقل کرده است:

وما کان فیه عن عبد الله بن جعفر الحمیری فقد رویته عن أبی، ومحمد بن الحسن، ومحمد بن موسی بن المتوکل رضی الله عنهم عن عبد الله بن جعفر بن جامع الحمیری.

من لا یحضره الفقیه، ج 4 ص 510

پس شیخ صدوق در حقیقت این روایت را از سه نفر: پدر بزگوارش، محمد بن الحسن و محمد بن موسی المتوکل از عبد الله بن جعفر از محمد بن عثمان العمری نقل کرده است.

این سند هیچ اشکالی ندارد و تمام راویان آن از بزرگان تاریخ شیعه به شمار می روند:

علی بن الحسین بن بابویه

او از فقها و از موثقین و علماء قم است، نجاشی در باره او می گوید:

شیخ القمیین فی عصره ومتقدمهم، وفقیههم، وثقتهم...

رجال النجاشی، ص261

و شیخ طوسی او را از فقهای بزرگ شیعه و ثقه می داند:

کان فقیها، جلیلا، ثقة.

الفهرست، ص157

محمد بن الحسن بن ولید:

نجاشی می گوید که او بزرگ مردم قم، فقیه باسابقه و پیش کسوت بود و دارای قدر و منزلت عظیمی است و شخصیت برجسته ای دارد:

شیخ القمیین وفقیههم، ومتقدمهم ووجههم ثقة ثقة، عین...

رجال النجاشی، ص38.

و شیخ طوسی می گوید که وی عالم گرانقدر، آگاه به علم رجال و در فقه تسلط کافی داشت و مورد اعتماد بود:

جلیل القدر، عارف بالرجال، موثوق به... جلیل القدر، بصیر بالفقه، ثقة.

الفهرست، ص237؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص220، رقم: 10490.

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ:

نجاشی می گوید که او بزرگ قمی ها و چهره سرشناس آنان بود:

عبد الله بن جعفر بن الحسین بن مالک بن جامع الحمیری أبو العباس القمی. شیخ القمیین و وجههم.

رجال النجاشی، ص 219

و شیخ طوسی نیز او را در دو کتاب خود توثیق کرده است:

علیه السلام جعفر الحمیری القمی، یکنی أبا العباس، ثقة....

الفهرست، ص168.

عبد الله بن جعفر الحمیری، قمی، ثقة.

رجال الطوسی، ص 400

محمد بن عثمان العمری

شیخ طوسی می گوید که او و پدر بزرگوارش وکیل حضرت صاحب الزمان بودند و نزد شیعیان جایگاه بلندی داشتند:

101 - محمد بن عثمان بن سعید العمری، یکنی أبا جعفر، وأبوه یکنی أبا عمرو، جمیعا وکیلان من جهة صاحب الزمان علیه السلام، ولهما منزلة جلیلة عند الطائفة.

رجال الطوسی، ص 447.

بنابراین سند این روایت هم کاملا صحیح است و ثابت می کند که محمد بن عثمان عمری آن حضرت را در زمان غیبت صغری و در کنار خانه کعبه دیده است.

10. محمد بن عثمان العمری:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ قَالَ: قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: إِنِّی أَسْأَلُکَ سُؤَالَ إِبْرَاهِیمَ رَبَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ حِینَ قَالَ لَهُ «رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ أَ وَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَلکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی» فَأَخْبِرْنِی عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ هَلْ رَأَیْتَهُ؟ قَالَ: نَعَمْ وَلَهُ رَقَبَةٌ مِثْلُ ذِی وَأَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی عُنُقِه .

عبد اللَّه بن جعفر حمیری می گوید: به محمد بن عثمان عمری گفتم من از تو همان سؤالی را می کنم که ابراهیم علیه السلام از پروردگارش پرسد وقتی گفت: «پروردگارا به من نشان بده چگونه مرده ها را زنده می کنی گفت: مگر ایمان نداری؟ عرض کرد: چرا، ولی می خواهم دلم مطمئن شود» به من خبرده از صاحب الامر که او را دیدی؟ فرمود: آری، گردنی دارد مانند این و با دست خود اشاره به گردن خود نمود.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص435، ح3، ناشر: اسلامیة ـ تهران ، الطبعة الثانیة ، 1395 هـ.

محمد بن الحسن بن ولید:

محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید أبو جعفر شیخ القمیین، وفقیههم، ومتقدمهم، ووجههم. ویقال: إنه نزیل قم، وما کان أصله منها. ثقة ثقة، عین، مسکون إلیه.

رجال النجاشی، ص 383.

محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید القمی، جلیل القدر بصیر بالفقه، ثقة.

رجال الطوسی، ص 439.

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ:

عبد الله بن جعفر بن الحسین بن مالک بن جامع الحمیری أبو العباس القمی. شیخ القمیین و وجههم.

رجال النجاشی، ص 219

علیه السلام جعفر الحمیری القمی، یکنی أبا العباس، ثقة....

الفهرست، ص168.

عبد الله بن جعفر الحمیری، قمی، ثقة.

رجال الطوسی، ص 400

محمد بن عثمان العمری:

محمد بن عثمان بن سعید، یکی از وکیلان و نواب خاص امام عصر علیه السلام بوده و جایگاه عظیمی در نزد امام عسکری و حضرت مهدی علیهما السلام داشته است؛ چنانچه شیخ طوسی در باره او و پدر بزرگوارش می نویسد:

محمد بن عثمان بن سعید العمری، یکنی أبا جعفر، وأبوه یکنی أبا عمرو، جمیعا وکیلان من جهة صاحب الزمان علیه السلام، ولهما منزلة جلیلة عند الطائفة.

رجال الطوسی، ص 447.

11. توصیف حضرت حجت علیه السلام توسط عثمان بن سعید العمری

شیخ کلینی در کتاب شریف کافی می نویسد:

4- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمْدَانَ الْقَلَانِسِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلْعَمْرِیِّ قَدْ مَضَی أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام فَقَالَ قَدْ مَضَی وَلَکِنْ قَدْ خَلَّفَ فِیکُمْ مَنْ رَقَبَتُهُ مِثْلُ هَذَا وَأَشَارَ بِیَدِهِ.

حمدان القلانسی گوید: به عثمان بن سعید گفتم: امام عسکری از دنیا رفت؟ پس گفت: بلی؛ ولی در میان باقی گذاشت کسی را که گردن او این چنین است ـ با دستش نشان داد ـ.

الکافی، ج 1، ص331

بررسی سند روایت:

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ العلان الکلینی

مرحوم نجاشی می گوید که او مورد اعتماد و چهره سرشناسی بود:

علی بن محمد بن إبراهیم بن أبان الرازی الکلینی المعروف بعلان یکنی أبا الحسن. ثقة، عین. له کتاب أخبار القائم [علیه السلام]

فهرست اسماء مصنفی الشیعة ( رجال النجاشی ) - النجاشی - ص 261.

حَمْدَانَ الْقَلَانِسِیِّ:

مرحوم کشی می گوید که او فقیه، مورد اعتماد و اهل خیر بود:

وأما محمد بن أحمد النهدی: وهو حمدان القلانسی کوفی فقیه ثقة خیر.

اختیار معرفة الرجال ( رجال الکشی )، ج2، ص812

دسته چهارم: حضرت مهدی علیه السلام نهمین فرزند، از نسل امام حسین علیه السلام است

12. رسول خدا صلی الله علیه وآله:

شیخ صدوق رحمت الله علیه در کتاب «الخصال» با سند صحیح از سلمان فارسی نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه وآله امام حسین علیه السلام را امام، فرزند امام و پدر ائمه علیهم السلام معرفی کرده است:

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله وإِذَا الْحُسَیْنُ عَلَی فَخِذَیْهِ وهُوَ یُقَبِّلُ عَیْنَیْهِ ویَلْثِمُ فَاهُ وهُوَ یَقُولُ أَنْتَ سَیِّدٌ ابْنُ سَیِّدٍ، أَنْتَ إِمَامٌ ابْنُ إِمَامٍ، أَبُو الْأَئِمَّةِ، أَنْتَ حُجَّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ، أَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِکَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ.

«سلمان فارسی رحمت الله علیه روایت می کند: نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله بودم، دیدم حسین علیه السلام بر زانوی آن حضرت نشسته، پیامبر چشم­ها و دهان وی را می بوسد و می گوید:

تو سرور امت من و فرزند سرور امت من هستی، و تو امام فرزند امام و پدر امام هستی، تو حجت خدا و پدر 9 تن از حجت های خداوندی که از نسل تو هستند که نهمین آنان، حضرت قائم است».

همین روایت در کتاب الإختصاص شیخ مفید رحمت الله علیه با سند دیگر و در کتاب الإمامة والتبصرة و کفایة الأثر با همان سند شیخ صدوق رحمت الله علیه نقل شده است.

الصدوق، محمد بن علی، الخصال، ج2، ص475، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة ـ قم؛

المفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص208، دار المفید ـ بیروت؛

ابن بابویه، علی بن الحسین، الإمامة والتبصرة من الحیرة، ص110، مدرسة الإمام المهدی ـ قم؛ الخزاز، علی بن محمد، کفایة الأثر، ص46، بیدار ـ قم، 140هـ

از این روایت نکات ذیل قابل استفاده است:

1. امام حسین علیه السلام «امام» و پدر او امیرمؤمنان علیه السلام نیز «امام» بوده است؛

2. «امامت» بعد از امام حسین در نسل آن حضرت ادامه خواهد یافت؛

3. ائمه علیهم السلام حجت خداوند بر مردم هستند؛

4. نهمین فرزندن امام حسین علیه السلام قائم آل محمد (مهدی) خواهد بود.

سند روایت:

علی بن الحسین بن بابویه:

مرحوم نجاشی او را بزرگ، پیشتاز، پیشکسوت فقها و دانشمندان قم و ثقه دانسته است:

شیخ القمیین فی عصره ومتقدمهم، وفقیههم، وثقتهم...

رجال النجاشی، ص261

و شیخ طوسی نیز می گوید که از فقهای بزرگ و مورد اعتماد بوده است:

کان فقیها، جلیلا، ثقة.

الفهرست، ص157؛ معجم رجال الحدیث، ج12، ص397ـ 398، رقم: 8076

سعد بن عبد الله الأشعری:

نجاشی او را عالم بزرگ، فقیه و چهره شناخته شده شیعه معرفی کرده است:

شیخ هذه الطائفة وفقیهها ووجهها....

رجال النجاشی، ص177

و شیخ طوسی نیز می گوید که او گرانقدر و قابل اعتماد بوده است:

جلیل القدر، ثقة.

الفهرست، ص135؛ معجم رجال الحدیث، ج9، ص78، رقم: 5058

یعقوب بن یزید:

نجاشی می­گوید که وی مورد اعتماد و بسیار راستگو بوده است:

وکان ثقة صدوقا...

رجال النجاشی، ص450

و شیخ طوسی نیز او را ثقه می داند:

کثیر الروایة، ثقة.

الفهرست، ص264؛ معجم رجال الحدیث، ج21، ص156، رقم: 13778

حماد بن عیسی:

نجاشی او در نقل حدیث قابل اعتماد و بسیار راستگو توصیف کرده است:

وکان ثقة فی حدیثه، صدوقا.

رجال النجاشی، ص142

و شیخ طوسی نیز وی را از نویسندگان شیعه و مورد اعتماد می داند:

له کتب، ثقة.

رجال الطوسی، ص334؛ معجم رجال الحدیث، ج7، ص236ـ237، رقم: 3972.

عبد الله بن مسکان:

نجاشی می گوید که از دانشمندان سرشناس و مورد اعتماد بوده است:

ثقة، عین.

رجال النجاشی، ص214

و شیخ طوسی نیز او را توثق کرده است:

عبد الله بن مسکان ثقة.

الفهرست، ص168، معجم رجال الحدیث، ج11، ص347، رقم: 7173

أبان بن تغلب:

نجاشی می نویسد که او محضر سه امام علیهم السلام را درک و جایگاه خاصی نزد آن بزرگواران داشته و شیعیان نیز برای او موقعیت ممتازی قائل بوده اند:

عظیم المنزلة فی أصحابنا، لقی علی بن الحسین، وأبا جعفر، وأبا عبد الله علیهم السلام وروی عنهم، وکانت له عندهم منزلة وقدم.

رجال النجاشی، ص10.

شیخ طوسی نیز می گوید که او جایگاه ویژه نزد شیعیان داشته و گرانقدر و محترم بوده است:

ثقة، جلیل القدر، عظیم المنزلة فی أصحابنا.

الفهرست، ص57؛ معجم رجال الحدیث، ج1، ص131، رقم: 28.

13. امیرمؤمنان علیه السلام:

شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا، هنگام نقل حدیث شریف ثقلین، نام ائمه علیهم السلام را نیز از زبان امیرمؤمنان علیه السلام نقل کرده است:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهم السلام قَالَ :...

سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَنْ مَعْنَی قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِی مَنِ الْعِتْرَةُ؟ فَقَالَ:

أَنَا وَالْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَالْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ تَاسِعُهُمْ مَهْدِیُّهُمْ وَقَائِمُهُمْ لَا یُفَارِقُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَلَا یُفَارِقُهُمْ حَتَّی یَرِدُوا عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله حَوْضَه .

«از امیر مؤمنان علیه السلام پرسیدند: معنی سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله که فرموده: «انّی مخلّف فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتی» چیست؟ عترت چه کسانی هستند؟ حضرت فرموند: مقصود از عترت، من و حسنین و نه نفر از اولاد حسین هستیم، نفر نهم مهدی و قائم عترت است، اینان از قرآن جدا نخواهند شد تا زمانی که در کنار حوض کوثر خدمت پیغمبر برسند».

الصدوق، محمد بن علی(متوفای381هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام، جص60، مؤسسة الأعلمی ـ بیروت.

این روایت ثابت می کند که اهل بیت علیهم السلام و قرآن کریم، جانشینان رسول خدا صلی الله علیه وآله بعد از آن حضرت هستند و مقصود از حدیث شریف ثقلین امامان دوازدگانه شیعه هستند. همچنین این روایت، عصمت مطلق اهل بیت علیهم السلام و همراهی همیشگی آن­ها را با قرآن گوشزد می کند.

بررسی سند روایت:

احمد بن زیاد بن جعفر همدانی:

او از اساتید شیخ صدوق رحمت الله علیه است و شیخ از او به بزرگی یاد کرده و می گوید:

وکان رجلا ثقة دینا فاضلا رحمة الله علیه ورضوانه.

«او شخص مورد اعتماد، متدین و فاضل بود، رحمت و رضوان خداوند بر او نثارش باد».

کمال الدین وتمام النعمة، ص369

با تأیید شیخ صدوق، نیازی نیست تا سخن دیگران را در این باره ذکر کنیم.

علی بن ابراهیم بن هاشم:

او از اساتید شیخ کلینی است، نجاشی در باره او می گوید: «علی بن ابراهیم قمی، در نقل حدیث مطمئن و مورد اعتماد است و مذهب صحیحی دارد».

القمی، ثقة فی الحدیث، ثبت، معتمد، صحیح المذهب.

رجال النجاشی، ص260؛ معجم رجال الحدیث، ج12، ص212، رقم: 7830.

ابراهیم بن هاشم:

سید بن طاووس در سندی که ابراهیم بن هاشم در سلسله آن وجود دارد، گفته: «ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق»

فلاح السائل، ص158؛ معجم رجال الحدیث، ج1، ص291، رقم: 332.

این جمله به روشنی ثابت می کند که تمام علمای شیعه بر وثاقت او اجماع داشته اند.

محمد بن أبی عمیر:

وی از برترین راویان شیعه و از اصحاب اجماع به شمار می رود؛ یعنی از افرادی است که هر روایتی که با سند صحیح به آن ها برسد، شیعیان اتفاق بر قبول آن دارند.

نجاشی در باره او می­گوید: وی از نظر ما و حتی مخالفان، عالمی گرانقدر و والا مقام است:

جلیل القدر، عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین...

رجال النجاشی، ص326

و شیخ طوسی می­گوید: وی مطمئن ترین، زاهدترین، با تقواترین و عابدترین شخص نزد شیعه و سنی است:

وکان من أوثق الناس عند الخاصة والعامة، وأنسکهم نسکا، وأورعهم وأعبدهم.

الفهرست، ص218؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص291 ـ 292، رقم: 10043.

غیاث بن ابراهیم التمیمی الأسدی:

نجاشی می­گوید: «وی مورد اعتماد بود و از امام صادق و امام کاظم علیهما السلام حدیث نقل کرده است».

ثقة. روی عن أبی عبد الله وأبی الحسن علیهما السلام.

رجال النجاشی، ص305؛ معجم رجال الحدیث، ج14، ص250، رقم: 9299

14. امام باقر علیه السلام:

شیخ کلینی با سند صحیح نقل می کند:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ غَزْوَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ یَکُونُ تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ بَعْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ.

«ابوبصیر از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که بعد از امام حسین بن علی علیهما السلام 9 امام خواهند آمد که نهمین امام قائم آن ها است».

الکافی، ج1، ص533

علامه مجلسی در باره سند این روایت می گوید:

الحدیث الخامس عشر: حسن کالصحیح.

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 6، ص231.

بررسی سند روایت:

علی بن ابراهیم بن هاشم:

نجاشی در باره او می گوید: «علی بن ابراهیم قمی، در نقل حدیث مطمئن و مورد اعتماد است و مذهب صحیحی دارد».

القمی، ثقة فی الحدیث، ثبت، معتمد، صحیح المذهب.

رجال النجاشی، ص260؛ معجم رجال الحدیث، ج12، ص212، رقم: 7830.

ابراهیم بن هاشم:

سید بن طاووس در سندی که ابراهیم بن هاشم در سلسله آن وجود دارد، گفته است که تمام روات آن مورد اعتماد هستند:

ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق.

فلاح السائل، ص158؛ معجم رجال الحدیث، ج1، ص291، رقم: 332.

این جمله به روشنی ثابت می کند که تمام شیعیان بر وثاقت او اجماع داشته اند.

محمد بن أبی عمیر:

وی از برترین راویان شیعه و از اصحاب اجماع به شمار می رود؛ یعنی از افرادی است که هر روایتی که با سند صحیح به آن ها برسد، شیعیان اتفاق بر قبول آن دارند.

نجاشی در باره او می­گوید: وی از نظر ما و حتی مخالفان، عالم گرانقدر و والا مقام است:

جلیل القدر، عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین...

رجال النجاشی، ص326.

و شیخ طوسی می­گوید: وی مطمئن ترین، زاهدترین، با تقواترین و عابدترین شخص نزد شیعه و سنی است:

وکان من أوثق الناس عند الخاصة والعامة، وأنسکهم نسکا، وأورعهم وأعبدهم.

الفهرست، ص218؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص291 ـ 292، رقم: 10043.

سعید بن غزوان:

نجاشی می­گوید: او مورد اعتماد است.

ثقة.

رجال النجاشی، ص181؛ معجم رجال الحدیث، ج9، ص133، رقم: 5172

ابو بصیر اسدی:

او یکی از اصحاب اجماع است که علمای شیعه اتفاق دارند اگر روایتی با سند صحیح به او منتهی شود، صحیح است. نجاشی در باره او می نویسد:

«یحیی بن قاسم، أبو بصیر أسدی یا به عبارت دیگر أبو محمد: مورد اعتماد و بزرگ قوم و دارای قدر منزلت بوده است».

یحیی بن القاسم، أبو بصیر الأسدی، وقیل أبو محمد: ثقة، وجیه...

رجال النجاشی، ص441؛ معجم رجال الحدیث، ج21، ص79، رقم: 13599.

دسته پنجم: چهارمین فرزند از فرزندان امام رضا علیه السلام

15. روایت امام رضا علیه السلام

امام هشتم علیه السلام به ریان بن صلت می فرماید: صاحب الامر چهارمین شخص از فرزندان من است:

7- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام: أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ؟

فَقَالَ أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَکِنِّی لَسْتُ بِالَّذِی أَمْلَؤُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَکَیْفَ أَکُونُ ذَلِکَ عَلَی مَا تَرَی مِنْ ضَعْفِ بَدَنِی وَإِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِی إِذَا خَرَجَ کَانَ فِی سِنِّ الشُّیُوخِ وَمَنْظَرِ الشُّبَّانِ قَوِیّاً فِی بَدَنِهِ حَتَّی لَوْ مَدَّ یَدَهُ إِلَی أَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ لَقَلَعَهَا وَلَوْ صَاحَ بَیْنَ الْجِبَالِ لَتَدَکْدَکَتْ صُخُورُهَا یَکُونُ مَعَهُ عَصَا مُوسَی وَخَاتَمُ سُلَیْمَانَ علیه السلام ذَاکَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِی یُغَیِّبُهُ اللَّهُ فِی سِتْرِهِ مَا شَاءَ ثُمَّ یُظْهِرُهُ فَیَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً.

ریان بن صلت می گوید به امام رضا علیه السلام عرض کردم شما صاحب الامر هستید؟ فرمود من هم صاحب الامرم ولی آن صاحب الامر نیستم که زمین را پر از عدالت کند چنانچه پر از ستم شده است و چگونه او باشم با اینکه می بینی بدنم ضعیف است ولی قائم آنست که چون ظهور کند در سن پیرانست و سیمای جوانان دارد نیرومند باشد تا بجائی که اگر دست به بزرگترین درخت زمین اندازد آن را از جا بکند و اگر میان کوهها نعره کشد سنگهای آنها از هم بپاشد با او است عصای موسی و خاتم سلیمان علیهما السلام او چهارمین فرزند من است خدا او را زیر پرده خود دارد تا بخواهد سپس او را ظاهر کند تا زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از جور و ستم شده است.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص 376، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ( التابعة ) لجماعة المدرسین ـ قم، 1405هـ.

بررسی سند روایت:

احمد بن زیاد بن جعفر همدانی:

او از اساتید شیخ صدوق رحمت الله علیه است و شیخ از او به بزرگی یاد کرده و می گوید:

وکان رجلا ثقة دینا فاضلا رحمة الله علیه ورضوانه.

«او شخص مورد اعتماد، متدین و فاضل بود، رحمت و رضوان خداوند بر او نثارش باد».

کمال الدین وتمام النعمة، ص369

با تأیید شیخ صدوق، نیازی نیست تا سخن دیگران را در این باره ذکر کنیم.

علی بن ابراهیم بن هاشم:

او از اساتید شیخ کلینی است، نجاشی در باره او می گوید: «علی بن ابراهیم قمی، در نقل حدیث مطمئن و مورد اعتماد است و مذهب صحیحی دارد».

القمی، ثقة فی الحدیث، ثبت، معتمد، صحیح المذهب.

رجال النجاشی، ص260؛ معجم رجال الحدیث، ج12، ص212، رقم: 7830.

ابراهیم بن هاشم:

سید بن طاووس در سندی که ابراهیم بن هاشم در سلسله آن وجود دارد، گفته: «ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق»

فلاح السائل، ص158؛ معجم رجال الحدیث، ج1، ص291، رقم: 332.

این جمله به روشنی ثابت می کند که تمام علمای شیعه بر وثاقت او اجماع داشته اند.

ریان بن الصلت:

نجاشی می گوید که او مورد اعتماد و بسیار راستگو بوده است:

روی عن الرضا علیه السلام، کان ثقة صدوقا.

رجال النجاشی، ص165

و شیخ طوسی نیز می گوید که او مورد اعتماد و اصالتا اهل خراسان بوده است:

بغدادی، ثقة، خراسانی الأصل.

رجال الطوسی، ص357

معجم رجال الحدیث، ج8، ص 217.

دسته ششم: مخفی بودن ولادت حضرت مهدی علیه السلام

16. امام رضا علیه السلام: ولادت مهدی علیه السلام مخفی اما نسبش آشکار

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین می نویسد:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام إِنَّا لَنَرْجُو أَنْ تَکُونَ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ وَأَنْ یَرُدَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَیْکَ مِنْ غَیْرِ سَیْفٍ فَقَدْ بُویِعَ لَکَ وَضُرِبَتِ الدَّرَاهِمُ بِاسْمِکَ.

فَقَالَ: مَا مِنَّا أَحَدٌ اخْتَلَفَتْ إِلَیْهِ الْکُتُبُ وَسُئِلَ عَنِ الْمَسَائِلِ وَأَشَارَتْ إِلَیْهِ الْأَصَابِعُ وَحُمِلَتْ إِلَیْهِ الْأَمْوَالُ إِلَّا اغْتِیلَ أَوْ مَاتَ عَلَی فِرَاشِهِ حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِهَذَا الْأَمْرِ رَجُلًا خَفِیَ الْمَوْلِدِ وَالْمَنْشَإِ غَیْرَ خَفِیٍّ فِی نَسَبِهِ.

ایوب بن نوح گفت: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: امیدوارم صاحب الامر تو باشی و خدا آن را بدون شمشیر کشیدن به تو برگرداند، به درستی که با شما بیعت شده است و به نام شما سکه زده اند.

آن حضرت فرمود: کسی از ما امامان نباشد که نامه ها نزد وی رفت و آمد نماید و از او مسأله پرسند و انگشت نما باشد و به وی مال امام بدهند جز آن که ربوده شود یا بر بستر خود بمیرد، تا خدای عز و جل برای این امر مردی را بر انگیزد که ولادت و زندگانیش مخفی و نسبش آشکار است.

کمال الدین وتمام النعمة، ص370

بررسی سند روایت

محمد بن الحسن بن ولید:

نجاشی می­گوید: بزرگ مردم قم، فقیه و پیش کسوت آنان به شمار می رفت، وی بسیار مورد اعتماد و مطمئن بود و شخصیت برجسته ای داشت.

شیخ القمیین وفقیههم، ومتقدمهم ووجههم ثقة ثقة، عین...

رجال النجاشی، ص383.

شیخ طوسی می­گوید: وی گرانقدر و والا مقام است، به علم رجال تسلط دارد و مورد اعتماد است. در فقه نکته سنج و آگاه و مطمئن است».

جلیل القدر، عارف بالرجال، موثوق به... جلیل القدر، بصیر بالفقه، ثقة.

الفهرست، ص237؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص220، رقم: 10490.

محمد بن الحسن بن فروخ الصفار:

نجاشی می­گوید: در میان عالمان شیعه قم، دارای قدر و منزلت، مورد اعتماد، گرانقدر و برتر از دیگران بوده و روایات او، افتادگی کمتری داشت:

کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقة، عظیم القدر، راجحا، قلیل السقط فی الروایة.

رجال النجاشی، ص354؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص263، رقم: 10532.

یعقوب بن یزید:

نجاشی می­گوید: وی مورد اعتماد و بسیار صادق و راستگو بود:

وکان ثقة صدوقا...

رجال النجاشی، ص450.

شیخ طوسی می­گوید: وی روایات بسیاری نقل کرده و مورد اعتماد است:

کثیر الروایة، ثقة.

الفهرست، ص264؛ معجم رجال الحدیث، ج21، ص156، رقم: 13778.

ایوب بن نوح:

مرحوم نجاشی می گوید که او وکیل امام جواد و امام هادی علیهما السلام بوده و در نزد آن دو امام همان جایگاه بلندی داشت، امین و بسیار با تقوا بود، زیاد عبادت می کرد و در نقل روایت مورد اعتماد بود:

کان وکیلا لأبی الحسن وأبی محمد علیهما السلام، عظیم المنزلة عندهما، مأمونا، وکان شدید الورع، کثیر العبادة، ثقة فی روایاته.

رجال النجاشی، ص 102.

شیخ طوسی نیز او را توثیق کرده است:

أیوب بن نوح بن دراج، ثقة.

الفهرست، ص 56

معجم رجال الحدیث، ج4، ص170

دسته هفتم: پیش بینی غیبت حضرت مهدی علیه السلام

17.شبیه ترین فرد به رسول خدا (ص) از نظر سیرت و صورت:

شیخ کلینی با سند صحیح از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل می کند که آن حضرت، غیبت امام مهدی علیه السلام را پیش بینی کرده است:

حَدَّثَنَا أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی الْمُتَوَکِّلُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الْعَطَّارُ جَمِیعاً قَالُوا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی وَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ وَأَحْمَدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ جَمِیعاً قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ السَّرَّادُ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم

الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَکُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ حَتَّی تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْیَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِکَ یُقْبِلُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.

مهدی از فرزندان من است، همنام و هم کنیه من است. او شبیه ترین شخص نسبت به من از نظر صورت و سیرت است. او دارای غیبتی است که مردم حیران هستند؛ به حدی که مردم از دین شان بر می گردند، در این زمان است که او همانند ستاره نفوذ کننده خواهد آمد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد؛ همان گونه که پر از ظلم و جور شده است.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص287، ناشر: اسلامیة ـ تهران ، الطبعة الثانیة ، 1395 هـ.

این روایت ثابت می کند که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از نسل رسول خدا صلی الله علیه وآله است و غیبت طولانی خواهد داشت که در این دوران عده ای به خاطر عدم ایمان به گفته های رسول خدا صلی الله علیه وآله از دین خود خارج و گمراه می شوند. حضرت مهدی علیه السلام در چنین دورانی ظهور خواهند کرد.

همچنین این روایت ثابت می کند که حضرت مهدی علیه السلام از نظر اخلاق و سیرت شبیه ترین فرد به رسول خدا صلی الله علیه وآله است.

این مسأله می تواند در پاسخ به شبهه وهابیت که مدعی هسند آن حضرت در زمان ظهور خونریزی زیادی خواهد کرد، کاربرد زیادی دارد.

اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله خونریزی کرده است، حضرت مهدی علیه السلام نیز خواهد کرد؛ پس اشکالی ندارد و او پیرو سنت جدش رسول خدا صلی الله علیه وآله است و اگر رسول خدا چنین نکرده است، حضرت مهدی نیز نخواهد کرد.

بررسی سند روایت

علی بن الحسین بن بابویه:

او از فقها و از موثقین و علماء قم است، نجاشی در باره او می گوید:

شیخ القمیین فی عصره ومتقدمهم، وفقیههم، وثقتهم...

النجاشی، أحمد بن علی، رجال النجاشی، ص261، مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم.

و شیخ طوسی او را از فقهای بزرگ شیعه و ثقه می داند:

کان فقیها، جلیلا، ثقة.

الطوسی، محمد بن الحسن، الفهرست، ص157، مؤسسة نشر الفقاهة؛ الخوئی، السید أبو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج12، ص397ـ 398.

محمد بن الحسن بن فروخ الصفار:

نجاشی می­گوید: در میان عالمان شیعه قم، دارای قدر و منزلت، مورد اعتماد، گرانقدر و برتر از دیگران بوده و روایات او، افتادگی کمتری داشت:

کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقة، عظیم القدر، راجحا، قلیل السقط فی الروایة.

رجال النجاشی، ص354؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص263، رقم: 10532.

سعد بن عبد الله الأشعری:

نجاشی او را عالم بزرگ، فقیه و چهره شناخته شده شیعه معرفی کرده است:

شیخ هذه الطائفة وفقیهها ووجهها....

رجال النجاشی، ص177

و شیخ طوسی نیز می گوید که او گرانقدر و قابل اعتماد بوده است.

جلیل القدر، ثقة.

الفهرست، ص135؛ معجم رجال الحدیث، ج9، ص78، رقم: 5058.

محمد بن الحسین أبی الخطاب:

نجاشی می­گوید: وی فرد با عظمت در میان علمای شیعه بوده و بسیار گرانقدر است، روایات زیادی نقل کرده و مورد اعتماد است و دارای شخصیت برجسته بود. تألیفات خوبی داشت و روایات او اطمینان آور است:

جلیل من أصحابنا، عظیم القدر، کثیر الروایة، ثقة، عین، حسن التصانیف، مسکون إلی روایته...

رجال النجاشی، ص334.

و شیخ طوسی او را با عنوان «کوفی ثقه» یاد می کند:

کوفی، ثقة.

رجال الطوسی، ص379؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص308 ـ 309، رقم: 10581.

حسن بن محبوب:

شیخ طوسی می گوید که وی اهل کوفه و مورد اعتماد است. بسیار گرانقدر و یکی از ارکان چهارگانه عصر خویش بوده است:

کوفی، ثقة. وکان جلیل القدر، یعد فی الأرکان الأربعة فی عصره.

الفهرست، ص96؛ معجم رجال الحدیث، ج6، ص96، رقم: 3079.

داود بن الحصین:

داود بن حصین الأسدی: مولاهم، کوفی، ثقة

رجال النجاشی ، ص 159

معجم رجال الحدیث، ج 8، ص 102، رقم: 4391.

ابو بصیر اسدی:

او یکی از اصحاب اجماع است که علمای شیعه اتفاق دارند اگر روایتی با سند صحیح به او منتهی شود، صحیح است. نجاشی در باره او می نویسد:

یحیی بن القاسم، أبو بصیر الأسدی، وقیل أبو محمد: ثقة، وجیه...

«یحیی بن قاسم، أبو بصیر أسدی و گفته شده أبو محمد: مورد اعتماد و بزرگ قوم و دارای قدر منزلت بوده است».

رجال النجاشی، ص441؛ معجم رجال الحدیث، ج21، ص79، رقم: 13599.

18.غیبت کبری و غیبت صغری:

شیخ کلینی با سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت مهدی دارای دو غیب خواهد بود:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِیرَةٌ وَ الْأُخْرَی طَوِیلَةٌ الْغَیْبَةُ الْأُولَی لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِیعَتِهِ وَ الْأُخْرَی لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِیهِ.

برای قائم علیه السلام دو غیبت است که یکی کوتاه و دیگری طولانی خواهد بود. در غیبت اول کسی جایگاه او را نمی داند؛ مگر شیعیان خاص آن حضرت و در غیب دیگر کسی جایگاهش را نمی داند؛ مگر خادمان خاص ایشان.

الکافی، ج 1، ص340.

بررسی سند روایت:

محمد بن یحیی العطار:

نجاشی می­گوید: او بزرگ شیعیان در زمان خود، شخصیت برجسته آنان بود و مورد اعتماد و اطمینان است. از وی احادیث بسیاری نقل شده است:

شیخ أصحابنا فی زمانه، ثقة، عین، کثیر الحدیث...

رجال النجاشی، ص353؛ معجم رجال الحدیث، ج19، ص33، رقم: 12010.

محمد بن الحسین أبی الخطاب:

نجاشی می­گوید: وی فرد با عظمت در میان علمای شیعه بوده و بسیار گرانقدر است، روایات زیادی نقل کرده و مورد اعتماد است و دارای شخصیت برجسته بود. تألیفات خوبی داشت و روایات او اطمینان آور است:

جلیل من أصحابنا، عظیم القدر، کثیر الروایة، ثقة، عین، حسن التصانیف، مسکون إلی روایته...

رجال النجاشی، ص334.

و شیخ طوسی او را با عنوان «کوفی ثقه» یاد می کند:

کوفی، ثقة.

رجال الطوسی، ص379؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص308 ـ 309، رقم: 10581.

حسن بن محبوب:

شیخ طوسی می گوید که وی اهل کوفه و مورد اعتماد است. بسیار گرانقدر و یکی از ارکان چهارگانه عصر خویش بوده است:

کوفی، ثقة. وکان جلیل القدر، یعد فی الأرکان الأربعة فی عصره.

الفهرست، ص96؛ معجم رجال الحدیث، ج6، ص96، رقم: 3079.

إسحاق بن عمار بن حیان الساباطی الصیرفی:

شیخ طوسی او را ثقه دانسته است:

إسحاق بن عمار، ثقة، له کتاب.

رجال الطوسی، ص 331.

معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 223، رقم: 1165

دسته هشتم: وظایف شیعیان در دروان غیبت

19.اگر امام شما غائب شد، آن را انکار نکنید:

شیخ کلینی با دو سند صحیح نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود:

10- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنْ بَلَغَکُمْ عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَةٌ فَلَا تُنْکِرُوهَا.

اگراز صاحب این امر (امام شما) خبر غیبتش رسید، او را انکار نکنید.

الکافی، ج 1، ص338.

این روایت با اندک تفاوت در سند، در جای دیگر اصول کافی نیز نقل شده است:

15- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنْ بَلَغَکُمْ عَنْ صَاحِبِکُمْ غَیْبَةٌ فَلَا تُنْکِرُوهَا.

الکافی، ج 1، ص340

بررسی سند روایت:

علی بن ابراهیم بن هاشم:

نجاشی در باره او می گوید: «علی بن ابراهیم قمی، در نقل حدیث مطمئن و مورد اعتماد است و مذهب صحیحی دارد».

القمی، ثقة فی الحدیث، ثبت، معتمد، صحیح المذهب.

رجال النجاشی، ص260؛ معجم رجال الحدیث، ج12، ص212، رقم: 7830.

ابراهیم بن هاشم:

سید بن طاووس در سندی که ابراهیم بن هاشم در سلسله آن وجود دارد، گفته است که تمام روات آن مورد اعتماد هستند:

ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق.

فلاح السائل، ص158؛ معجم رجال الحدیث، ج1، ص291، رقم: 332.

محمد بن أبی عمیر:

وی از برترین راویان شیعه و از اصحاب اجماع به شمار می رود؛ یعنی از افرادی است که هر روایتی که با سند صحیح به آن ها برسد، شیعیان اتفاق بر قبول آن دارند.

نجاشی در باره او می­گوید: وی از نظر ما و حتی مخالفان، عالم گرانقدر و والا مقام است:

جلیل القدر، عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین...

رجال النجاشی، ص326

و شیخ طوسی می­گوید: وی مطمئن ترین، زاهدترین، با تقواترین و عابدترین شخص نزد شیعه و سنی است:

وکان من أوثق الناس عند الخاصة والعامة، وأنسکهم نسکا، وأورعهم وأعبدهم.

الفهرست، ص218؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص291 ـ 292، رقم: 10043.

مقصود از «عدة من أصحابنا» در این سند: «علی بن إبراهیم وعلی بن محمد بن عبد الله ابن أذینة وأحمد بن عبد الله بن أمیة وعلی بن الحسن» هستند که در مطمئن و مورد اعتماد بودن هیچ یک از آن ها تردیدی نیست. و دست کم وثاقت علی بن ابراهیم در همین جا بررسی شده است.

الحلی، الحسن بن یوسف، خلاصة الأقوال، ص430، مؤسسة نشر الفقاهة ـ قم.

احمد بن محمد بن عیسی الأشعری:

وی از بزرگان قم و دارای منزلتی عظیم در میان آنان بود. شیخ طوسی می گوید:

شیخ قم، ووجیهها، وفقیهها.

الفهرست، ص68؛ معجم رجال الحدیث، ج3، ص87، رقم: 902.

علی بن الحکم الأنباری:

شیخ طوسی او را مورد اعتماد و گرانقدر معرفی کرده است:

علی بن الحکم الکوفی، ثقة، جلیل القدر.

الفهرست، ص 151.

أَبو أَیُّوبَ الْخَزَّازِ:

نجاشی می گوید که او مورد اعتماد و دارای مقام بلند در نزد شیعیان بود:

إبراهیم بن عیسی أبو أیوب الخراز وقیل إبراهیم بن عثمان، روی عن أبی عبد الله وأبی الحسن علیهما السلام، ذکر ذلک أبو العباس فی کتابه، ثقة، کبیر المنزلة له کتاب نوادر کثیر الرواة.

رجال النجاشی، ص20

و شیخ طوسی نیز می گوید که او مورد اعتماد است:

إبراهیم بن عثمان، المکنی بابی أیوب، الخزاز الکوفی، ثقة. له أصل.

الفهرست، ص41.

محمد بن مسلم بن ریاح:

نجاشی می­گوید: او در میان شیعیان کوفه قدر و منزلت داشت. فقیهی با تقوا و از یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام است. او از این دو امام بزرگوار روایات زیادی نقل کرده و از مورد اعتماد ترین و مطمئن ترین افراد به شمار می­رود:

وجه أصحابنا بالکوفة، فقیه، ورع، صحب أبا جعفر وأبا عبد الله علیهما السلام، وروی عنهما، وکان من أوثق الناس.

رجال النجاشی، ص324؛ معجم رجال الحدیث، ج18، ص261، رقم: 11807

20. به آن چه پیش از غیبت آموخته اید عمل کنید:

امام صادق علیه السلام به عبد الله بن سنان و ابو علی فرمودند، در زمان غیبت، به روایاتی که از ائمه به دست تان رسیده عمل کنید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِیرٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبِی عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، فَقَالَ: فَکَیْفَ أَنْتُمْ إِذَا صِرْتُمْ فِی حَالٍ لَا تَرَوْنَ فِیهَا إِمَامَ هُدًی؟ وَ لَا عَلَماً یُرَی؟ وَ لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا دُعَاءَ الْغَرِیقِ؟

فَقَالَ لَهُ أَبِی: إِذَا وَقَعَ هَذَا لَیْلًا فَکَیْفَ نَصْنَعُ؟

فَقَالَ: أَمَّا أَنْتَ فَلَا تُدْرِکُهُ، فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ، فَتَمَسَّکُوا بِمَا فِی أَیْدِیکُمْ، حَتَّی یَتَّضِحَ لَکُمُ الْأَمْرُ.

عبد الله بن سنان گوید: من و أبو علی بر امام صادق علیه السلام وارد شدیم؛ پس آن حضرت فرمود: چگونه خواهید بود آن هنگام که زندگی شما بگذرد؛ اما امام هدایت گر و پرچم نبینید. در این زمان کسی نجات نیابد مگر این که دعاء غریق بخواند؟

پدرم عرض کرد: اگر این وضعیت ظلمانی اتفاق بیفتد، چه کار کنیم؟

آن حضرت فرمود: اما تو آن زمان را درک نخواهی کرد، اگر چنین شد؛ به آن چه در دست شما است تمسک کنید (به آن چه از ائمه قبل آموخته اید، عمل کنید) تا این که وضعیت برای شما واضح شود.

الإمامة و التبصرة من الحیرة؛ النص؛ ص127

بررسی سند روایت

محمد بن الحسن بن فروخ الصفار:

نجاشی می­گوید: در میان عالمان شیعه قم، دارای قدر و منزلت، مورد اعتماد، گرانقدر و برتر از دیگران بوده و روایات او، افتادگی کمتری داشت:

کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقة، عظیم القدر، راجحا، قلیل السقط فی الروایة.

رجال النجاشی، ص354؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص263، رقم: 10532.

عباس بن معروف:

نجاشی می گوید که او اهل قم و مورد اعتماد بوده است:

أبو الفضل مولی جعفر بن [ عمران بن ] عبد الله الأشعری، قمی، ثقة.

رجال النجاشی ، ص 281.

و شیخ طوسی می گوید که خود او مورد اعتماد و روایتش صحیح است:

العباس بن معروف، قمی، ثقة صحیح، مولی جعفر بن عمران بن عبد الله الأشعری.

رجال الطوسی، ص 361.

علی بن مهزیار

مرحوم نجاشی می گوید که وکیل امام جواد علیه السلام بود و نزد آن حضرت جایگاه ویژه ای داشت. همچنین در نقل روایت مورد اعتماد است و هیچ اشکالی نمی توان به او گرفت، اعتقادش صحیح است و کتاب های مشهوری نوشته است:

علی بن مهزیار الأهوازی أبو الحسن دورقی الأصل، مولی...

و روی عن الرضا وأبی جعفر علیهما السلام، واختص بأبی جعفر الثانی [ علیه السلام ] وتوکل له وعظم محله منه، وکذلک أبو الحسن الثالث علیه السلام وتوکل لهم فی بعض النواحی، وخرجت إلی الشیعة فیه توقیعات بکل خیر، وکان ثقة فی روایته لا یطعن علیه، صحیحا اعتقاده. وصنف الکتب المشهورة.

رجال النجاشی، ص253

و شیخ طوسی می گوید:

او بسیار گرانقدر بود، روایات زیادی نقل کرد و مورد اعتماد است:

علی بن مهزیار الأهوازی رحمه الله، جلیل القدر، واسع الروایة، ثقة، له ثلاثة وثلاثون کتابا.

الفهرست، ص152.

حسن بن محبوب:

شیخ طوسی می گوید که وی اهل کوفه و مورد اعتماد است. بسیار گرانقدر و یکی از ارکان چهارگانه عصر خویش بوده است:

کوفی، ثقة. وکان جلیل القدر، یعد فی الأرکان الأربعة فی عصره.

الفهرست، ص96؛ معجم رجال الحدیث، ج6، ص96، رقم: 3079.

حماد بن عیسی:

وی از بزرگان شیعه در نقل حدیث، مورد اعتماد و بسیار صادق است. نجاشی از او با عنوان: «وکان ثقة فی حدیثه، صدوقا» یاد کرده است.

رجال النجاشی، ص142

و شیخ طوسی نیز او را مورد اعتماد دانسته است.

ثقة.

الفهرست، ص115؛ معجم رجال الحدیث، ج7، ص236ـ237، رقم: 3972.

إسحاق بن جریر:

نجاشی او را مورد اعتماد دانسته است:

إسحاق بن جریر بن یزید بن جریر بن عبد الله البجلی، أبو یعقوب، ثقة.

رجال النجاشی، ص71.

عبد الله بن سنان:

نجاشی در باره او می­گوید: وی اهل کوفه و از علمای مورد اطمینان ما شیعیان و بسیار گرامی است و هیچ عیبی از آن نمی­توان جست... بسیاری از علمای ما از وی روایاتی نقل کرده اند؛ زیرا نزد بزرگان شیعه، مردی بزرگ و مورد اطمینان به شمار می­رود:

کوفی، ثقة، من أصحابنا، جلیل لا یطعن علیه فی شئ.... روی هذه الکتب عنه جماعات من أصحابنا لعظمه فی الطائفة، وثقته وجلالته.

رجال النجاشی، ص214.

شیخ طوسی می­گوید: عبد الله بن سنان مردی مورد اعتماد است.

عبد الله بن سنان، ثقة له کتاب.

الفهرست، ص165؛ معجم رجال الحدیث، ج11، ص224، رقم: 6919.

21.هرکس امام زمانش را بشناسد، انگار که با حضرت قائم علیه السلام در خیمه اش حضور دارد:

امام صادق علیه السلام به حمران بن اعین فرمودند: امامت را بشناس اگر شناختی، تقدم و تأخیر ظهورش به تو ضرری نمی رساند و مثل کسی هستی که در خیمه حضرت با آن حضرت باشد:

7- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ حَدَّثَنِی یَحْیَی بْنُ زَکَرِیَّا بْنِ شَیْبَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: اعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَمْ تَأَخَّرَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» فَمَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ کَانَ کَمَنْ هُوَ فِی فُسْطَاطِ الْقَائِمِ علیه السلام.

امام صادق علیه السلام فرمود: امامت را بشناس؛ زیرا زمانی که امامت را شناختی، جلو افتادن و یا به تأخیر افتادن این امر ضرری به تو نمی زند. به درستی که خداوند فرموده است: «روزی که هر گروهی را با پیشوایشان فرا می خوانیم» پس کسی که امامش را بشناسد؛ همانند کسی است که با قائم علیه السلام در خیمه اش باشد.

ابن أبی زینب النعمانی، أبو عبد الله محمد بن ابن إبراهیم بن جعفر الکاتب (متوفای360هـ)، الغیبة، ص 352، تحقیق: فارس حسون کریم، ناشر: أنوار الهدی ـ قم، الطبعة: الأولی، 1422هـ.

بررسی سند روایت:

احمد بن محمد بن سعید:

نجاشی در باره او می گوید:

هذا رجل جلیل فی أصحاب الحدیث، مشهور بالحفظ، والحکایات تختلف عنه فی الحفظ وعظمه، وکان کوفیا زیدیا جارودیا علی ذلک حتی مات، وذکره أصحابنا لاختلاطه بهم ومداخلته إیاهم وعظم محله وثقته وأمانته.

این شخص نزد اصحاب حدیث قدر و منزلت داشت، در حفظ مشهور بود، خبرهای زیادی در باره حفظ و عظمت او نقل شده است. اهل کوفه و پیرو فرقه جارودیه از مذهب زیدیه بود و تا آخر عمر بر این مذهب ماند. شیعیان از او به خاطر این که زیاد با آن ها رفت و آمد داشت و همچنین به خاطر جایگاه بزرگ او، مورد اعتماد و امانت داریش، از او یاد کرده اند.

رجال النجاشی، ص94.

و شیخ طوسی می گوید:

وأمره فی الثقة والجلالة وعظم الحفظ أشهر من أن یذکر

وضیعت او در وثاقت و جلالت، و حافظه قوی، مشهورتر از آن است که ذکر شود.

الفهرست، ص73.

یحیی بن زکریا بن شیبان:

نجاشی می گوید که او بزرگ، مورد اعتماد و بسیار راستگو بود و نمی توان به او اشکالی وارد کرد:

الشیخ، الثقة، الصدوق، لا یطعن علیه.

رجال النجاشی، ص442.

علی بن سیف بن عمیرة:

نجاشی می گوید که او مورد اعتماد است:

علی بن سیف بن عمیرة النخعی أبو الحسین کوفی، مولی، ثقةز

رجال النجاشی، ص278

سیف بن عمیرة:

شیخ طوسی او را توثیق کرده است:

ثقة، کوفی نخعی عربی.

الفهرست، ص140.

حمران بن أعین:

روایات فراوانی در کتاب های شیعه در باره جلالت و عظمت حمران ابن أعین نقل شده است که حضرت آیت الله العظمی خوئی پس از نقل آن ها می گوید:

وهذه الروایات وإن کانت أکثرها ضعیفة السند إلا أن فی المعتبرة منها کفایة فی إثبات جلالة حمران، وقد تقدم فی ترجمة أویس القرنی حدیث أسباط ابن سالم عن أبی الحسن موسی علیه السلام، أن حمران بن أعین، من حواری محمد بن علی وجعفر بن محمد علیهم السلام.

این روایت اگر چه اکثر آن ها ضعیف هستند؛ ولی روایات معتبری نیز در این میان وجود دارد که برای اثبات جلالت و عظمت او کفایت می کند. در ترجمه اویس قرنی حدیث اسباط بن سالم گذشت که امام کاظم علیه السلام فرمود: حمران بن أعین از حواری (اصحاب خاص) امام باقر و امام صادق علیه السلام بوده است.

معجم رجال الحدیث، ج7، ص273

بنابراین در وثاقت او شکی نیست.

22. اگر دورانی رسید که امام خود را نیافتید، به خداوند پناه ببرید و...

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین می نویسد:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی ومُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ والْهَیْثَمُ بْنُ أَبِی مَسْرُوقٍ النَّهْدِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ السَّرَّادِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

إِنَّ أَقْرَبَ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ وأَعْلَمَهُمْ بِهِ وأَرْأَفَهُمْ بِالنَّاسِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله والْأَئِمَّةُ علیه السلام فَادْخُلُوا أَیْنَ دَخَلُوا وفَارِقُوا مَنْ فَارَقُوا. ـ عَنَی بِذَلِکَ حُسَیْناً ووُلْدَهُ علیهم السلام ـ فَإِنَّ الْحَقَّ فِیهِمْ وهُمُ الْأَوْصِیَاءُ ومِنْهُمُ الْأَئِمَّةُ فَأَیْنَمَا رَأَیْتُمُوهُمْ فَاتَّبِعُوهُمْ وإِنْ أَصْبَحْتُمْ یَوْماً لَا تَرَوْنَ مِنْهُمْ أَحَداً فَاسْتَغِیثُوا بِاللَّهِ عَزَّ وجَلَّ وانْظُرُوا السُّنَّةَ الَّتِی کُنْتُمْ عَلَیْهَا واتَّبِعُوهَا وأَحِبُّوا مَنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ وأَبْغِضُوا مَنْ کُنْتُمْ تُبْغِضُونَ فَمَا أَسْرَعَ مَا یَأْتِیکُمُ الْفَرَجُ .

«ابو حمزه ثمالی گفت: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: به راستی نزدیکترین مردم به خدای عز و جل و داناترشان به او و آشناترین آنان نسبت به مردم، محمد و ائمه صلوات اللَّه علیهم هستند. پس هر جا که آن ها وارد شدند، شما نیز وارد شوید و آن ها از هر کس که جدا شدند شما هم جدا شوید ـ مقصود امام حسین علیه السلام است و فرزندانش ـ زیرا که حق با آنها است. چه اوصیای خوبی هستند! و امامان امت از آنها هستند. هر کجا آنها را دیدید از آنها پیروی کنید. اگر روزی شد که هیچ کسی از آنها را ندیدید؛ پس از خدای عز و جل طلب یاری کنید و از همان روشی که داشتید، پیروی کنید. کسانی را که دوست داشتید، دوست بدارید و با کسانی که آنها را دشمن می داشتید، همچنان دشمن باشید. در این صورت به زودی فرج شما سرخواهد رسید».

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص328، ح32، ناشر: اسلامیة ـ تهران ، الطبعة الثانیة ، 1395 هـ.

در این روایت امام دورانی را پیش بینی می کند که شیعیان امام خود را نخواهند دید و می فرماید که در این دوران شیعه وظیفه دارد به روش گذشته خود که از ائمه گذشته یاد گرفته اند عمل نمایند و...

بررسی سند روایت

محمد بن الحسن بن ولید:

نجاشی می گوید که او بزرگ مردم قم، فقیه باسابقه و پیش کسوت بود و دارای قدر و منزلت عظیمی است و شخصیت برجسته ای دارد:

شیخ القمیین وفقیههم، ومتقدمهم ووجههم ثقة ثقة، عین...

رجال النجاشی، ص38.

و شیخ طوسی می گوید که وی عالم گرانقدر، آگاه به علم رجال و در فقه تسلط کافی داشت و مورد اعتماد بود:

جلیل القدر، عارف بالرجال، موثوق به... جلیل القدر، بصیر بالفقه، ثقة.

الفهرست، ص237؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص220، رقم: 10490.

محمد بن الحسن بن فروخ الصفار:

نجاشی می­گوید: در میان عالمان شیعه قم، دارای قدر و منزلت، مورد اعتماد، گرانقدر و برتر از دیگران بوده و روایات او، افتادگی کمتری داشت:

کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقة، عظیم القدر، راجحا، قلیل السقط فی الروایة.

رجال النجاشی، ص354؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص263، رقم: 10532.

محمد بن الحسین أبی الخطاب:

نجاشی می­گوید: وی فرد با عظمت در میان علمای شیعه بوده و بسیار گرانقدر است، روایات زیادی نقل کرده و مورد اعتماد است و دارای شخصیت برجسته بود. تألیفات خوبی داشت و روایات او اطمینان آور است:

جلیل من أصحابنا، عظیم القدر، کثیر الروایة، ثقة، عین، حسن التصانیف، مسکون إلی روایته...

رجال النجاشی، ص334.

و شیخ طوسی او را با عنوان «کوفی ثقه» یاد می کند:

کوفی، ثقة.

رجال الطوسی، ص379؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص308 ـ 309، رقم: 10581.

حسن بن محبوب:

شیخ طوسی می گوید که وی اهل کوفه و مورد اعتماد است. بسیار گرانقدر و یکی از ارکان چهارگانه عصر خویش بوده است:

کوفی، ثقة. وکان جلیل القدر، یعد فی الأرکان الأربعة فی عصره.

الفهرست، ص96؛ معجم رجال الحدیث، ج6، ص96، رقم: 3079.

علی بن رئاب:

شیخ طوسی می­گوید: علی بن رئاب اهل کوفه و کتاب او یکی از اصول (چهارصدگانه حدیث شیعه در زمان ائمه) بود. وی بسیار گرانقدر و مورد اعتماد بود:

علی بن رئاب الکوفی: له أصل کبیر، وهو ثقة جلیل القدر.

الفهرست، ص151؛ معجم رجال الحدیث، ج13، ص20، رقم: 8139.

ابو حمزة الثمالی:

ثابت بن دینار یا ثابت أبی صفیه، مشهور به أبو حمزه ثمالی، از یاران خاص امام سجاد علیه السلام بود و توسط بزرگان شیعه توثیق شده است. شیخ طوسی گفته است که او مورد اعتماد بود:

ثقة.

الفهرست، ص90.

و نجاشی در باره او می نویسد:

وی از اهالی کوفه و مورد اعتماد است. از شیعیان برگزیده، تأیید شده و مورد اعتماد آنان در نقل روایت به شمار می­رود:

کوفی، ثقة... وکان من خیار أصحابنا وثقاتهم، ومعتمدیهم، فی الروایة والحدیث.

رجال النجاشی، ص115.

و شیخ صدوق نیز در مشیخه کتاب من لایحضره الفقیه در توصیف او می نویسد:

وهو ثقة، عدل.

من لا یحضره الفقیه، ج4، ص444؛ معجم رجال الحدیث، ج4، ص292 ـ294.

23.در دوران غیبت بر اعتقادتان استوار بمانید:

امام صادق علیه السلام به زاره توصیه فرمود که در زمان غیبت بر اعتقاداتی که دارید استوار بمانید:

123 عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ، عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ :

یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ. فَقُلْتُ لَهُ: مَا یَصْنَعُ النَّاسُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ؟ قَالَ: یَتَمَسَّکُونَ بِالْأَمْرِ الَّذِی هُمْ عَلَیْهِ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ .

زمانی بر مردم خواهد گذشت که امام آن ها غائب می شود. سؤال کردم، وظیفه مردم در آن زمان چیست؟ فرمود: بر همان طریقه ای که دارند بمانند تا مطلب بر آن ها روشن شود.

القمی، أبو الحسن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای 329هـ )، الإمامة والتبصرة من الحیرة، ص125، تحقیق و نشر: مدرسة الإمام المهدی ـ قم، الطبعة: الأولی، 1404 هـ ـ 1363ش.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص 350، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ( التابعة ) لجماعة المدرسین ـ قم، 1405هـ.

بررسی سند روایت

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ:

نجاشی می طویی که او بزرگ قمی ها و چهره سرشناس آنان بود:

عبد الله بن جعفر بن الحسین بن مالک بن جامع الحمیری أبو العباس القمی. شیخ القمیین و وجههم.

رجال النجاشی، ص 219

و شیخ طوسی نیز او را در فهرست و رجالش توثیق کرده است:

علیه السلام جعفر الحمیری القمی، یکنی أبا العباس، ثقة....

الفهرست، ص168.

عبد الله بن جعفر الحمیری، قمی، ثقة.

رجال الطوسی، ص 400

ایوب بن نوح:

مرحوم نجاشی می گوید که او وکیل امام جواد و امام هادی علیهما السلام بوده و در نزد آن دو امام همان جایگاه بلندی داشت، امین و بسیار با تقوا بود، زیاد عبادت می کرد و در نقل روایت مورد اعتماد بود:

کان وکیلا لأبی الحسن وأبی محمد علیهما السلام، عظیم المنزلة عندهما، مأمونا، وکان شدید الورع، کثیر العبادة، ثقة فی روایاته.

رجال النجاشی، ص 102.

شیخ طوسی نیز او را توثیق کرده است:

أیوب بن نوح بن دراج، ثقة.

الفهرست، ص 56

معجم رجال الحدیث، ج4، ص170

محمد بن أبی عمیر:

وی از برترین راویان شیعه و از اصحاب اجماع به شمار می رود؛ یعنی از افرادی است که هر روایتی که با سند صحیح به آن ها برسد، شیعیان اتفاق بر قبول آن دارند.

نجاشی در باره او می­گوید: وی از نظر ما و حتی مخالفان، عالم گرانقدر و والا مقام است:

جلیل القدر، عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین...

رجال النجاشی، ص326.

و شیخ طوسی می­گوید: وی مطمئن ترین، زاهدترین، با تقواترین و عابدترین شخص نزد شیعه و سنی است:

وکان من أوثق الناس عند الخاصة والعامة، وأنسکهم نسکا، وأورعهم وأعبدهم.

الفهرست، ص218؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص291 ـ 292، رقم: 10043.

جمیل بن دراج:

نجاشی به نقل ابن فضال می نویسد که او بزرگ و چهره سرشناس شیعیان و مورد اعتماد بود:

وقال ابن فضال: أبو محمد شیخنا ووجه الطائفة، ثقة.

رجال النجاشی، ص126

و شیخ طوسی نیز او را توثیق کرده است:

جمیل بن دراج. له أصل - وهو ثقة

الفهرست، ص 94

معجم رجال الحدیث، ج5، ص122

زرارة بن أعین:

نجاشی می­گوید که او بزرگ شیعیان در زمان خود، با سابقه و پیش کسوت آنان، قاری، فقیه، متکلم، شاعر و ادیب بود... و در نقل احادیث بسیار راستگو بود:

شیخ أصحابنا فی زمانه ومتقدمهم، وکان قارئا فقیها متکلما شاعرا أدیبا... صادقا فیما یرویه.

رجال النجاشی، ص175؛ معجم رجال الحدیث، ج8، ص225، رقم: 4671.

24.مردم دوران غیبت، نزدیک ترین افراد به خداوند

این روایت را شیخ صدوق چنین نقل می کند:

17- حَدَّثَنَا أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ جَمِیعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَأَرْضَی مَا یَکُونُ عَنْهُ إِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللَّهِ فَلَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ وَحُجِبَ عَنْهُمْ فَلَمْ یَعْلَمُوا بِمَکَانِهِ وَهُمْ فِی ذَلِکَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ لَا تَبْطُلُ حُجَجُ اللَّهِ وَلَا بَیِّنَاتُهُ فَعِنْدَهَا فَلْیَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَمَسَاءً وَإِنَّ أَشَدَّ مَا یَکُونُ غَضَباً عَلَی أَعْدَائِهِ إِذَا أَفْقَدَهُمْ حُجَّتَهُ فَلَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِیَاءَهُ لَا یَرْتَابُونَ وَلَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ یَرْتَابُونَ مَا أَفْقَدَهُمْ حُجَّتَهُ طَرْفَةَ عَیْنٍ.

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: بهترین زمانی که خداوند به بندگانش نزدیک و از آنها خشنود است، هنگامی است که مردم حجت خدا را از دست بدهند؛ و او برای آنها آشکار نشود و از نظر آنها غائب گردد، و آنها ندانند جای او کجاست.

با این حال این بندگان می دانند که حجت های الهی و نشانه های او، از میان نرفته است. در آن موقع صبح و شام منتظر فرج و ظهور باشید.

و سخت ترین زمانی که خداوند بر دشمنانش غضب می کند، هنگامی است، که خداوند حجت خود را از میان آنها بیرون ببرد و برای آنها آشکار نکند، و این در موقعی است که خداوند میداند دوستانش (در باره حجت خدا) تردید ندارند، و اگر بداند که در بودن و نبودن وی شک دارند به مقدار یک چشم بهم زدن او را غائب نمی کند!

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص339، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ( التابعة ) لجماعة المدرسین ـ قم، 1405هـ.

بررسی سند روایت:

علی بن الحسین بن بابویه:

او از فقها و از موثقین و علماء قم است، نجاشی در باره او می گوید:

شیخ القمیین فی عصره ومتقدمهم، وفقیههم، وثقتهم...

رجال النجاشی، ص261

و شیخ طوسی او را از فقهای بزرگ شیعه و ثقه می داند:

کان فقیها، جلیلا، ثقة.

الفهرست، ص157

محمد بن الحسن بن ولید:

نجاشی می گوید که او بزرگ مردم قم، فقیه باسابقه و پیش کسوت بود و دارای قدر و منزلت عظیمی است و شخصیت برجسته ای دارد:

شیخ القمیین وفقیههم، ومتقدمهم ووجههم ثقة ثقة، عین...

رجال النجاشی، ص38.

و شیخ طوسی می گوید که وی عالمی گرانقدر، آگاه به علم رجال و در فقه تسلط کافی داشت و مورد اعتماد بود:

جلیل القدر، عارف بالرجال، موثوق به... جلیل القدر، بصیر بالفقه، ثقة.

الفهرست، ص237؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص220، رقم: 10490.

احمد بن محمد بن عیسی الأشعری:

وی از بزرگان قم و دارای منزلتی عظیم در میان آنان بود. شیخ طوسی می گوید:

شیخ قم، ووجیهها، وفقیهها.

الفهرست، ص68؛ معجم رجال الحدیث، ج3، ص87، رقم: 902.

الحسن بن محبوب:

شیخ طوسی می گوید که وی اهل کوفه و مورد اعتماد است. بسیار گرانقدر و یکی از ارکان چهارگانه عصر خویش بوده است:

کوفی، ثقة. وکان جلیل القدر، یعد فی الأرکان الأربعة فی عصره.

الفهرست، ص96؛ معجم رجال الحدیث، ج6، ص96، رقم: 3079.

محمد بن علی بن النعمان الأحول:

شیخ طوسی در باره ایشان می نویسد:

یلقب عندنا مؤمن الطاق، ویلقبه المخالفون بشیطان الطاق، وهو من أصحاب الإمام جعفر الصادق علیه السلام وکان ثقة، متکلما، حاذقا، حاضر الجواب.

« ما محمد بن علی بن نعمان الاحول به نام «مؤمن الطاق» می شناسیم؛ اما مخالفان او لقب «شیطان الطاق» را به وی داده­اند. او از اصحاب و یاران امام جعفر صادقp و مورد اعتماد بود. وی سخنور، زیرک بود و برای هر سؤالی یک پاسخ سریع و آماده داشت».

الفهرست، ص207؛ معجم رجال الحدیث، ج18، ص35، رقم: 11387.

دسته نهم: تأویل آیات در باره حضرت مهدی علیه السلام

25. حضرت حجت علیه السلام آیت منتظره خداوند

امام صادق علیه السلام در ذیل آیه « یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ» می فرماید که آیت منتظره، حضرت قائم علیه السلام است:

حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: حدثنا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ ، أَنَّهُ قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ». (الأنعام/158)

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْآیَاتُ هُمُ الْأَئِمَّةُ، وَالْآیَةُ الْمُنْتَظَرَةُ هُوَ الْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلَامُ، فَیَوْمَئِذٍ لَا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلِ قِیَامِهِ بِالسَّیْفِ، وَإِنْ آمَنَتْ بِمَنْ تَقَدَّمَ مِنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ .

علیّ بن رئاب از امام صادق علیه السّلام روایت کند که در تأویل این آیه قرآن: «اما آن روز که بعضی از آیات پروردگارت تحقّق پذیرد، ایمان آوردن افرادی که قبلًا ایمان نیاورده اند، یا در ایمانشان عمل نیکی انجام نداده اند، سودی به حالشان نخواهد داشت» فرمود:

آیات عبارت از ائمّه هستند و آیه منتظره قائم علیه السّلام است، و در آن روز ایمان کسی که پیش از قیام او با شمشیر ایمان نیاورده باشد سودی ندارد، گرچه به پدرانش ایمان آورده باشد.

کمال الدین وتمام النعمة، ص 18

26. امام زمان علیه السلام نعمت باطنی خداوند

این روایت از امام موسی بن جعفر در تفسیر آیه «وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَباطِنَةً» بیان شده است:

- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی أَحْمَدَ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ الْأَزْدِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ سَیِّدِی مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَ «وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَباطِنَةً» (لقمان/20) فَقَالَ علیه السلام:

النِّعْمَةُ الظَّاهِرَةُ الْإِمَامُ الظَّاهِرُ وَالْبَاطِنَةُ الْإِمَامُ الْغَائِبُ فَقُلْتُ لَهُ وَیَکُونُ فِی الْأَئِمَّةِ مَنْ یَغِیبُ قَالَ نَعَمْ یَغِیبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَلَا یَغِیبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ ذِکْرُهُ وَهُوَ الثَّانِی عَشَرَ مِنَّا یُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ کُلَّ عَسِیرٍ وَیُذَلِّلُ لَهُ کُلَّ صَعْبٍ وَیُظْهِرُ لَهُ کُنُوزَ الْأَرْضِ وَیُقَرِّبُ لَهُ کُلَّ بَعِیدٍ وَیُبِیرُ بِهِ کُلَّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَیُهْلِکُ عَلَی یَدِهِ کُلَّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ ذَلِکَ ابْنُ سَیِّدَةِ الْإِمَاءِ الَّذِی تَخْفَی عَلَی النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَلَا یَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِیَتُهُ حَتَّی یُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فَیَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً.

محمّد بن زیاد أزدیّ گوید: از سرور خود موسی بن جعفر علیهما السّلام از تفسیر این کلام الهی پرسیدم: «و نعمتهای آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانی داشته است» فرمود:

نعمت ظاهری امام ظاهر و نعمت باطنی امام غائب است، گفتم: آیا در میان ائمه کسی هست که غائب شود؟

فرمود: آری، شخص او از دیدگان مردم غایب می شود امّا یاد او از قلوب مؤمنین نمی رود و او دوازدهمین فرد از ما امامان است، خداوند برای او هر امر سختی را آسان و هر امر دشواری را هموار سازد و گنجهای زمین را برایش آشکار کند و هر دوری را برای وی نزدیک سازد و به توسّط وی تمامی جبّاران لجوج را نابود کند و هر شیطان سرکشی را به دست او هلاک می کند، او فرزند سرور کنیزان است کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست تا آنگاه که خدای تعالی او را ظاهر ساخته و زمین را پر از عدل و داد نماید؛ همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد.

کمال الدین وتمام النعمة، ص368.

احمد بن زیاد بن جعفر همدانی:

نخستین راوی در سند روایت احمد بن زیاد همدانی استاد شیخ صدوق رحمت الله علیه است. وی در باره استادش می گوید:

«او شخصی مورد اعتماد، متدین و فاضل بود. رحمت و رضوان خداوند بر او باد».

وکان رجلا ثقة دینا فاضلا رحمة الله علیه ورضوانه.

کمال الدین و تمام النعمة، ص369.

علی بن ابراهیم بن هاشم:

نجاشی در باره او می گوید: «علی بن ابراهیم قمی، در نقل حدیث مطمئن و مورد اعتماد است و مذهب صحیحی دارد».

القمی، ثقة فی الحدیث، ثبت، معتمد، صحیح المذهب.

رجال النجاشی، ص260؛ معجم رجال الحدیث، ج12، ص212، رقم: 7830.

ابراهیم بن هاشم:

سید بن طاووس در سندی که ابراهیم بن هاشم در سلسله آن وجود دارد، گفته است که تمام روات آن مورد اعتماد هستند:

ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق.

فلاح السائل، ص158؛ معجم رجال الحدیث، ج1، ص291، رقم: 332.

این جمله به روشنی ثابت می کند که تمام شیعیان بر وثاقت او اجماع داشته اند.

أَبِی أَحْمَدَ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ الْأَزْدِیِّ = محمد بن أبی عمیر:

وی از برترین راویان شیعه و از اصحاب اجماع به شمار می رود؛ یعنی از افرادی است که هر روایتی که با سند صحیح به آن ها برسد، شیعیان اتفاق بر قبول آن دارند.

نجاشی در باره او می­گوید: وی از نظر ما و حتی مخالفان، عالم گرانقدر و والا مقام است:

جلیل القدر، عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین...

رجال النجاشی، ص326.

و شیخ طوسی می­گوید: وی مطمئن ترین، زاهدترین، با تقواترین و عابدترین شخص نزد شیعه و سنی است:

وکان من أوثق الناس عند الخاصة والعامة، وأنسکهم نسکا، وأورعهم وأعبدهم.

الفهرست، ص218؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص291 ـ 292، رقم: 10043.

دسته دهم: شباهت امام زمان علیه السلام به پیامبران

27. چهار سنت انبیاء علیهم السلام در حضرت صاحب الامر علیه السلام:

حَدَّثَنَا أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ فِی صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ أَرْبَعُ سُنَنٍ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِیَاءَ علیهم السلام سُنَّةٌ مِنْ مُوسَی وَسُنَّةٌ مِنْ عِیسَی وَسُنَّةٌ مِنْ یُوسُفَ وَسُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآهل فَأَمَّا مِنْ مُوسَی فَخَائِفٌ یَتَرَقَّبُ وَأَمَّا مِنْ یُوسُفُ فَالْحَبْسُ وَأَمَّا مِنْ عِیسَی فَیُقَالُ إِنَّهُ مَاتَ وَلَمْ یَمُتْ وَأَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله فَالسَّیْفُ.

حدثنا أحمد بن زیاد الهمدانی رضی الله عنه قال حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم عن محمد بن عیسی عن سلیمان بن داود عن أبی بصیر عن أبی جعفر ع بمثل ذلک.

امام باقر علیه السلام فرمود: صاحب این امر چهار سنت از سنت های انبیاء را دارد: سنتی از موسی، سنتی از عیسی، سنتی از یوسف و سنتی از محمد صلی الله علیه وآله. اما سنت آن حضرت از موسی علیه السلام این است که می ترسد و هر لحظه منتظر حادثه ای است. اما سنت یوسف علیه السلام این است که او حبس می شود، اما سنتی از عیسی علیه السلام این است که می گویند او مرده است؛ در حالی که نمرده است؛ اما سنتی از محمد صلی الله علیه وآله این است که او با شمشیر قیام خواهد کرد.

کمال الدین وتمام النعمة، ص 326

علی بن الحسین بن بابویه:

او از فقها و از موثقین و علماء قم است، نجاشی در باره او می گوید:

شیخ القمیین فی عصره ومتقدمهم، وفقیههم، وثقتهم...

رجال النجاشی، ص261

و شیخ طوسی او را از فقهای بزرگ شیعه و ثقه می داند:

کان فقیها، جلیلا، ثقة.

الفهرست، ص157

محمد بن الحسن بن ولید:

نجاشی می گوید که او بزرگ مردم قم، فقیه باسابقه و پیش کسوت بود و دارای قدر و منزلت عظیمی است و شخصیت برجسته ای دارد:

شیخ القمیین وفقیههم، ومتقدمهم ووجههم ثقة ثقة، عین...

رجال النجاشی، ص38.

و شیخ طوسی می گوید که وی عالم گرانقدر، آگاه به علم رجال و در فقه تسلط کافی داشت و مورد اعتماد بود:

جلیل القدر، عارف بالرجال، موثوق به... جلیل القدر، بصیر بالفقه، ثقة.

الفهرست، ص237؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص220، رقم: 10490.

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ:

نجاشی می گوید که او بزرگ قمی ها و چهره سرشناس آنان بود:

عبد الله بن جعفر بن الحسین بن مالک بن جامع الحمیری أبو العباس القمی. شیخ القمیین و وجههم.

رجال النجاشی، ص 219

و شیخ طوسی نیز او را در دو کتاب خود توثیق کرده است:

علیه السلام جعفر الحمیری القمی، یکنی أبا العباس، ثقة....

الفهرست، ص168.

عبد الله بن جعفر الحمیری، قمی، ثقة.

رجال الطوسی، ص 400

محمد بن عیسی بن عبید بن یقطین:

نجاشی می گوید که او از بزرگان شیعه وگرانقدر بود. مورد اعتماد است و شخصیت برجسته ای داشت. و روایات زیادی از وی نقل شده است. تألیفات خوبی نیز دارد:

أبو جعفر: جلیل فی أصحابنا، ثقة، عین، کثیر الروایة، حسن التصانیف.

رجال النجاشی، ص333.

سلیمان بن داود المنقری:

مرحوم نجاشی می گوید که گروهی از شیعیان از او روایت نقل کرده است، از اصحاب امام باقر علیه السلام و ثقه است:

روی عن جماعة أصحابنا من أصحاب جعفر بن محمد [ علیه السلام ]، وکان ثقة.

رجال النجاشی، ص184.

ابو بصیر اسدی:

او یکی از اصحاب اجماع است که علمای شیعه اتفاق دارند اگر روایتی با سند صحیح به او منتهی شود، صحیح است. نجاشی در باره او می نویسد:

یحیی بن القاسم، أبو بصیر الأسدی، وقیل أبو محمد: ثقة، وجیه...

«یحیی بن قاسم، أبو بصیر أسدی یا به عبارت دیگر أبو محمد: مورد اعتماد و بزرگ قوم و دارای قدر منزلت بوده است».

رجال النجاشی، ص441؛ معجم رجال الحدیث، ج21، ص79، رقم: 13599.

دسته یازدهم: حرمت تعیین وقت ظهور

28. تعیین کنندگان وقت ظهور دروغگویند

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: کُنْتُ عِنْدَهُ، إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ مِهْزَمٌ، فَقَالَ لَهُ:

جُعِلْتُ فِدَاکَ، أَخْبِرْنِی عَنْ هَذَا الْأَمْرِ الَّذِی نَنْتَظِرُهُ، مَتَی هُوَ؟

قَالَ: یَا مِهْزَمُ، کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ، وَ هَلَکَ الْمُسْتَعْجِلُونَ، وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ، وَ إِلَیْنَا یَصِیرُونَ .

محمد بن مسلم می گوید که نزد امام صادق علیه السلام بود که شخصی به نام مهزم وارد شد و گفت: فدایت شوم ! به من خبر بده که این امری که ما منتظر او هستیم، چه زمانی اتفاق می افتد؟

فرمود: ای مهزم ! کسی که وقت تعین کند، دروغگو است، کسی که شتابزدگی کند، هلاک خواهند شد؛ اما کسانی که تسلیم باشند نجات پیدا می کنند و به سوی ما بازمی گردند.

ابن بابویه القمی، أبو الحسن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای 329هـ )، الإمامة والتبصرة من الحیرة، ص95، تحقیق و نشر: مدرسة الإمام المهدی ـ قم، الطبعة: الأولی، 1404 هـ ـ 1363ش.

محمد بن أحمد بن یحیی بن عمران:

نجاشی می گوید که او در نقل حدیث مورد اعتماد بوده است:

کان ثقة فی الحدیث.

رجال النجاشی، ص348.

صفوان بن یحیی:

نجاشی می­گوید: وی اهل کوفه و بسیار مورد اعتماد است و شخصیت برجسته ای دارد:

کوفی، ثقة ثقة، عین...

رجال النجاشی، ص197.

شیخ طوسی می­گوید: مطمئن ترین فرد در دوران خود در میان عالمان حدیث و از همه آن­ها عابد تر بود:

أوثق أهل زمانه عند أهل الحدیث وأعبدهم.

الفهرست، ص145؛ معجم رجال الحدیث، ج10، ص134، رقم: 5932.

إبراهیم بن عیسی أبو أیوب: = إبراهیم بن عثمان. = إبراهیم بن الخزاز أبو أیوب.

نجاشی می گوید که او مورد اعتماد و با منزلت بزرگ بود:

ثقة، کبیر المنزلة، له کتاب نوادر، کثیر الرواة عنه.

رجال النجاشی، ص20.

و شیخ طوسی نیز او را توثیق کرده است:

إبراهیم بن عثمان، المکنی بابی أیوب، الخزاز الکوفی، ثقة. له أصل.

الفهرست، ص41.

محمد بن مسلم بن ریاح:

نجاشی می­گوید: او در میان شیعیان کوفه قدر و منزلت داشت. فقیهی با تقوا و از یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام است. او از این دو امام بزرگوار روایات زیادی نقل کرده و از مورد اعتماد ترین و مطمئن ترین افراد به شمار می­رود:

وجه أصحابنا بالکوفة، فقیه، ورع، صحب أبا جعفر وأبا عبد الله علیهما السلام، وروی عنهما، وکان من أوثق الناس.

رجال النجاشی، ص324؛ معجم رجال الحدیث، ج18، ص261، رقم: 11807

دسته دوازدهم: حرمت نام بردن آن حضرت در زمان غیبت

29. امام صادق علیه السلام

4- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ لَا یُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ إِلَّا کَافِرٌ.

علی بن رئاب از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود: هچ کس صاحب این امر را به نامش صدا نمی زند؛ مگر کسی که کافر است.

الکافی، ج 1، ص333

بررسی سند روایت:

محمد بن یحیی العطار:

نجاشی می­گوید: او بزرگ شیعیان در زمان خود، شخصیت برجسته آنان بود و مورد اعتماد و اطمینان است. از وی احادیث بسیاری نقل شده است:

شیخ أصحابنا فی زمانه، ثقة، عین، کثیر الحدیث...

رجال النجاشی، ص353؛ معجم رجال الحدیث، ج19، ص33، رقم: 12010.

محمد بن الحسین أبی الخطاب:

نجاشی می­گوید: وی فرد با عظمت در میان علمای شیعه بوده و بسیار گرانقدر است، روایات زیادی نقل کرده و مورد اعتماد است و دارای شخصیت برجسته بود. تألیفات خوبی داشت و روایات او اطمینان آور است:

جلیل من أصحابنا، عظیم القدر، کثیر الروایة، ثقة، عین، حسن التصانیف، مسکون إلی روایته...

رجال النجاشی، ص334.

و شیخ طوسی او را با عنوان «کوفی ثقه» یاد می کند:

کوفی، ثقة.

رجال الطوسی، ص379؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص308 ـ 309، رقم: 10581.

الحسن بن محبوب:

شیخ طوسی می گوید که وی اهل کوفه و مورد اعتماد است. بسیار گرانقدر و یکی از ارکان چهارگانه عصر خویش بوده است:

کوفی، ثقة. وکان جلیل القدر، یعد فی الأرکان الأربعة فی عصره.

الفهرست، ص96؛ معجم رجال الحدیث، ج6، ص96، رقم: 3079.

علی بن رئاب

شیخ طوسی می گوید که مورد اعتماد و گرانقدر بود:

له أصل کبیر، وهو ثقة جلیل القدر.

الفهرست، ص151؛ معجم رجال الحدیث، ج13، ص20.

30. امام هشتم علیه السلام

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین می نویسد:

حَدَّثَنَا أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِکٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ: سُئِلَ الرِّضَا علیه السلام عَنِ الْقَائِمِ علیه السلام فَقَالَ: لَا یُرَی جِسْمُهُ وَ لَا یُسَمَّی بِاسْمِهِ .

کمال الدین وتمام النعمة، ص370.

علی بن الحسین بن بابویه:

او از فقها و از موثقین و علماء قم است، نجاشی در باره او می گوید:

شیخ القمیین فی عصره ومتقدمهم، وفقیههم، وثقتهم...

رجال النجاشی، ص261

و شیخ طوسی او را از فقهای بزرگ شیعه و ثقه می داند:

کان فقیها، جلیلا، ثقة.

الفهرست، ص157

محمد بن الحسن بن ولید:

نجاشی می گوید که او بزرگ مردم قم، فقیه باسابقه و پیش کسوت بود و دارای قدر و منزلت عظیمی است و شخصیت برجسته ای دارد:

شیخ القمیین وفقیههم، ومتقدمهم ووجههم ثقة ثقة، عین...

رجال النجاشی، ص38.

و شیخ طوسی می گوید که وی عالم گرانقدر، آگاه به علم رجال و در فقه تسلط کافی داشت و مورد اعتماد بود:

جلیل القدر، عارف بالرجال، موثوق به... جلیل القدر، بصیر بالفقه، ثقة.

الفهرست، ص237؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص220، رقم: 10490.

سعد بن عبد الله الأشعری:

نجاشی او را عالم بزرگ، فقیه و چهره شناخته شده شیعه معرفی کرده است:

شیخ هذه الطائفة وفقیهها ووجهها....

رجال النجاشی، ص177

و شیخ طوسی نیز می گوید که او گرانقدر و قابل اعتماد بوده است:

جلیل القدر، ثقة.

الفهرست، ص135؛ معجم رجال الحدیث، ج9، ص78، رقم: 5058

3. جعفر بن محمد بن مالک فزاری:

اما در رابطه با جعفربن محمد بن مالک باید گفت که در باره او بین علمای رجال اختلاف وجود دارد، نجاشی و إبن غضائری وی را تضعیف کرده اند؛ اما شیخ طوسی در باره او می نویسد:

جعفر بن محمد بن مالک، کوفی، ثقة.

رجال الطوسی، ص418.

و نیز ابو القاسم کوفی متوفای 352 هـ در کتاب الإستغاثه، وی را این گونه توثیق می کند:

حدثنا جماعة من مشایخنا الثقاة منهم جعفر بن محمد بن مالک الکوفی...

الاستغاثة، ج1، ص 77.

البته تضعیف نجاشی و ابن غضائری در مقابل توثیق شیخ طوسی ارزشی ندارد؛ زیرا تضعیفات این دو بزرگوار به خاطر نقل روایاتی بوده است که در آن زمان از دیدگاه آن ها غلو محسوب می شده؛ در حالی که امروزه همه آن ها از ضروریات مذهب شیعه به حساب می آید.

مرحوم علامه جلیل القدر، حاج شیخ عبد الله مامقانی در تنقیح المقال بعد از نقل تضعیفات نجاشی و ابن غضائری می نویسد:

وأقول قد نبهنا فی المقدمة فوائد عشر علی أنّ جملة ممّا هو من ضروریات مذهبنا الیوم قد کان یعد فی السلف الزّمان غلوّا و علیه فرّعوا تضعیف جمع من الثقات و ظنّی أنّ ما صدر فی المقام فی حقّه من الغمز و التضعیف ناش من روایته جملة من معجزات الأئمة سیما معجزات ولادة القائم... و تحقیق المقال أنّ الأقوی کون الرجل ثقة اعتماداً علی توثیق الشیخ....

در فوائد دهگانه در مقدمه کتابمان گفتیم که برخی از مسائل که امروز از ضروریات مذهب شمرده می شود درگذشته آن را غلو می دانسته اند که بر همین اساس هم جمعی از راویان مورد ثقه را تضعیف می کرده اند ومن فکر می کنم آنچه که در مورد جعفر بن محمد مالک از ضعف وغیر آن گفته شده است ناشی از نقل او معجزات ائمه مخصوصا داستان ولادت حضرت مهدی علیه السلام باشد.....نتیجه این تحقیق آن است که وی بنا بر سخن شیخ طوسی ثقه است.

تنقیح المقال، ج1، ص226، باب جعفر.

علامه محقق نمازی شاهرودی می نویسد:

والتحقیق أن الأقوی کون الرجل من الثقات المعتمدین اعتمادا علی توثیق الشیخ، وأبی القاسم الکوفی فی کتاب الاستغاثة، والعلامة المامقانی فی رجاله.

رای محکمتر در باره جعفر بن محمد مالک کوفی این است که بگوئیم: بنا بر توثیق شیخ وابو القاسم کوفی در کتاب استغاثه و مامقانی در کتاب رجالش، ثقه ومورد اعتماد است.

مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 2، ص 213، رقم: 2830.

علی بن الحسن بن علی بن فضال:

نجاشی می گوید که او فقیه شیعیان در کوفه، چهره سرشناس، مورد اعتماد و آشنا به علم حدیث بود:

کان فقیه أصحابنا بالکوفة، ووجههم، وثقتهم، وعارفهم بالحدیث، والمسموع قوله فیه.

رجال النجاشی، ص257.

الریان بن الصلت

نجاشی می گوید که او مورد اعتماد و بسیار راستگو بوده است:

روی عن الرضا علیه السلام، کان ثقة صدوقا.

رجال النجاشی، ص165

و شیخ طوسی نیز می گوید که او مورد اعتماد و اصالتا اهل خراسان بوده است:

بغدادی، ثقة، خراسانی الأصل.

رجال الطوسی، ص357

معجم رجال الحدیث، ج8، ص 217

دسته سیزدهم: اتفاقات قبل از ظهور

31.جبرئیل نخستین کسی که با حضرت مهدی علیه السلام بیعت می کند:

این روایت را شیخ صدوق این گونه نقل می کند:

18- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَوَّلُ مَنْ یُبَایِعُ الْقَائِمَ علیه السلام جَبْرَئِیلُ یَنْزِلُ فِی صُورَةِ طَیْرٍ أَبْیَضَ فَیُبَایِعُهُ ثُمَّ یَضَعُ رِجْلًا عَلَی بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ وَرِجْلًا عَلَی بَیْتِ الْمَقْدِسِ ثُمَّ یُنَادِی بِصَوْتٍ طَلِقٍ تَسْمَعُهُ الْخَلَائِقُ «أَتی أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ ».

امام صادق علیه السلام فرمود: نخستین کسی که با حضرت قائم علیه السلام بیعت می کند، جبرئیل است که به صورت پرنده سفید رنگ نازل می شود و با آن حضرت بیعت می کند؛ سپس یک پایش را بر بیت الله الحرام و پای دیگر خود را بر بیت المقدس می گذارد و سپس با صدای رسا که همه خلایق می شنود، فریاد می زند: « فرمان خدا (برای مجازات مشرکان و مجرمان،) فرا رسیده است؛ پس برای آن عجله نکنید! منزّه و برتر است خداوند از آنچه همتای او قرار می دهند».

کمال الدین وتمام النعمة، ص671

محمد بن الحسن بن ولید:

نجاشی می­گوید: بزرگ مردم قم، فقیه و پیش کسوت آنان به شمار می رفت، وی بسیار مورد اعتماد و مطمئن بود و شخصیت برجسته ای داشت.

شیخ القمیین وفقیههم، ومتقدمهم ووجههم ثقة ثقة، عین...

رجال النجاشی، ص383.

شیخ طوسی می­گوید: وی گرانقدر و والا مقام است، به علم رجال تسلط دارد و مورد اعتماد است. در فقه نکته سنج و آگاه و مطمئن است».

جلیل القدر، عارف بالرجال، موثوق به... جلیل القدر، بصیر بالفقه، ثقة.

الفهرست، ص237؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص220، رقم: 10490.

محمد بن الحسن بن فروخ الصفار:

نجاشی می­گوید: در میان عالمان شیعه قم، دارای قدر و منزلت، مورد اعتماد، گرانقدر و برتر از دیگران بوده و روایات او، افتادگی کمتری داشت:

کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقة، عظیم القدر، راجحا، قلیل السقط فی الروایة.

رجال النجاشی، ص354؛ معجم رجال الحدیث، ج16، ص263، رقم: 10532.

یعقوب بن یزید:

نجاشی می­گوید: وی مورد اعتماد و بسیار صادق و راستگو بود:

وکان ثقة صدوقا...

رجال النجاشی، ص450.

شیخ طوسی می­گوید: وی روایات بسیاری نقل کرده و مورد اعتماد است:

کثیر الروایة، ثقة.

الفهرست، ص264؛ معجم رجال الحدیث، ج21، ص156، رقم: 13778.

محمد بن أبی عمیر:

وی از برترین راویان شیعه و از اصحاب اجماع به شمار می رود؛ یعنی از افرادی است که هر روایتی که با سند صحیح به آن ها برسد، شیعیان اتفاق بر قبول آن دارند.

نجاشی در باره او می­گوید: وی از نظر ما و حتی مخالفان، عالم گرانقدر و والا مقام است:

جلیل القدر، عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین...

رجال النجاشی، ص326.

و شیخ طوسی می­گوید: وی مطمئن ترین، زاهدترین، با تقواترین و عابدترین شخص نزد شیعه و سنی است:

وکان من أوثق الناس عند الخاصة والعامة، وأنسکهم نسکا، وأورعهم وأعبدهم.

الفهرست، ص218؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص291 ـ 292، رقم: 10043.

أبان بن عثمان الأحمر:

مرحوم کشی او را جزء اصحاب اجماع آورده است:

أجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح من هؤلاء وتصدیقهم لما یقولون وأقروا لهم بالفقه، من دون أولئک الستة الذین عددناهم وسمیناهم، ستة نفر: جمیل بن دراج. وعبد الله بن مسکان، وعبد الله بن بکیر، وحماد بن عیسی، وحماد ابن عثمان، وأبان بن عثمان.

تمام شیعیان اجماع دارند بر تصحیح روایاتی که با سند صحیح از این افراد نقل شود و همچنین بر راستگو بودن آن ها اجماع دارند:...

رجال الکشی، ج2، ص673.

و همین مطلب برای اثبات وثاقت او کافی است.

أبان بن تغلب:

نجاشی می نویسد که او محضر سه امام علیه السلام را درک و جایگاه خاصی نزد آن بزرگواران داشته و شیعیان نیز برای او موقعیت ممتازی قائل بودند:

عظیم المنزلة فی أصحابنا، لقی علی بن الحسین، وأبا جعفر، وأبا عبد الله علیه السلام وروی عنهم، وکانت له عندهم منزلة وقدم.

رجال النجاشی، ص10.

شیخ طوسی نیز می گوید که او جایگاه ویژه نزد شیعیان داشته و گرانقدر و محترم بوده است:

ثقة، جلیل القدر، عظیم المنزلة فی أصحابنا.

الفهرست، ص57؛ معجم رجال الحدیث، ج1، ص131، رقم: 28.

32.سیصد و سیزده یار حضرت مهدی علیه السلام

وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام سَیَأْتِی فِی مَسْجِدِکُمْ ثَلَاثُمِائَةٍ وَثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا یَعْنِی مَسْجِدَ مَکَّةَ یَعْلَمُ أَهْلُ مَکَّةَ أَنَّهُ لَمْ یَلِدْهُمْ آبَاؤُهُمْ وَلَا أَجْدَادُهُمْ عَلَیْهِمُ السُّیُوفُ مَکْتُوبٌ عَلَی کُلِّ سَیْفٍ کَلِمَةٌ تَفْتَحُ أَلْفَ کَلِمَةٍ فَیَبْعَثُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رِیحاً فَتُنَادِی بِکُلِّ وَادٍ هَذَا الْمَهْدِیُّ یَقْضِی بِقَضَاءِ دَاوُدَ وَسُلَیْمَانَ علیهما السلام وَلَا یُرِیدُ عَلَیْهِ بَیِّنَةً.

ابان بن تغلب گفت: امام صادق علیه السلام فرمود:

در همین مسجد شما یعنی در مکه به زودی سیصد و سیزده مرد می آیند که اهل مکه بخوبی می دانند آنها را پدران و نیاکان آنان به دنیا نیاورده اند (آن ها را نمی شناسند). به دست آنها شمشیرهای است که بر هر کدام آن ها کلمه ای نوشته شده که هزار کلمه از آن گشوده می شود؛ پس خداوند بادی می فرستد تا هر وادی فریاد بزنند که این مهدی است و به روش داود و سلیمان و قضاوت می کند و برای حکم خود بینه و شاهد نمی طلبد.

کمال الدین وتمام النعمة، ص671.

33.صالح و بد کردار را می شناسد

بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا قَامَ الْقَائِمُ علیه السلام لَمْ یَقُمْ بَیْنَ یَدَیْهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ الرَّحْمَنِ إِلَّا عَرَفَهُ صَالِحٌ هُوَ أَمْ طَالِحٌ لِأَنَّ فِیهِ آیَةً لِلْمُتَوَسِّمِینَ وَ هِیَ بِسَبِیلٍ مُقِیمٍ.

ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود ک هنگامی که قائم علیه السلام ظهور کند کسی از آفریدگان خداوند روبرویش نمی ایستد؛ مگر اینکه می شناسد که او صالح است یا بدکار؛ زیرا در او نشانه ای است برای هوشیاران و این نشانه های است که در راه استوار است (همگان می توانند آن را ببینند).

کمال الدین وتمام النعمة، ص671.

بررسی سند روایت

سند این روایت، همان سند روایت قبلی است که صحتش ثابت شد.

34.برای حکم کردن نیازی به بینه و شاهد ندارد:

وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام دَمَانِ فِی الْإِسْلَامِ حَلَالٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ لَا یَقْضِی فِیهِمَا أَحَدٌ بِحُکْمِ اللَّهِ حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ- الْقَائِمَ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ علیهم السلام فَیَحْکُمُ فِیهِمَا بِحُکْمِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ لَا یُرِیدُ عَلَی ذَلِکَ بَیِّنَةً الزَّانِی الْمُحْصَنُ یَرْجُمُهُ وَمَانِعُ الزَّکَاةِ یَضْرِبُ رَقَبَتَهُ.

ابان بن تغلب گفت: امام صادق علیه السلام فرمود:

در اسلام دو خون مباح است که احدی به حکم خدای عز و جل در آنها قضاوت نمی کند؛ تا این که خداوند امام قائم را برمی انگیزد و او به حکم خدای عز و جل در آن حکم کند؛ اما بینه نمی خواهد، یکی زانی محصن است که او را سنگسار می کند و دیگری مانع الزکاة است که او را گردن می زند.

کمال الدین وتمام النعمة، ص671.

35. بعد از ظهور، ساکن پشت نجف (کوفه) می شود و فرشتگان او را همراهی و کمک می کنند:

وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی الْقَائِمِ علیه السلام عَلَی ظَهْرِ النَّجَفِ فَإِذَا اسْتَوَی عَلَی ظَهْرِ النَّجَفِ رَکِبَ فَرَساً أَدْهَمَ أَبْلَقَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ شِمْرَاخٌ ثُمَّ یَنْتَفِضُ بِهِ فَرَسُهُ فَلَا یَبْقَی أَهْلُ بَلْدَةٍ إِلَّا وَهُمْ یَظُنُّونَ أَنَّهُ مَعَهُمْ فِی بِلَادِهِمْ فَإِذَا نَشَرَ رَایَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله انْحَطَّ إِلَیْهِ ثَلَاثَةَ عَشَرَ أَلْفَ مَلَکٍ وَثَلَاثَةَ عَشَرَ مَلَکاً کُلُّهُمْ یَنْتَظِرُ الْقَائِمَ علیه السلام وَهُمُ الَّذِینَ کَانُوا مَعَ نُوحٍ علیه السلام فِی السَّفِینَةِ وَالَّذِینَ کَانُوا مَعَ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ علیه السلام حَیْثُ أُلْقِیَ فِی النَّارِ وَکَانُوا مَعَ عِیسَی علیه السلام حَیْثُ رُفِعَ وَأَرْبَعَةُ آلَافٍ مُسَوِّمِینَ وَمُرْدِفِینَ وَثَلَاثُمِائَةٍ وَثَلَاثَةَ عَشَرَ مَلَکاً یَوْمَ بَدْرٍ وَأَرْبَعَةُ آلَافِ مَلَکٍ الَّذِینَ هَبَطُوا یُرِیدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ فَصَعِدُوا فِی الِاسْتِئْذَانِ وَهَبَطُوا وَقَدْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَهُمْ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَمَا بَیْنَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِلَی السَّمَاءِ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ.

ابان بن تغلب گفت: امام ششم فرمود: گویا می بینم که قائم علیه السلام به پشت نجف رسیده است و هنگامی که در آن جا مستقر می شود سوار اسب تیره رنگ ابلقی می شود که میان دو چشمش خط سپیدی است. سپس اسبش او را از جا بکند و هیچ شهری نماند که گمان نبرند قائم در شهرهای خودشان با آنها است و چون پرچم رسول خدا صلی الله علیه وآله را برافراشد سیزده هزار و سیزده فرشته از آسمان براو فرود می آیند که همه منتظر هستند قائم علیه السلام چه دستوری می دهد.

این فرشتگان همان فرشتگانی هستند که با نوح علیه السلام در کشتی بودند و با ابراهیم علیه السلام وقتی که در آتش افکنده شد همراه بودند و با عیسی علیه السلام بودند هنگامی که بالا برده شد.

و چهار هزار فرشته نشان دار به همراه سیصد و سیزده فرشته که در روز بدر فرود آمدند و چهار هزار فرشته ای که در زمین کربلا فرود آمدند تا به همراه حسین بن علی علیه السلام با لشکر یزید نبرد کنند؛ اما به بآنها اجازه داده نشد و به آسمان برگشتند تا کسب تکلیف کنند و پس از شهادت حسین علیه السلام دو باره به زمین کربلا فرود آمدند و پریشان و گرد آلود بالای قبر او تا روز قیامت گریه می کنند و در آسمان میان قبر حسین علیه السلام و آسمان محل رفت و آمد فرشتگان است .

کمال الدین وتمام النعمة، ص671 ـ672.

36.پرچم رسول خدا صلی الله علیه وآله را در نجف به اهتزاز درمی آورد

وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِیُّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی الْقَائِمِ علیه السلام قَدْ ظَهَرَ عَلَی نَجَفِ الْکُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ عَلَی النَّجَفِ نَشَرَ رَایَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ عَمُودُهَا مِنْ عُمُدِ عَرْشِ اللَّهِ تَعَالَی وَسَائِرُهَا مِنْ نَصْرِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَلَا تُهْوَی بِهَا إِلَی أَحَدٍ إِلَّا أَهْلَکَهُ اللَّهُ تَعَالَی. قَالَ قُلْتُ: أَ وَ تَکُونُ مَعَهُ أَوْ یُؤْتَی بِهَا؟ قَالَ: بلی [بَلْ ] یُؤْتَی بِهَا یَأْتِیهِ بِهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام.

ابو حمزه ثمالی گفتک امام باقر علیه السلام فرمود: گویا قائم را می نگرم که در کوفه پشت نجف ظهور کرده است و چون به نجف می رسد پرچم رسول خدا صلی الله علیه وآله را برافرازد که عمودش از عمودهای عرش خدای تعالی است و ابزارهای دیگری دارد از نصرت خدای جل جلاله میباشد و آن را بر کسی فرود نیاورد؛ مگر آن که خدای تعالی او را نابود می سازد،

ابو حمزه گفت: عرض کردم: این پرچم با او بوده است یا برای او می آوردند؟ فرمود: برای او می آورند. جبرئیل علیه السلام آن را می آورد.

کمال الدین و تمام النعمة؛ ج 2؛ ص671.

بررسی سند روایت:

تنها تفاوت در سند این روایت با روایات قبلی، ابو حمزه ثمالی است که او نیز ثقه است:

ابو حمزة الثمالی:

ثابت بن دینار یا ثابت أبی صفیه، مشهور به أبو حمزه ثمالی، از یاران خاص امام سجاد علیه السلام بود و توسط بزرگان شیعه توثیق شده است. شیخ طوسی گفته است که او مورد اعتماد بود:

ثقة.

الفهرست، ص90.

و نجاشی در باره او می نویسد:

وی از اهالی کوفه و مورد اعتماد است. از شیعیان برگزیده، تأیید شده و مورد اعتماد آنان در نقل روایت به شمار می­رود:

کوفی، ثقة... وکان من خیار أصحابنا وثقاتهم، ومعتمدیهم، فی الروایة والحدیث.

رجال النجاشی، ص115.

و شیخ صدوق نیز در مشیخه کتاب من لایحضره الفقیه در توصیف او می نویسد:

وهو ثقة، عدل.

من لا یحضره الفقیه، ج4، ص444؛ معجم رجال الحدیث، ج4، ص292 ـ294.

دسته چهاردهم: اتفاقات و علائم ظهور

37.خروج سفیانی، کشته شدن نفس زکیه و...

شیخ صدوق در کتاب شریف کمال الدین می نویسد:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام کَانَ یَقُولُ: إِنَّ خُرُوجَ السُّفْیَانِیِّ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ قَالَ لِی نَعَمْ وَاخْتِلَافُ وُلْدِ الْعَبَّاسِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَخُرُوجُ الْقَائِمِ علیه السلام مِنَ الْمَحْتُومِ

فَقُلْتُ لَهُ: کَیْفَ یَکُونُ ذَلِکَ النِّدَاءُ؟ قَالَ: یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَوَّلَ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ الْحَقَ فِی عَلِیٍ وَشِیعَتِهِ ثُمَّ یُنَادِی إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِی آخِرِ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ الْحَقَّ فِی السُّفْیَانِیِّ وَشِیعَتِهِ فَیَرْتَابُ عِنْدَ ذَلِکَ الْمُبْطِلُونَ.

ابو حمزه ثمالی گفت: به امام ششم عرض کردم: امام باقر علیه السلام می فرمود: خروج سفیانی امر حتمی است، فرمود: آری عرض کردم: حتمی است؟ فرمود آری، اختلاف بنی عباس نیز حتمی است، کشته شدن نفس زکیه هم حتمی است، ظهور قائم هم حتمی است

عرض کردم: این نداء چگونه خواهد بود؟ فرمود: یک منادی اول روز از آسمان فریاد می زند: آگاه باشید حق با علی و شیعیان او است و در آخر همان روز ابلیس ملعون فریاد می زند حق با سفیانی و شیعیان او است. کسانی که دنبال باطل هستند با ندای شیطان فریب می خوردند.

کمال الدین وتمام النعمة، ص 652.

بررسی سند روایت

محمد بن موس المتوکل:

سید بن طاووس در سندی که محمد بن موس المتوکل در سلسله آن وجود دارد، گفته: «ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق»

فلاح السائل، ص158؛ معجم رجال الحدیث، ج18، ص300، رقم: 11878.

و همین برای اثبات وثاقت او کفایت می کند.

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ:

نجاشی می گوید که او بزرگ قمی ها و چهره سرشناس آنان بود:

عبد الله بن جعفر بن الحسین بن مالک بن جامع الحمیری أبو العباس القمی. شیخ القمیین و وجههم.

رجال النجاشی، ص 219

و شیخ طوسی نیز او را در دو کتاب خود توثیق کرده است:

علیه السلام جعفر الحمیری القمی، یکنی أبا العباس، ثقة....

الفهرست، ص168.

عبد الله بن جعفر الحمیری، قمی، ثقة.

رجال الطوسی، ص 400

احمد بن محمد بن عیسی الأشعری:

وی از بزرگان قم و دارای منزلتی عظیم در میان آنان بود. شیخ طوسی می گوید:

شیخ قم، ووجیهها، وفقیهها.

الفهرست، ص68؛ معجم رجال الحدیث، ج3، ص87، رقم: 902.

حسن بن محبوب:

شیخ طوسی می گوید که وی اهل کوفه و مورد اعتماد است. بسیار گرانقدر و یکی از ارکان چهارگانه عصر خویش بوده است:

کوفی، ثقة. وکان جلیل القدر، یعد فی الأرکان الأربعة فی عصره.

الفهرست، ص96؛ معجم رجال الحدیث، ج6، ص96، رقم: 3079.

ابو حمزة الثمالی:

ثابت بن دینار یا ثابت أبی صفیه، مشهور به أبو حمزه ثمالی، از یاران خاص امام سجاد علیه السلام بود و توسط بزرگان شیعه توثیق شده است. شیخ طوسی گفته است که او مورد اعتماد بود:

ثقة.

الفهرست، ص90.

و نجاشی در باره او می نویسد:

وی از اهالی کوفه و مورد اعتماد است. از شیعیان برگزیده، تأیید شده و مورد اعتماد آنان در نقل روایت به شمار می­رود:

کوفی، ثقة... وکان من خیار أصحابنا وثقاتهم، ومعتمدیهم، فی الروایة والحدیث.

رجال النجاشی، ص115.

و شیخ صدوق نیز در مشیخه کتاب من لایحضره الفقیه در توصیف او می نویسد:

وهو ثقة، عدل.

من لا یحضره الفقیه، ج4، ص444؛ معجم رجال الحدیث، ج4، ص292 ـ294.

38. قبل از ظهور مردم به گرسنگی و... امتحان می شوند

ابن أبی زینب نعمانی در کتاب الغیبه می نویسد:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ قُدَّامَ قِیَامِ الْقَائِمِ عَلَامَاتٍ بَلْوَی مِنَ اللَّهِ تَعَالَی لِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ قُلْتُ وَمَا هِیَ قَالَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ» قَالَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ یَعْنِی الْمُؤْمِنِینَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ مِنْ مُلُوکِ بَنِی فُلَانٍ فِی آخِرِ سُلْطَانِهِمْ وَالْجُوعِ بِغَلَاءِ أَسْعَارِهِمْ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ فَسَادِ التِّجَارَاتِ وَقِلَّةِ الْفَضْلِ فِیهَا وَالْأَنْفُسِ قَالَ مَوْتٌ ذَرِیعٌ وَالثَّمَراتِ قِلَّةِ رَیْعٍ مَا یُزْرَعُ وَقِلَّةِ بَرَکَةِ الثِّمَارِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ عِنْدَ ذَلِکَ بِخُرُوجِ الْقَائِمِ علیه السلام ثُمَّ قَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ هَذَا تَأْوِیلُهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ وَما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ .

محمّد بن مسلم از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:

همانا پیش از قیام قائم علیه السّلام نشانه هائی خواهد بود از جمله: آزمایش (به گرفتاری) از جانب خدای تعالی برای بندگان با ایمان.

عرض کردم: آن آزمایش چیست؟ فرمود: همان فرمایش خدای عزّ و جلّ است که «قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان».

آن حضرت فرمود: «حتما شما را خواهیم آزمود» یعنی مؤمنان را «به چیزی از ترس» از پادشاهان فلان خاندان در پایان سلطنتشان «و گرسنگی» با گرانی نرخ هایشان.

و «کاستی در مال ها» منظور خراب شدن بازرگانی و کم شدن رشد و سود در آن.

«و جانها» حضرت (در باره آن) فرمود: یعنی مرگ زودرس «و میوه ها» کم شدن باروری آنچه کاشته می شود و کمبود برکت میوه ها و محصولات مراد است، «و بردباران را بشارت ده» در هنگام خروج قائم علیه السلام به آن ها بشارت بده

سپس به من فرمود: ای محمّد این تأویل آن است، همانا خدای عزّ و جلّ می فرماید: «و تأویل آن را جز خدا و پایداران در علم کسی نمی داند».

ابن أبی زینب النعمانی، أبو عبد الله محمد بن ابن إبراهیم بن جعفر الکاتب (متوفای360هـ)، الغیبة، ص 259، تحقیق: فارس حسون کریم، ناشر: أنوار الهدی ـ قم، الطبعة: الأولی، 1422هـ.

بررسی سند روایت:

محمد بن أبی بکر همام:

نجاشی می گوید که او بزرگ شیعیان و پیشتاز آنان بود، او مقام بلندی داشت و روایات زیادی نقل کرده است:

شیخ أصحابنا ومتقدمهم، له منزلة عظیمة، کثیر الحدیث.

رجال النجاشی، ص379.

و شیخ طوسی می گوید که او گرانقد و مورد اعتماد بود:

جلیل القدر، ثقة. له روایات کثیرة.

الفهرست، ص217.

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ:

نجاشی می گوید که او بزرگ قمی ها و سرشناس آنان بود:

عبد الله بن جعفر بن الحسین بن مالک بن جامع الحمیری أبو العباس القمی. شیخ القمیین و وجههم.

رجال النجاشی، ص 219

و شیخ طوسی نیز او را در دو کتاب خود توثیق کرده است:

عبد الله بن جعفر الحمیری القمی، یکنی أبا العباس، ثقة....

الفهرست، ص168.

عبد الله بن جعفر الحمیری، قمی، ثقة.

رجال الطوسی، ص 400

الحسن بن محبوب:

شیخ طوسی می گوید که وی اهل کوفه و مورد اعتماد است. بسیار گرانقدر و یکی از ارکان چهارگانه عصر خویش بوده است:

کوفی، ثقة. وکان جلیل القدر، یعد فی الأرکان الأربعة فی عصره.

الفهرست، ص96؛ معجم رجال الحدیث، ج6، ص96، رقم: 3079.

علی بن رئاب:

شیخ طوسی می­گوید: علی بن رئاب اهل کوفه و کتاب او یکی از اصول (چهارصدگانه حدیث شیعه در زمان ائمه) بود. وی بسیار گرانقدر و مورد اعتماد بود:

علی بن رئاب الکوفی: له أصل کبیر، وهو ثقة جلیل القدر.

الفهرست، ص151؛ معجم رجال الحدیث، ج13، ص20، رقم: 8139.

محمد بن مسلم بن ریاح:

نجاشی می­گوید: او در میان شیعیان کوفه قدر و منزلت داشت. فقیهی با تقوا و از یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام است. او از این دو امام بزرگوار روایات زیادی نقل کرده و از مورد اعتماد ترین و مطمئن ترین افراد به شمار می­رود:

وجه أصحابنا بالکوفة، فقیه، ورع، صحب أبا جعفر وأبا عبد الله علیهما السلام، وروی عنهما، وکان من أوثق الناس.

رجال النجاشی، ص324؛ معجم رجال الحدیث، ج18، ص261، رقم: 11807.

39. ندای جبرئیل قبل از ظهور

شیخ طوسی با سند خود از فضل بن شاذان نقل می کند:

وَ عَنْهُ (الفضل بن شاذان) عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ علیه السلام فَیَسْمَعُ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ إِلَی الْمَغْرِبِ فَلَا یَبْقَی رَاقِدٌ إِلَّا قَامَ وَلَا قَائِمٌ إِلَّا قَعَدَ وَلَا قَاعِدٌ إِلَّا قَامَ عَلَی رِجْلَیْهِ مِنْ ذَلِکَ الصَّوْتِ وَهُوَ صَوْتُ جَبْرَئِیلَ الرُّوحِ الْأَمِینِ.

گوینده ای از آسمان حضرت قائم علیه السلام را به نامش صدا می زند؛ به طوری که مردم در شرق و غرب آن را می شنوند پس کسی به خواب رفته بیدار شده و می ایستد و هر کس ایستاده روی زمین می نشیند و هر کس نشسته برمی خیزد و آن صدای جبرئیل امین است.

الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، کتاب الغیبة، ص454، ح462، تحقیق الشیخ عباد الله الطهرانی/ الشیخ علی احمد ناصح، ناشر: مؤسسة المعارف الاسلامیة، الطبعة: الأولی، 1411هـ.

بررسی سند روایت

سند شیخ طوسی تا فضل بن شاذان صحیح است؛ چنانچه آیت الله خوئی رضوان الله تعالی علیه در این باره می گوید:

نعم إن طریق الشیخ إلیه فی المشیخة صحیح.

معجم رجال الحدیث، ج14، ص318.

الفضل بن شاذان:

نجاشی می گوید که او مورد اعتماد و یکی از فقها و متکلمین شیعه بود، و در بین شیعیان دارای شأن و مقام، ارزش و مقام او مشهورتر از آن است که من او را توصیف کنم:

وکان ثقة، أحد أصحابنا الفقهاء والمتکلمین. وله جلالة فی هذه الطائفة، وهو فی قدره أشهر من أن نصفه.

رجال النجاشی، ص307

حسن بن محبوب:

شیخ طوسی می گوید که وی اهل کوفه و مورد اعتماد است. بسیار گرانقدر و یکی از ارکان چهارگانه عصر خویش بوده است:

کوفی، ثقة. وکان جلیل القدر، یعد فی الأرکان الأربعة فی عصره.

الفهرست، ص96؛ معجم رجال الحدیث، ج6، ص96، رقم: 3079.

أَبو أَیُّوبَ الْخَزَّازِ:

نجاشی می گوید که او مورد اعتماد و دارای مقام بلند در نزد شیعیان بود:

إبراهیم بن عیسی أبو أیوب الخراز وقیل إبراهیم بن عثمان، روی عن أبی عبد الله وأبی الحسن علیهما السلام، ذکر ذلک أبو العباس فی کتابه، ثقة، کبیر المنزلة له کتاب نوادر کثیر الرواة.

رجال النجاشی، ص20

و شیخ طوسی نیز می گوید که او مورد اعتماد است:

إبراهیم بن عثمان، المکنی بابی أیوب، الخزاز الکوفی، ثقة. له أصل.

الفهرست، ص41.

محمد بن مسلم بن ریاح:

نجاشی می­گوید: او در میان شیعیان کوفه قدر و منزلت داشت. فقیهی با تقوا و از یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام است. او از این دو امام بزرگوار روایات زیادی نقل کرده و از مورد اعتماد ترین و مطمئن ترین افراد به شمار می­رود:

وجه أصحابنا بالکوفة، فقیه، ورع، صحب أبا جعفر وأبا عبد الله علیهما السلام، وروی عنهما، وکان من أوثق الناس.

رجال النجاشی، ص324؛ معجم رجال الحدیث، ج18، ص261، رقم: 11807

40.کشته شدن پانزده جوان میان مکه و مدینه

شیخ طوسی در کتاب الغیبه می نویسد:

الْفَضْلُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ الْفَرَجِ حَدَثاً یَکُونُ بَیْنَ الْحَرَمَیْنِ قُلْتُ وَ أَیُّ شَیْ ءٍ [یَکُونُ ] الْحَدَثُ فَقَالَ عَصَبِیَّةٌ تَکُونُ بَیْنَ الْحَرَمَیْنِ وَ یَقْتُلُ فُلَانٌ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ خَمْسَةَ عَشَرَ کَبْشاً.

یکی از علائم فرج حادثه ای است که در بین حرمین (مکه و مدینه) روی می دهد. عرض کردم: آن حادثه چیست؟ فرمود: تعصبی در بین حرمین بوقوع میپیوندد؛ و فلانی از اولاد فلان پانزده جوان دلاور را می کشد.

الغیبة، ص448.

بررسی سند روایت

سند شیخ طوسی تا فضل بن شاذان در روایت قبلی بررسی شد:

أحمد بن محمد بن أبی نصر البزنطی:

نجاشی می گوید که او با امام رضا و امام جواد علیهما السلام ملاقات کرده و مقام بزرگی نزد آن دو امام داشت:

کوفی لقی الرضا وأبا جعفر علیهما السلام، وکان عظیم المنزلة عندهما.

رجال النجاشی، ص75.

شیخ طوسی می گوید که امام رضا علیه السلام را ملاقات کرد و مقام بلندی نزد آن حضرت داشت:

کوفی ثقة، لقی الرضا علیه السلام وکان عظیم المنزلة عنده.

الفهرست، ص61

تا این جا چهل حدیث از کتاب های شیعه با سند صحیح نقل شد که به روشنی اعتقاد شیعیان به مهدویت را ثابت می کند.

ذکر این نکته نیز ضروری است که ما مدعی نیستیم روایات صحیح مهدویت به همین چهل حدیث محدود می شود؛ بلکه این روایات به صدها روایت می رسد که به جهت اختصار تنها به همین چهل حدیث بسنده کردیم.

نتیجه نهایی

روایات مهدویت از دیدگاه شیعه و سنی با سندهای صحیح و به صورت متواتر نقل شده است؛ بنابراین انکار عده ای نا آگاه ضرری به اعتقاد مهدویت نمی زند و تنها بی سوادی، عناد و بی آبرویی مدعی را ثابت می کند.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)


لینک های مرتبط: