گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

تحلیل نقش امام خمینی در انقلاب اسلامی/آیا امام انقلاب را بر مردم تحمیل کرد؟

اخیراً در برخی رسانه های مجازی انتقادهایی از امام (ره) دیدم که گاهی لحن این انتقادها تند و در عین حال عامیانه بود. به همین دلیل، بر آن شدم که با یک نگاه تحلیلی نقش امام (ره) را در انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار دهم. پیش از هر چیز باید توجه داشته باشیم که امام (ره) انقلاب را بر مردم تحمیل نکرد، بلکه سالها بود که انقلاب و برانداختن رژیم پهلوی آرزوی مردم ایران بود 

 . طبق معمولِ کشورهای سنتی به کوری چشم قدرت پیشین، از هر قدرتی استقبال می شود، اما پس از مدتی، مردم از قدرت جدید هم رنجیده، مدام در آرزوی سقوطش به سر می برند. در این مورد هم، مردم سالها  در آرزوی سقوط نظام شاهنشاهی بودند، آرزویی که به دلایلی به تحقق آن امید چندانی هم نداشتند.

نخستین کاری که امام (ره) انجام داد، این بود که این آرزو را برای  مردم برآورده ساخت، آن هم با کمترین دردسر و در مدتی بسیار کوتاه. بنابراین، آنان که می خواهند مسئولیت انقلاب را تنها بر دوش امام بگذارند، از این موضوع غافلند که اولاً، انقلاب خواست همه ی مردم از اقشار مختلف و  گروه ها و گرایش های سیاسی گوناگون بود و امام آنان را به این آرزو رساند. ثانیاً، انقلاب در کشورهای در حال توسعه از جهات مختلف ویرانگر است، از اسارت بلوک شرق گرفته تا جنگ داخلی انقلابیون با یکدیگر که منجر به ویرانی کشور و گاهی از دست رفتن تمامیت ارضی آن می گردد. نجات انقلاب از عواقب و نتایج خطرناک آن، تنها در صورتی امکان دارد که شخص پرجاذبه و بانفوذی دارای چنان قدرتی باشد که کشور را از جنگ داخلی و خطرات دیگر حفظ نماید و امام این کار مهم را نیز برای این انقلاب انجام داد.

به نظر من، در هر دو مرحله نقش امام سازنده و مطلوب بوده است. برای روشن شدن مطلب، اندکی به توضیح آن می پردازیم.

یک – نقش امام در مرحله ی پیش از پیروزی

حرکت امام پیش از پیروزی انقلاب در عین قاطعیت و صداقت و شجاعت، بسیار حساب­شده بود. وی این حرکت را با آهنگی آرام آغاز کرد، اما هرگز از سرعت آن نکاست؛ بلکه در شرایط مناسب، بر سرعت این حرکت افزود. امام خمینی (ره) در رفع مشکلات حرکت­های پیش از پیروزی، از چندین جهت موثر بود:

1-جلوگیری از اختلاف انقلابیون. می­دانیم که گروه­های زیادی علیه شاه فعالیت می­کردند، از جبهه­ی ملی و نهضت آزادی گرفته تا گروه­های چپ گوناگون. از طرفی دستگاه­های امنیتی کشور بر این می­کوشیدند که میان اینان، اختلاف اندازند، صف آنان را از یکدیگر جدا کرده، با یکدیگر درگیرشان ساخته و سرانجام هم همه ی آنها را سرکوب کنند. از طرف دیگر قدرت های غربی و شرقی سعی می کردند با تهدید و تطمیع صف انقلابیون را از هم جدا کنند. اما حضور امام و تاثیر شخصیت وی و هوشیاریش، حرکت انقلابی گروه­ها را از این خطر دور نگه داشت.

2-جلوگیری از کودتا. نفوذ امام و حرکت هوشیارانه­ی وی باعث شد که طرفداران شاه نتوانند با تکیه بر نیروی نظامی، حرکت انقلابی مردم را سرکوب کنند و فعالان سیاسی را بکشند یا به زندان­ها روانه سازند.

3-جلوگیری از جنگ مسلحانه. بدیهی است که عده­ی از چپ­گرایان، علاقمند جنگ مسلحانه بودند و امام با نفوذی که داشت می­توانست آنان را به جنگ مسلحانه وادارد یا به کلی جنگ مسلحانه را از میان بردارد. امام با هوشیاری و تدبیری که داشت، با تمام اصرار و التماسی که در کار بود، با جنگ مسلحانه موافقت نکرد. در صورتی­که در برابر یک رژیم مسلح،کمتر پیشوای انقلابی است که از جنگ مسلحانه پرهیز کند. اما امام با هوشیاری و تدبیر، آینده­نگری کرده و این نکته را دریافت که اولاً، اگر شاه را با تفنگ گروه­های مسلح از مملکت بیرون کند، پس از رفتن شاه، گرفتن تفنگ از دست این گروه­ها بسیار مشکل­تر از مبارزه­ی دست­خالی با شاه است.

ثانیاً، بیشتر طرفداران جنگ مسلح، گروه­های چپ­گرا بودند و اگر آنان قدرت می­یافتند، خطر سلطه­ی شوروری بر این کشور در پیش بود.

به نظر من، راه و روش امام (ره) برای به پیروزی رساندن انقلاب بر سه پایه استوار بود:

الف - بهره­گیری از حضور گسترده­ی مردم در تظاهرات مسالمت­آمیز و دور از هرگونه خشونت تا جایی که اگر شاه توپ و تانک به میدان می­فرستاد، مردم گل بر سر تفنگ­ها و توپ­ها می­پاشیدند و به دست فرماندهان و سربازان گل می­دادند. این کار باعث شد که طرفداران شاه، نتوانند این حرکت را به توطئه­ی شرق و غرب نسبت دهند و یا به این حرکت، تهمت خیانت بزنند. زیرا همه­ی مردم کشور را یک­جا نمی­توان به خیانت یا ابزار خارجی شدن نسبت داد.

ب - جلوگیری از تندروی­های مرموز و شعارهای پیش از موعد تا بهانه­­ای به دست دشمن ندهد.

ج - جلوگیری از اختلاف حزبی. امام  نه تنها در عمل، بلکه حتی در شعار نیز از اختلاف جلوگیری کرد و برای مردم شعارهایی انتخاب نمود که برای همه­ی گروه­ها قابل قبول باشد، از قبیل آزادی ، استقلال، عدالت اجتماعی  و ....

دو – نقش امام (ره) در مرحله ی پس از پیروزی

هرچه کار جلوتر می­رفت، نقش امام پررنگ­تر و موثر­تر می­شد. انقلاب­های جهان معمولا در اوایل پیروزی با چند خطر مهم روبرو هستند، همانند کودتا، اختلاف و جنگ داخلی و یا بازشدن پای دولت­های خارجی به عنوان حمایت از این گروه یا آن گروه و ....

انقلاب ما بیش از هر انقلاب دیگری با این خطرها روبرو بود. زیرا ادعای ما بسیار بزرگ و برای شرق و غرب نگران کننده بود. ما در برابر شرق و غرب قد علم کردیم تا نظامی داشته باشیم که نه سوسیالیسم و کمونیسم شرقی باشد و نه لیبرال دموکراسی غرب. روحانیان و روشنفکران مذهبی، غرب را جامعه­ای از خود بیگانه، گرفتار نفسانیات و پشت کرده به خدا دانسته، شرق را نیز گرفتار الحاد و نظام ناسازگار با فطرت انسانی می­دانستند.

ما به دنبال جامعه­ای بودیم که همه­ی خوبی­ها­ی شرق و غرب را داشته و هیچ یک از نواقص و اشکالات آن دو را نداشته باشد. نظامی که ما به دنبال آن بودیم، دو ویژگی اساسی داشت:

نخست این­که از هرجهت با نظام­های رایج در شرق و غرب عالم، تفاوت بنیادی داشت. آن نوجوان شهری یا آن کارگر و کشاورزی که در صفوف پشتیبانی از انقلاب اسلامی، با مشت‌های گره کرده از ته دل فریاد می­زدند که: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، قطعاً از عمق ادعایشان آگاه نبودند! مردم فکر می­کردند که باید تلاش کنند تا جمهوری اسلامی نه شرقی باشد و نه غربی! غافل از اینکه آنان بخواهند یا نخواهند و بدانند یا ندانند، ما به دنبال نظامی بودیم که در نهاد خود نه شرقی بود و نه غربی! زیرا اولاً، با این­که نظام­های شرق و غرب تعریف دقیق داشتند، نظام مورد نظر ما، تعریف دقیق و فنی نداشت. ما خواهان حکومت اسلامی بودیم، اما از چند و چون فنی و دقیق نظری و اجرایی آن خبر نداشتیم.

ثانیا، نظامی که خواستارش بودیم، نه در چارچوب نظام­های کمونیستی شرق قرار داشت و نه در ردیف جامعه­های لیبرال - دموکراسی غرب می­گنجید! علاوه بر این­ها با هر دو نظام شرق و غرب نیز، در مقام رقابت برآمده بود و قصد سازش و تسلیم نداشت. اگرچه آن مرد و زن باایمان روستایی و آن نوجوان پرشور شهری از این نکته غافل بود، اما سران شرق و غرب دقیقاً متوجه آن بودند.

برژنف رییس‌جمهور و دبیر کل حزب کمونیست شوروی، در گزارش به بیست و چهارمین کنگره­ی حزب، نگرانی خود را از این نظام متفاوت ابراز داشته و می­گوید: «مرزهای جنوبی ما به خطر افتاده است! قوانین اسلامی در بعضی از کشورهای شرقی، جدّاً مورد توجه قرار گرفته است... جان گرفتن اسلام، شاید مهم‌ترین حادثه­ی سیاسی قرن باشد. مناطق مسلمان‌نشین شوروی که تاکنون بسیار آرام بودند، با ایران و افغانستان مرز مشترک دارند و ممکن است شور و هیجان مذهبی انقلاب ایران از مرزها بگذرد».[1]

از طرف دیگر کیسینجر سیاستمدار معروف آمریکایی، کشورهای خلیج‌فارس و در حقیقت منافع آمریکا و غرب را با دو خطر جدی روبرو می­­دید؛ یکی خطر انقلاب اسلامی ایران و دیگری خطر شوروی. وی می­گفت: «در حال حاضر خطر مستقیم انقلاب ایران، خطر درازمدت شوروی را تحت­الشعاع خود قرار داده است».[2]

روشن است که در چنین شرایطی که نه شرق ما را ا ز جنس خود می­داند و نه غرب، و در نتیجه هیچکدام حمایتمان نخواهد کرد، عملاً بیش از هر انقلاب دیگری، با خطر توطئه­ی شرق و غرب روبرو بودیم، از جمله چنان که گفتیم:

الف - خطر کودتا.انقلاب ما نیز مانند همه­ی انقلاب­ها با خطر کودتا روبرو بود، اما تدبیر امام و هوشیاری وی، حتی پیش از پیروزی  انقلاب، شرایط کودتا را از میان برده بود و هرگز هیچ سیاستمداری، چه در داخل و چه از خارج به فکر کودتا نمی­افتاد؛ چنانچه عده­ای دور از هرگونه تدبیر به فکر کودتا افتادند، نتوانستند کوچکترین قدمی در این راه بردارند. زیرا به قول امام اگر کودتاچیان نیروی هوایی را هم در اختیار می­گرفتند و به بمب­باران کشور می­پرداختند، سرانجام نمی­توانستند در آسمان بمانند و باید به زمین می­آمدند، آن­گاه با همه­ی مردم جامعه روبرو بودند که آنان را نمی­خواستند.

ب- خطر جنگ داخلی.وسوسه­گران شرق و غرب، بسیار کوشیدند تا در کشور ما جنگ داخلی به راه اندازند و با تحریک اقوام و طبقات محروم جامعه، جوانان ما را به جان یکدیگر اندازند. اما نفوذ و قدرت امام و ایثار فوق­العاده­ی جوانان، همه­ی این نقشه­ها را نقش برآب کرد و گروه­هایی را که مسلح شده بودند، خلع سلاح کرده و از هم پاشید.

از نظر فلسفه­ی سیاست، پس از هر انقلابی، تنها یک عامل می­تواند کشور را از جنگ داخلی نگهدارد و آن این­که گروه­ها مبارز، هم­سنگ یکدیگر نباشند. یعنی یک گروه از گروه­های دیگر قوی­تر باشد. حضور امام پس از پیروزی انقلاب وزنه­ی سنگینی بود که  بر مشکلاتی که گروهک­ها و احزاب مختلف ایجاد کرده بودند، غلبه کرد. همین نفوذ امام  باعث شد که کشور پهناور ایران به سرنوشت کشورهایی همچون افغانستان و لیبی دچار نشود. امام در این مرحله­ی حساس، کشور را هم از کشت و کشتار حفظ کرد و هم از تجزیه.

ج- خطر تهاجم غرب یا شرق ولو به وسیله­ی یکی از کشورهای همسایه. از قضا ما با این خطر نیز جدی­تر از خطرات دیگر روبرو شدیم. به یاد داریم که به طور ناگهانی و با حمایت کشورهای خارجی، کشور همسایه­مان عراق، به فرماندهی صدام، تهاجم وحشتناکی را به کشور ما آغاز کرد. در برابر این خطر نیز تدبیر امام و نفوذ فوق العاده­ی او و ایثار و نثار جوانان با ایمان و غیور این سرزمین، دشمن را به عقب راند و کشور را از خطر تجزیه دور کرد.

 بدین­سان این مرحله یک مرحله­ی تهدید بود. در این مرحله امام با حمایت مردمی که با تحمل همه­ی سختی‌ها در عالی‌ترین حالت ممکن، دست به ایثار و نثار مال و جان زده، شر همه­ی این خطرات را که عملاً هم پیش آمدند از کیان نظام اسلامی دفع کرد.

بنابراین، در بررسی و نقد مشکلات جامعه، فقط نباید دیگران را مسئول بدانیم. بلکه باید به منبع و منشأ متعدد این مشکلات هم توجه داشته باشیم و بدانیم که تنها با ایجاد پشیمانی از انقلاب و ناامیدی از آینده ی کشور کار به جایی نمی رسد که هیچ، بلکه نتایج زیانبار و خطرناکی هم در بر خواهد داشت. چه بهتر که متفکران جامعه، به روش غلبه بر مشکلات فکر کنند و همچنان که در زمان انقلاب دست به دست هم دادند، در شرایط حساس کنونی هم دست در دست هم بگذارند و به آینده ی این مملکت فکر کنند تا همانطور که همه با هم انقلاب کرده ایم، در غلبه بر مشکلات امروزی جامعه‌مان نیز به جای ایجاد عقده و اپوزیسیون محوری، همگی با خردورزی و کارشناسی دقیق عمل کنیم.

 

والسلام

دکتر سید یحیی یثربی

خرداد ماه 1397

 


1- نشریه مطبوعات جهان،شماره5 به نقل از مجله فیگارو16 ژانویه182.

2- نشریه مطبوعات جهان شماره30، به نقل از الدستور. انگلستان 5ژوئیه1982.

19-03-1397
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد