گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گرفتارى از حقّ الناس


منبع:( منازل الآخرة شیخ عباس قمى)


شیخ ما ثقة‏الاسلام نورى رحمه‏ الله در دارالسلام نقل فرموده که:

مرا سیّد فاضل مؤید ارشد عالم تقى امیر سیّد على بن عالم جلیل و فقیه نبیل...الامیر سیّد حسن حسینى الاصفهانى گفت:

«که چون علاّمه والدم وفات کرد، من در نجف اشرف مقیم بودم و مشغول تحصیل و امور آن مرحوم به دست برادرانم بود. و من به تفصیل، علم بر کارهاى آنها نداشتم. چون هفت ماه از وفات پدرم گذشت، مادرم نیز به رحمت ایزدى پیوست. جنازه آن مرحومه را به نجف اشرف آوردند و دفن کردند.

در یکى از روزها در خواب دیدم که مرحوم والدم وارد شد. من برخاسته و سلام کردم. او بنشست و مرا نوازش نمود و من آن وقت مى ‏دانستم که او مرده است. پرسیدم: شما در اصفهان وفات کردید چطور شد که شما را اینجا مى‏ بینم. فرمود: بلى لیکن پس از وفات، مرا منزل در نجف اشرف دادند. پرسیدم: والده نزد شماست. فرمود: نه. از این سخن وحشت کردم. فرمود: او هم در نجف است و در مکان دیگر. دانستم که او چون عالم بود مقامش برتر از جاهل است. پس از حالش سؤال کردم. فرمود: من در ضیق و تنگى بودم و هم اکنون بحمداللّه‏ حالم خوبست و گشایشى براى من حاصل شده است. من با تعجّب پرسیدم: آیا شما هم در ضیق و تنگى واقع شدید؟ فرمود: بلى. حاج رضا پسر آقا بابا مشهور به نعلبند از من طلبى داشت. از جهت طلب او حال من به سختى کشید. پس تعجّب من زیاد شد و از خواب بیدار شدم.

و صورت خواب را براى برادرم نوشتم و نوشتم که براى من بنویسد که این شخص واقعا طلبى داشته است؟ برادرم نوشت: من به دفترى که اسامى طلب کاران بود مراجعه نمودم هر چه تفحص کردم اسم این مرد نبود.من دوباره نوشتم که از خود این شخص بپرسید. بعد از مدّتى نامه ‏اى از برادرم رسید که مراجعه نمودم و او را پیدا کردم و گفت: بلى من هیجده تومان از آن مرحوم طلب‏کارم و غیر از خدا هیچکس مطلع نیست.

بعد از فوت از شما پرسیدم که اسم من در دفتر طلب کاران آن مرحوم هست؟ شما گفتید نه. پس من با خود گفتم که اگر ادعاى طلب کنم قدرت بر اثبات ندارم. از وصول طلب مأیوس شدم و اظهار نکردم. پس من خواب شما را براى او نقل نمودم و او نگرفت و گفت من او را حلال نمودم.


http://www.haghighi.ir/lib/KHOOBAN_index.htm