گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

در باب ذکر شریف لا إله إلّا اللّه (قسمت دوم)

توحید ربوبیت بعد دارد: یکی بعد علمی، یکی بعد عینی یعنی شهودی دیدنی.

یک وقت از انسان می داند،  همانطور که قبلا باز کردیم توحید ربوبیت را یعنی همین طور که انسان  با این حرف ها و صحبت ها بداند که موثری در وجود غیر از خدا نیست هیچ کس غیر از خدا اثری در عالم ندارد،  اثر ها مال خداست. نگاه نکنید که چه کسی چه کار می کند، نمک چه جوری است، شکر چه جوری است. آیات در یک جا اثر را به موجود نسبت میدهد، در جایی دیگر اثر را به خدا نسبت می دهد.

یک وقت دارد می فرماید:  عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوى،  جبرئیل قرآن را به پیغمبر یاد داد؛ الرحمن علم القرآن، خدا خودش قرآن را به پیغمبر یاد داد؛ یک جا دارد می فرماید:  یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ؛ عزرائیل جان شما را میگیرد، یکجا می فرماید: الله یتوفی الانفس خدا جان شما را می گیرد؛ خیلی جاها به همین ترتیب است،  یکجا می فرماید: و لقد أضلّ منکم جبلاًّ کثیرًا، شیطان بسیاری از شما را گمراه کرد، گروه های بسیاری از مردم را گمراه کرد. یکجا می فرماید: اضلهم الله، خدا  گمراه می کند. فعل شیطان، اثر شیطان را خدا به خودش نسبت می‌دهد. یکجا می فرماید پیغمبر هدایت می کند، یکجا می فرماید خدا هدایت می کند.

بنابراین در بسیاری از آیات قرآن  به همین ترتیب است. هیچ اثری را به یک موجود، اثر عزرائیل چه است؟ گرفتن جان؛خداوند این اثر را به خودش نسبت می‌دهد، می گوید خدا جان گرفت. اثر جبرئیل چه هست؟ تعلیم قرآن،  خدا همین اثر را به خودش نسبت می‌دهد. می‌گوید الرحمان علم القرآن، اثر شیطان چه هست؟ گمراه کنندگی، خداوند هم این را به خودش نسبت می‌دهد، می گوید خدا گمراه می کند. پیغمبر اثرش چه هست؟  هدایت کنندگی، خداوند همین اثر را به خودش نسبت می‌دهد. این توحید ربوبیت است، که در قرآن آیات بسیاری دارد. حتی افعال اینها خداوند به خودش نسبت می دهد. أانتم تزرعون ام نحن زارعون، شما فکر میکنید این کشاورز است که دارد زراعت می کند،  نه این خدا است که دارد زراعت می کند. ببینید حتی اثر کشاورز را که زراعت کنندگی است و خداوند به خودش نسبت می‌دهند. نحن زارعون. أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ: شما خیال میکنید که ابر باران را می باراند، نه من خدا باران را می بارانم. ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللّهَ رَمى، تو نیستی که تیر  می اندازد خداوند است که تیر می اندازد. پس ببینید پیغمبر تیر می اندازد، می‌گوید خداست. ما زراعت می کنیم می گوید خدا زراعت می کند. ابر باران می فرستد می گوید خداوند باران می فرستد.جبرئیل تعلیم قرآن می کند می گوید خدا تعلیم قرآن می کند. عزرائیل جان را میگیرد می گوید خدا جان را می گیرد. شیطان گمراه میکند میگوید خدا گمراه می کند. همه اینها همان لا اله الا الله است.

یعنی عزرائیل یک آینه است، یعنی ممیت بودن خدا، این صفت ممیت بودن خدا در عزرائیل می تابد و و جان مرا میگیرد.  صفت تعلیم دهنده گی خداوند می تاباند در جبرئیل و از جبرئیل به پیامبر. صفت گمراه‌ کنندگی از خداوند می تابد به شیطان و از شیطان می تابد به می تابد به مردم و آنها را گمراهشان می کند. صفت زراعت کنندگی از خداوند می تابد به کشاورز و از کشاورز می تابد به زمین و کشاورزی می کند. همه اینها آینه هایی هستند این لا اله الا الله، این موثر فی وجود الله. این یک مرحله ش؛ این یک مرحله علمی است؛ ما با حرف‌ها و صحبت‌ها پیدا می بریم پی می‌بریم به این مطلب که یک موثر در عالم هست و هیچ  اثری غیر از او نیست.این کار فیلسوفان است فلاسفه از این راه وارد می‌شوند.

اما عارفان الهی از راه شهود وارد میشوند. یعنی آنها جانشان را قوت می دهند و تزکیه وجود می کنند و پرواز میکند و میرود و اصلا خدا را میبیند و می بیند که یک موثر در وجود است و او خداست. این جا است که می گوید الذی هو یطعمنی ویسقین وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ که کلام حضرت ابراهیم است  که به عنوان یک عارف بالله خدا را شهود می کند و می گوید اگر گرسنه شوم خداست که مرا اطعام می کند،  اگر تشنه شوم خداست که مرا سیراب می کند، اگر مریض می‌شوم و شفا پیدا می کنم خداست که مرا شفا میدهد، به همین جور مرا می میراند و مرا زنده می کند. همه این ها را عارف از خدا می بیند و از انسان های دیگر و یا موجودات دیگر نمی بیند. این این توحید ربوبیت مرحله شهودی است. حالا مرحله شهودی اش که واقعا مشکل است برای ما به دست  بیاید. حالا در مرتبه علمی اش حداقل برای ما معلوم باشد.

لا اله الا الله بحث توحید ربوبیت و توحید موثریت را بیان میکند لا موثر فی الوجود لا الله.

**************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی توحید شیخ صدوق

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

منبع:http://meraatezat.blog.ir/

در باب ذکر شریف لا إله إلّا اللّه (قسمت اول)

ما جلسه قبل خدمت دوستانی که بودند لا اله الا الله را از جهت ربوبیت مورد بررسی قرار دادیم و خلاصه مطالب این شد که اله یعنی موجود موثر یعنی موجود دارای تاثیر، موثر یعنی یک اثری را از خودش نشان می دهد. و مثال زدیم که نمک یک اله هست چون شوری از خودش نشان می دهد. اله یعنی رب، شکر یک اله است یک رب هست چون از خودش اثری را نشان می دهد. آتش یک رب هست چون از خودش اثری را نشان می دهد که گرما ست. همین جور خورشید یک اله هست، ماه یک اله هست. بنابراین اینها می شوند اله و موثر. این چراغ یک اله هست چون یک جا را روشن می کند.

این که می گوید لا اله لا الله یعنی شی صاحب اثری نیست مگر الله. فقط الله است که اثر دارد، موثر هست. بنابراین این سوال پیش می آید که پس شکر اثر ندارد؟ آتش اثر ندارد؟ چراغ اثر ندارد؟ ما از این جا متوجه می شویم که وقتی می گوییم غیر از خدا هیچ صاحب اثری نیست پس بنابراین معلوم می شود که نمک اگر اثری دارد این اثر از خودش نیست. این از الله است. اگر شکر یک اثری دارد این اثر از خودش نیست از الله است. این شیرینی از الله است. اگر کره زمین جاذبه دارد این اثر از خودش نیست از الله است. پس این نمک و آتش و شکر چه کاره هستند؟ این ها مثل آینه می مانند.

شما مثلا فرض بفرمایید که اگر مثلا در بیرون از این مکان، در کوچه مثلا روز باشد، خورشید نور افشانی می کند، یک آینه بگیرند در مقابل خورشید که نورش بتابد درون این خانه. اینجا را روشن کند. الان این روشنایی از کجاست؟ کسی ممکن هست نگاه کند به دور و بر و بگوید از آینه تو کوچه هست. ولی در واقع لا اله لا الله نور بخشی غیر از خورشید نیست. یعنی اگر این جا روشن هست در واقع نور خورشید هست که تابیده در آن آینه و از آینه تابیده است درون، اینجا فقط آینه منعکس کننده اثر خورشید است. با این مثال لا اله الا الله معلوم می شود. آینه فقط منعکس کننده نور خورشید هست درون خانه. این که در مورد موجودات این جوری می شود که نمک یک آینه هست که آن اثر را از خدا منعکس می کند به ما. یا فرض کنید شکر یک آینه هست که اثر را منعکس می کند به ما. این چراغ همین جور، این کره زمین همین جور، این آتش همین جور. اینها فقط و فقط آینه هایی هستند که انعکاس دهنده نور خدا هستند. این مال خودشان نیست.

اصلا این معجزاتی که انبیاء می آوردند یک مقدارش مال این بود که به ما بفهمانند که این اثر مال ما نیست ها. این که آتش بر حضرت ابراهیم سرد می شود: برداً و سلاما. خوب اگر واقعا این گرما، این سوزانندگی و حرارت مال خود این آتش بود نباید از آن جدا شود، چیزی که ذاتی هست که نباید از شی جدا شود. اگر این حرارت و سوزانندگی مال آتش هست، در درون آتش هست، در ذات آتش هست نباید از آن جدا شود. همین که می بینیم این آتش و سوزانندگی جدا می شود از آتش معلوم می شود که مال خودش نیست. از یک جای دیگر است، از یک منبع دیگر است. که آن منبع تا وقتی که حرارت را به آتش می دهد آتش می سوزاند همین که اراده کرد و نداد، دیگر آن آتش حرارت ندارد. بنابراین این معجزاتی که انبیاء آوردند برای همین هست که به ما بفهمانند: هست اسباب و اسبابی دگر.

این جور نیست که واقعا خود آتش همه کاره باشد. این جور نیست که خود این نمک همه کاره باشد. این لا اله الا الله همان است که معادل فلسفی اش می شود لا مؤثر فی الوجود الا الله: هیچ موثری در وجود غیر از خدا نیست.

****************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی توحید شیخ صدوق

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظه الله

برگرفته از:http://meraatezat.blog.ir/

سلامت جامعه در ترویج عشق عفیف-حضرت آیت الله نکونام

سلامت جامعه در ترویج عشق عفیف

روان‌کاوی هنوز بر این مساله دقیق نشده است که عشق سبب صفای فراوانی می‌شود. بسیاری از امراضی که امروزه رایج شده از نبود عشق و صفاست.

عشق نه تنها باطن را صاف و بی‌پیرایه، بلکه حتی بدن را صاف و شفاف می‌کند. عشق از حیات است و حیات در عشق است و عمر را طولانی می‌کند. عشق اعصاب را قوی می‌کند.

جامعه‌ای که عشق در آن ضعیف شود انواع بیماری‌ها؛ هم‌چون خباثت، بخل، عناد، ضعف ایمان و ناهنجاری‌های جنسی فراوان می‌شود. بنابراین سلامت جامعه در ترویج عشق عفیف است.

 آیت الله العظمی محمد رضا نکونام

معجزه علمی قرآن در خصوص سخن گفتن مورچه ها

اعجاز علمی قرآن {سخن گفتن‌ مورچه ها}


 قرآن کریم به #سخن_گفتن مورچگان علی الخصوص مواقع #ضرورت اشاره کرده است :


حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ


( ﭘﺲ سپاه سلیمان ﺣﺮکت کرﺩﻧﺪ)  ﺗﺎ به ﻭﺍﺩی ﻣﻮﺭﭼﮕﺎن ﺩﺭﺁﻣﺪﻧﺪ.

 ﻣﻮﺭچه ﺍی #ﮔﻔﺖ : ﺍی ﻣﻮﺭﭼﮕﺎن ! به ﺧﺎنه ﻫﺎﻳﺘﺎن ﺩﺭﺁﻳﻴﺪ ﺗﺎ سلیمان ﻭ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻧﺶ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎنه ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭘﺎﻳﻤﺎل نکنند.

 نمل ـ ۱۸




 کافران می گویند :


مگر مورچه ها با هم حرف می زنند !؟ کدام دانش بشری بیان می نماید که حشرات و پرندگان با هم حرف می زنند !؟ این خرافات توهین به علم است.


 jvan.me/1tdn‌


تحقیقات علمی چه می گویند؟


Shhh, the Ants Are Talking

هیس! مورچه ها دارند حرف می زنند!



If you want to survive as an ant, you'd better get ready to make some noise. A new study shows that even ant pupae—a stage between larvae and adult—can communicate via sound, and that this communication can be crucial to their survival.


اگر به عنوان یک مورچه می خواهید نجات پیدا کنید باید توانایی تولید صدا داشته باشید!

تحقیقات جدید نشان می‌دهد حتی شفیرگان هم قادر به برقراری ارتباط بوسیله صدا هستند و این برقراری ارتباط برای نجات آنها ضروری است




Using an extra-sensitive microphone that would pick up on the faint acoustic signals, the researchers measured the sounds produced by 10 differentM.


با استفاده از میکروفونی فوق حساس که فقط علائم شنیداری خفیف را ثبت میکند محققان صدای تولید شده توسط ۱۰ مورچه نوع خاص را اندازه گیری کردند


Further analysis of this noise showed that it was a simplified version of the more complex adult sound. It was as if the mature pupae were saying, "Help!" while the adults were saying "Hey, I'm over here! Please come help! It's your friend!"


آنالیز بیشتر این صدا نشان داد که این یک نوع ساده شده ای از صدای پیچیده مورچگان بزرگتر است. همانند آن بود انگار شفیره های بالغ می‌گفتند:« کمک! » درحالی که مورچگان بزرگ می‌گفتند: « هی! هستم من..‌. لطفاً بیا کمک کن! من دوست تو هستم


Using miniaturised microphones and speakers that can be inserted unobtrusively into nests, researchers established that the queens can issue instructions to their workers.


با استفاده از میکروفون ها و اسپیکر های مینیاتوری که قابلیت جاگذاری در لانه ها را داشتند، محققان اثبات کردند  ملکه ها قادر به صدور فرمان به مورچگان کارگر هستند


The astonished researchers, who managed to make the first recordings of queen ants “speaking”, also discovered that other insects can mimic the ants to make them slaves.


در کمال ناباوری، محققانی که توانسته بودند برای اولین بار  « صحبت کردن» مورچگان ملکه را ثبت و ضبط کنند، دریافتند که سایر حشرات نیز توانایی ادا درآوردن مورچگان را برای اسیر کردنشان دارند.


 ساینس مگ

 https://goo.gl/sVd1Bh

 سایت تایمز

 http://bit.ly/2rPS6y0

 سایت دیلی میل

 https://dailym.ai/2IywU5Q



 پی نوشت : بیش از ۱۴۰۰ سال میگذرد و مشهورترین سایت های معتبر علمی به آنچه که قرآن کریم در چهارده قرن پیش خبر داده است می رسند؛ و کافران همچنان سرگردان و عاجز اند.


قطعا ملحدین بعد از این پاسخ، در صدد رد اعجاز هستند، مثلا با سند سازی دروغین بگویند : قبل از اسلام هم دانشمندان می دانستند حیوانات با هم حرف می زنند ... و بهانه های دیگر



لَا یَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى

کسی در آتش جهنم در نیفتد مگر بدبخت‌ترین خلق.

 لیل ـ ١۵

مقایسه برده داری در دین اسلام و دین زرتشتی

کدام را می‌پسندیم؟


شریعت اسلام: 


به بردگان محبت کنید (سوره نساء، آیه 36). از اموالی که دارید به آنان بدهید (نور: 33) اگر برده مایل به آزادی باشد، با او قرارداد بنویسید و آزادش کنید (نور: 33). بردگان را آزاد کنید تا خدا شما را ببخشد (نساء: 92 / بلد: 13 / مائده: 89).


 شریعت زرتشتی:


برده‌ای که کار نکند، مانند گاوِ تنبل است. آنقدر باید او را کتک زد تا فرمانبرداری کند. اگر باز هم اطاعت نکرد، مرگ ارزان می‌شود. می‌توان او را به قتل رساند. (سند: روایت پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1367، ص 45.)

لیست موضوعات کانال تلگرامی پاسخ به شبهات جناب دوستدار(رد شبهات ملحدین)

برای دیدن #لیست هر موضوع ، به لینک مربوطه مراجعه کنید:


همه پست های اثبات خدا #توحید

t.me/majidDoostdar/848


همه شبهات تناقض در قران #توهم_تناقض 

t.me/majidDoostdar/850


همه پستهای #شبهات_زنان 

t.me/majidDoostdar/862


همه پستهای #شبهات_عمومی ضد دینها

t.me/majidDoostdar/1211


همه پستهای #شبهات_قرآنی

https://t.me/majidDoostdar/1366


موفق باشید

نان گدایی، معلومات اکتسابی کپک زده و گسل‌های اجتماعی

وقتی مافیای زورگو و زرمدار که این همه اختلاس رقم زده است بر سرنوشت مردم چیره می‌شود و به آن‌ها ظلم می‌کند و با آن‌ها با دروغ و از سر تزویر مواجه می‌شود، نه تنها بلایای طبیعی فراگیر می‌شود، بلکه گسل‌های اجتماعی نیز به لرزه می‌آید و دیگر کسی ملاحظه دیگری را ندارد و قتل و غارت فراگیر می‌شود.......

  

ادامه مطلب ...

فدک سند فساد کودتاچیان


در نزدیکی خیبر حدود ۱۴۰ کیلومتری شهر مدینه، قریه ای بسیار سرسبز و پر محصول و یهودی نشین وجود داشت که دژ و برج و بارو و جمعیّت عظیم خیبر را نداشت. بعد از اینکه یهودیان خیبر با همه ی عظمّت و برج و بارویشان در مقابل سپاه اسلام نتوانستند مقاومت کنند و تن به شکست دادند، اهالی فدک که نه برج و بارویی داشتند و نه آن همه جمعیّت و توانمندی، با خود فکر کردند که چرا خودمان را به کشتن دهیم، وقتی خیبر نتوانست مقاومت کند و شکست خورد، شکست ما حتمی و یقینی است.       

آیا مسلمان شدن ایرانیان زوری بوده؟

اسلام ایرانیان (ریچارد نلسون فرای ــ ادوارد براون)

 

ریچار نیلسون فرای شرق شناس و ایران شناس برجسته آمرکایی و استاد دانشگاه هاروارد بود. وی نقش موثری در پایه گذاری « مرکز مطالعات خاورمیانه » دانشگاه هاروارد داشت. او به زبان های فارسی ، عربی ، روسی ، آلمانی ، فرانسوی ، پشتو ، ازبک و ترکی مسلط بود و با زبان های اوستایی ، پهلوی و سغدی آشنایی کامل داشت.

ایشان در مورد اسلام آوردن ایرانیان گفته اند که :
تصور ریختن عربان از بیابان با یک دست قرآن و دست دیگر شمشیر اینک کاملا منسوخ شده است. این چنین پدیده ای هرگز نبوده است و امروزه واقعیات آشکارتر شده اند.

عصر زرین فرهنگ ایران / ص90

ادوارد براون خاورشناس و ایران شناس مشهور بریتانیایی بود. او کتاب‌های زیادی در زمینهٔ تاریخ و ادبیات نگاشته‌است.

وی نیز می گوید :

چه بسا تصور کنند که جنگجویان اسلام اقوام و ممالک مفتوحه را در انتخاب یکی از دو راه مخیر می ساختند: اول قرآن٬ دوم شمشیر. ولی این تصور صحیح نیست٬ زیرا گبر و ترسا (مسیحی) و یهود اجازه داشتند آیین خود را نگاه دارند و فقط مجبور به دادن جزیه بودند. و این ترتیب کاملاً عادلانه بود٬ زیرا اتباع غیر مسلم خلفا از شرکت در غزوات و دادن خمس و زکات که بر امت پیامبر فرض (واجب) بود معافیت داشتند.

تاریخ ادبی ایران، ادوارد براون، ترجمه علی پاشا صالح/ ج ۱، ص297 ـ298

بنابراین اسلام آوردن ایرانیان از روی جبر و جنگ نبوده بلکه اختیاری بوده است و علل دیگری داشته.

خود ادوارد در کتابش علل گرایش ایرانیان به اسلام را اینگونه بیان میکند:
سادگی و قابلیت انعطاف اسلام و همچنین بسیاری از عقائدی که در باره مرگ و خلود نفس و آخرت از آئین زردشتی گرفته بود و ناتوانی ها و تکالیف شاق و مراسم دقیق و پر آب و تاب تطهیر را که کیش زردشت تحمیل می نمود، اسلام از میان برداشت و بعد از شدت فرجی برای مردم پیدا شد.
و مسلم است که قسمت اعظم کسانی که تغییر مذهب دادند به طیب خاطر و به اختیار و اراده خودشان بود.

تاریخ ادبی ایران / ج ۱، ص ۳۰۰

منبع:www.irantu.ir

چند کانال تلگرامی ضد الحادی

کانالهای تلگرامی ضد الحادی


کانال تلگرامی نقد الحاد و آتئیسم:

@naghde_elhad

کانال موسسه باورباران:

@bavarbaran

کانال پاسخ به شبهات مجید دوستدار:

@majiddoostdar

ربات پاسخ به سوالات علمی و دینی:

@soalat_aghlani_bot

دنیا؛ دشمن راه عدالت و مرحمت


مشکلاتی که برای جامعه امروز مسلمین به وجود آمده است، تاوان معصیتی است که پیشینیان آنان در مورد ولایت امیر مؤمنان مرتکب شدند. مصیبتهای امروز کشورهای مسلمان، نتیجه شکست شدن پهلوی فاطمه علیها السلام و خانه نشین شدن صاحب ولایت علی علیه السلام است. حتی در مسأله گردآوری قرآن کریم، به امیر مؤمنان علیه السلام گفتند به تو نیازی نداریم. روزی در سفارتخانه ایران در سوریه، برای جمعی سخنرانی می کردم، در آنجا که شیعه و سنی جمع بودند گفتم: تا به راه علی برنگردیم، پیروز نمی شویم؛ آن هم به راه علی، نه حرف علی؛ وگرنه سوریه هم از دست خواهد رفت و کشتار و قتل جمعی مسلمانان آن هم به دست خودشان ادامه خواهد داشت.

آیت الله نکونام: دنیا، دنیا، دنیا، دشمن راه عدالت و مرحمت.

باید همان راهی را در عمل رفت که امیرمؤمنان علیه السلام در چهار سال حکومت خود ترسیم نمود و پیمود؛ یعنی راه عدالت و مرحمت. عایشه بعد از فتنه گری و شکست در فتنه جمل، حضرت او را بخشید و احترام و حرمت او را محفوظ داشت. حاکم برای قضاوت مسیر عدالت و مرحمت، تاریخ امیر مؤمنان است. مرحمت و اقتدار آن حضرت به گونه ای بود که حتی دشمنانی هم چون معاویه و عایشه به آن اقرار و اعتراف داشتند. عایشه به هنگام مرگ، عشق پیامبر اکرم صل الله علیه و آله را در دل خود داشت و در حالی مرد که سر بر قبر پیامبر گذاشته بود؛ اما در کنار این عشق، به علی علیه السلام بغض داشت. ریشه آن نیز دنیاست، دنیا، دنیا. دنیا آدم را بدبخت می کند. ما از زندگی امروز غافل نشویم. بسیاری از آنان که با هم دعوا می کنند، دیروز با هم زندان بودند، با هم تبعید شده اند، کمک هم می کردند، مواظب هم بودند و زن و بچه های همدیگر را نگه می داشتند و بچه هایشان در خانه هم بزرگ شده اند، اما امروز چه شده است که با هم درگیرند؟ باید گفت: دنیا، دنیا و دنیا.

منبع



دانلود کتاب وهابیت استمرار فکر امویان

وهابیت استمرار فکر امویان

دانلود کتاب وهابیت استمرار فکر امویان


ترجمه و خلاصه کتاب معالم الاسلام الأموی


تاریخ :۱۳۹۲/۰۳/۰۲

 
عنوان :

تألیفات

نویسنده :

حضرت آیت الله سید کمال حیدری

ناشر :

جامعة المصطفی (ص)




ترجمه و خلاصه کتاب معالم الاسلام الأموی



  • مشاهده

  • دانلود




    نقش بیدارگرانه ی قیام عاشورا

    امام حسین علیه السّلام، خون قلبش را به آستان الهی هدیه کرد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت و گمراهی رهایی بخشد. یکی از درس ها و جنبه های قابل تأسّی در واقعه ی عاشورا و نهضت اباعبدالله الحسین علیه السّلام، بیدارگری و پیام رسانی این حرکت عظیم است که بسیار جای تأمّل و تعمّق دارد. یک پیام برای انتقال صحیح و تأثیرگذاری ژرف و درست، باید حائز خصوصیاتی باشد: اوّلین شرط اثرگذاری یک پیام، محتوا، غنا و حقّانیت پیام است.

    آیا شیعیان کوفه امام حسین علیه اسلام را شهید کردند؟

    الشیعة لم تقتل الحسین علیه السلام بل آل معاویة قتلوه

     

    الشیعة لم تقتل الحسین (ع) بل آل معاویة قتلوه

    للشیعة صفات من لیس فیه هذه فلیس بشیعة

    قتل الشیعة‌ وهدم دورهم فی الکوفة

    قاتلوه معروفون ولیسوا بینهم شیعة

    قتلة الحسین (ع)  من شیعة آل أبی سفیان

    غارتگران خیمه حسینی از دشمنان حضرت بودند

    قتلة الحسین من أعدائه ومبغضیه

    قاتلوه من الخوارخ والنواصب

    کسانی که به امام حسین  (ع)  نامه نوشتند

    قاتلین مباشر امام حسین  (ع)

    فرماندهان لشگر عمر سعد از صحابه بودند

    پاسخ جدید

    پاسخ‌ درست به شبهه

    1 -  تفاوت مفهوم شیعه در صدر اسلام با مفهوم آن در عصر حاضر

    قتل امام حسین  (ع) به دستور مستقیم یزید بوده

    3 -  قتل امام حسین علیه السلام ، توسط شیعیان آل أبی سفیان

    2 -  قتل امام حسین  (ع)  توسط نواصب و مبغضان حضرت علی  (ع)

    4 -  حضور اصحاب رسول خدا (ص) در میان قاتلین امام حسین  (ع)

    اصحابی که در سپاه عمر بودند و در قتل سید الشهداء شرکت داشتند:

    1 . کثیر بن شهاب الحارثی

    صحابی بودن او

    2 . حجار بن أبجر العجلی

    شرکت او در کربلا و فرماندهی یک هزار نفر

    3. عبد الله بن حصن الأزدی

    صحابی بودن او

    اهانت او به امام حسین علیه السلام در کربلا

    4. عبدالرحمن بن أبی سبرة الجعفی

    صحابی بودن او

    فرماندهی قبیله اسد و مشارکت او در کشتن امام حسین علیه السلام

    5. عزرة بن قیس الأحمسی

    صحابی بودن او

    نامه نوشتن او برای امام حسین علیه السلام

    فرمانده سواره نظام

    حمل سر شهدا به سمت ابن زیاد

    6 - عبـد الرحمن بن أَبْـزى

    7 - عمرو بن حریث

    از فرماندهان سپاه

    8 - أسماء بن خارجة الفزاری

    صحابی بودن او

    مشارکت او در کشتن امام حسین

    قلع و قمع شدن شیعه در کوفه  به دستور معاویه

    اکثر کوفیان ، طرفداران خلیفه دوم بودند :

     

     

     

    الشیعة لم تقتل الحسین (ع) بل آل معاویة قتلوه

    16 -  در شبکه های ناصبی وهابی در این ایام ماه محرم بارها ادعا کردند که قاتلین امام حسین  (ع) خود شیعیان بودند که حضرت را دعوت کردند و عاقبت هم به قتل او اقدام کردند لطفا در این زمینه توضیح دهید

    ان الشیعة هم الذین قتلوا الحسین، ذکر محسن الامین:  «ثم بایع الحسین من أهل العراق عشرون ألفا غدروا به وخرجوا علیه وبیعته فی أعناقهم وقتلوه». احسان الهی ظهیر ـ الشیعة وأهل البیت: 282، والنص فی اعیان الشیعة:  34.

    فهؤلاء هم الشیعة وهذه معاملاتهم وأحوالهم مع أهل البیت الذین یدعون انهم یحبونهم وموالون لهم. احسان الهی ظهیر ـ الشیعة واهل البیت :  280 ـ 282.

     

    أولاً: أن القول بأن الشیعة قتلوا الحسین علیه السلام فیه تناقض واضح، وذلک لأن شیعة الرجل هم أنصاره وأتباعه ومحبّوه، وأما قتلته فلیسوا کذلک، فکیف تجتمع فیهم المحبة والنصرة له مع حربه وقتله؟!

    للشیعة صفات من لیس فیه هذه فلیس بشیعة

    روی الکلینی: عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ × قَالَ: فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ  ... مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَ مَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ .

    الکافی ج : 2 ص : 74 ح 3 .

    عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ × قَالَ: کَثِیراً مَا کُنْتُ أَسْمَعُ أَبِی یَقُولُ لَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا مَنْ لَا تَتَحَدَّثُ الْمُخَدَّرَاتُ بِوَرَعِهِ فِی خُدُورِهِنَّ وَ لَیْسَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا مَنْ هُوَ فِی قَرْیَةٍ فِیهَا عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ فِیهِمْ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ أَوْرَعُ مِنْهُ .

    الکافی ج : 2 ص : 79 ح 15.

    ولو سلَّمنا جدلاً بأن قتلة الحسین کانوا من الشیعة، فإنهم لما اجتمعوا لقتاله فقد انسلخوا عن تشیعهم، فصاروا من غیرهم، ثم قتلوه.

    قتل الشیعة‌ وهدم دورهم فی الکوفة

    وثانیا: أن الذین خرجوا لقتال الحسین علیه السلام کانوا من أهل الکوفة، والکوفة فی ذلک الوقت لم یکن یسکنها شیعی معروف بتشیعه، فإن معاویة لما ولَّى زیاد بن أبیه على الکوفة تعقَّب الشیعة وکان بهم عارفا، فقتلهم وهدم دورهم وحبسهم حتى لم یبق بالکوفة رجل واحد معروف بأنه  من شیعة علی علیه السلام.

    قال ابن أبی الحدید المعتزلی: روى أبو الحسن علی بن محمد بن أبی سیف المدائنی فی کتاب الأحداث، قال: کتب معاویة نسخة واحدة إلى عُمَّاله بعد عام الجماعة: (أن برئت الذمّة ممن روى شیئا من فضل أبی تراب وأهل بیته). فقامت الخطباء فی کل کُورة وعلى کل منبر یلعنون علیًّا ویبرأون منه، ویقعون فیه وفی أهل بیته، وکان أشد الناس بلاءا حینئذ أهل الکوفة لکثرة ما بها من شیعة علی علیه السلام، فاستعمل علیهم زیاد بن سُمیّة، وضم إلیه البصرة، فکان یتتبّع الشیعة وهو بهم عارف، لأنه کان منهم أیام علی علیه السلام، فقتلهم تحت کل حَجَر ومَدَر وأخافهم، وقطع الأیدی والأرجل، وسَمَل العیون وصلبهم على جذوع النخل، وطردهم وشرّدهم عن العراق، فلم یبق بها معروف منهم.

    شرح نهج البلاغة ج 11 ص 44 الطبعة القدیمة ج 3 ص 15.

    وأخرج الطبرانی فی معجمه الکبیر بسنده عن یونس بن عبید عن الحسن قال: کان زیاد یتتبع شیعة علی رضی الله عنه فیقتلهم، فبلغ ذلک الحسن بن علی رضی الله عنه فقال: اللهم تفرَّد بموته، فإن القتل کفارة.

    المعجم الکبیر للطبرانی ج 3 ص 68 .

    قال الهیثمی: رواه الطبرانی ورجاله رجال الصحیح.

    مجمع الزوائد  ج 6 ص 266

    وقال الذهبی: قال الحسن البصری: بلغ الحسن بن علی أن زیادا یتتبَّع شیعة علی بالبصرة فیقتلهم، فدعا علیه. وقیل: إنه جمع أهل الکوفة لیعرضهم على البراءة من أبی الحسن، فأصابه حینئذ طاعون فی سنة ثلاث وخمسین.

    سیر أعلام النبلاء  ج 3 ص 496 .

    وقال ابن الأثیر فی الکامل: وکان زیاد أول من شدد أمر السلطان، وأکّد الملک لمعاویة، وجرَّد سیفه، وأخذ بالظنة، وعاقب على الشبهة، وخافه الناس خوفا شدیدا حتى أمن بعضهم بعضا.

    الکامل فی التاریخ  ج 3 ص 450.

    قاتلوه معروفون ولیسوا بینهم شیعة

    آیا در میان قاتلین امام حسین  (ع) از شیعیان معروف کسی به چشم می خورد یا خیر؟

    ثالثا: أن الذین قتلوا الحسین علیه السلام رجال معروفون، ولیس فیهم شخص واحد معروف بتشیعه لأهل البیت علیهم السلام.

    منهم: عمر بن سعد بن أبی وقاص، وشمر بن ذی الجوشن، وشَبَثِ بْنِ رِبْعِی‏، و سنان بن أنس وحَجَّارُ بْنُ أَبْجَر ، وحرملة بن کاهل،  وغیرهم. وکل هؤلاء لا یُعرفون بتشیع ولا بموالاةٍ لعلی علیه السلام.

    قتلة الحسین (ع)  من شیعة  شیعه آل أبی سفیان

    رابعا: أن الحسین علیه السلام قد وصفهم فی یوم عاشوراء بأنهم شیعة آل أبی سفیان، فقال علیه السلام : ویحکم یا شیعة آل أبی سفیان! إن لم یکن لکم دین، وکنتم لا تخافون المعاد، فکونوا أحرارا فی دنیاکم هذه، وارجعوا إلى أحسابکم إن کنتم عُرُبا کما تزعمون.

    مقتل الحسین للخوارزمی ج 2 ص 38. بحار الأنوار ج 45 ص51. اللهوف فی قتلى الطفوف، ص 45.

    کما أنّا لم نرَ فی کلمات غیره علیه السلام من وصفهم بهذا الوصف. وهذا دلیل واضح على أن هؤلاء القوم لم یکونوا من شیعة أهل البیت علیهم السلام، ولم یکونوا من موالیهم.

    غارتگران خیمه حسینی از دشمنان حضرت بودند

    خامسا: أن القوم کانوا شدیدی العداوة للحسین علیه السلام، إذ منعوا عنه الماء وعن أهل بیته، وقتلوه سلام الله علیه وکل أصحابه وأهل بیته، وقطعوا رؤوسهم، وداسوا أجسامهم بخیولهم، وسبوا نساءهم، ونهبوا ما على النساء من حلی... وغیر ذلک.

    قال ابن الأثیر فی الکامل: ثم نادى عمر بن سعد فی أصحابه مَن ینتدب إلى الحسین فیُوطئه فرسه، فانتدب عشرة، منهم إسحاق بن حیوة الحضرمی، وهو الذی سلب قمیص الحسین، فبرص بعدُ، فأتوا فداسوا الحسین بخیولهم حتى رضّوا ظهره وصدره.

    الکامل لابن الأثیر ج4 ص80.

    وقال: وسُلِب الحسین ما کان علیه، فأخذ سراویله بحر بن کعب، وأخذ قیس بن الأشعث قطیفته، وهی من خز، فکان یُسمَّى بعدُ (قیس قطیفة)، وأخذ نعلیه، الأسود الأودی، وأخذ سیفه رجل من دارم، ومال الناس على الوَرَس (لباس) والحُلَل فانتهبوها، ونهبوا ثقله وما على النساء، حتى إن کانت المرأة لتنزع الثوب من ظهرها فیؤخذ منها.

    الکامل لابن الأثیرج 4 ص 79 .

    وقال ابن کثیر فی البدایة والنهایة فیما رواه عن أبی مخنف:  

    وقال: وأخذ سِنان وغیره سَلَبَه، (جامه) وتقاسم الناس ما کان من أمواله وحواصله (زینت آلات، نقره‌جات) وما فی خبائه (خرگاه) حتى ما على النساء من الثیاب الطاهرة.

    وقال: وجاء عمر بن سعد فقال: ألا لا یدخلن على هذه النسوة أحد، ولا یقتل هذا الغلام أحد، ومن أخذ من متاعهم شیئا فلیردّه علیهم. قال: فوالله ما ردَّ أحد شیئا.

    البدایة والنهایة ج 8 ص190.

    وکل هذه الأفعال لا یمکن صدورها إلا من حاقد شدید العداوة، فکیف یُتعقَّل صدورها من شیعی مُحِب؟!

    قتلة الحسین من أعدائه ومبغضیه

    17 -  علت و انگیزه شرکت مردم در قتل امام حسین  (ع) چه بوده است؟

    قال ابن الأثیر  فلما کان من أمر الحسین ما کان دعا ابن زیاد عمر بن سعد وقال له سر إلى الحسین فإذا فرغنا مما بینا وبینه سرت إلى عملک فاستعفاه فقال نعم على أن ترد عهدنا فلما قال له ذلک قال أمهلنی الیوم حتى أنظر فاستشار نصحاءه فکلهم نهاه وأتاه حمزة بن المغیرة بن شعبة وهو ابن أخته فقال أنشدک الله یا خالی أن لا تسیر إلى الحسین فتأثم وتقطع رحمک فوالله لأن تخرج من دنیاک ومالک وسلطان الأرض لو کان لک خیر من أن تلقی الله بدم الحسین فقال أفعل وبات لیلته مفکرا فی أمره فسمع وهو یقول :

    أأترک ملک الری والری رغبة * أم أرجع مذموما بقتل حسین

    وفی قتله النار التی لیس دونها * حجاب وملک الری قرة عین

    ثم أتى ابن زیاد فقال له إنک ولیتنی هذا العمل وسمع الناس به فإن رأیت أن تنفذ لی ذلک فافعل وابعث إلى الحسین من أشراف الکوفة من لست أغنی فی الحرب منه وسمی أناسا فقال له ابن یزید لست أستأمرک فیمن أرید أن أبعث فإن سرت بجندنا وإلا فابعث إلینا بعهدنا قال فإنی سائر .

    الکامل فی التاریخ  ج 4 ص 53

    قال الحموی: فغلبه حب الدنیا والریاسة حتى خرج فکان من قتل الحسین ، رضی الله عنه ، ما کان . معجم البلدان ج 3 ص 118

    قاتلوه من الخوارخ والنواصب

    سادسا: أن بعض قتَلَة الحسین قالوا له علیه السلام : إنما نقاتلک بغضا لأبیک.

    ینابیع المودة، ص 346.

    ولا یمکن تصوّر تشیع هؤلاء مع تحقق بغضهم للإمام علی بن أبی طالب علیه السلام !

    وقال بعضهم: یا حسین، یا کذاب ابن الکذاب.

    الکامل لابن الأثیر ج4 ص 67 .

    وقال آخر: یا حسین أبشر بالنار.

    الکامل لابن الأثیر ج 4 ص  66. البدایة والنهایة  ج 4 ص183.

    وقال ثالث للحسین علیه السلام وأصحابه: إنها  یعنی الصلاة  لا تُقْبَل منکم.

    البدایة والنهایة ج 8 ص 185.

    وقالوا غیر هذه من العبارات الدالة على ما فی سرائرهم من الحقد والبغض لأمیر المؤمنین وللحسین علیهما السلام خاصة ولأهل البیت علیهم السلام عامة.

    کسانی که به امام حسین  (ع)  نامه نوشتند

    قالوا: وکتب إلیه أشراف أهل الکوفة شَبَثِ بْنِ رِبْعِیٍّ   الیربوعی، ومحمد بن عمیر بن عطارد بن حاجب التمیمی، وحجار بن أبجر العجلی، ویزید بن الحارث بن یزید بن رُوَیْم الشیبانی، وعَزْرَة بن قیس الأحمسی، وعمرو بن الحجاج الزبیدی: أما بعد فقد اخضر الجناب، وأینعت الثمار، وطمت الجمام، فإذا شئت فأقدم علینا فإنما تقدم على جند لک مجند، والسلام.

    أنساب الأشراف  ج 1   ص 411 ، اسم المؤلف:  أحمد بن یحیى بن جابر البلاذری (المتوفى : 279هـ) الوفاة: 279 ، دار النشر :

     

    قاتلین مباشر امام حسین  (ع)

    قال ابن الأثیر: قتله سنان بن أنس النخعی وقیل قتله شمر بن ذی الجوشن وأجهز علیه خولی بن یزید الأصبحی وقیل قتله عمر بن سعد ولیس بشئ والصحیح انه قتله سنان بن أنس النخعی وأما قول من قال قتله شمر وعمر بن سعد لان شمرا هو الذی حرض الناس على قتله وحمل بهم إلیه وکان عمر أمیر الجیش فنسب القتل إلیه ولما أجهز علیه خولی حمل رأسه إلى ابن زیاد وقال أوقر رکابی فضة وذهبا * فقد قتلت السید المحجبا قتلت خیر الناس أما وأبا * وخیرهم إذ ینسبون نسبا.

    أسد الغابة - ابن الأثیر - ج 2 ص 21

    وقیل إن سنان بن أنس لما قتله قال له الناس قتلت الحسین بن علی وهو ابن فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم

    أسد الغابة - ابن الأثیر - ج 2 ص 21

    قال ابن الأثیر: ولما قتل الحسین أمر عمر بن سعد نفرا فرکبوا خیولهم وأوطؤها الحسین وکان عدة من قتل معه اثنین وسبعین رجلا ولما قتل أرسل عمر رأسه ورؤس أصحابه إلى ابن زیاد فجمع الناس وأحضر الرؤس وجعل ینکت بقضیب بین شفتی الحسین فلما رآه زید بن أرقم لا یرفع قضیبه قال له أعل بهذا القضیب فوالذی لا اله غیره لقد رأیت شفتی رسول الله صلى الله علیه وسلم على هاتین الشفتین یقبلهما ثم بکى فقال له ابن زیاد أبکى الله عینیک فوالله لولا انک شیخ قد خرفت لضربت عنقک فخرج وهو یقول أنتم یا معشر العرب العبید بعد الیوم قتلتم الحسین بن فاطمة وأمرتم ابن مرجانة فهو یقتل خیارکم ویستعبد شرارکم وأکثر الناس مراثیه فما قیل فیه ما قاله سلیمان بن قبة الخزاعی.

    أسد الغابة - ابن الأثیر - ج 2 ص 22

    وجهز ابن زیاد علیه خمسا وثلاثین ألفا ، فبعث الحر فی الف رجل من القادسیة ، وکعب بن طلحة فی ثلاثة آلاف ، وعمر بن سعد فی أربعة آلاف ، وشمر بن ذی الجوشن السلولی فی أربعة آلاف من أهل الشام ، ویزید بن رکاب الکلبی فی الفین والحصین بن نمیر السکونی فی أربعة آلاف ، ومضایر بن رهینة المازنی فی ثلاثة آلاف ونصر بن حرشة فی الفین ، وشبث بن ربعی الریاحی فی الف ، وحجار بن أبحر فی الف .

    مناقب آل أبی طالب - ابن شهر آشوب - ج 3 ص 248

     

    فرماندهان لشگر عمر سعد از صحابه بودند

    سابعا: أن المتأمِّرین وأصحاب القرار لم یکونوا من الشیعة، بل کانوا من الصحابة

    قال ابن حجر فی ترجمة کثیر بن شهاب الحارثی  یقال ان له صحبة ... قلت ومما یقوی ان له صحبة ما تقدم انهم ما کانوا یؤمرون الا الصحابة وکتاب عمر الیه بهذا یدل على انه کان أمیرا

    الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 5   ص 571 نشر : دار الجیل - بیروت - 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : علی محمد البجاوی

     

    ثامنا: أن یزید بن معاویة حمل (ابن مرجانة) عبید الله بن زیاد مسؤولیة قتل الحسین علیه السلام دون غیره من الناس.

     فقد أخرج ابن کثیر فی البدایة والنهایة، والذهبی فی سیر أعلام النبلاء وغیرهما یونس بن حبیب قال: لما قتل عبیدُ الله الحسینَ وأهله بعث برؤوسهم إلى یزید، فسُرَّ بقتلهم أولاً، ثم لم یلبث حتى ندم على قتلهم، فکان یقول: وما علیَّ لو احتملتُ الأذى، وأنزلتُ الحسین معی، وحکَّمته فیما یرید، وإن کان علیَّ فی ذلک وهن، حفظا لرسول الله صلى الله علیه وسلم ورعایة لحقه، لعن الله ابن مرجانة یعنی عبید الله  فإنه أحرجه واضطره، وقد کان سأل أن یخلی سبیله أن یرجع من حیث أقبل، أو یأتینی فیضع یده فی یدی، أو یلحق بثغر من الثغور، فأبى ذلک علیه وقتله، فأبغضنی بقتله المسلمون، وزرع لی فی قلوبهم العداوة.

    سیر أعلام النبلاء ج 3 ص317. البدایة والنهایة ج 8 ص235. الکامل فی التاریخ ج 4 ص 87.

     

    وأقبل عدوّ الله سنان بن أنس الإیادی وشمر بن ذی الجوشن العامری لعنهما الله فی رجال من أهل الشام، حتّى وقفوا على رأس الحسـین علیه السّلام...».

    الأمالی ـ للشیخ الصدوق ـ : 226 المجلس 30.
    أمّا «الحصین بن نمیر» فهو من أهل حمص. وأمّا من کان مع شمر، فهم خمسون من الرجّالة، ومنهم أبو الجنوب عبـد الرحمن الجعفی، وترجمته فی بغیة الطلب.

    انظر: بغیة الطلب 10 / 4380.
    وقد تقّدم سابقاً أنّه قد خرج ـ مع عبیـد الله لقتال المختار فی جیش الشام ـ رجالٌ من قتلة الحسـین، منهم:  عمیر بن الحباب، وفرات بن سالم،‌ ویزید بن الحضین، وأُناس سوى هؤلاء کـثیر. الأخبار الطوال: 293.
    و «عمیر بن حباب» من عشیرة أبی الأعور السلمی صاحب معاویة.

    أنساب الأشراف 13 / 331.
    و «فرات بن سالم» الجزری، هو والد: نوفل بن فرات، ترجم له ابن منظور فی «مختصر تاریخ دمشق»، فقال: «ثـقـة».

    مختصر تاریخ دمشق 20 / 261 رقم 95.
    قـال ابن سـعد: «دعـا رجـل من أهـل الشام علیَّ بن حسـین الأکبـر ـ وأُمّه آمنة بنت أبی مرّة بن عروة بن مسعود الثقفی، وأُمّها بنت أبی سفیان ابن حرب ـ فقال: إنّ لک بأمیر المؤمنین قرابةً ورحماً، فإنْ شئت آمنّاک وامض حیث ما أحببت.
    فقال: أما والله لقرابة رسول الله صلّى الله علیه وآله وسلّم کانت أَوْلى أن تُرعى من قرابة أبی سفیان; ثمّ کـرّ علیه وهو یقول:
    أنا علیُّ بن حسـین بن علی *** نحن وبیت الله أَوْلى بالنبی
    من شمر وعمر وابن الدعی».

    ترجمة الإمام الحسین (ع) - من طبقات ابن سعد - ص 73

     

     

    پاسخ جدید

    پاسخ‌ درست به شبهه

    در رابطه با این شبهه که شیعیان قاتل امام حسین علیه السلام  بود پاسخ‌های متعددی داده شده که ما به برخی از آن‌ها  اشاره می‌کنیم:

    1 -  تفاوت مفهوم شیعه در صدر اسلام با مفهوم آن در عصر حاضر

    ابن تیمیه متوفای 728 در منهاج السنه در این باره می‌نویسد: وکانت الشیعة أصحاب علی یقدمون علیه أبا بکر وعمر وإنما کان النزاع فی تقدمه على عثمان ... .

    در صدر اسلام شیعه به کسی گفته می‌شده است که ابوبکر و عمر را بر امیرمؤمنان علیه السلام برتری می‌دادند؛ اما تنها اختلاف در باره عثمان بود و آن‌ها امیرمؤمنان علیه السلام را از عثمان برتر می‌دانستند.

    منهاج السنة النبویة  ج 2   ص 96 ، نشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. محمد رشاد سالم

    و ابن حجر عسقلانی متوفای 852 نیز تصریح می‌کند: شیعیان کسانی هستند که امیرمؤمنان علیه السلام را دوست دارند و او را بر سایر صحابه مقدم می‌کنند؛ اما اگر بر ابوبکر و عمر مقدم بدانند، شیعه به حساب نمی‌آیند؛ بلکه باید به او شیعه غالی و رافضی گفت: والتشیع محبة على وتقدیمه على الصحابة فمن قدمه على أبی بکر وعمر فهو غال فی تشیعه ویطلق علیه رافضی وإلا فشیعی فإن اضاف إلى ذلک السب أو التصریح بالبغض فغال فی الرفض وإن اعتقد الرجعة إلى الدنیا فأشد فی الغلو.

    هدی الساری مقدمة فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ص 459،  نشر : دار المعرفة - بیروت - 1379 - ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی , محب الدین الخطیب .

    بنابر این تعریف، مراد از شیعیانی که  قاتل امام حسین علیه السلام،‌ شیعیان دوازده امامی نبودند بلکه  همان اکثریت اهل سنت بودند که معتقد به محبت علی  (ع) و تقدیم ابوبکر و عمر  بر آن حضرت بودند!!

    قتل امام حسین  (ع) به دستور مستقیم یزید بوده

    طبق منابع اهل سنت قاتل امام علیه السلام ، یزید بن معاویه لعنة الله علیهما است: (به عنوان نمونه):

      قال ابن الأثیر المتوفی 630: أما قتلی الحسین فإنه أشار علی یزید بقتله أو قتلی فاخترت قتله

    الکامل فی التاریخ  ج3 ، ص474، نشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقیق : عبد الله القاضی

      قال الذهبی المتوفی 748: قلتُ : ولما فعل یزید بأهل المدینة ما فعل ، وقتل الحسین وإخوته وآله

    تاریخ الإسلام  ج 5   ص 30، نشر : دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407هـ - 1987م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. عمر عبد السلام تدمرى

    قال ابن کثیر الدمشقی المتوفی 774: أنه قتل الحسین وأصحابه على یدى عبید الله بن زیاد

    البدایة والنهایة  ج 8   ص 222 ،نشر : مکتبة المعارف – بیروت

    3 -  قتل امام حسین علیه السلام ، توسط شیعیان آل أبی سفیان

    طبق روایاتی که در برخی از مقاتل آمده است، امام حسین علیه السلام به دشمنان خود که در کربلا حاضر بوده‌اند «شیعیان آل أبی سفیان» اطلاق کرده است: خوارزمی می نویسد:  فصاح بهم : وَیْحَکُمْ ، یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ ! إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ ، وَکُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ ، فَکُونُوا أَحْراراً فی دُنْیاکُمْ هذِهِ

    مقتل الحسین خوارزمی ج 2 ص 38. بحار الأنوار ج 45 ص51. اللهوف فی قتلى الطفوف، ص 45.

    2 -  قتل امام حسین  (ع)  توسط نواصب و مبغضان حضرت علی  (ع)

    در برخی از کتب‌ اهل سنت آمده که قاتلین امام حسین  (ع) نواصب بودند که بغض و کینه حضرت علی  (ع) را به دل داشتند و فریاد زدند که ما تو را به خاطر دشمنی با پدرت می‌کشیم:  . فقالوا له : إنا نقتلک بغضا لأبیک!

    ینابیع المودة لذوی القربى ، القندوزی ، ج3، ص80

    4 -  حضور اصحاب رسول خدا (ص) در میان قاتلین امام حسین  (ع)

    از پاسخهایی که وهابیون را زمین گیر کرده حضور صحابه در سپاه عمر سعد بوده که طبق منابع اهل سنت در میان  کسانی که نامه به امام حسین  (ع) نوشتند ودر  سپاه یزید در کربلا شرکت داشتند، تعدادی از صحابه به چشم می خورد  که اگر چنان که  این ها شیعه بودند پس ثابت می شوند در میان صحابه هم کسانی بودند که از شیعیان علی  (ع)  بودند و اگر چنان که این ها دشمن اهل بیت بودند پس ثابت می شود که در میان صحابه  دشمنان اهل و نواصب هم بودند و این پایه اعتقادی وهابیون واهل سنت را مبنی بر عدالت تمام صحابه واهل بهشت بودن آنان را متزلزل می کند.

    ابو حامد غزالی، دانشمند نامدار اهل سنت تصریح می‌کند که واعظان نباید مقتل امام حسین علیه السلام را برای مردم بخوانند؛ زیرا باعث می‌شود که مردم از مشاجره و نزاع میان صحابه آگاه شوند و آگاهی از این قضیه سبب می‌شود که آن‌ها نسبت به صحابه بدبین شوند؛  ابن حجر مکی می نویسد: قال الغزالی وغیره ویحرم على الواعظ وغیره روایة مقتل الحسین وحکایاته وما جرى بین الصحابة من التشاجر والتخاصم فإنه یهیج على بغض الصحابة والطعن فیهم.

    الصواعق المحرقة ج 2   ص 640 ، لابن حجر الهیثمی المتوفی  : 973هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة – لبنان.

    اصحابی که در سپاه عمر بودند و در قتل سید الشهداء شرکت داشتند:

    تعدادی از اصحاب در کربلا در سپاه یزیدی حاضر بوده‌اند که به ذکر نام چند نفر از آنان را ذکر می کنیم.

       1 . کثیر بن شهاب الحارثی

    صحابی بودن او

    قال أبو نعیم الأصبهانی المتوفی  : 430: کثیر بن شهاب البجلی رأى النبی(ص)

    تاریخ أصبهان  ج 2   ص 136 ،    ، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت - 1410 هـ-1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : سید کسروی حسن

    قال ابن حجر: یقال ان له صحبة ... قلت ومما یقوی ان له صحبة ما تقدم انهم ما کانوا یؤمرون الا الصحابة وکتاب عمر الیه بهذا یدل على انه کان أمیرا.

    الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 5   ص 571 نشر : دار الجیل – بیروت.

    2 . حجار بن أبجر العجلی

    ابن حجر عسقلانی صحابی آن را نوشته و بلاذری نامه او را به امام حسین نقل می کند:

    حجار بن أبجر بن جابر العجلی له إدراک.

    الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 2   ص 167 رقم 1957 ، دار النشر : دار الجیل - بیروت

    قالوا: وکتب إلیه أشراف أهل الکوفة ... وحجار بن أبجر العجلی... .

    أنساب الأشراف  ج 1   ص 411

    شرکت او در کربلا و فرماندهی یک هزار نفر

    قال أحمد بن یحیى بن جابر البلاذری (المتوفى : 279هـ): وسرح ابن زیاد أیضاً حصین بن تمیم فی الأربعة الآلاف الذین کانوا معه إلى الحسین بعد شخوص عمر بن سعد بیوم أو یومین، ووجه أیضاً إلى الحسین حجار بن أبجر العجلی فی ألف.

    أنساب الأشراف  ج 1   ص 416

    3. عبد الله بن حصن الأزدی

    صحابی بودن او

    قال ابن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی  المتوفی:  852: عبد الله بن حصن بن سهل ذکره الطبرانی فی الصحابة

    الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 4   ص 61  رقم 4630،  ، دار النشر : دار الجیل - بیروت

    اهانت او به امام حسین علیه السلام در کربلا

    وناداه عبد الله بن حصن الأزدی: یا حسین ألا تنظر إلى الماء کأنه کبد السماء، والله لا تذوق منه قطرة حتى تموت عطشاً.

    أنساب الأشراف  ج 1   ص 417

    4. عبدالرحمن بن أبی سبرة الجعفی

    صحابی بودن او

    قال ابن عبد البر المتوفی 463: عبد الرحمن بن أبى سبرة الجعفى واسم أبى سبرة زید بن مالک معدود فى الکوفیین وکان اسمه عزیرا فسماه رسول الله صلى الله علیه وسلم عبد الرحمن ... .

    الاستیعاب  ج 2   ص 834  رقم 1419، نشر : دار الجیل – بیروت.

    فرماندهی قبیله اسد و مشارکت او در کشتن امام حسین علیه السلام

    قال ابن الأثیر المتوفی:  630هـ : وجعل عمر بن سعد علی ربع أهل المدینة عبد الله بن زهیر الأزدی وعلی ربع ربیعة وکندة قیس بن الأشعث بن قیس وعلی ربع مذحج وأسد عبد الرحمن بن أبی سبرة الجعفی وعلی ربع تمیم وهمدان الحر بن یزید الریاحی فشهد هؤلاء کلهم مقتل الحسین.

    الکامل فی التاریخ  ج 3   ص 417 ،  دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت

    5. عزرة بن قیس الأحمسی

    صحابی بودن او

    قال ابن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی  المتوفی:  852:  عزرة بن قیس بن غزیة الأحمسی البجلی ... وذکره بن سعد فی الطبقة الأولى

    الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 5   ص 125  رقم 6431، نشر : دار الجیل – بیروت.

    نامه نوشتن او برای امام حسین علیه السلام

    قالوا: وکتب إلیه أشراف أهل الکوفة ... وعزرة بن قیس الأحمسی

    أنساب الأشراف  ج 1   ص 411 .

    فرمانده سواره نظام

    وجعل عمر بن سعد ... وعلى الخیل عزرة بن قیس الأحمسی

    أنساب الأشراف  ج 1   ص 419

    حمل سر شهدا به سمت ابن زیاد

    واحتزت رؤوس القتلى فحمل إلى ابن زیاد اثنان وسبعون رأساً مع شمر... وعزرة بن قیس الأحمسی من بجیلة، فقدموا بالرؤوس على ابن زیاد

    أنساب الأشراف  ج 1   ص 424

    6 - عبـد الرحمن بن أَبْـزى

    له صحبة وقال أبو حاتم أدرک النبی صلى الله علیه وسلم وصلى خلفه

    الإصابة - ابن حجر - ج 4 ص 239

    قال المزّی: «سکن الکوفة واستُعمل علیها»، وکان ممّن حضر قتال الإمام علیه السلام بکربلاء،

    تهذیب الکمال 11 / 90 رقم 3731.

    7 - عمرو بن حریث

    یکنى أبا سعید رأى النبی صلى الله علیه وسلم

    أسد الغابة - ابن الأثیر - ج 4 ص 97

    از فرماندهان سپاه

    ومن القادة: «عمرو بن حریث وهو الذی عقد له ابن زیاد رایةً فی الکوفة وأمّره على الناس.

    بحار الأنوار 44 / 352.

    وبقی على ولائه لبنی أُمیّة حتّى کان خلیفة ابن زیاد على الکوفة.

     أنساب الأشراف 6 / 376.

    8 - أسماء بن خارجة الفزاری

    صحابی بودن او

    450 وقد ذکروا أباه وعمه الحر فی الصحابة وهو على شرط بن عبد البر

    الإصابة فی تمییز الصحابة  ج 1   ص 195 ، دار النشر : دار الجیل – بیروت

    مشارکت او در کشتن امام حسین

    دعا ابن زیاد ... وأسماء بن خارجة الفزاری، ... وقال: طوفوا فی الناس فمروهم بالطاعة ... وحثوهم على العسکرة. فخرجوا فعذروا وداروا بالکوفة ثم لحقوا به

    أنساب الأشراف  ج 1   ص 416.

    قلع و قمع شدن شیعه در کوفه  به دستور معاویه

    طبق نقل ابن ابی الحدید به دستود معاویه  زیاد بن سمیه شیعیان کوفه را در زیر هر سنگ و کلوخی پیدا کرده  و می کشت ؛ و یا دست ها و پا های آنان بریده و چشم هایشان را کور کرده ؛ و بر تنه های درخت خرما به دار می کشید.

    قال ابن أبی الحدید: فاستعمل علیهم زیاد بن سمیّة وضمّ إلیه البصرة فکان یتتبّع الشیعة وهو بهم عارف لأنّه کان منهم أیّام على علیه السلام، فقتلهم تحت کلّ حجر ومدر، وأخافهم، وقطع الأیدى والأرجل، وسمل العیون، وصلبهم على جذوع النخل وطرفهم وشرّدهم عن العراق، فلم یبق بها معروف منهم.

    شرح نهج البلاغة ، ج11 ، ص 44 و النصایح الکافیة ، محمد بن عقیل ، ص 72 .

    اکثر کوفیان ، طرفداران خلیفه دوم بودند :

    از روایات و کلمات تاریخی را دلالت می کند که مردم کوفه تابع  خلفای قبل از علی علیه السلام بوده اند به طوری که وقتی امیر مومنان علیه السلام خلافت را در کوفه به دست گرفتند خواستند یکی از بدعت های عمر – نماز تراویح – را ریشه کن نمایند ؛ لذا به امام حسن علیه السلام دستور دادند که به مسجد رفته و مانع مردم شوند اما تا حضرت با این عمل مخالفت نمودند ، مردم صدا به اعتراض بلند کرده که "وای سنت عمر از دست رفت"

    قال ابن ابی الحدید: «روی أنَّ أمیر المؤمنین (ع) لمّا اجتمعوا إلیه بالکوفة فسألوه أن ینصب لهم إماماً یصلّی بهم نافلة شهر رمضان، زجرهم وعرّفهم أنّ ذلک خلاف السنة، فترکوه واجتمعوا لأنفسهم وقدّموا بعضهم، فبعث إلیهم إبنه الحسن (ع)، فدخل علیهم المسجد ومعه الدرّة، فلمّا رأوه تبادروا الأبواب، وصاحوا:  وا عمراه». شرح نهج البلاغة 12: 283 ـ تلخیص الشافی 4: 52.

    این ماجرا به حدی گسترده بود که حضرت در ضمن خطبه ای مفصل می فرمایند من از شورش عمومی و نیز از بر هم خوردن پایه های حکومت اسلامی در کوفه ترسیدم !!!این خود بیانگر آن است که بیشتر مردم کوفه از طرفداران خلیفه دوم بودند و این با شیعه بودن منافات دارد ؛ کلینی طی روایت مفصلی از حضرت امیر  (ع) نقل می کند:

    وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْکِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا کَانَتْ فِی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ | لَتَفَرَّقَ عَنِّی جُنْدِی حَتَّى أَبْقَى وَحْدِی أَوْ قَلِیلٌ مِنْ شِیعَتِیَ الَّذِینَ عَرَفُوا فَضْلِی وَ فَرْضَ إِمَامَتِی مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ | ... وَأَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ اجْتِمَاعَهُمْ فِی النَّوَافِلِ بِدْعَةٌ فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْکَرِی مِمَّنْ یُقَاتِلُ مَعِی یَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ غُیِّرَتْ سُنَّةُ عُمَرَ ... .

    الکافی ج : 8 ص : 58، ح21  الاحتجاج ج : 1 ص : 263،  وسائل‏الشیعة ج : 1 ص : 457، کتاب‏ سلیم ‏بن ‏قیس ص : 718.


    لینک های مرتبط:آیا خون حضرت علی اصغر علیه السلام به زمین باز نگشت؟
    اسناد تاریخی در فرمان قتل امام حسین علیه السلام