گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

فدک سند فساد کودتاچیان

در نزدیکی خیبر حدود ۱۴۰ کیلومتری شهر مدینه، قریه ای بسیار سرسبز و پر محصول و یهودی نشین وجود داشت که دژ و برج و بارو و جمعیّت عظیم خیبر را نداشت. بعد از اینکه یهودیان خیبر با همه ی عظمّت و برج و بارویشان در مقابل سپاه اسلام نتوانستند مقاومت کنند و تن به شکست دادند، اهالی فدک که نه برج و بارویی داشتند و نه آن همه جمعیّت و توانمندی، با خود فکر کردند که چرا خودمان را به کشتن دهیم، وقتی خیبر نتوانست مقاومت کند و شکست خورد، شکست ما حتمی و یقینی است.  

برای رسیدن به عشق الهی باید از عشق مجازی مدد گرفت؟؟؟!!!

برخی طریقت‌های عرفانی، با مطرح ساختن این که مَجاز پلی به سوی حقیقت است و برای رسیدن به حقیقت هر چیز باید از رقیقة آن کمک گرفت، لذا برای رسیدن به حقیقت عشق که همان عشق الهی است نیز باید از عشق مَجازی، یعنی عشق‎های دنیوی، مدد جُست، به پیروان خود توصیه می‌کنند که معشوقی دنیوی و بشری برای خود بیابند تا با عشق ورزیدن به وی و تلاش برای جلب و جذب آن معشوق، راه عشق ورزیدن به خدا و جلب نظر الهی را یاد بگیرند. دل سپردن به خوبرویان و عشق باختن به مُغبچگان، سوژة اصلی داستان‌های فراوانی در ادبیّات عرفانی است.

در این زمینه نیز باید توجّه کرد که گر چه وجود مشابهت‌هایی بین مَجاز و حقیقت، در وادی عشق قابل انکار نیست و امکان این را که کسی با گرفتار آمدن به یک عشق مَجازی، از خود‎پرستی و خودخواهی رهایی یافته و پاکبازی و ایثار در راه معشوق را تجربه نموده و به لطافت روحی دست یافته و آیین عشق را بیاموزد و از این آموختة‌ خود در راه عشق حقیقی بهره جوید، نمی‏توان مطلقاً منتفی دانست، امّا احتمال این را که شخص چنان در همان عشق مجازی غرق شود که تا پایان عمر به همان عشق مجازی مشغول و از عشق حقیقی باز بماند، نمی‌توان انکار کرد. قطعاً وجود کسانی که عشق مجاز برای همیشة عمر آن‎ها را اسیر خود کرده است به مراتب بیشتر از کسانی است که از عشق مَجاز درس آموخته و عبور کرده و از آن راه به حقیقت عشق، یعنی عشق الهی، راه یافته‌اند. بنابراین چون نمی‌توان مطمئن بود که شخص در وادی عشق از مَجاز گذشته و به حقیقت وارد شود، نمی‌توان رفتن به سوی عشق مَجازی را توصیه و تجویز کرد. کما این که ابتلائات و مصائب، مثل فقر و بیماری، در برخی اشخاص مایة‌ تزکیه و تطهیر روح از گناهان و تعالی و ترقّی معنوی بوده‌اند. امّا این موجب نمی‌شود که به اشخاص توصیه کنیم به دست خود، خویشتن را به فقر و بیماری مبتلا سازند. از این امر نمی‌توان غفلت کرد که توصیه و تجویز عشق مَجاز، بعضاً زمینه‎ساز آلودگی‎های اخلاقی و جنسی در بین اعضای چنین گروه‌هایی گشته و به جای طهارت و تعالی، آلودگی و انحطاط عاید آن‎ها شده است.
منبع:http://ahlevela.ir/html/sereh%20hagh/index.htm

آیا ائمه طاهرین علیهم السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله توسل کرده اند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

توضیح سؤال:

آیا روایتی صحیح داریم که در آن ائمه و امامان اهل بیت (علیهم السلام) به قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) یا امام علی (علیه السلام) توسل کرده باشند؟

پاسخ اجمالی: 

ادامه مطلب ...

دانلود تالیفات حضرت استاد کریم محمود حقیقی

برای دریافت فایل pdf کتاب بر روی تصویر کتاب کلیک کنید.

دوره از خاک تا افلاک:

 

                                        

 

 

 

                                         

 

 

    

 


دوره سیر و سلوک قرآنی:

 

 

                                   

 

 

 

                                 

 

 

 

   



دیگر تألیفات:

 

 

 

                          

 

 

                             

 

 

 

                           

 

 

 

    

 


اجل نزدیک و آروزهاى دراز

بسم الله الرحمن الرحیم


منبع:کتاب فریاد جرس ص 172 تا 177


«إقْتَرِبْ لِلنّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فى غَفْلَةٍ مُعْرِضونَ.»(1)

«حساب مردم نزدیک شد و ایشان در غفلت و اعراضند.»

عجب است از آدمى که احتمال حیات فردا را ندهد و از ساعت اجل خویشتن خبر ندارد مع‏ذالک براى تا ده سال دیگر نقشه کشیده.

«لَوْ ظَهَرَتِ الآجالُ إفْتَضَحَتِ الآمالُ.»(2)

«اگر مرگ‏ها چهره نمایند آرزوها به ر سوایى کشند.»

«ذَرْهُمْ یَأْکُلوا وَ یَتَمَتَّعوا وَ یُلْهِهِمُ الأمَلُ.»(3)

«رها کن ایشان را که بخورند و بهره برند، آرزوها ایشان را به هلاکت کشد.»

در گورستان کمى تأمل کن، از خفتگان در گور بپرس که چه آرزوها را در کنار خود دفن کردید؟ چه نقشه‏ها را پیاده نکرده به باد دادید؟ چه معامله و تجارت‏ها را انجام نداده واگذاشتید، چه ساختمان‏ها را تمام نکرده رها کردید، چه دختران را شوهر نداده ترک نمودید تو را گویند: چون اجل آمد، ما را فرصت کلامى و سلامى هم نبود.


1 . سوره انبیاء، آیه 1.

2 . حضرت موسى بن جعفر علیه‏السلام .

3 . سوره حجر، آیه 3.

(172)

 جهان همیشه به پیر و جوان نخواهد ماند  به جز خداى جهان در جهان نخواهد ماند
 اگر چه مرگ جوان داغ مى‏کند دل پیر  مدار غصّه که پیر و جوان نخواهد ماند
 اجل چو در رسد، از هیچ در امان مطلب  که هیچ کس زاجل درامان نخواهد ماند
 مکوش در طلب عمر و عیش جاویدان  که هیچ کس به جهان جاودان نخواهد ماند
 مچین بساط تنعم که در بسیط زمین  نشاط عیش بر اهل زمان نخواهد ماند
 برآستان رضا سربنه به حکم قضا  که هیچ سر، بر این آستان نخواهد ماند

(صادق سرمد)

غایات اگر چه در وجود خارج واپسین‏اند، اما در وجود ذهنى آغازین مى‏باشند و همواره مشوّق و محرک انسانند، براى یک دانشجوى پزشکى باز کردن مطب و بر کرسى طبابت نشستن اگرچه بعد از سال‏ها به چنگ آید، لیکن از آن ساعت که خود را براى کنکور آماده مى‏سازد در ذهن است و این آرزوست که او را به مطالعه و شب نشینى و مجاهدت وا مى‏دارد و این آرزو یا به دست آید و یا به دست نیاید، و اگر هم به دست آید در روز مرگ باید آن را واگذاشت و این است سرنوشت تمام آرزوها.

اما آن را که آرزو لقاى پروردگار و وصال اوست، نه تنها در طول سلوک

(173)

الى اللّه‏ مشوّق و دلخوشى زندگانى است، بلکه سرانجام وصال و سعادت را در پیش دارد.

«مَنْ کانَ یَرْجوا لِقاءَ اللّه‏ِ فَإنَّ أجَلَ اللّه‏ِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ.»(1)

«آن کس که امید دارد ملاقات پروردگار را به راستى که آن وعده آمدنى است و هم او شنوا و دانا است.»

در راز و نیاز سالکى که بر این رهگذار امید بسته او شنوا است و راز دار هم اوست و بر حال او به آرزویش هم او دانا است.

و نیست ایده و آرزویى چنین براى هیچ امیدوارى جز آن‏که دل با خداى خویش بسته و امید و آرزوهاى دیگر پایبند این راه‏اند.

«ذَرْهُمْ یَأْکُلوا وَ یَتَمَتَّعوا وَ یُلْهِهِمُ الأمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمونَ.»(2)

«واگذار اینان را تا بخورند و بهره جویند از آرزوهاى خویش، همین آرزوها ایشان را مشغول کند و به غفلت اندازد و نتیجه این پندارها را به زودى بدانند.»

اى عزیز ! دل در جاودانگى‏ها بند تا روزى به هجر دلبند ننشینى.

«ألْمالُ وَ الْبَنونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقیاتُ الصالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوابا وَ خَیْرٌ أمَلاً.»(3)

«مال و فرزند، زیب و زینت حیات دنیاست؛ اعمال نیک که جاودانگى است در نزد پروردگارت از راه پاداش و دلبستن

1 . سوره عنکوبت، آیه 5.

2 . سوره حجر، آیه 3.

3 . سوره کهف، آیه 46.

(174)

بس بهتر باشد.»

«وَ اعْلَموا عِبادَ اللّه‏ِ إنَّ الأمَلَ یُذْهِبُ الْعَقْلَ وَ یُکَذِّبُ الْوَعْدَ وَ یَحُثُّ عَلَى الْغَفْلَةِ وَ یُورِثُ الْحَسْرَةَ فَاکذِبوا الأمَلَ فَإنَّهُ غُرورٌ وَ اَنَّ صاحِبَهُ مازُوِر.»(1)

«بندگان خدا! بدانید که آرزو عقل را بر باد دهد، وعده‏اش دروغ است غفلت آورد، و سرانجام باعث حسرت گردد؛ پایبند آرزو نشوید که آرزو فریب و آرزومند بنده‏اى گنه‏کار است.

زندگى فرزانگان هدفمند است. و هدف آدمى را آرزومند کند، اما باید دید که آرزو چیست؟ مسلّم اگر امرى نیک باشد تو را براى وصول به نیکى بسیج کند ولو به آرزو نرسى در راه خدا گام برداشته‏اى.

«مَنْ یَخْرُجَ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرا إلى اللّه‏ِ وَ رَسولِه ثُمَّ یُدْرِکُهُ الْمَوتُ فَقَدْ وَقَعَ أجْرَهُ عَلَى اللّه‏ِ.»(2)

«هر کس از خانه‏اش بیرون آید به قصد مهاجرت به سوى خدا و رسولش، سپس مرگ او را دریابد، مسلّم اجر او با خداست.»

و اگر خداى نکرده هدف، امرى دنیایى و ناصواب است، ولو آن را در نیابى در راه ناصواب عمر باخته‏اى.


1 . نهج البلاغه، خطبه دیبا ج.

2 . سوره نساء، آیه 100.

(175)

«لِلَّذینَ لا یُریدونَ عُلُوّا فِى الأرْضِ وَ لا فَسادا.»(1)

«براى آنان که در زمین اراده برترى‏طلبى و فساد نمى‏نمایند.»

اى عزیزان!

«إنَّ الدّارَ الآخِرَةِ لَهىَ الْحَیَوانُ لَوْ کانوا یَعْلَمونَ.»(2)

«به راستى که سراى آخرت سراى زندگى است، اگر بدانید.»

دنیا که آن را سراى کون و فساد گفته‏اند، شادیش با غم و سلامتیش با درد و غنایش با فقر و خنده‏اش با گریه و عملش با جهل آمیخته است، اما سراى آخرت یکسره سراى حیات ناب است، آن‏جا سراى علم محض است که واقعیت‏ها با حقیقت یکى است، طبعا اولیاى خداوند که آرزوى لقاى حق دارند، دیدگاه آن‏ها در زندگى جز آن خانه نیست و زین رو حیات آن‏ها حیاتى سود آور است.

«إنّا أخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِکْرَى الدّارِ.»(3)

«به راستى که ما آن‏ها را خالص نمودیم با ذکر آن سراى.»

اگر با چشمى به دنیا مى‏نگریستند با دیگر چشم نظر به آن سراى داشتند و اگر با دستى توشه این دار کسب مى‏کردند با دست دیگرشان اکتساب زینت آن خانه بود؛ در گوشى اصوات مردمان دنیا داشتند، اما گوش دیگرشان در استماع حقایق آن جهانى بود.

یکى با ابوذر گفت: چگونه است که تو را از مرگ هراسى نیست و حتى


1 . سوره قصص، آیه 83.

2 . سوره عنکبوت، آیه 64.

3 . سوره ص، آیه 46.

(176)

شایق آنى و ما از آن بس بیمناکیم؟ ابوذر گفت: شما دنیایتان را آباد کردید و آخرت را ویران، طبیعى است هرکس بخواهد از آبادانى به ویرانى رود، بس دلتنگ و هراسان است. ما دنیایمان را خراب کرده و آخرتمان را آباد ساختیم، آن‏که بخواهد از خرابى به آبادانى روى آورد، بس شادمان است.

از این رو بود که حضرت سید الموحدین مى‏فرماید:

«وَ اللّه‏ِ لإبْنِ أبى طالِبِ آنَسَ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْىِ اُمِّهِ.

«به خدا سوگند که پسر ابى طالب انسش با مرگ بیش از انس کودک با پستان مادر است.»

و چون چشمانش به طلیعه گذرگاه لقا افتاد، فرمود:

«فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ.»

وصول به این دیدگاه میسر نیست جز براى آن کسان که خداوند در همین جهان پرده از جمال دلربایش براى آن‏ها برداشته، و در برابر جلالش همه دم خاشعند و وعده وصالش را نصب العین دارند، و عطش‏زدگان و چشم دوخته به باران رحمتش هستند. بارى تا وعده به سر نیامده قلبت را در مسیر باران رحمتش قرار ده تا باشد که ابرى از آن دریاى رحمت برخیزد و بر تو ببارد، بسا آلودگى‏ها را بشوید. و با پروردگارت این زمزمه را سرده:

 یا رب از ابر هدایت برسان بارانى  پیش‏ترزانکه چو گردى زمیان‏برخیزم

(حافظ)

(177)

ما عاشق محمد (صلی الله علیه و آله) هستیم؟!!

سید محمود خسروشاهی ـ مدیر مرکز بررسی‌های اسلامی

من نه سیاست‌مدارم! نه تحلیل‌گر سیاسی و نه قصد دارم به ریشه‌یابی مسائل پشت پرده اتفاقات اخیر فرانسه بپردازم؛ اما مطلب غیرقابل انکار این است که از جریان ترورهای پاریس گرفته تا تیراژ ۷ میلیون نسخه‌ای نشریه‌ای که کاریکاتور اهانت به مقدسات را منتشر کرده است همه از یک جا سرچشمه می‌گیرند و آن سازمان‌های جاسوسی غربی و صهیونیستی است. البته این بحث و ابعاد آن بماند برای اهل سیاست!! هدف من از نگارش این چند خط آسیب‌شناسی موضوعی است که مستقیماً خودمان در آن دخیل هستیم و همه تقصیرها متوجه خودمان است و چندان ربطی به دست‌های پشت‌پرده!! ندارد و آن هم کوتاهی ما در قبال مقدسات است.

برای روشن شدن موضوع در ادامه به چند مورد اشاره‌ای کوتاه خواهم داشت و انشاء الله در فرصتی مناسب‌تر به تفصیل ابعاد آن را بازگو خواهم کرد.

الف: چند سال قبل کاریکاتورهایی با موضوع اهانت به ساحت مقدس رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) در نشریات و سایت‌های غربی منتشر شد و مدتی پیام‌های محکومیت و تظاهرات و فریادهای انزجار بلند شد (البته حق بود و لازم) ولی بعد از چندی همه چیز فروکش کرد، و باز همه عشقمان به رسول الله (صلی الله علیه و آله) به ولادت و وفات شهادت‌گونه ایشان منتهی شد. روز بعثت هم چند مجلس جشنی برگزار کردیم. رادیو تلویزیون‌مان موسیقی و ترانه‌های شاد!!! پخش، و به ساحت حضرتش تقدیم نمود و چند فیلم سینمایی تکراری و گاهی جدید! نشان داده شد و عده‌ای هم شیرینی پخش کردند و... .

ب: چند سال قبل  یک به اصطلاح کشیش ضمن توهین به قرآن مجید نقشه سوزاندن آن را کشید و هیاهو به راه انداخت و باز هم پیام‌های محکومیت صادر و تظاهرات‌های پرشوری به راه افتاد. همه ما عاشق قرآن شدیم و عکس و شعر و دل‌نوشته‌ها منتشر شد و جایزه‌های نفیس به صاحبان آثار هنری داده شد و قرار گذاشتیم که به قرآن اهمیت بدهیم و علاوه بر قرائت آن بفهمیم که چه می‌گوید و از ما چه می‌خواهد، و قرار شد قرآن فقط برای سر سفره عقد و مجالس ترحیم نباشد و بسیاری قرارهای دیگر... اما  بعد از مدتی همه چیز کمرنگ شد و اغلب به زندگی ماشینی دنیای جدید سرگرم شدیم! البته برنامه‌های خوبی در ماه مبارک رمضان در صدا و سیما و مساجد و امام‌زاده‌ها برگزار می‌شود اما متأسفانه در ۱۱ ماه دیگر سال چندان خبری نیست و انگار قرآن فقط برای ماه رمضان است و بقیه سال شاید استفاده بسیاری از ما از قرآن تنها برای قسم‌های دروغ و راستمان باشد و... .

ج: چند سال قبل  یک خواننده با ترانه‌ای شرم آور به ساحت حضرت هادی (علیه السلام) جسارت نمود و موج محکومیت و بیانیه و تظاهرات و انزجار نسبت به این عمل زشت سراسر ایران اسلامی را دربرگرفت. انگار که تازه یادمان افتاده بود نسبت به امام هادی (علیه السلام) هم وظیفه‌ای داریم. حقیر گمان می‌بردم که دیگر قرار است تمام ارگان‌های رسمی و مؤسسات اسلامی و حوزه‌های علمیه درس عبرتی بگیرند و از این پس منتظر نباشند تا به مقدسات اهانت شود و بعد ـ آنهم بعد از ۳۶ سال از پیروزی انقلاب اسلامی ـ یادشان بیفتد که برای معرفی اهل بیت و چهارده معصوم (علیهم السلام) وظایفی دارند، اما ظاهراً «خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم» و باز گرد فراموشی پاشیده شد و کوتاهی‌ها ادامه یافت...

د: حالا هم که دوباره گستاخانه به ساحت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) اهانتی صورت گرفته باز همه جا از مسابقه و شعر و ابراز عشق و وفا به حضرتش پر شده است اما چه فایده...؟

هـ: نکته مشترک این ماجراها و موارد مشابه این است که همه ما منتظر هستیم تا اهانت و جسارتی صورت بگیرد و بعد برای انجام یک کار فرهنگی و مذهبی به تکاپو می‌افتیم. ناگهان صدا و سیما و سایت‌ها و سازمان های فرهنگی مسئول و عده‌ای از کاربران فضای مجازی یادشان می‌افتد که نسبت به مقدسات وظیفه‌ای دارند. مدتی همایش و تبلیغ و برنامه و عکس و شعر و آهنگ!! و مطلب و مصاحبه کارشناسان!! همه جا را پر می‌کند و همه برهم سبقت می‌گیرند و بعد از مدتی باز دوباره همان سکوت و غفلت از وظیفه‌ای که نسبت به مقدسات دینی‌مان داریم و... .

و: در قضیه اخیر و با توجه به گسترده‌تر شدن شبکه‌های مجازی و موج استفاده از آنها بسیاری سعی کرده‌اند تا به هر طریق ارادت خود را به حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نشان دهند که جای تقدیر دارد اما قطعا کافی نیست. به عنوان مثال یکی از شعارهایی که چند روز است مرتب از رسانه‌های مختلف و در شبکه‌های اجتماعی در قالب عکس و دل‌نوشته و... پخش می‌شود شعار: من عاشق محمد هستم، می‌باشد. اما سؤال اینجاست: آیا ما واقعاً عاشق محمد (صلی الله علیه و آله) هستیم؟ عاشق بودن یعنی چه و چه مسئولیت‌هایی بر عهده ما می‌گذارد؟

عاشق محمد (صلی الله علیه و آله) یعنی پیرو و مطیع دین و دستورات ایشان بودن. یعنی عاشق و پیرو دو یادگار حضرت محمد (قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت) بودن. یعنی در مسیر حق وحقیقت زندگی کردن و به واجبات و محرمات عمل کردن...

عاشقی این نیست که  یک عکس بگیریم و یک هشتگ!! بفرستیم. عاشقی این نیست که چند جا لایک کنیم و چند صفحه بسازیم و جار بزنیم... و بعد فراموشمان شود که نباید دروغ گفت، نباید ربا خورد، نباید بدحجاب بود، نباید به نماز بی اعتنا بود (چه برسد به نماز اول وقت‌!!). و فراموشمان شود که نباید اختلاس کرد! نباید غیبت کرد و نبایدحق را ناحق کرد... که اگر رعایت کرده بودیم قطعاً دچار این خشکسالی و بلای الهی نمی‌شدیم و زمستانمان حداقل در نیمی از میهنمان  تابستان نمی‌شد!!

آری؛ ما می‌گوییم عاشق حضرت محمد هستیم؛ اما صدها سایت و ده‌ها روزنامه داریم که هر روز به هم فحاشی می‌کنند، تهمت می‌زنند و عیب‌های ثابت نشده یکدیگر را در بوق وکرنا می کنند!! آری ما می گوییم پیرو حضرت محمد هستیم؛ اما به سبک غربی‌ها از چند سال مانده به هر انتخابات به اسم احساس تکلیف حرص انتخابات بعدی را می‌زنیم!! و چه کارها و تخریب ها که رخ نمی‌دهد!

آیا واقعا ما عاشق حضرت محمد هستیم و وضع فرهنگی و اخلاقیمان اینگونه است؟ ما عاشق و پیرو حضرت محمد هستیم و  از هر پنج ازدواج حداقل  یکی به طلاق می‌انجامد؟ ما عاشق حضرت محمد هستیم و این همه فقیر و نیازمند زیاد شده است؟

به نظرم بیاییم به دور از هیاهو به دور از تبلیغ و ظاهرسازی با خودمان خلوت کنیم و روراست باشیم که آیا در عمل هم عاشق محمد و آل محمد (علیهم السلام) هستیم؟ ببینیم چقدر پیرو راهشان هستیم و چقدر کوتاهی کرده‌ایم؟ بیایید در رفتارها و گفتارهایمان و در سبک زندگی‌مان که اسلامی بودنش در حال کمرنگ شدن است تجدید نظر کنیم. بیایید اگر که واقعا عاشق حضرتشان و منتظر حضرت صاحب الزمان (روحی فداه) هستیم از همین حالا تغییرات مثبت را شروع کنیم.

 
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی مورخ هفتم بهمن ماه سال 93

شعری از امام خمینی رحمة الله علیه

در دلم بـود که آدم شوم؛ امّا نشدم 


در دلـــــــم بــــــــود که آدم شوم؛ امّا نشدم

 

بــــى‏خبر از همه عالم شوم؛ امّا نشدم

 

بـــــــر درِ پیــــــرِ خــــــرابــــات نهم روى نیاز

 

تا بــه این طایفه محرم شوم؛ امّا نشدم

 

هجرت از خویش کنم، خانه به محبوب دهم

 

تا بـــه اسمـــــاء معلّم شوم؛ امّا نشدم

 

از کف دوست بنوشم همه شب باده عشق

 

رستــــه از کوثر و زمزم شوم؛ امّا نشدم

 

فــــــــــارغ از خـویشتن و واله رخسار حبیب

 

همچنــــان روح مجسم شوم؛ امّا نشدم

 

سر و پا گوش شوم، پاى به سر هوش شوم

 

کـــــز دَم گرم تو مُلهَم شوم؛ امّا نشدم

 

از صفــــــا راه بیابــــــم به ســــــــوى دار فنا

 

در وفــــا یــــــار مسلّم شوم؛ امّا نشدم

 

خواستم بر کنم از کعبه دل، هر چه بت است

 

تــــا بــــرِ دوست مکرّم شوم؛ امّا نشدم

 

آرزوهــــا همـــــه در گور شد اى نفس خبیث

 

در دلــــم بــــود کـه آدم شوم؛ امّا نشدم

منبع

چرا قرآن غیر مسلمانان را با اوصاف: فاسق، فاجر، بی‌عقل، نادان و پست‌تر از حیوان معرفی می‌کند؟

چرا قرآن غیر مسلمانان را با اوصاف: فاسق، فاجر، بی‌عقل، نادان و پست‌تر از حیوان معرفی می‌کند؟ آیا این همه توهین و افتراء به غیر مسلمانان عادلانه است و مجوز ناسزاگویی را از جانب خداوند صادر نمی‌کند؟ آیا تمام غیر مسلمانان چنین‌اند؟

ایکس – شبهه / پایگاه پاسخ‌گویی به سؤالات و شبهات: اگر کسی قبول ندارد که قرآن کریم وحی و "کلام‌ الله" است، نباید بی‌خود در آن "چون و چرا" کند! اما اگر قبول دارد، آیا گمان می‌کند که علم و عدل خودش به حدی رسیده که اکنون عدالت خدا را به محاکمه می‌کشد و در نهایت خدا را به اهانت، افترا و ناسزاگویی به بندگانش متهم می‌کند و او را غیر عادل می‌خواند؟! آیا این داوری راجع به خداوند سبحان (منزه از هر عیب و نقص)، ناعادلانه نیست؟! و این همه جسارت در مقابل حق تعالی، متکبرانه نیست؟! پس باید خیلی دقت کنیم. او خالق ماست، ما در محضر اوییم و او به تمامی اسرار و احوال آشکار و نهان ما آگاه است.

«لاَ جَرَمَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» (النّحل، 23)

ترجمه: بى‏گمان خداوند آنچه را پنهان مى‏دارند و آنچه را آشکار مى‏سازند، مى‏داند و حقّا که او مستکبران را دوست ندارد.

الف – آیا خداوند متعال، [العیاذ بالله]، اهانت می‌کند، فحش و ناسزا می‌گوید، تهمت می‌زند، افترا می‌بندند و از عدالت خارج می‌شود؟! مگر هم قد و هم کلاسی و همکار مخلوقاتش می‌باشد؟!

ب – اگر خدایی که خالق و ربّ است، و علیم به احوال درونی و بیرونی مخلوقاتش است، فرمود: آن را گاو آفریدم، این را خر آفریدم، این را آدم آفریدم ...، کسی می‌تواند بگوید که چرا افترا زدی و اهانت کردی؟! گاهی بشر به خدا افترا می‌بندد و گاو، فرعون، یا هوای نفس خودش را شریک او قرار می‌دهد و از این جهل و بی‌عدالتی خودش ناراحت نمی‌شود، اما اگر خداوند متعال بفرمایید: حیوان این کار را نمی‌کند که تو از روی بی‌عقلی می‌کنی، معترض می‌شود که "چرا به من اهانت شد و ناسزا گفته شد؟!" این هم جلوه‌ای دیگر از "تکبر" است.

نکته: مکرر بیان شد که همیشه و در هر موردی، به ویژه اگر به مباحث اعتقادی مربوط شود و بالاخص اگر راجع به خداوند سبحان باشد، اول باید ببینیم آن چه گمان کردیم، آن چه مدعی‌اش شدیم و آن چه نسبت می‌دهیم درست است یا خیر؟ و بعد بپرسیم چرا چنین و چنان است؟

اگر یکی به شما بگوید: چرا دروغ گفتید، چرا دزدی کردید، چرا آدم کشتید و ...؟ چه پاسخی خواهید داد؟ به طور حتم می‌گویید: اول شما ثابت کن که من این کارها را کردم، بعد بپرس چرا؟

پس دقت کنیم (اخیراً بیشتر رایج شده) که ابتدا یک صورت مسئله‌ی غلطی را طرح می‌کنند، یک تفسیر یا حتی ترجمه‌ی غلطی ارائه می‌دهند، یک داوری نادرستی انجام می‌دهند؛ بعد همان را به خدا یا اسلام یا قرآن نسبت داده و بعد می‌پرسند: چرا؟! اول خدای عزّوجلّ را (العیاذ بالله) به ظلم "متهم" و به داوری خودشان محکوم می‌کنند و بعد می‌پرسند: چرا؟

ج – آیا خداوند متعال در قرآن کریم، همه غیر مسلمانان را فاسق و فاجر و پست‌تر از حیوان خوانده است؟ [هر چند که اگر بخواند، حق با اوست، چون او می‌شناسد و اوست که انسان و حیوان را خلق کرده است و به صفات هر کدام اعلم می‌باشد]. ولی راجع به هر غیر مسلمانی چنین نفرموده است:

«الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُوْلَـئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمن یَکْفُرْ بِهِ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (البقره، 121)

ترجمه: کسانى که به آنها کتاب (آسمانى) داده‏ایم (مانند یهود و نصارى) و آن را به شایستگى تلاوت مى‏کنند (بدون تحریف و با تدبّر و عمل)، آنهایند که به آن ایمان مى‏آورند، و کسانى که بدان کفر ورزند آنهایند که زیانکارند.

«وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَمَن یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُمْ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیْهِمْ خَاشِعِینَ لِلّهِ لاَ یَشْتَرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ ثَمَنًا قَلِیلاً أُوْلَـئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ» (آل‌عمران، 199)

ترجمه: و البته از اهل کتاب کسانى هستند که به خدا و بدانچه به سوى شما نازل شده (قرآن) و به آنچه به سوى آنها نازل شده (کتاب‏هاى آسمانى پیشین) ایمان مى‏آورند در حالى که در برابر خدا فروتن بوده، با (تحریفِ) آیات خداوند بهاى اندکى به دست نمى‏آورند، آنها پاداشى درخور مقامشان در نزد پروردگار خود دارند بى‏تردید خداوند زودرس به حساب است.

دسته‌بندی‌های انسان در قرآن:

دسته‌بندی انسان‌ها در کلام وحی متفاوت است، چنان چه در میان ما نیز متفاوت است. ما گاهی مردم را به لحاظ سنّ، گاهی به لحاظ ملیت، گاهی به لحاظ صنف و ... دسته‌بندی می‌کنیم؛ خداوند متعال نیز بندگانش را گاهی به لحاظ چگونگی ایمان و اعتقادات، گاهی دین، گاهی اخلاق و رفتار و ... دسته‌بندی می‌کند. در آیه‌ی ذیل تمامی موحدین و اهل کتاب، چه مسلمان و چه غیر مسلمان در یک دسته و تمامی مشرکین در دسته‌ی دیگر قرار گرفته‌اند:

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» (الحج، 17).

ترجمه: کسانى که (به حضرت محمد صلوات الله علیه و آله و کتاب او) ایمان آوردند و کسانى که یهودى شدند و صابئى‏ها و مسیحیان و زرتشتیان؛ و کسانى که شرک ورزیدند، البته خدا روز قیامت میانشان داورى خواهد کرد، زیرا خدا بر هر چیزى گواه است.

انسان و حیوان:

انسان تعاریف متفاوتی دارد. تمامی مکاتب بشری (یا به تعبیری ادیان غیر الهی، که سعی دارند بگویند: ما با دین مخالفیم، اما خودشان نوعی دین هستند)، "انسان" را گونه‌ای از "حیوانات" بر شمرده‌اند – حیوان دوپا، حیوان راست قامت، حیوان ناطق، حیوان با هوش در ابزارسازی ... تعاریف و توصیفات مکاتب از "انسان" می‌باشد؛ – نهایت احترام به مقام و شأن انسان در مکاتب بشری، از کارل است که گفت: "انسان موجود ناشناخته" – مابقی همه انسان را حیوان خواندند. و اصلاً هم کسی به آنها معترض نمی‌شود که این اهانت، افترا و ناسزا می‌باشد(؟!)

اما خداوند علیم و حکیمی که خالق حیوان و انسان است، همگان را "حیوان" نخوانده است. بلکه می‌فرماید: انسان مسیر رشدی از جمادی به نباتی – از نباتی به حیوانی و از حیوانی به انسانی دارد و البته رشد او در مراتب کمالیِ انسانی محدود نمی‌باشد و حتی می‌تواند از ملائک نیز پیشی‌گیرد. از این رو می‌فرماید: برخی به رغم آن که به شکل انسان و برخوردار از قابلیت‌ها و استعدادها و امکانات انسانی خلق شده‌اند، پای‌شان را از مرحله‌ی "حیوانی" فراتر نمی‌گذارند، پس هم چنان حیوان باقی می‌مانند و یا به مراتب پست‌تر. چرا که به او عقل، قلب، شعور، بصیرت، اختیار، وحی و امام داده شده تا رشد کند، اما همه اینها را تعطیل کرده و از این نعمات غافل شده و فقط تابع "نفس حیوانی" خود می‌باشد:

«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف، 179)

ترجمه: و حقّا که ما بسیارى از جن و انس را (گویى) براى دوزخ آفریده‏ایم، زیرا که دل‏ها دارند ولى (حقایق را) بدان نمى‏فهمند، و چشم‏ها دارند ولى بدان (به عبرت) نمى‏نگرند و گوش‏ها دارند ولى بدان (معارف حقّه را) نمى‏شنوند آنها مانند چهارپایانند بلکه گمراه‏ترند و آنها همان غافلانند.

خب، حالا این فحش و ناسزا و تهمت و افتراست، یا "انسان‌شناسی" و تعریف انسان در حالات و مواضع متفاوت اوست. اگر کسی با چشم بسته در خیابان راه برود و به زمین بیافتد و مجروح یا حتی کشته شود، شما بفرمایید: بسیار احمق و نادان بود که چشم داشت، اما باز نمی‌کرد تا ببیند، فحش و ناسزا و افترا و بدور از عدالت است؟!!

فسق و فجور:

*- فسق یعنی خارج شدن از پوسته یا قالب – مثل هسته‌‌ای که از داخل خرما خارج می‌شود و آن بخش مغذی، مقوی و نگهدارنده‌‌اش را رها می‌کند – از این رو خداوند متعال هر کسی را که از قالب اصلی خود، که همان قالب بندگی و اطاعت می‌شود، خارج گردد را "فاسق" می‌خواند. از این رو در ادبیات قرآنی، فاسق به «مَن خَرَجَ مِن طاعَةِ الله – کسی که از اطاعت خدا خارج شده است» اطلاق می‌گردد. پس مسلمان و غیر مسلمان ندارد، هر کس و در هر موردی که از اطاعت معبود خارج شود، در آن مورد و یا به طور کلی فاسق شده است، چنان چه ولایت‌پذیریِ کفار را ناشی از بی‌ایمانی و "فسق" قلمداد می‌نماید. خواه پذیرنده مسلمان باشد، یا اهل کتاب یا کافر:

«وَلَوْ کَانُوا یُؤْمِنُونَ بِالله والنَّبِیِّ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِیَاء وَلَـکِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ» (المائده، 81)

ترجمه: و اگر آنها به خدا و پیامبر و آنچه بر او فرود آمده ایمان داشتند آنها را (مشرکان را) دوست و سرپرست نمى‏گرفتند، و لکن بسیارى از آنها نافرمانند.

*- فجور  نیز معنی نزدیکی به فسق دارد. از ماده (فَجَرَ) است به معنای باز شدن در آلودگی به گناه. مثل این است که بیرون آمده از قالب و پوسته، فاسد و تباه و پراکنده شود. از این رو به اهل گناهان کبیره و کسانی که قبح‌شان در گناه ریخته شده، "فاجر" می‌گویند. چنان چه در معنی فاجر گفته‌اند: «هرزه، عیاش، فاسد، خراب، زناکار، دروغ گو، بی‌حیا، بی‌شرم، وقیح و گستاخ».

«إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا» (نوح، 27)

ترجمه: چرا که اگر تو آنان را باقى گذارى، بندگانت را گمراه مى‏کنند و جز پلیدکارِ ناسپاس نزایند.

حال اگر خدایی که او خلق کرده و برای انسان در درون و برون تبیین کرده که چه چیزی ایمان و تقواست و چیزی فسق و فجور است، بگوید: فلان قشر فاسد، ظالم، فاسق و فاجر هستند، افترا و ناسزا و به دور از عدالت تلقی می‌گردد؟!

«وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» (الشَمس، 7)

ترجمه: و سوگند به نفس (آدمى) و به آن که او را راست و درست کرد * سپس پلیدکارى و پرهیزگارى‏اش را به آن الهام کرد.

افترا و ناسزا:

افترا دروغ بستن به دیگران است. پس اگر کسی به فاسق، فاسق بگوید و یا به فاجر، فاجر بگوید که افترا، ناسزا، اهانت و فحش نیست. بیان واقعیت اوست. و خدا اعلم به احوال و اوصاف بندگان خویش می‌باشد.

چرا در احکام "غیبت" که آن همه بر پرهیز از آن تأکید شده، بیان شده که «فسق آشکار غیبت ندارد»؟ یعنی مثلاً اگر کسی شرابخواری یا زناکاری خود را پنهان نکرد و اهل فسق و فجور بود، حال دیگران بگویند که فلانی شرابخوار یا زناکار است، دیگر غیبت محسوب نمی‌شود؟ چون همین‌طور هست و بیان و شرح حال اوست.

حال خدایی که بشر را می‌شناسد، تعریف می‌کند که ایمان چیست و کفر کدام است – تقوا چگونه است و شاخصه‌های فسق و فجور چیست و چه کسانی با چه اعتقادات یا رفتارهایی در کدام قشر قرار می‌گیرند.

*- آیا این یک تبیین و تعلیم هدایتی نیست؟ آیا می‌توان با خدا و کلام او، برخوردی شعاری، ژورنالیستی و احساسی کرد و [العیاذ بالله] گفت: «وا! چرا خدا ناسزا گفت؟ چرا اهانت کرد؟ چرا افترا بست و ...؟»؛ یا باید دید که در بیان خداوند خالق و ربّ، انسان مؤمن، متقی، صالح، عاقل، عالِم ... – با انسان کافر، مشرک، منافق، فاسق، فاجر و حیوان صفت، هر کدام چه ویژگی‌ها و شاخصه‌ها و رفتارهایی دارند و چه تفاوت‌هایی با هم دارند؟

اگر اینها را ندانیم، چگونه تعاریف حق و باطل، خوب و بد و دوست و دشمن را تشخیص خواهیم داد و چگونه مصادیق آنها برایمان قابل شناسایی خواهد شد؟!

پس چرا به جای آن که این معارف را بیاموزیم، باید چنین تعبیر کنیم که تعاریف ارائه داده شده، صدور مجوز ناسزاگویی از جانب خداوند سبحان است؟!

آیا اینگونه حرف‌ها، توصیفات و داوری‌ها، خود افتراها و اهانت‌ها به ساحت مقدس او و به دور از نگاهی عادلانه نمی‌باشد؟!

تذکر:

یک موقع کسی (به هر دلیلی)، کافر و منکر خداست – هر چند که نشان از نادانی و بی‌عقلی اوست – او حسابش جداست؛ اما یک موقع کسی خدا را قبول دارد، اما مرتب به او بدگمان است و ذهنش دائم مشغول متهم نمودن، افترا و اهانت به اوست! خب چرا؟! این را باید در خود ریشه‌یابی کنیم و مراقب باشیم.

چرا به جای آن که خدای خود را بندگی کنیم، او را بشناسیم و به او عشق بورزیم، به جنگ او برویم؟! سبب‌ها کدام است و نتیجه چیست؟

سؤال شیرین و حیات‌بخش است، اما چرا باید شیرینی سؤال، آن هم در مورد خداوند عزّوجلّ را به زهر سوء ظنّ و تهمت و افترای به او تلخ و کَشنده کنیم؟!

چرا وقتی شناخت بیشتری (هر چند اندک) حاصل شد، نگوییم:

«الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَـذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ» (الأعراف، 43)

ترجمه: ستایش و سپاس از آن خدایى است که ما را به این راهنمایى کرد، و اگر خدا ما را رهنمون نمى‏شد ما هرگز راه نمى‏یافتیم.

و چرا وقتی دم به دم شاهدیم که به جای عدلش، نسبت به ما با فضل و رحمتش رفتار می‌نماید، ما نیز عاشقانه و بنده‌وار استغفار نکنیم و سر به سجده نگوییم: «لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»؟!

 

144 سخنرانی کوتاه فارسی استاد فروغی

فایل های صوتی از سخنرانی های کوتاه استاد فروغی که در طی سال 1389 در شهر قم قابل دانلود میباشد

دانلود فشرده مجموعه با حجم 676MB
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته اول دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته دهم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته یازدهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته دوازدهم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سیزدهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهاردهم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پانزدهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شانزدهم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفدهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هیجدهم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نوزدهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته بیست
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته بیست و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته بیست و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته بیست و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته بیست و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته بیست و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته بیست و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته بیست و هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته بیست و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته بیست و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سی ام
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سی و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سی و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سی و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سی و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سی و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سی و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سی و هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سی و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته سی و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهل ام
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهل و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهل و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهل و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهل و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهل و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهل و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهل و هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهل و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته چهل و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجاه ام
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجاه و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجاه و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجاه و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجاه و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجاه و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجاه و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجاه و هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجاه و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته پنجاه و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شصتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شصت و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شصت و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شصت و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شصت و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شصت و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شصت و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شصت و هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شصت و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته شصت و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتادم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتاد و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتاد و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتاد و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتاد و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتاد و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتاد و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتاد و هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتاد و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هفتاد و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتادم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتاد و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتاد و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتاد و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتاد و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتاد و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتاد و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتاد و هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتاد و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته هشتاد و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نود
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نود و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نود و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نود و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نود و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نود و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نود و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نود و هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نود و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته نود و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صدم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و دهم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و یازدهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و دوازدهم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سیزدهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و چهاردم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و پانزدهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و شانزدهم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و هفدهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و هیجدهم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و نوزدهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و بیستم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و بیست و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و بست و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و بیست و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و بیست و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و بیست و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و بیست و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و بیست و هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و بیست و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و بیست و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سی ام
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سی و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سی و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سی و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سی و چهارم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سی و پنجم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سی و ششم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سیو هفتم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سی و هشتم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و سی و نهم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و چهلم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و چهل و یکم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و چهل و دوم
دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و چهل و سوم دانلود سخنرانی فارسی استاد فروغی در سال 89نکته صد و چهل و چهارم

راه تشخیص خالص بودن اعمال انسانها چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

عمل وقتی خالص است که منظور انسان این نباشد کسی از او تعریف کند(نگوید که از ما تشکری نکردند) حیف است انسان عمل عبادی خالص انجام بدهد، آنگاه از دیگران توقع تشکر داشته باشد. حیف است که انسان آن مقام عظیم و بلند را با این توقع پست تنزّل دهد. انسان ممکن است در جبهه ها شرکت کند و کشته هم بشود، ولی کشته شدن خیلی سخت نیست، «اخلاص العمل لله» سخت است. رام کردن دیو نفس و شیطان درون سخت است.
کتاب حکمت عبادات، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، ص72

یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشید

مجنون برای دیدن لیلی در مسیری که محلّ عبور او بود، چند روز به انتظار نشست تا اینکه در نیمه های یک شب از شدّت خستگی، همان طور که بر سر راه نشسته بود، خوابش برد. همان وقت لیلی از آنجا عبور کرد و وقتی دید مجنون به خواب رفته است، چند گردو جلوی او گذاشت و رفت. وقتی مجنون بیدار شد و گردوها را دید فهمید..

خودخواهی و اسارت نفس

گرایش به سمت خوِدِ حقیقی را اصطلاحاً خود دوستی می گویند. خود دوستی گرایش به سمت خویشتن خویش است؛ علاقمندی به روح است؛ که خود این خود دوستی و علاقمندی به خویشتن خویش، زمینه ساز همه ی تعالی ها در انسان است و صفت بسیار برجسته و ارزشمندی است. نقطه ی مقابل خود دوستی، پدیده ی خودخواهی یا حبّ نفس است که بسیار مذموم است...