گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

بر اساس نظر امام علی علیه السلام آیا انتساب صفت به خداوند شرک نیست؟

بر اساس نظر امام علی(علیه السلام) آیا انتساب صفت به خداوند شرک نیست؟
پرسش
در خطبه‌ی اول نهج البلاغه، انتساب صفت به خداوند، برابر شرک دانسته شده است، با این اوصاف در بسم الله الرحمن الرحیم، دو بار به خداوند شرک بسته شده است و تمام متون دینی متونی مشرکانه‌اند، این تناقض را چگونه توجیه می‌کنید؟
پاسخ اجمالی
امام علی(ع) در خطبه اوّل نهج البلاغه در اوصاف خداوند می‌فرماید: آغاز دین شناخت او است، و کمال شناختش باور کردن او، و نهایت باور کردنش یگانه دانستن خداوند، و سرانجام یگانه دانستنش اخلاص به او، و حدّ اعلاى اخلاص به او نفى صفات (زائد بر ذات) از او است، چه این‌که هر صفتى گواه این است که غیر موصوف است، و هر موصوفى شاهد بر این است که غیر صفت است. پس هر کس خداى سبحان را با صفتى وصف کند او را با قرینى پیوند داده، و هر کس او را با قرینى پیوند دهد دوتایش انگاشته، و هر کس دوتایش انگارد داراى اجزایش دانسته، و هر کس او را داراى اجزاء بداند حقیقت او را نفهمیده، و هر که حقیقت او را نفهمید برایش جهت اشاره پنداشته، و هر آن‌کس براى او جهت اشاره پندارد محدودش به حساب آورده، و هر کس محدودش بداند؛ مانند معدود به شماره‏‌اش آورده است.[1]
منظور امام علیه السلام از نفی صفات خداوند، صفاتی است که زائد بر ذات و غیر ذات خداوند است؛ یعنی نباید خداوند را مانند انسان‌ها موجودی بدانیم که بسیاری از صفات (مانند علم، قدرت و ...) را در ابتدای آفرینش ندارد و ذات او خالی از آن صفات است، و به مرور زمان و در سایه سعی و تلاش آن صفات را کسب می‌کند. دلیل و گواه بر این‌که مقصود حضرت نفی صفات زائد بر ذات است، سخنان ایشان است که به عنوان توضیح و شرح فوراً به دنبال این سخنان بیان فرمودند: «چه این‌که هر صفتى گواه این است که غیر موصوف است، و هر موصوفى شاهد بر این است که غیر صفت است». بنابراین، نفی این‌گونه صفات از خداوند منافات ندارد که خداوند را متصف به صفاتی بدانیم که عین ذات خداوند است. یا صفاتی را به لحاظ فعل خداوند انتزاع کنیم و بدون این‌که این انتساب و اتصاف موجب تغییر در ذات خداوند گردد، خداوند را به این اوصاف متصف بدانیم.
همان گونه که امام علی(ع) بارها در سخنان خود خداوند متعال را به اوصاف کمالی و جمالی می‌ستاید؛ به عنوان نمونه به یک قطعه کوچک اشاره می کنیم: «او خدایى‏یگانه است همان گونه که خود را وصف نموده‏ است.»[2]
برای اطلاع بیشتر در این موضوع پاسخ‌های 5369 (فرق صفات خدا با صفات انسان)؛ 19220 (وحدت بین صفات ذاتی خدا) و 2229 (چگونگی ارتباط صفات فعل با حوادث زمانی).
 

[1]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ترجمه، انصاریان، حسین، ص ۴۳- ۴۴، تهران، پیام آزادى، چاپ دوم، 1386ش. «أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ وَ کَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ وَ کَمَالُ التَّصْدِیقِ بِهِ تَوْحِیدُهُ وَ کَمَالُ تَوْحِیدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ کَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْیُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ کُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَیْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ کُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَیْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَه‏ ...».
[2] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة / ترجمه انصاریان، ص 628، پیام آزادى - تهران، چاپ: دوم، 1386 ش.

توحید1

بسم الله الرحمن الرحیم


عارف واصل مرحوم دولابی رحمة الله علیه:


قرآن فرمود: قُل اللهُ ثُمَّ ذَرهُم فى خَوضِهِم یَلعَبونَ: بگو خدا، آنگاه جاهلها و کفّار و اشقیا و را بگذار در خوضشان بازی کنند. یعنی آنها را ول کن گردوبازی کنند. خوّاض با غوّاص فرق دارد. غوّاص در دریای توحید فرو میرود و جواهر ایمان و انسانیّت بیرون میآورد، ولی خوّاض مینشیند و برای کلک‌ زدن میبافد. خوض اثر جهل است. هر کس که هر جا میرود، به دنبال این است که عیب پیدا کند و بیرون بیاورد، خوّاض است و هر کس که میرود حُسن پیدا کند و چیز قیمتی در بیاورد، غوّاص است.

{     لا اِلهَ یعنی من نیستم؛ هیچ غیری نیست. الاّ تشدیدش یعنی اگر چیزی باقی مانده است، کاملاً پاک کن، آن‌وقت بگو الله. حالا دیدی که غیر از خدا هیچ‎ کسی و چیزی نیست. هر چه را غیریت دارد و فراموشی دارد، همه را پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم باطل کرد.

لینک های مرتبط:


شرح کتاب مصباح الهدی، نگرش و روش عرفانی اهل محبّت و ولاء (1):

http://ahlevela.com/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF/-2/reading-and-comment-mesbah-al-hoda-1


شرح کتاب مصباح الهدی، نگرش و روش عرفانی اهل محبّت و ولاء (2) :

http://ahlevela.com/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF/-2/reading-and-comment-mesbah-al-hoda-2


شرح کتاب مصباح الهدی، نگرش و روش عرفانی اهل محبّت و ولاء (3):

http://ahlevela.com/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF/-2/reading-and-comment-mesbah-al-hoda-3


شرح کتاب مصباح الهدی، نگرش و روش عرفانی اهل محبّت و ولاء (4):

http://ahlevela.com/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF/-2/reading-and-comment-mesbah-al-hoda-4

تقرب به سوى سگ:

تقرب به سوى سگ:
مرحوم هیدجى ، محشى منظومه ملاهادى ، دیوانى دارد، او قضیه جالبى نقل مى کند، مى گوید: مقدسى بود در محله اى و یا روستایى ، شبى براى عبادت به مسجد رفت . مسجد خالى بود، دو رکعت نماز که به جا آورد، صداى خش خشى از گوشه هاى مسجد شنید، با خود گفت : پس من تنها در مسجد نیستم ، کس ‍ دیگرى هم گویى در مسجد هست ، سپس شیطان او را وسوسه کرد و شروع کرد با صداى بلندتر نماز خواندن ((ولا الضالین )) را با مدّ تمام کشیدن ! به خیال این که فردا آن ناآشنا، در ده و محلّه منتشر مى کند که فلانى ، دیشب در مسجد، تا صبح مشغول راز و نیاز بود و نماز نافله به جا مى آورد. این مقدس مآب بیچاره ، به همین خیال ، حتى شب را هم به منزل نرفت و تا صبح مشغول نماز و راز بود. صبح که هوا روشن شد، وقتى که خواست از مسجد خارج شود، دید سگى نحیف و ضعیف از گوشه شبستان آمد و از در بیرون رفت . یک باره فهمید که همه آن خش خش ها، از این سگ بوده که از سرماى شب ، به داخل مسجد پناه آورده است و همه نماز نافله ها و گریه ها و اشکهاى جناب مقدس هم به جاى تقربا الى الله ،تقربا الى الکلب بوده است .

http://www.meshkatehvelayat.com

آیا ائمه طاهرین علیهم السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله توسل کرده اند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

توضیح سؤال:

آیا روایتی صحیح داریم که در آن ائمه و امامان اهل بیت (علیهم السلام) به قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) یا امام علی (علیه السلام) توسل کرده باشند؟

پاسخ اجمالی: 

ادامه مطلب ...