گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

هوا درمانی

استفاده از هوای آزاد در درمان برخی از بیماری‌ها مؤثر است. دانش امروز «آب درمانی» را قاعده‌مند نموده است اما هنوز «هوا درمانی» را ارج نمی‌نهد. هوا نسبت به آب دارای قدرت نفوذ بیش‌تری است و در درمان بیماری‌ها می‌تواند کارآمدتر باشد.

متأسفانه امروزی‌ها چندان به سلامت هوا و هوای پاک اهمیت نمی‌دهند. آنان از سوء تغذیه می‌گویند اما سوء تنفس را فراموش کرده‌اند. امروزی‌ها به هر چیزی که برای آن پول می‌دهند و هزینه می‌کنند مانند غذا اهمیت می‌دهند؛ اما به هوا و آب چندان اهمیت نمی‌دهند؛ در حالی که آب از غذا و هوا از آب مهم‌تر است. انسان می‌تواند تا مدتی بدون آب و غذا زنده بماند ولی بدون هوا تنها دقایقی بسیار کوتاه زنده می‌ماند و این امر اهمیت آن را می‌رساند.

نوع هواهایی که تنفس می‌شود تازه و ترد نیست و کربنی که با بازدم بیرون داده شده است دوباره با اندکی اکسیژن فرو داده می‌شود. باید در مسیر وزش باد نفس کشید تا کربنی که از دهان بیرون می‌آید با وزش ملایم باد و حرکت آن برود و باید گیاه و درختی داشت تا آن گیاه روزها کربن بازدم آدمی را استفاده کند و به وی اکسیژن نو و تازه دهد.

باید گفت اولین داروی عمومی لازم – حتی برای حیوانات – تنفس پاک است. تنفسِ هوای پاک، با طول عمر آدمی ارتباط مستقیم دارد. نوع قفسه‌های سینه دارای اشکال است؛ زیرا تنفس سالم وجود ندارد، یا نیمه‌نیمه و ناقص نفس می‌کشند؛ مثل انسانی که می‌دود. این نوع تنفس، موجب کدر شدن رنگ و چروکی پوست، دردمندی قلب و دل‌پیچه می‌شود. تنفس باید کشیده باشد.

قطعاً کسی که ورزش نکند، قادر به تنفس کشیده نخواهد بود. بیش‌تر مردم تنفس کشیده ندارند. برای رفع این مشکل، باید حدود پانزده تا سی‌دقیقه در روز ورزش نمود تا بدن به تنفسِ کشیده عادت کند. انسانی که ورزش ندارد، نمی‌تواند تنفس صحیح و کشیده داشته باشد. بیش‌تر افراد به صورت ناسالمی می‌نشینند که باعث می‌شود ریه‌ها جمع و چروکیده شوند. تعجبی ندارد که ایشان تنفس نیمه‌نیمه داشته باشند که ممکن است منجر به بالا رفتنِ فشار خون، دگرگونی عروق و اعصاب، احساس درد در قلب و کند شدن دهلیزهای قلب شود.

بسیاری از بیماری‌ها – نظیر غمباد، ضعف و وسواس – در اثر تنفس‌های نارسا و غیرکشیده، ایجاد می‌شود. آن‌قدر باید تمرین کرد تا این نوع تنفس، در ما غیرارادی شود.

تنفس کشیده، بدون هوای سالم ممکن نیست. در جایی که هوا آلوده است و تازه نیست، نباید تنفس عمیق داشت. برای دریافت میزان آلودگی‌ها، باید از بالا به یک مکان نگریست تا میزان آلودگی مشخص شود.

تنفسِ آلوده، تزریق میکروب به بدن است و روش درمان آن، تنفس عمیق در هوای باز و پاک است. تنفس عمیق در شهرهای شلوغ، به علت آلودگی هوای آن، درست نیست؛ چون تنفس عمیق، میکروب‌ها را به اندرون انسان می‌فرستد؛ اما حداقل با تنفس نیمه‌نیمه، میکروب‌ها وارد و خارج می‌شوند.

با تنفس عمیق و سالم، معده‌های خود را باز کنید؛ مثل باد کردن بادکنک. طول عمر به اندازهٔ گشایش معده، روده، عروق و اعصاب است. چرا در گذشته مردم بیش‌تر عمر می‌کرده‌اند؟! معده، روده، عروق و اعصاب، باید مثل جفتی که در شکم مادر زندگی می‌کند، ملاحظه شوند تا با تنفس کشیده و سالم، عمر انسان طولانی گردد.

همچنین برای داشتن صوت مناسب، باید تنفس صحیحی داشت. اگر کسی شیوه تنفس خود را با ورزش‌های لازم و تمرین‌هایی که مراکز متولی آن در اختیار دارند، تصحیح نکند، موزونی صوت وی شکل درست خود را نمی‌یابد. برای داشتن تنفس صحیح باید ورزش را در برنامه روزانه خود داشت. از خواص ورزش این است که شش را باز و تخلیه می‌کند و همه زواید آن را دور می‌ریزد و صوت را صاف می‌سازد

در سلوک نیز چنین است کسی که از هوای آزاد و پاک بهره می‌برد روحی آزاد و زنده دارد؛ برخلاف کسی که هوای پخته مصرف می‌کند که او با تأثیرپذیری از همان هوا روحی مرده و مغزی خفته می‌یابد.

ما در کتاب دانش سلوک معنوی گفتیم سالک تا می‌شود باید از هوای آزاد استفاده نماید و بهره بردن از هوای پاک و آزاد، نیمی از مشکل غذایی سالک را برطرف می‌نماید. بنابراین یکی از ارکان برانگیزندهٔ روح برای سلوک، استفاده از هوای آزاد و پاک است که سبب سلامتی نفس می‌گردد. من همواره بیش‌ترین وقت خود را حتی در زمستان‌ها پشت‌بام یا در بهارخواب، زیر آسمان گذرانده ام. کسانی که توان استفاده از هوای آزاد زمستان را ندارند بهتر است تا می‌شود از بخاری و لوازم گرمایشی کم‌تری استفاده کنند تا با هواهای مرده و پخته هم‌نفس نشوند.

هواهای کثیف، پخته، بسته، کهنه و بودار ذهن آدمی را کور و سرچشمه اندیشه را خشک می‌سازد. شایسته است انسان معنوی تا می‌تواند در فضایی طبیعی که زیر آسمان است زندگی کند و تا می‌تواند از تنفس زیر سقف پرهیز نماید و هرچه بیش‌تر، چشم در آسمان داشته باشد. عارف باید همانند عروسی زیبا و خوش‌برخورد باشد، نه این که زاویه‌نشین گردد و سر به خاک گذارد و سبوح و قدوس بگوید. عالم و مؤمن نیز باید چنین زیستی داشته باشند.

هوایی که سالک استنشاق می‌نماید لازم است نه مرطوب باشد و نه خشک. دمای آن نه پایین باشد و نه بالا، بلکه باید هوایی سبک باشد. بدیهی است ما از هوای پاک و غیرآلوده سخن می‌گوییم و هوا نباید آلوده، دودی، سربی، غباری و عفونی باشد. اگر آلودگی وارد بدن شود معلوم نیست به‌راحتی از آن بیرون آید. فرو بردن هوا آسان است ولی خارج نمودن آلودگی‌های همراه آن آسان نیست و گاه مدت‌ها به درازا می‌کشد. باید به شدت مراقب تهویه‌ها بود تا هوا تمیز و خام باشد و رطوبت اثر نگذارد.

تنفس در دستشویی‌های امروزی که محیطی بسته دارد روح را می‌کشد. متأسفانه در رساله‌های عملیه هست که گفتن ذکر در این حالت مستحب است؛ در حالی که روایات آن برای زمانی است که توالت‌ها سقف نداشته و هوا آزاد بوده است. در شرایط فعلی که توالت‌ها دارای سقف‌هایی کوتاه است باید در هنگام تخلی نفس نکشید و دهان را باز نکرد وگرنه فضولات فراوانی وارد بدن می‌شود و ذکر گفتن در این حالت به تضعیف روح می‌انجامد. در این حالت، تنها می‌شود ذکر خفی داشت که برای کسی حاصل می‌گردد که شرایط آن را داشته باشد.

مراکزی که محل رفت و آمد عمومی و تجمع است هوایی آلوده و گاه مسموم دارد. کسانی که در آن فضا تنفس می‌کنند سردی و گرمی هوا را خوب متوجه می‌شوند اما مرده یا زنده بودن هوای آن‌جا را توجه ندارند. همان‌طور که کم‌تر کسی حاضر می‌شود از نیم خوردهٔ دیگری بخورد، تنفس در فضای پرجمعیت، خوردن از نیم‌خورده‌های مسموم یا استفراغ‌های آنان است که گاه دهان به دهان چرخیده است.

منبع:http://yalda15.ir/index.php

کمک به سلامت مزاج با گزینش در تغذیه

اگر انسانی در مزاجش گزینشی عمل کند و حتی نفَس‌کشیدن، خوردن و خوابیدن او همراه با انتخاب باشد، انسان متمدنی است. این‌انسان، بی‌نظم و قانون زندگی نمی‌کند. وقتی می‌خواهد بنشیند، بخوابد، غذا بخورد، برای همهٔ آن‌ها زمان مشخصی قائل است. می‌داند کدام‌غذا خوب، لازم و مناسب است و همان را مصرف می‌کند. اما گاهی هرچه پیش‌آمد، خوش‌آمد و «الخیر فی ما وقع»، چنین زندگی‌ای بی‌نظم و قانون خواهد بود؛ اما کسی که اهل گزینش در تغذیه است، می‌داند به چه مقدار غذا نیاز دارد و چه‌طور آن را تهیه کند، چه غذاهایی را باید مصرف کند.

انسان ها باید بدانند این غذایی را که دارند می‌خورند برایشان مناسب هست یا نه؟ کسی که وقتی به خانه می‌رود، نمی‌داند چه غذایی برای ناهار در نظر گرفته شده است و اگر بپرسد، به او می‌گویند صبر کن سفره را که انداختیم، می‌بینی، یعنی برای غذایی که می‌خواهد بخورد، هیچ آمادگی‌ای ندارد و این غذا در ذهنش پیاده و آماده سازی نشده است.

انسان وقتی می‌خواهد غذایی را بخورد، باید از دو روز، ده روز یا بیست روز قبل، آن را در ذهن خود ذخیره و آماده سازی کند. یعنی بدن را برای خوردن این غذا آماده کند. برخی از خانواده‌های فرهنگی، ادارات، دانشگاه‌ها و سربازخانه‌ها، برنامهٔ غذایی هفتگی دارند. یعنی خودشان را برای خوردن این غذا آماده می‌کنند و این غذا را از قبل در ذهنشان پیاده و آماده سازی نموده و خودشان را برای خوردن این غذا آماده می‌سازند. در چنین حالتی این غذا حتی اگر سنگ هم باشد، برای بدنشان خوب است و بدنشان می‌تواند آن را هضم کند و برایش خطر ندارد.

نوع بیماری‌ها در به این دلیل است که مردم بی‌نظم غذا می‌خورند. یا اراده ندارند، یا اختیار ندارند، یا دست خودشان نیست، یا تنبل هستند، یا بلد نیستند و نمی‌دانند چه باید بخورند و چه نباید بخورند. همهٔ این عوامل، موجب بیماری و فلاکت می‌شود. بیش‌تر بیماری‌ها به سبب این است که غذاهای مردم گزینشی نیست. وقتی ما یک غذایی را گزینش می‌کنیم، نفس، مزاج و بدن ما با آن غذا تعامل می‌کند، آن را وارد می‌سازد و ذخیره و پیاده می‌کند. در چنین‌حالتی، قبل از این‌که غذا را بخوریم، غذا مصرف شده است. این‌غذا هیچ‌خطری ندارد.

انسان وقتی می‌خواهد غذا بخورد، نباید تا سفره پهن شد، شروع به خوردن کند. انسان، اول باید غذا را نگاه کند، زیارت کند، قرب و نزدیکی داشته باشد؛ یعنی قبل از معده و مزاج، باید چشم و دل، غذا را بخورد و سیر شود. ابتدا باید چشم و دل انسان از غذا سیر شود؛ نه این‌که یک‌دفعه همهٔ غذاها را مصرف کند و متوجه نشود. انسان‌های تندخور و پرخور، بیمارند، مشکل روانی هم دارند.

انسان، ابتدا باید نگاه کند که چه می‌خورد. اول باید چشم و دل و روح بخورد، آن‌گاه به معده تحویل بدهد. کسی که در خوردن شتاب دارد، غذا را به بدن تحویل نمی‌دهد. این‌که می‌گویند سرِ غذا حرف نزنید، به کسی نگاه نکنید، جلوی خود را نگاه کنید و غذا را بخورید، یعنی غذا را ذخیره و پیاده کنید، زیارت کنید، و نخست آن را به چشم وگوش و قلب و روح و حس و دل بدهید تا آن را مصرف کنند، سپس آن را در معده بریزید تا خردش کند. چون روحِ غذا مهم‌تر از جسم غذا است.

ما هیچ‌گاه به روح غذا اعتنا نمی‌کنیم. هنگام غذاخوردن، پیوسته حرف می‌زنیم، تلویزیون نگاه می‌کنیم. با این‌کار، فیلم هم با غذا وارد مزاج و معده می‌شود. چنین‌کسی آشفته می‌شود و خواب پریشان می‌بیند. بسیاری از خواب‌های پریشانی که انسان‌ها می‌بینند، از این ناشی می‌شود که هنگام غذاخوردن، فیلم می‌بینند، حرف می‌زنند و دائم به اطراف و آدم‌های دیگر نگاه می‌کنند؛ یعنی به جای این‌که غذا بخورند، این و آن را می‌خورند.

وقتی این و آن را می‌خورد، خواب می‌بیند در قبرستان است، خواب می‌بیند مرده است، خواب می‌بیند او را کفن کرده‌اند، خواب می‌بیند در دستشویی افتاده و هیچ‌کس نیست او را بلند کند. وی هنگام غذاخوردن، فیلم نگاه کرده، حرف زده، این و آن را نگاه کرده و آن‌ها را همراه غذا خورده است. حالا خواب مرده و قبرستان می‌بیند.

این‌که قرآن می‌فرماید: (فلینظر الانسان الی طعامه) یا (انظر الی طعامک و شرابک) برای همین است. «ینظر» فعل مضارع است؛ یعنی با دقت با توجه و با اهمیت، غذا را معاینه کند، ذخیره و آماده سازی نماید و بعد بخورد. تغذیه باید گزینشی باشد. هرکسی باید دست‌کم از سه‌روز قبل بداند چه می‌خواهد بخورد.

عامل مهمی که باعث شده غذا بلای جان ما شود، این است که گزینشی نبوده و بدون هیچ‌نظمی  است. در طب و درمان، برای رفع بیماری‌ها و مشکلاتمان، یکی از راه‌حل‌های درمان، گزینشی‌بودن است. برای هرمشکلی نباید دارو خورد. دوای این‌مشکل، گزینش است. غذایی را که می‌خورید، با گزینش بخورید؛ یعنی بدانید چه بخورید و چه‌قدر بخورید.

http://www.nekoo2.ir