گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

در باب ذکر شریف لا إله إلّا اللّه (قسمت دوم)

توحید ربوبیت بعد دارد: یکی بعد علمی، یکی بعد عینی یعنی شهودی دیدنی.

یک وقت از انسان می داند،  همانطور که قبلا باز کردیم توحید ربوبیت را یعنی همین طور که انسان  با این حرف ها و صحبت ها بداند که موثری در وجود غیر از خدا نیست هیچ کس غیر از خدا اثری در عالم ندارد،  اثر ها مال خداست. نگاه نکنید که چه کسی چه کار می کند، نمک چه جوری است، شکر چه جوری است. آیات در یک جا اثر را به موجود نسبت میدهد، در جایی دیگر اثر را به خدا نسبت می دهد.

یک وقت دارد می فرماید:  عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوى،  جبرئیل قرآن را به پیغمبر یاد داد؛ الرحمن علم القرآن، خدا خودش قرآن را به پیغمبر یاد داد؛ یک جا دارد می فرماید:  یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ؛ عزرائیل جان شما را میگیرد، یکجا می فرماید: الله یتوفی الانفس خدا جان شما را می گیرد؛ خیلی جاها به همین ترتیب است،  یکجا می فرماید: و لقد أضلّ منکم جبلاًّ کثیرًا، شیطان بسیاری از شما را گمراه کرد، گروه های بسیاری از مردم را گمراه کرد. یکجا می فرماید: اضلهم الله، خدا  گمراه می کند. فعل شیطان، اثر شیطان را خدا به خودش نسبت می‌دهد. یکجا می فرماید پیغمبر هدایت می کند، یکجا می فرماید خدا هدایت می کند.

بنابراین در بسیاری از آیات قرآن  به همین ترتیب است. هیچ اثری را به یک موجود، اثر عزرائیل چه است؟ گرفتن جان؛خداوند این اثر را به خودش نسبت می‌دهد، می گوید خدا جان گرفت. اثر جبرئیل چه هست؟ تعلیم قرآن،  خدا همین اثر را به خودش نسبت می‌دهد. می‌گوید الرحمان علم القرآن، اثر شیطان چه هست؟ گمراه کنندگی، خداوند هم این را به خودش نسبت می‌دهد، می گوید خدا گمراه می کند. پیغمبر اثرش چه هست؟  هدایت کنندگی، خداوند همین اثر را به خودش نسبت می‌دهد. این توحید ربوبیت است، که در قرآن آیات بسیاری دارد. حتی افعال اینها خداوند به خودش نسبت می دهد. أانتم تزرعون ام نحن زارعون، شما فکر میکنید این کشاورز است که دارد زراعت می کند،  نه این خدا است که دارد زراعت می کند. ببینید حتی اثر کشاورز را که زراعت کنندگی است و خداوند به خودش نسبت می‌دهند. نحن زارعون. أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ: شما خیال میکنید که ابر باران را می باراند، نه من خدا باران را می بارانم. ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللّهَ رَمى، تو نیستی که تیر  می اندازد خداوند است که تیر می اندازد. پس ببینید پیغمبر تیر می اندازد، می‌گوید خداست. ما زراعت می کنیم می گوید خدا زراعت می کند. ابر باران می فرستد می گوید خداوند باران می فرستد.جبرئیل تعلیم قرآن می کند می گوید خدا تعلیم قرآن می کند. عزرائیل جان را میگیرد می گوید خدا جان را می گیرد. شیطان گمراه میکند میگوید خدا گمراه می کند. همه اینها همان لا اله الا الله است.

یعنی عزرائیل یک آینه است، یعنی ممیت بودن خدا، این صفت ممیت بودن خدا در عزرائیل می تابد و و جان مرا میگیرد.  صفت تعلیم دهنده گی خداوند می تاباند در جبرئیل و از جبرئیل به پیامبر. صفت گمراه‌ کنندگی از خداوند می تابد به شیطان و از شیطان می تابد به می تابد به مردم و آنها را گمراهشان می کند. صفت زراعت کنندگی از خداوند می تابد به کشاورز و از کشاورز می تابد به زمین و کشاورزی می کند. همه اینها آینه هایی هستند این لا اله الا الله، این موثر فی وجود الله. این یک مرحله ش؛ این یک مرحله علمی است؛ ما با حرف‌ها و صحبت‌ها پیدا می بریم پی می‌بریم به این مطلب که یک موثر در عالم هست و هیچ  اثری غیر از او نیست.این کار فیلسوفان است فلاسفه از این راه وارد می‌شوند.

اما عارفان الهی از راه شهود وارد میشوند. یعنی آنها جانشان را قوت می دهند و تزکیه وجود می کنند و پرواز میکند و میرود و اصلا خدا را میبیند و می بیند که یک موثر در وجود است و او خداست. این جا است که می گوید الذی هو یطعمنی ویسقین وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ که کلام حضرت ابراهیم است  که به عنوان یک عارف بالله خدا را شهود می کند و می گوید اگر گرسنه شوم خداست که مرا اطعام می کند،  اگر تشنه شوم خداست که مرا سیراب می کند، اگر مریض می‌شوم و شفا پیدا می کنم خداست که مرا شفا میدهد، به همین جور مرا می میراند و مرا زنده می کند. همه این ها را عارف از خدا می بیند و از انسان های دیگر و یا موجودات دیگر نمی بیند. این این توحید ربوبیت مرحله شهودی است. حالا مرحله شهودی اش که واقعا مشکل است برای ما به دست  بیاید. حالا در مرتبه علمی اش حداقل برای ما معلوم باشد.

لا اله الا الله بحث توحید ربوبیت و توحید موثریت را بیان میکند لا موثر فی الوجود لا الله.

**************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی توحید شیخ صدوق

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله

منبع:http://meraatezat.blog.ir/

نویسنده: آیت الله علی رضائی تهرانی

منبع: کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی) صفحه۶۱۱ تا۶۱۳

تفاوت راه عرفان با مسلک غلوّ

برخی همانند شیخیه معتقدند غایت سیر آدمی فنا در امام است. هیچ انسانی به جز امامان نمی‌تواند مستقیماً به وصال پروردگار برسد و نهایت سیر انسان عادی رسیدن به مقام «معرفت امام» است.

این شیوة تفکر در تاریخ اسلام قدمتی هزارساله و بیشتر دارد و ناشی از خلط راه و راهنما با مقصد راه است. به تعبیر زیارت جامعه، امام راه به سوی خداست «أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَم» و راهنمای این راه هم هست «وَ أَدِلَّاءَ عَلَی صِرَاطِه» ولی مقصد نیست. امام آیت عظمای حق است که علی صلواة الله و سلامه علیه فرمود:

«وَ أَنَا الْآیَة الْعُظْمَی»

ولی ذو الآیه نیست. ذو الآیه خداست. امام واسطة فیض خدا، مظهر علم و قدرت حق و ظرف ارادة اوست، ولی خدا نیست. مقصد، خداست و بس.

قرآن به صراحتی هرچه تمام‌تر مقصد را پروردگار اعلام می‌دارد:

أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الأمُورُ[۱]،

وَإِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ[۲]،

وَإِلَیْهِ تُقْلَبُونَ[۳]،

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ[۴]،

وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأمْرُ کُلُّهُ[۵].

استاد در این زمینه در جلد ۵ امام‌شناسی به صورت مبسوط بحث کرده‌اند و در رسالة سرّ الفتوح که نقدی بر کتاب پرواز روح است، نیز بر این مسأله تاکید کرده‌اند.

سلسلة غالیان که مطرود عالمان زبدة شیعه قرار گرفتند و بلکه پیشاپیش مطرود امامان شیعه واقع شدند، سخنی جز این نداشتند که مقصد، خدا نیست بلکه مقصد، امام است و این سخن را به گونه‌های مختلف ابراز می‌کردند. البته گاه این طرز تفکر زمینه‌ساز انحراف‌هایی دیگر شده است. اعتقاد به رکن رابع و شیخ در طریقة شیخیه از همین‌جا ناشی شد.

ابتدا گفتند دست کسی جز امام به دامان خدا نمی‌رسد و سپس گفتند دست کسی جز رکن رابع که شیخ است به دامان امام نمی‌رسد. این انحراف آن‌قدر خطرناک بود که بزرگان شیعه به صراحت آن را نقد و نفی کردند[۶].

نوشتار‌های مرتبط

تفاوت عرفان با تصوف باطل

تفاوت عرفان با علوم غریبه

عبادت عارفانه

راه‌های انحرافی سیر و سلوک

پانویس

۱. شوری/۵۳.

۲. آل عمران/۲۸.

۳. عنکبوت/۲۱.

۴. بقره/۱۵۶.

۵. هود/۱۲۳.

۶. نقل شده از شیخ اعظم انصاری پرسیدند: نظر شما دربارة رکن رابع چیست؟ بلافاصله فرمود: مرحوم محقق در کتاب «شرایع» می‌فرماید: «الرّکن الرابع فی النجاسات».

عناوین دیگر این نوشتار
  • تفاوت عرفان با مسلک غلو (عنوان اصلی)
  • تفاوت راه عرفان با مسلک غلو