گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

“معنای واژه ی صاحب الزمان”

☆ صاحبِ زمان، کسی را گویند که زمان در اختیار اوست. او اسیر زمان نیست بلکه این زمان است که تحت سیطره ی ذات اوست. این یعنی؛ در زمان خطی به سر نمی برَد. چنین وجودی در کیفیت “فرا زمان” است، و فرا زمان، رأس هرم گذشته و آینده است. به عبارتی دیگر؛ او در حقیقتِ هستی و مرکزیت آن جای گرفته است. در فرا زمان، استهلاک و کهنگی راه ندارد، زیرا حرکت از گذشته به آینده نیست، حرکت همواره از حال به حال است. چنین کیفیت متعالی از حیات را، ذهن بشری درک نمی کند. زیرا ذهن، اسیر زمان است. ذهن، مولود زمان است. ما همه اسیر زمان ایم، اسیر گذشته و آینده ایم، پس بدیهی است که فرا زمان را نبینیم و درنیابیم. صاحبِ زمان که در فرا زمان است، “منتظَر” است، در انتظار است تا ببیند چه سالکانی از “زمان” به کیفیت “فرا زمان” نائل می شوند. به واقع این سالکان اند که باید به آن کیفیت واصِل شوند. این یعنی؛ او در انتظار ماست و این ماییم که باید به آن حیات طیّبه سلوک کنیم. برای رفتن به فرا زمان، ضروری است که مراقبه را بیاموزی. مراقبه ی اصیل که همان آزاد شدن از اسارت ذهن است، تو را به کیفیت فرا زمان سوق می دهد. چه آنان که در اسارت ذهن، یعنی در اسارت زمان اند، هرگز آن کیفیت وجودی را و لو اندکی درک نخواهند کرد. فرا زمانی، اصحاب فرهیخته ی خود را دارد، همان کسانی که آن را به خوبی درک کرده و تسلیم وار رو سوی آن نهاده اند. ای دوست، جهان آنگاه به صلاح خویش نائل خواهد شد که هر روزه انسانهایی بیشتری به این کیفیت متعالی از حیات واصِل گردند.

در باب ذکر شریف لا إله إلّا اللّه (قسمت اول)

ما جلسه قبل خدمت دوستانی که بودند لا اله الا الله را از جهت ربوبیت مورد بررسی قرار دادیم و خلاصه مطالب این شد که اله یعنی موجود موثر یعنی موجود دارای تاثیر، موثر یعنی یک اثری را از خودش نشان می دهد. و مثال زدیم که نمک یک اله هست چون شوری از خودش نشان می دهد. اله یعنی رب، شکر یک اله است یک رب هست چون از خودش اثری را نشان می دهد. آتش یک رب هست چون از خودش اثری را نشان می دهد که گرما ست. همین جور خورشید یک اله هست، ماه یک اله هست. بنابراین اینها می شوند اله و موثر. این چراغ یک اله هست چون یک جا را روشن می کند.

این که می گوید لا اله لا الله یعنی شی صاحب اثری نیست مگر الله. فقط الله است که اثر دارد، موثر هست. بنابراین این سوال پیش می آید که پس شکر اثر ندارد؟ آتش اثر ندارد؟ چراغ اثر ندارد؟ ما از این جا متوجه می شویم که وقتی می گوییم غیر از خدا هیچ صاحب اثری نیست پس بنابراین معلوم می شود که نمک اگر اثری دارد این اثر از خودش نیست. این از الله است. اگر شکر یک اثری دارد این اثر از خودش نیست از الله است. این شیرینی از الله است. اگر کره زمین جاذبه دارد این اثر از خودش نیست از الله است. پس این نمک و آتش و شکر چه کاره هستند؟ این ها مثل آینه می مانند.

شما مثلا فرض بفرمایید که اگر مثلا در بیرون از این مکان، در کوچه مثلا روز باشد، خورشید نور افشانی می کند، یک آینه بگیرند در مقابل خورشید که نورش بتابد درون این خانه. اینجا را روشن کند. الان این روشنایی از کجاست؟ کسی ممکن هست نگاه کند به دور و بر و بگوید از آینه تو کوچه هست. ولی در واقع لا اله لا الله نور بخشی غیر از خورشید نیست. یعنی اگر این جا روشن هست در واقع نور خورشید هست که تابیده در آن آینه و از آینه تابیده است درون، اینجا فقط آینه منعکس کننده اثر خورشید است. با این مثال لا اله الا الله معلوم می شود. آینه فقط منعکس کننده نور خورشید هست درون خانه. این که در مورد موجودات این جوری می شود که نمک یک آینه هست که آن اثر را از خدا منعکس می کند به ما. یا فرض کنید شکر یک آینه هست که اثر را منعکس می کند به ما. این چراغ همین جور، این کره زمین همین جور، این آتش همین جور. اینها فقط و فقط آینه هایی هستند که انعکاس دهنده نور خدا هستند. این مال خودشان نیست.

اصلا این معجزاتی که انبیاء می آوردند یک مقدارش مال این بود که به ما بفهمانند که این اثر مال ما نیست ها. این که آتش بر حضرت ابراهیم سرد می شود: برداً و سلاما. خوب اگر واقعا این گرما، این سوزانندگی و حرارت مال خود این آتش بود نباید از آن جدا شود، چیزی که ذاتی هست که نباید از شی جدا شود. اگر این حرارت و سوزانندگی مال آتش هست، در درون آتش هست، در ذات آتش هست نباید از آن جدا شود. همین که می بینیم این آتش و سوزانندگی جدا می شود از آتش معلوم می شود که مال خودش نیست. از یک جای دیگر است، از یک منبع دیگر است. که آن منبع تا وقتی که حرارت را به آتش می دهد آتش می سوزاند همین که اراده کرد و نداد، دیگر آن آتش حرارت ندارد. بنابراین این معجزاتی که انبیاء آوردند برای همین هست که به ما بفهمانند: هست اسباب و اسبابی دگر.

این جور نیست که واقعا خود آتش همه کاره باشد. این جور نیست که خود این نمک همه کاره باشد. این لا اله الا الله همان است که معادل فلسفی اش می شود لا مؤثر فی الوجود الا الله: هیچ موثری در وجود غیر از خدا نیست.

****************************************************************************************

پیاده شده از فایل صوتی توحید شیخ صدوق

علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظه الله

برگرفته از:http://meraatezat.blog.ir/

دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام

 

معنای «مولی» به معنای «اولی» از دیدگاه اهل لغت

1 . الکلبی ، محمد بن السائب ، (متوفی 146 هـ)
2 . الفراء ، یحیی بن زیاد ، (متوفای 207هـ)
3 . أبی عبیدة ، معمر بن المثنی ، (متوفای 210هـ)
4 . الزجاج ، أبو اسحاق ، (متوفای 311هـ)
5 . أبو بکر الأنباری (متوفای 328هـ)
6 . أبو القاسم صاحب بن عُبّاد الطالقانی (متوفای 385هـ)
7 . الدقیقی النحوی (متوفای614هـ)
8 . إبن منظور الأفریقی (متوفای 711هـ)
9 . أبو البقاء الکفوی (متوفای 1094هـ)
10 . الحسینی الزبیدی (متوفای 1205هـ)

«مولی» به معنای «اولی» از دیدگاه مفسران

1 . محمد بن اسماعیل بخاری (متوفای 256هـ)
2 . أبو عبد الرحمن سلمی (متوفای 412هـ)
3 . أبو القاسم القشیری (متوفای 465هـ)
4 . علی بن احمد واحدی (متوفای 468هـ)
5 . محمد بن فتوح حمیدی (متوفای 488هـ)
6 . ابن عطیه اندلسی (متوفای 546هـ)
7 . بیضاوی (متوفای 685هـ)
8 . أبو عبد الله قرطبی (متوفای 671هـ)
9. نسفی (متوفای 710هـ)
10 . علاء الدین خازن (متوفای 725هـ)
11 . سعد الدین تفتازانی (متوفای791هـ)
12 . فیروز آبادی ، متوفای 817هـ)
13 . ابن عادل حنبلی (متوفای880هـ)
14 . جلال الدین محمد بن احمد المحلی (متوفای 854هـ)
15 . محمد علی شوکانی (متوفای 1250هـ)
نتیجه

استنباط امامت از حدیث غدیر ، از دیدگاه علمای اهل سنت

1 . أبو حامد غزالی
2 . سبط ابن جوزی
3 . محمد بن طلحة شافعی (متوفای 658هـ)

 

کلمه «ولی» در حدیث غدیر

الف : روایت نسائی از زید بن ارقم
ب : بزار از سعد بن أبی وقاص
ج : ابن ماجه قزوینی از براء بن عازب

معنای واژه «ولی» در فرهنگ خلفا

 

1. ابوبکر و عمر خود را «ولی رسول خدا» می دانستند
2 . ابوبکر خود را «ولی امر مسلمین» می دانست
3 . انتصاب عمر به عنوان ولی
4 . عمر ، خود را «ولی امر مسلمین» می دانست
5 . آرزوی های عمر برای تعیین جانشین
6 . عمر ، ولایت بعد از خودش را به شوری واگذار کرد
7 . عبد الملک بن مروان ؛ عمر و عثمان را «ولی امر مسلمانان» می دانست
8 . انتصاب فرمانداران به عنوان والی

شواهدی محکم بر اراده ولایت از حدیث غدیر

شاهد اول : مقارنه ولایت رسول خدا و ولایت امیر مؤمنان علیه السلام
تفسیر« النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِم » از نگاه مفسران اهل سنت
شاهد دوم : نزول آیه بلاغ قبل از قضیه غدیر
شاهد سوم : نزول آیه اکمال ، بعد از قضیه غدیر
شاهد چهارم : تبریک و تهنیت مردم به امیر مؤمنان علیه السلام
شاهد پنجم : استدلال امیر مؤمنان به حدیث غدیر
شاهد ششم : استدلال فاطمه زهرا (س) به حدیث غدیر
شاهد هفتم : حدیث ثقلین در سیاق حدیث غدیر
شاهد هشتم : اهتمام خدا و رسول او (ص) به حدیث غدیر
شاهد نُهم : جمله «اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»

لینک فایل PDF