گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

غفلت تا چند؟


منبع :  مرغ سلیمان ص  95    لینک به متن کتاب

به راستى چه شود آدمى را که راه راست و گمراهى را بر او نمودند و بر نهاد او نیز نشان‏گر بودند، و براى راهنمایى رسولان فرستادند، و فطرتاً در نهادش آرزوى کمال و سعادت طلبى موجود بود اما صفیر شیطان او را کار ساز افتاد و از راه بدر رفت. بدان اى عزیز ! که آن روز روزِ فصل است: «اِنَّ یَومَ الفَصلِ میقاتَهُم اَجمَعین».(1) «به راستى که روز جدایى وعده گاه همگى شماست». آن جا که پرده‏ها برگیرند و بواطن به ظهور نشینند، بینى که بین دو آدم، فاصله از زمین تا کهکشان است. اگر این‏جا همگى از مظاهر طبیعت و حیات یک گونه بهره مى‏برند، آن جا روز سقوط و رفعت است. یکى را بینى با هزار ناز بر سریر سلطنت نشسته و دیگرى با هزار نیاز در عذاب غل و زنجیر گرفتار. با آن که در این جا بازار اکتساب به روى همگان باز بود.


1 - سوره دخان، آیه 40.
«... قُل هَل یَستَوِى الاَعْمى وَ البَصیر اَم هَل تَستَوِى الظُلُمات وَ النُّور...».(1) «بگو آیا برابرند کور و بینا؟ یا مساوى است تاریکى‏ها و نور؟» با چشم، آیات آفاقى و قرآنى را توان دید و به صاحب آیات رسید. چون چشم بود و آیات را ننگریست در حقیقت کور است.
 چشم را، فایده آن است که دلبر بیند  ور نبیند، چه بود فایده بینایى را؟

(حافظ)

و آن تشنه دیدار، هزار چشم مى‏خواهد تا در هر لحظه تشنگى جانش را با نوش هزار ساغر، از خم‏استان وجود فرو نشاند، و با او همه دم این زمزمه است که:

  

 با صد هزار جلوه، برون آمدى که من  با صد هزار دیده، تماشا کنم تو را

(فروغى بسطامى)

و یا آن کس که در ظلماتِ لجّه عالمِ کثرت، غوطه خورد و تا پایانِ عمر دستش به ساحلِ نجات نرسید، همچون آن سالک ره جویى است که از سر چشمه نورِ وحدت، چراغ داشت و ره یافت و خود را به منزل رساند؟ این عدمِ تساوى را در این آیه به تماشا نشین: «اَفَمَن کانَ مُؤمِناً کَمَن کانَ فاسِقاً لایَسْتَوُونَ».(2) 1 - سوره رعد، آیه 16. 2 - سوره سجده، آیه 18. «آیاآن‏که گروید همچون بنده‏فاسق است؟ هرگز چنین‏نیست». آیا ره یافته به توحیدِ پروردگار، و سالکِ واجد برنامه سعادت و به کار گیرنده آن، همچون آن بنده بى پروایى است که با هزاران آلوده، خود آلود و بر خالق و ربّ خویش پشت نمود؟؟! هرگز در پیشگاه خداوند حکیم چنین نیست!. «لا یَستَوِى القاعِدُونَ مِنَ المُؤمِنین غَیرَ اُولِى الضّرَر وَ المُجاهِدُونَ فى سَبِیلِ اللّه‏ِ بِأَموالِهِم وَ اَنفُسَهُم. فَضَّلَ اللّه‏ُ المُجاهِدِینَ بِأَموالِهِم وَ اَنْفُسَهُم عَلَى القاعِدِینَ دَرَجةً وَ کُلاً وَعَدَاللّه‏ الحُسنى... ».(1) «هرگز برابر نیستند مؤمنانِ آرمیده راحت طلب بى هیچ آسیبى، با آنان که در راه خداوند با مالها و جانشان کوشیدند. خداوند برترى بخشید کوشندگان به مال و جان را بر آرمیدگان، در مقام و درجه‏شان و خداوند همگىِ اینان را وعده داده به نیکى». «قُل لا یَستَوِى الخَبیث وَ الطَّیِّب وَلَو اَعجَبکَ کَثرَة الخَبِیث...».(2) «بگو: هرگز برابر نیست، آلوده و پاک. و گرچه کثرتِ آلوده تو را به شگفت اندازد».


1 - سوره نساء، آیه 95. 2 - سوره مائده، آیه 100.
در این آیه دقت کن، که مبادا ارزش کارها را به کثرت کارگزاران، سنجى. که زشت‏ترین ضرب المثلِ عوام، که بر سر اکثر زبان‏هاست جمله: «خواهى نشوى رسوا ـ همرنگ جماعت شو»! مى‏باشد، که تو را این برنامه پیش پاى نهد که آن بوقلمونى باش که در هر اجتماع و مجلس به رنگ ساکنان آن درآیى. در مسجد با نماز خوانان تکبیر گویى، در قمارخانه‏باقماربازان و در خرابات باخراباتیان ساغر گیرى. «اَفَمَن أَسَّسَ بُنیانَهُ عَلى تَقوى مِنَ اللّه‏ وَ رِضوانِ خَیرٌ اَم مَن اَسَّسَ بُنیانَهُ عَلى شَفاجُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِهِ فى نارِ جَهَنَّم... ».(1) «آیا آن که بنا نهاده باشد اساس زندگى را بر تقواى الهى و خشنودى او بهتر، یا آنکه بنا نهاده کارش را بر کنار سیل‏گاهى فرو ریخته و از پاى درآمده، که فرو ریزدش در آتش دوزخ؟!». اى عزیز ! پیامبر فرمود: «الدُّنیا مَزرَعَةُ الاخِرَة». «دنیا کشتزار آخرت است». بنگر که امروز چه بذرى مى‏افشانى؟
 دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر:  کاى نور چشم من بجز از کشته ندروى

(حافظ)


1 - سوره توبه، آیه 109.
«لا تَعتَذِروا الْیَومَ اِنَّما تُجزَونَ ما کُنتُم تَعمَلُون».(1) «عذرى نیارید! امروز این عذاب که بینید، بذر افشانده خودتان است». «... ثُمَّ تُوّفِى کُلُّ نَفسٍ ما کَسَبَت... ».(2) «به کمال دریافت کند هر شخص آن چه کسب کرده است». حضرت رحمن براى بندگانش هرگز آتشى نیفروخته و عذابى آماده نکرده است، جهنم را آتش‏افروز خود ما هستیم. نهاد همچون ذغال گنه‏کاران است. چه اینها آتش‏افروز جهنم‏اند. آنان که دل‏هاى نرم و لطیف خود را با گناه، همچون صخره‏هاى سرسخت کردند و حتّى فرمود از آن سخت‏تر: «اَو اَشَدُّ قَسوَة». بر این آیه بنگر: «... فَاتَّقُوا النّارَ الَّتى وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَة».(3) «بپرهیزید از آن آتش که آتش‏گردانه آن، سنگ‏ها و مردم‏اند». و فرمود: «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضَراً وَ ما عَمِلَت مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَو اَنّ بَینَها وَ بَینَهُ اَمداً بَعیداً...».(4) «روزى که بیابد هر شخصى، هر آنچه از خوبى انجام داده در پیشگاه خود حاضر، و آنچه را از بدى که کرده، آرزو کند که اى

1 - سوره تحریم، آیه 7. 2 - سوره بقره، آیه 281. 3 - سوره بقره، آیه 24. 4 - سوره آل عمران، آیه 30.
کاش! میان او و آن (عمل) فاصله‏اى بس دور بود». مرد را از زن گریز تواند بود و زن را از شوهر، پدر و مادر را از فرزند گریز توان بود و فرزند را از پدر و مادر، از کسانت، از شهرت، از خانه‏ات همه را گریز توانى، اما از کردارت هرگز گریز نباشد! نه در دنیا و نه در آخرت: «قالُوا طائِرُکُم مَعَکُم اَئِن ذُکِّرتُم...».(1) «فال بدِ شما با شماست گر بدانید». دفتر اعمال، بر جان تو هم اکنون منقوش است، اما تو هرگز به مطالعه آن ننشستى. در قیامت این دفتر را بر تو مى‏گشایند و سطور آن را یک یک بر تو مى‏نمایند و بر تو این ندا دهند، که: «لَقَد کُنتَ فى غَفلَةٍ مِن هذا فَکَشَفنا عَنکَ غِطاءُکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدید».(2) «هر آینه بودى در غفلت از این دفتر. امروز پرده غفلت را از تو برگرفتیم و بر تو آشکار شد، چه در این زمان، چشمانت بس تیزبین است». دانى که أکل مردار، درون را فاسد کند و آتش زند و کلام غیبت را خداوند، أکل مردار فرمود:
1 - سوره یس، آیه 19 2 - سوره ق، آیه 22.
«... وَ لا یَغْتَب بَعْضُکُم بَعْضاً اَیُحِبُّ اَحَدَکُم اَنْ یَأْکُلَ لَحمَ اَخیهِ مَیِّتاً فَکَرِهتُمُوهُ...».(1) «و نباید غیبت نماید بعضى از شما بعضى را. آیا احدى از شما دوست دارد که بخورد گوشت برادر مرده خود را؟ از این کار همه بیزارید...». در نتیجه ملکوت این کار، آتش کشیدن به اندرون خود است. «...ما یَأکُلُونَ فى بُطُونِهِم اِلاّ النّار...».(2) و همچنین فرمود: «ملکوت اکل مال یتیم خوردن آتش است». «اِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ اَمْوالَ الیَتامى ظُلْماً اِنَّما یَأکُلُونَ فى بُطُونِهِم ناراً...».(3) «به راستى آنان که مى‏ خوردند اموال یتیمان را از روى ستم، نمى ‏خورند جز این که آتش بر درون خود مى ‏زنند». پس مى‏بینى که در روز رستاخیز، پاداش، ظهور ملکوت عمل است، که بذر ستم و زشتى و پلیدى و تجاوز نیست جز ظهور همین کشت. و از کشتزار، عدل و جمال و پاکى نروید، جز گلستان و بوستان. و زندگانى دیگر نیست جز ظهور اعمال زندگانى دنیا. حال که این مطلب بدانستى، بکوش تا در این سراى موقت و فنا پذیر، ساز و برگ آخرت تهیّه کنى، که آن جا براى ابد درمانده
1 - سوره حجرات، آیه 12. 2 - سوره بقره، آیه 174. 3 - سوره نساء، آیه 10.
نباشى. تفسیر آن حدیث تمام شد. اما دریغم آمد، به دنبال آن مطلب، از تفسیر این حدیث قدسى صرفنظر کنم: «اَکثِرْ مِنَ الزّادِ فَاِنّ الطَّریقُ بَعیدٌ بَعید، وَ جَدّد السَّفینَةُ فَاِنّ البَحْرَ عَمیقٌ عَمیق، وَ اَخلَصَ العَمَل فَاءِنّ النّاقِد بَصیرٌ بَصیر، وَ اَخِّر نَوْمُکَ اِلَى الْقَبرِ وَ فَخْرکَ اِلَى الْمیزان وَ شَهوَتِکَ اِلَى الجَنَّةِ وَراحَتِک اِلَى ‏الاخِرَة وَ لَذَّتک اِلَى الحُورُ العینِ وَ کُن لى اَکُن لَکَ وَ تَقَرّب اِلَىّ بِاسْتِهانَةِ الدُّنیا وَ تَبَعّد عَنِ النّارِ لِبُغضِ الفُجّار وَ حُبّ الاَبْرار فاِنّ اللّه‏َ لا یَضیعُ اَجْر المُحسِنین».(1) «بر توشه راهت بیفزاى، همانا که راهى در پیش دارى که بس طولانى است. کشتى را از نو بساز، چرا که دریا بس ژرفناک است. عملت را خالص‏کن، که عمل‏سنج بس دقیق و بیناست. خواب را براى آرامگاه گذار. و افتخارت را براى آنگاه که عملت را سنجند. و تمایلاتت را براى بهشت گذار. راحت و آرامش را براى آخرت و لذتت را براى دیدار حور. تو مرا باش، تا من تو را باشم. به من نزدیک شو، با کوچک شمردن دنیاو دور شو از آتش، با کینه ستمکاران و عشق نیکان. (و بدان) که خداوند پاداش نیکان را ضایع نگذارد».

1 - حدیث قدسى.