به نام خدا
«سال ۹۷ تقریبا ۴۵ درصد از داوطلبان انسانی در درس فارسی عمومی عملکرد صفر یا منفی داشتهاند.
سال ۹۸ نیز ۲۲ درصد از گروه ریاضی و ۱۷ درصد از گروه تجربی، ادبیات عمومی را صفر درصد زدهاند."/جام جم
پ.ن: اگر سری به مدارس کشور زده و گفتگویی با دانش آموزان پایه دوازدهم که در آستانه فارغ التحصیلی و گرفتن دیپلم هستند، داشته باشیم به راحتی متوجه می شویم که اکثریت آنها در روخوانی از یک متن ساده ادبی یا یک بیت شعر سعدی و حافظ ناتوانند. تقریبا هیچ چیز از هنر نمی دانند، با تاریخ کشور و جهان کاملا بیگانه اند و هیچ شناختی نسبت به فلسفه و جامعه شناسی و سیاست و حقوق شهروندی و قانون و امثالهم ندارند.
منبع: دانایی
در نابودی آموزش در ایران چند عامل نقش عمده دارند که می توان به این موارد اشاره کرد:
۱- کتب درسی بی مصرف و توهم آمیز که هیچ محتوای آموزشی ندارند.
۲- برخی معلمان کم سواد و غیرمتخصص که بلای جان آموزشند و به جای علم و ادبیات، خشونت و نفرت و توهماتشان را به دانش آموزان منتقل می کنند.
۳- مافیای ضدفرهنگی کنکور که آموزش و علم را به مهارت تست زنی تقلیل داده است.
۴- تاکید فراوان بر علوم طبیعی و ریاضی و بی توجهی به هنر و ادبیات.
راه حل ساده و بسیار باارزش
دروس تفسیر مثنوی. تفسیر حافظ. و تفسیر منطق الطیر را با صدا و کیفیت خوب. و تفسیر ساده روان و عمیق استاد مروجی را در
ماشین حین مسافرت. در حین آشپزی کردن. در ساعاتی از بعد اژ ظهر حین عصرانه به طور غیر مستقیم پخش نمایید. صدا پخش شود و بچه ها به طور غیر مستقیم گوششان آشنا شود.
بگذارید کودکانمان. نوجوانان . و البته خودمان با میراث مان با کتابهای خوب قدیمی و مفسران حقیقی این کتابها آشنا شوند.
فایلهای صوتی تماما در اپلیکیشن موجود هستند.
لطفا این پیام را در گروههای خانوادگی، گروههای والدین، گروههای دوستانه، گروههای، معلمان، مادران ارسال کنید باشد که برای ارتقا سواد عمومی جامعه قدم برداریم. هر کس میوه ای هم از این باغ بچیند غنیمت است.
آدرس تلگرام:
@Appmt
دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید ، اندروید
☆ صاحبِ زمان، کسی را گویند که زمان در اختیار اوست. او اسیر زمان نیست بلکه این زمان است که تحت سیطره ی ذات اوست. این یعنی؛ در زمان خطی به سر نمی برَد. چنین وجودی در کیفیت “فرا زمان” است، و فرا زمان، رأس هرم گذشته و آینده است. به عبارتی دیگر؛ او در حقیقتِ هستی و مرکزیت آن جای گرفته است. در فرا زمان، استهلاک و کهنگی راه ندارد، زیرا حرکت از گذشته به آینده نیست، حرکت همواره از حال به حال است. چنین کیفیت متعالی از حیات را، ذهن بشری درک نمی کند. زیرا ذهن، اسیر زمان است. ذهن، مولود زمان است. ما همه اسیر زمان ایم، اسیر گذشته و آینده ایم، پس بدیهی است که فرا زمان را نبینیم و درنیابیم. صاحبِ زمان که در فرا زمان است، “منتظَر” است، در انتظار است تا ببیند چه سالکانی از “زمان” به کیفیت “فرا زمان” نائل می شوند. به واقع این سالکان اند که باید به آن کیفیت واصِل شوند. این یعنی؛ او در انتظار ماست و این ماییم که باید به آن حیات طیّبه سلوک کنیم. برای رفتن به فرا زمان، ضروری است که مراقبه را بیاموزی. مراقبه ی اصیل که همان آزاد شدن از اسارت ذهن است، تو را به کیفیت فرا زمان سوق می دهد. چه آنان که در اسارت ذهن، یعنی در اسارت زمان اند، هرگز آن کیفیت وجودی را و لو اندکی درک نخواهند کرد. فرا زمانی، اصحاب فرهیخته ی خود را دارد، همان کسانی که آن را به خوبی درک کرده و تسلیم وار رو سوی آن نهاده اند. ای دوست، جهان آنگاه به صلاح خویش نائل خواهد شد که هر روزه انسانهایی بیشتری به این کیفیت متعالی از حیات واصِل گردند.
مسعود ریاعی
توحید ربوبیت بعد دارد: یکی بعد علمی، یکی بعد عینی یعنی شهودی دیدنی.
یک وقت از انسان می داند، همانطور که قبلا باز کردیم توحید ربوبیت را یعنی همین طور که انسان با این حرف ها و صحبت ها بداند که موثری در وجود غیر از خدا نیست هیچ کس غیر از خدا اثری در عالم ندارد، اثر ها مال خداست. نگاه نکنید که چه کسی چه کار می کند، نمک چه جوری است، شکر چه جوری است. آیات در یک جا اثر را به موجود نسبت میدهد، در جایی دیگر اثر را به خدا نسبت می دهد.
یک وقت دارد می فرماید: عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوى، جبرئیل قرآن را به پیغمبر یاد داد؛ الرحمن علم القرآن، خدا خودش قرآن را به پیغمبر یاد داد؛ یک جا دارد می فرماید: یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ؛ عزرائیل جان شما را میگیرد، یکجا می فرماید: الله یتوفی الانفس خدا جان شما را می گیرد؛ خیلی جاها به همین ترتیب است، یکجا می فرماید: و لقد أضلّ منکم جبلاًّ کثیرًا، شیطان بسیاری از شما را گمراه کرد، گروه های بسیاری از مردم را گمراه کرد. یکجا می فرماید: اضلهم الله، خدا گمراه می کند. فعل شیطان، اثر شیطان را خدا به خودش نسبت میدهد. یکجا می فرماید پیغمبر هدایت می کند، یکجا می فرماید خدا هدایت می کند.
بنابراین در بسیاری از آیات قرآن به همین ترتیب است. هیچ اثری را به یک موجود، اثر عزرائیل چه است؟ گرفتن جان؛خداوند این اثر را به خودش نسبت میدهد، می گوید خدا جان گرفت. اثر جبرئیل چه هست؟ تعلیم قرآن، خدا همین اثر را به خودش نسبت میدهد. میگوید الرحمان علم القرآن، اثر شیطان چه هست؟ گمراه کنندگی، خداوند هم این را به خودش نسبت میدهد، می گوید خدا گمراه می کند. پیغمبر اثرش چه هست؟ هدایت کنندگی، خداوند همین اثر را به خودش نسبت میدهد. این توحید ربوبیت است، که در قرآن آیات بسیاری دارد. حتی افعال اینها خداوند به خودش نسبت می دهد. أانتم تزرعون ام نحن زارعون، شما فکر میکنید این کشاورز است که دارد زراعت می کند، نه این خدا است که دارد زراعت می کند. ببینید حتی اثر کشاورز را که زراعت کنندگی است و خداوند به خودش نسبت میدهند. نحن زارعون. أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ: شما خیال میکنید که ابر باران را می باراند، نه من خدا باران را می بارانم. ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللّهَ رَمى، تو نیستی که تیر می اندازد خداوند است که تیر می اندازد. پس ببینید پیغمبر تیر می اندازد، میگوید خداست. ما زراعت می کنیم می گوید خدا زراعت می کند. ابر باران می فرستد می گوید خداوند باران می فرستد.جبرئیل تعلیم قرآن می کند می گوید خدا تعلیم قرآن می کند. عزرائیل جان را میگیرد می گوید خدا جان را می گیرد. شیطان گمراه میکند میگوید خدا گمراه می کند. همه اینها همان لا اله الا الله است.
یعنی عزرائیل یک آینه است، یعنی ممیت بودن خدا، این صفت ممیت بودن خدا در عزرائیل می تابد و و جان مرا میگیرد. صفت تعلیم دهنده گی خداوند می تاباند در جبرئیل و از جبرئیل به پیامبر. صفت گمراه کنندگی از خداوند می تابد به شیطان و از شیطان می تابد به می تابد به مردم و آنها را گمراهشان می کند. صفت زراعت کنندگی از خداوند می تابد به کشاورز و از کشاورز می تابد به زمین و کشاورزی می کند. همه اینها آینه هایی هستند این لا اله الا الله، این موثر فی وجود الله. این یک مرحله ش؛ این یک مرحله علمی است؛ ما با حرفها و صحبتها پیدا می بریم پی میبریم به این مطلب که یک موثر در عالم هست و هیچ اثری غیر از او نیست.این کار فیلسوفان است فلاسفه از این راه وارد میشوند.
اما عارفان الهی از راه شهود وارد میشوند. یعنی آنها جانشان را قوت می دهند و تزکیه وجود می کنند و پرواز میکند و میرود و اصلا خدا را میبیند و می بیند که یک موثر در وجود است و او خداست. این جا است که می گوید الذی هو یطعمنی ویسقین وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ که کلام حضرت ابراهیم است که به عنوان یک عارف بالله خدا را شهود می کند و می گوید اگر گرسنه شوم خداست که مرا اطعام می کند، اگر تشنه شوم خداست که مرا سیراب می کند، اگر مریض میشوم و شفا پیدا می کنم خداست که مرا شفا میدهد، به همین جور مرا می میراند و مرا زنده می کند. همه این ها را عارف از خدا می بیند و از انسان های دیگر و یا موجودات دیگر نمی بیند. این این توحید ربوبیت مرحله شهودی است. حالا مرحله شهودی اش که واقعا مشکل است برای ما به دست بیاید. حالا در مرتبه علمی اش حداقل برای ما معلوم باشد.
لا اله الا الله بحث توحید ربوبیت و توحید موثریت را بیان میکند لا موثر فی الوجود لا الله.
**************************************************************************************
پیاده شده از فایل صوتی توحید شیخ صدوق
علامه حمید رضا مروجی سبزواری حفظة الله
منبع : پرتال متقین
سلامت جامعه در ترویج عشق عفیف
روانکاوی هنوز بر این مساله دقیق نشده است که عشق سبب صفای فراوانی میشود. بسیاری از امراضی که امروزه رایج شده از نبود عشق و صفاست.
عشق نه تنها باطن را صاف و بیپیرایه، بلکه حتی بدن را صاف و شفاف میکند. عشق از حیات است و حیات در عشق است و عمر را طولانی میکند. عشق اعصاب را قوی میکند.
جامعهای که عشق در آن ضعیف شود انواع بیماریها؛ همچون خباثت، بخل، عناد، ضعف ایمان و ناهنجاریهای جنسی فراوان میشود. بنابراین سلامت جامعه در ترویج عشق عفیف است.
آیت الله العظمی محمد رضا نکونام
من بیش از چهل و پنج سال در حوزه علمیه قم درس گفتهام. در تمامی این سالها به قدر دویست سال درس گفتهام؛ زیرا به هیچ کار دیگری جز تحقیق و تدریس و نگارش نپرداختهام. به جرأت میتوانم بگویم در این چند دهه، کسی در حد بنده برای تدریس در حوزهٔ علمیه نه وقت گذاشته، نه فکر کرده، نه دردش را داشته است. در تمامی این سالها نیز صاحبان قدرت یعنی همان ظاهرگرایان ما را کوبیدند؛ آنقدر که بعضی از آنها خسته شدند یا گاهی از اینکه با ما درگیر شدهاند و تبعات منفی بسیاری برای آنان داشته است، پشیمان شدهاند. البته من صلح کل هستم و تا زمانی که موضوع بدخواهیها شخصی باشد، به هیچوجه ناراحت نمیشوم؛ حتی اگر بدخواه من مانند شمر عمل کرده باشد. من همه حتی بدخواهان خود را دوست دارم. تمامی اینها بندگان خدای من هستند. آنها برای من فامیلتر از همه هستند؛ وگرنه رزق ما نمیشدند. البته این بدان معنا نیست که برخی مسئولیتی در قبال درسهای ما ندارند. من فقط یک تدریس و یک تحقیق و نوشتن داشتهام و نتوانستند امنیت مرا در این خصوص تأمین کنند و عوامل آن، خود عامل ناامنی و حرمتشکنی و مزاحمت ما شدند.
زیر آسمان قم، تنها درس خارجی که سالها با جمعیت فراوان اما بدون پول برقرار بوده است، درس ما بوده است. من در این درسها حیاتم را به حاضران اهدا میکردهام، بنابراین دیگر پول معنایی ندارد. من در طول عمرم هیچگاه دنبال پول نبودهام. هیچ وقت نیز نیازمند نبودهام. من چون اعتقادی به پول نداشتم، هیچ یک از کارهای خود مانند تحقیق و تدریس را به پول نیالودهام. همیشه هم منتم را کشیدهاند که جایی رفتهام. من به هیچ یک از شاگردانم پول ندادهام. یکی از همین طلبههای ما برای تبلیغ ماه مبارک رمضان به صورت مستقل به دانشگاه اصفهان رفته بود؛ نه از طرف ما. در آنجا آخوندی نیز از طرف یکی از دفاتر و به سفارش بیوت برای تبلیغ آمده بود و از آنان معرفی کتبی داشت که او نمایندهٔ ویژهٔ ماست. این شاگرد ما برای دانشجویان، افکار و اندیشههای ما را بیان کرده بود و خیلی مورد استقبال آنها قرار گرفته بود؛ اما آن آخوند در تبلیغ خود موفق نبود. آن آخوند به این طلبه گفته بود من برای منافع خودم در این بیت هستم؛ وگرنه اعتقادی به شخص وی ندارم. یعنی پشت سر همان آقایی که از او نامه داشت، بد گفته بود. اما طلبهٔ ما گفته بود من ایشان را قبول دارم؛ اما آن آخوند نمیتوانست چنین اعتقادی را باور کند. من به این طلبه گفتم: ببین پدرجان، اگر من هم مثل آن آقا به تو پول داده بودم، تو هم میگفتی این شخص هم مانند دیگران است، ولی چون درس و بحث و کار در اینجا پولی نبوده است، شما سالم ماندهاید. دنیا گوی تخریب در خودش هست یا لازم ذاتی و جداناپذیر آن است. در سیاست هم گفته میشود قدرتی که برای طبقهای خاص رفاه میآورد، توسط همان طبقه از بین میرود. دنیا چنین خاصیتی دارد که خرابکردن در نهاد آن است و هرجا به دنیا آلوده شود، همانجا فساد و تخریب سیستمیک مییابد. این تفکر طبقهٔ چیره است که هر چیزی را به پول آلوده و محک ارزش افراد یعنی اعتقاد آنان را به پول میسنجد. البته اینها اینقدر نمیفهمند که ما یک طلبهٔ مستقل هستیم که شبانهروز درس و بحث داریم، دیگر درآمدی نداریم تا بخواهیم پولی به کسی بدهیم. ضمن آنکه اعتقادی هم به خاصیت دنیا و اعجاز پول نداریم. پول، نه تنها اعجازی ندارد، بلکه فساد و تخریب همراه همیشگی آن است. ما به تعبیر عرفی خودم مولایی زندگی میکنیم و به تعبیر مشهدیها ـ هرچند دور از نزاکت است، اما در برابر این دستگاههای نظارتی میگویم که تمامی ساختمان ما و طلبههای وابسته به ما را شخم زدند ـ پول و درآمدش خودش از آسمان چر میشود. به هر حال هر چیزی در کنار آثار مثبتی که دارد، منفیهایی نیز با آن است. هر گلی، یک خاری نیز با خود دارد و باید همه چیز را روی هم رفته ملاحظه کرد. دنیامداری برای برد کوتاه، آثاری دارد، ولی دیگر حالت ملکوتی، قداست، سعادت و سلامت با آن نمیماند و در برد بلند، به مَثَلها «تف سربالا میشود». ضمن آنکه مرگ و حسابدهی بعد از آن نیز میباشد دنیامدار با نکبتهایی که از مال حرام و مصرف حرام جمع کرده است، از دنیا میرود. به هر حال، مردم آگاه و هوشیار متوجه میشوند و اگر ملاحظه میکنند، از نجابت آنان است. آنان میفهمند که این سیستم پولی یک کار اشتباه است.
به هر روی، کسانی که به درسهای ما میآمدند، همه طلبههای فاضل، انقلابی و آگاه بودهاند که همهٔ درسها را تست کرده بودند و نهایت با آگاهی، درس ما را برمیگزیدند. ما برای این درسها سر و صدا و تبلیغاتی نداشتهایم. ضمن آنکه همواره طلبهها را از آمدن به درس ما میترساندهاند و اگر میدانستند طلبهای فاضل درس ما میآید، برای او تحقیقات و آمار میگذاشتند. حتی با برخیها تماس میگرفتند و آنان را به صورت صریح از آمدن به این کلاسها منع میکردند. اگر برای امتحان نیز میرفتند، به عمد نمرههای آنان را کم میدادند. اینها چنین کارهایی را میکردند، که من امتحانات شفاهی حوزه را غیرشرعی میدانستم. با همهٔ این کارها دیدند روز به روز این درسها شلوغتر میشود بهگونهای که مدرس بزرگی مانند مدرس امام از جمعیت پر میشد و برخی از طلبهها به ناچار در ورودی این مدرس برای شنیدن درس مینشستند. مانعان و ظاهرگرایان و چیرگان که احساس خطر کردند، چارهای بهجز تعطیلی این درسها ندیدند و آن را تعطیل کردند.
من از جوانی در حوزهٔ علمیهٔ قم درس داشتهام؛ یعنی بیش از چهل سال در این حوزهها درس گفتهام. در آن اوایل استادی بودم که زلف و فکل داشتم، دمپایی ابری پا میکردم و شلوار پاچهتنگ میپوشیدم. فردی همان زمانها به من التماس میکرد و میگفت شما که درس میگویید و طلبههای معمم به درس شما میآیند، بهتر است معمم شوید. خوب نیست این طلبهها درس شما بیایند و شما با موهای بلند درس میگویی. بله، من از نوزدهسالگی در فیضیه درس داشتهام و از همان زمان تمام این انگشتها به سوی من اشاره میرفت و مثل شب اول ماه که همه به آن اشاره دارند، میگفتند این است که از تهران آمده است و غوغایی در درسها ایجاد کرده است. طلبههایی که به درسهای من میآمدند از من بزرگتر بودند؛ اما این سالهای آخر که نگاه میکردم، میدیدم طلبههایی که به درس میآیند به صورت غالبی از من کوچکتر هستند. گاهی میترسیدم و میگفتم تو هم آفتاب لب بام شدهای و دیگر باید ماجراهای خونین پایانی ما که برای آن حکم داریم، بیاید و چهرهٔ پنهان و در کمون ظالمِ تابوتی هم آفتابی شود.
از ویژگی درسهای من این بوده است که تمامی روزهای هفته حتی پنجشنبه و جمعه را نیز درس داشتهایم. من حتی در تابستانها و نیز در ماه مبارک رمضان و در ایام تعطیلی محرم و صفر نیز درس داشتهام و همیشه شاگردانی داشتهام که برای آنها در این روزها درس گفتهام. در تمامی درسها نیز پیگیر مشکل اصلی جهان اسلام یعنی مهندسی دین و سبک اجتهاد بودهام.
من در این چهل سال گذشته که به تدریس مشغول بودهام، کوشیدهام بحثهای مورد نیاز مردم و جامعه را مطرح میکنم و به موضوعاتی بپردازم که به ترمیم نیاز داشته و گرفتار مشکل محتوایی و پیرایه بوده است. مسایلی مانند زن، موسیقی، قمار، حکومت، اختیارات و وظایف ولی فقیه و نیز اقتصاد اسلامی را طرح کردهام. این که گفته میشود فقیه حق ولایت دارد، مسألهای کلی است. ما وارد تفصیل این موضوع شده و زوایای آن را با صراحت و دقت روشن کردهایم.
به هر حال این درسها که از لحاظ محتوایی از منبع معرفت و قرب محبوبی تغذیه میشد، با آنکه ممانعت چیرگان و مافیای قدرت را دارد و به صورت شکلی و ظاهری تعطیل شده است، اما روح این محتوا در جامعه در حال گسترش است. این بحثها افراد آگاه و دانشمند جامعه در سطح اساتید دانشگاهها و بسیاری از حوزویان و طلاب فاضل را به خود جذب کرده است و این محتوا هماکنون در مدارس مجازی در سطحی عالی به مغزهای بسیار هوشمند آموزش داده میشود و اساتید، کتابهای شاخص ما را به عنوان متن اصلی کلاسهای خود تدریس میکنند. تمامی این امور با اینکه نیازمند امنیت میباشد و با ممانعت طیف مذهبی مدعی و افراطی مواجه است، اما حتی در بعضی از مساجد و هیأتهای وابسته به همین طیف، مطالب کتابهای ما با ملاحظات امنیتی گفتهشده، محور فعالیتهای فرهنگی آنان قرار گرفته است؛ چرا که حرف حق و درست مانند آب روان، راه خود را باز میکند؛ بهگونهای که روزی که ما نیستیم، این حقیقت ماندگار میماند و بخش وسیعی از همین مانعان امروز را در خود خواهد گرفت و البته منکران لجوجی را که به هیچ وجه زیر بار حق نمیروند، در لهیب خود خواهد سوزاند و آنان را به گرداب عاقبت بداندیش خود گرفتار میکند و به مرداب رسوایی و به تابوت جهنم خود فرو میبرد و چیرگی ظالمانهٔ آنان را محو میسازد.
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی مهندسی
شرح کتاب چهل حدیث امام خمینی (ره) |
[ 010 ] - [ 009 ] - [ 008 ] - [ 007 ] - [ 006 ] - [ 005 ] - [ 004 ] - [003 ] - [ 002 ] - [ 001 ] [ 020 ] - [ 019 ] - [ 018 ] - [ 017 ] - [ 016 ] - [ 015 ] - [ 014 ] - [013 ] - [ 012 ] - [ 011 ] [ 030 ] - [ 029 ] - [ 028 ] - [ 027 ] - [ 026 ] - [ 025 ] - [ 024 ] - [023 ] - [ 022 ] - [ 021 ] [ 040 ] - [ 039 ] - [ 038 ] - [ 037 ] - [ 036 ] - [ 035 ] - [ 034 ] - [033 ] - [ 032 ] - [ 031 ] [ 050 ] - [ 049 ] - [ 048 ] - [ 047 ] - [ 046 ] - [ 045 ] - [ 044 ] - [043 ] - [ 042 ] - [ 041 ] [ 060 ] - [ 059 ] - [ 058 ] - [ 057 ] - [ 056 ] - [ 055 ] - [ 054 ] - [053 ] - [ 052 ] - [ 051 ] [ 070 ] - [ 069 ] - [ 068 ] - [ 067 ] - [ 066 ] - [ 065 ] - [ 064 ] - [063 ] - [ 062 ] - [ 061 ] [ 080 ] - [ 079 ] - [ 078 ] - [ 077 ] - [ 076 ] - [ 075 ] - [ 074 ] - [073 ] - [ 072 ] - [ 071 ] [ 090 ] - [ 089 ] - [ 088 ] - [ 087 ] - [ 086 ] - [ 085 ] - [ 084 ] - [083 ] - [ 082 ] - [ 081 ] [ 100 ] - [ 099 ] - [ 098 ] - [ 097 ] - [ 096 ] - [ 095 ] - [ 094 ] - [093 ] - [ 092 ] - [ 091 ] [ 110 ] - [ 109 ] - [ 108 ] - [ 107 ] - [ 106 ] - [ 105 ] - [ 104 ] - [103 ] - [ 102 ] - [ 101 ] [ 120 ] - [ 119 ] - [ 118 ] - [ 117 ] - [ 116 ] - [ 115 ] - [ 114 ] - [113 ] - [ 112 ] - [ 111 ] [ 130 ] - [ 129 ] - [ 128 ] - [ 127 ] - [ 126 ] - [ 125 ] - [ 124 ] - [123 ] - [ 122 ] - [ 121 ] [ 140 ] - [ 139 ] - [ 138 ] - [ 137 ] - [ 136 ] - [ 135 ] - [ 134 ] - [133 ] - [ 132 ] - [ 131 ] [ 145 ] - [ 144 ] - [ 143 ] - [ 142 ] - [ 141 ] |
متن کتاب شرح چهل حدیث امام خمینی (ره)
حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی مهندسی 1332-1390
محل تولد : آباده
تحصیلات :خارج فقه و اصول
اساتید برجسته : حضرات آیات حسن زاده آملی ، شیخ جواد تبریزی ، انصاری شیرازی ، جوادی آملی و مشکینی
آثار و تالیفات : از ایشان مجموعه های صوتی و تصویری فراوانی در حوزه عرفان نظری ، شرح زیارت جامعه ، شرح چهل حدیث امام ، شرح جنود عقل و جهل و عرفان عملی وجود دارد .
برای دانلود کردن سخنرانی های فوق، |
منبع: پایگاه یاسین مدیا
تفاوت هوس و عشق
حفظ آبرو، احترام، داشتن کارهای خیر، خدمت به مردم، خشنود نمودن همسر و فرزندان و تأمین نیازها و رفع کمبودهای آنان، هرچند همه نیکوست، همگی در دایرهٔ هوس است؛ چرا که اگر هوس نبود، آدمی نباید میان فرزند خود و فرزند دیگری تفاوت میگذاشت.
محب وصف: «وَیؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ»(2) دارد تا چه رسد به عاشق. این محب است که هرچند در خود احتیاجی داشته باشد، دیگری را بر خود مقدم میدارد. عاشق، خودی نمیبیند و غرق در معشوق است. کسی که عشق دارد، به آتش آن سوخته است و چیزی نمیخواهد. او هرچه را دارد به دیگران میدهد؛ زیرا متاعی به کار او نمیآید.
جهت عضویت در کانال «سخن عرفان» در تلگرام که اخبار سایت استاد آیت الله حسن رمضانی را نیز پوشش میدهد، بعد از به روز رسانی تلگرام خود، از طریق لینک زیر عضو شوید.
https://telegram.me/sokhanerfan
یا از طریق :
sokhanerfan@
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسات بسیار زیبای شرح کتاب توحید صدوق از استاد احدی…
موضوعات: توحید ناب، تفسیر کلمهی لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وحدت وجود ( بهترین شرح مختصر و کامل وحدت وجود) و ….
دانلود جلسات به همراه متن کتاب در ادامه:
جلسات اول: جلسهی ۱دربارهی توحید جلسهی ۲لااله الا الله جلسهی ۳وحدت وجود