استفاده
از چاشنیها در غذا، مشاعر انسان را باز میکنند و منجر به سلامتی
میگردند. از جمله چاشنی ها نمک، زعفران، سیر، پیاز و غیره هستند که نخوردن
و زیاد خوردن آن، باعث مرگ میشود. لذا این غذاها باید به اندازه خورده
شوند. پس زعفران اگرچه خوب و لذیذ است؛ اما این امر مجوز آن نمیشود که فرد
هرچه میتواند زعفران بخورد؛ چرا که مصرف بیش از اندازه آن، فرد را به
آسیبهای روانی دچار میسازد و گاه او را به خندههای غیر اختیاری وا
میدارد؛ بنابر این باید مرزهای استفاده از هر چیزی را شناخت.
می
توان یکمثقال زعفران را در مدتی طولانی مانند ششماه مصرف کرد؛ از
اینرو، گران تمام نمیشود. چای و زعفران تا ششماه و برنج تا یک سال سالم
باقی میمانند. تغذیههای فانتزی باید هر روز مصرف شوند. میتوان یک پرِ
زعفران را در قوری چای، پلو، و یا آبگوشت ریخت و روزانه مصرف کرد. خوردن
چای به تنهایی نیز خوب نیست و بهتر است گلاب، زعفران یا دارچین با آن همراه
شود.
همچنین میشود به جای
زعفران، از ریشهٔ آن، که سبکتر از خود زعفران است، مثلاً در آبگوشت
استفاده نمود. مصرف زعفران، خواب را کم و خوراک را تنظیم میکند. البته
باید توجه داشت که زعفران باید دستکم نیمساعت در آب بماند تا در آن حل
شود.
خوردن زعفران، آب عدس،
آب نخود و نیز استفاده ى فراوان از پیاز براى بدن مناسب است، به خصوص بوى
آن براى اعصاب بسیار خوب است و اگر معده تربیت شود، بوى آن هم از بین مى
رود.
استفاده از چاشنیها
در غذا سبب جلوگیری از رنگپریدگی، چرت، سیاهی و چروک پوست میشود. از
بهترین چاشنیها میتوان نبات، گلاب، زعفران و ادویهجات را نام برد. عدم
مصرف زعفران، رنگ پوست را کدر و سیاه میکند.
دستکم
باید در هر شش ماه مثقالی از زعفران را مصرف نمود. انرژی این چاشنی به
اندازهای است که میتوان مثقالی از آن را با چند کیلو گوشت برابر دانست.
افزون بر زعفران، پسته هم بسیار مفید است.
البته
بسیاری از خوراکیها بهویژه در افراد گرم مزاج سبب تحریک میشود. زعفران،
گلاب و آب هویج از این نمونه است و مردانگی و نعوظ مرد را شدت میبخشد و
او را در بهرهبری از همسر و نیز بهره دادن به او توانا میسازد. استفاده
از محرکهای جنسی و تقویتکنندهها در صورتی حرام است که بر مورد حرام و
فساد تحریک آوری داشتهباشد.
همچنین
رعایت تناسب غذایی با ذکر، البته بعد از صفای باطن و حلالدرمانی، لازم
است. ذکر برای توانمند شدن و قدرت استجابت یافتن، به تغذیهٔ مناسب نیاز
دارد. بر این پایه، برای ذکرپرداز، هم کمخوردن مُضر میباشد و هم پرخوری و
وی باید اندازهخوری را به دست آورد. استفاده از چاشنیهایی مانند زعفران،
دارچین و زنجبیل و در برخی مواقع ترکیب آنها با عسل، به دفع زواید و
جبران کاستیها میانجامد. دریافت تناسب غذایی، نیاز به ویزیت مستقیم شخص
دارد.
استفاده از هوای آزاد در درمان برخی از بیماریها مؤثر است. دانش امروز «آب درمانی» را قاعدهمند نموده است اما هنوز «هوا درمانی» را ارج نمینهد. هوا نسبت به آب دارای قدرت نفوذ بیشتری است و در درمان بیماریها میتواند کارآمدتر باشد.
متأسفانه امروزیها چندان به سلامت هوا و هوای پاک اهمیت نمیدهند. آنان از سوء تغذیه میگویند اما سوء تنفس را فراموش کردهاند. امروزیها به هر چیزی که برای آن پول میدهند و هزینه میکنند مانند غذا اهمیت میدهند؛ اما به هوا و آب چندان اهمیت نمیدهند؛ در حالی که آب از غذا و هوا از آب مهمتر است. انسان میتواند تا مدتی بدون آب و غذا زنده بماند ولی بدون هوا تنها دقایقی بسیار کوتاه زنده میماند و این امر اهمیت آن را میرساند.
نوع هواهایی که تنفس میشود تازه و ترد نیست و کربنی که با بازدم بیرون داده شده است دوباره با اندکی اکسیژن فرو داده میشود. باید در مسیر وزش باد نفس کشید تا کربنی که از دهان بیرون میآید با وزش ملایم باد و حرکت آن برود و باید گیاه و درختی داشت تا آن گیاه روزها کربن بازدم آدمی را استفاده کند و به وی اکسیژن نو و تازه دهد.
باید گفت اولین داروی عمومی لازم – حتی برای حیوانات – تنفس پاک است. تنفسِ هوای پاک، با طول عمر آدمی ارتباط مستقیم دارد. نوع قفسههای سینه دارای اشکال است؛ زیرا تنفس سالم وجود ندارد، یا نیمهنیمه و ناقص نفس میکشند؛ مثل انسانی که میدود. این نوع تنفس، موجب کدر شدن رنگ و چروکی پوست، دردمندی قلب و دلپیچه میشود. تنفس باید کشیده باشد.
قطعاً کسی که ورزش نکند، قادر به تنفس کشیده نخواهد بود. بیشتر مردم تنفس کشیده ندارند. برای رفع این مشکل، باید حدود پانزده تا سیدقیقه در روز ورزش نمود تا بدن به تنفسِ کشیده عادت کند. انسانی که ورزش ندارد، نمیتواند تنفس صحیح و کشیده داشته باشد. بیشتر افراد به صورت ناسالمی مینشینند که باعث میشود ریهها جمع و چروکیده شوند. تعجبی ندارد که ایشان تنفس نیمهنیمه داشته باشند که ممکن است منجر به بالا رفتنِ فشار خون، دگرگونی عروق و اعصاب، احساس درد در قلب و کند شدن دهلیزهای قلب شود.
بسیاری از بیماریها – نظیر غمباد، ضعف و وسواس – در اثر تنفسهای نارسا و غیرکشیده، ایجاد میشود. آنقدر باید تمرین کرد تا این نوع تنفس، در ما غیرارادی شود.
تنفس کشیده، بدون هوای سالم ممکن نیست. در جایی که هوا آلوده است و تازه نیست، نباید تنفس عمیق داشت. برای دریافت میزان آلودگیها، باید از بالا به یک مکان نگریست تا میزان آلودگی مشخص شود.
تنفسِ آلوده، تزریق میکروب به بدن است و روش درمان آن، تنفس عمیق در هوای باز و پاک است. تنفس عمیق در شهرهای شلوغ، به علت آلودگی هوای آن، درست نیست؛ چون تنفس عمیق، میکروبها را به اندرون انسان میفرستد؛ اما حداقل با تنفس نیمهنیمه، میکروبها وارد و خارج میشوند.
با تنفس عمیق و سالم، معدههای خود را باز کنید؛ مثل باد کردن بادکنک. طول عمر به اندازهٔ گشایش معده، روده، عروق و اعصاب است. چرا در گذشته مردم بیشتر عمر میکردهاند؟! معده، روده، عروق و اعصاب، باید مثل جفتی که در شکم مادر زندگی میکند، ملاحظه شوند تا با تنفس کشیده و سالم، عمر انسان طولانی گردد.
همچنین برای داشتن صوت مناسب، باید تنفس صحیحی داشت. اگر کسی شیوه تنفس خود را با ورزشهای لازم و تمرینهایی که مراکز متولی آن در اختیار دارند، تصحیح نکند، موزونی صوت وی شکل درست خود را نمییابد. برای داشتن تنفس صحیح باید ورزش را در برنامه روزانه خود داشت. از خواص ورزش این است که شش را باز و تخلیه میکند و همه زواید آن را دور میریزد و صوت را صاف میسازد
در سلوک نیز چنین است کسی که از هوای آزاد و پاک بهره میبرد روحی آزاد و زنده دارد؛ برخلاف کسی که هوای پخته مصرف میکند که او با تأثیرپذیری از همان هوا روحی مرده و مغزی خفته مییابد.
ما در کتاب دانش سلوک معنوی گفتیم سالک تا میشود باید از هوای آزاد استفاده نماید و بهره بردن از هوای پاک و آزاد، نیمی از مشکل غذایی سالک را برطرف مینماید. بنابراین یکی از ارکان برانگیزندهٔ روح برای سلوک، استفاده از هوای آزاد و پاک است که سبب سلامتی نفس میگردد. من همواره بیشترین وقت خود را حتی در زمستانها پشتبام یا در بهارخواب، زیر آسمان گذرانده ام. کسانی که توان استفاده از هوای آزاد زمستان را ندارند بهتر است تا میشود از بخاری و لوازم گرمایشی کمتری استفاده کنند تا با هواهای مرده و پخته همنفس نشوند.
هواهای کثیف، پخته، بسته، کهنه و بودار ذهن آدمی را کور و سرچشمه اندیشه را خشک میسازد. شایسته است انسان معنوی تا میتواند در فضایی طبیعی که زیر آسمان است زندگی کند و تا میتواند از تنفس زیر سقف پرهیز نماید و هرچه بیشتر، چشم در آسمان داشته باشد. عارف باید همانند عروسی زیبا و خوشبرخورد باشد، نه این که زاویهنشین گردد و سر به خاک گذارد و سبوح و قدوس بگوید. عالم و مؤمن نیز باید چنین زیستی داشته باشند.
هوایی که سالک استنشاق مینماید لازم است نه مرطوب باشد و نه خشک. دمای آن نه پایین باشد و نه بالا، بلکه باید هوایی سبک باشد. بدیهی است ما از هوای پاک و غیرآلوده سخن میگوییم و هوا نباید آلوده، دودی، سربی، غباری و عفونی باشد. اگر آلودگی وارد بدن شود معلوم نیست بهراحتی از آن بیرون آید. فرو بردن هوا آسان است ولی خارج نمودن آلودگیهای همراه آن آسان نیست و گاه مدتها به درازا میکشد. باید به شدت مراقب تهویهها بود تا هوا تمیز و خام باشد و رطوبت اثر نگذارد.
تنفس در دستشوییهای امروزی که محیطی بسته دارد روح را میکشد. متأسفانه در رسالههای عملیه هست که گفتن ذکر در این حالت مستحب است؛ در حالی که روایات آن برای زمانی است که توالتها سقف نداشته و هوا آزاد بوده است. در شرایط فعلی که توالتها دارای سقفهایی کوتاه است باید در هنگام تخلی نفس نکشید و دهان را باز نکرد وگرنه فضولات فراوانی وارد بدن میشود و ذکر گفتن در این حالت به تضعیف روح میانجامد. در این حالت، تنها میشود ذکر خفی داشت که برای کسی حاصل میگردد که شرایط آن را داشته باشد.
مراکزی که محل رفت و آمد عمومی و تجمع است هوایی آلوده و گاه مسموم دارد. کسانی که در آن فضا تنفس میکنند سردی و گرمی هوا را خوب متوجه میشوند اما مرده یا زنده بودن هوای آنجا را توجه ندارند. همانطور که کمتر کسی حاضر میشود از نیم خوردهٔ دیگری بخورد، تنفس در فضای پرجمعیت، خوردن از نیمخوردههای مسموم یا استفراغهای آنان است که گاه دهان به دهان چرخیده است.