لینک های مرتبط:
بسم الله الرحمن الرحیم
بیایید همه توبه کنیم.سخنان استاد مهدی طیّب پیرامون گناه و توبه از آن:
استاد مهدی طیب |
برخی از سالکان و سرسپردگان به شخصیّتهای عرفانی یا علاقمندان و دلباختگان به آنها، چه در عرصة عقیدهمندی و تبعیّت خویش از آن شخصیّتها و چه در مقام اثبات حقّانّیت و علوّ مقام و مکانت شخصیّتهای مورد علاقه و اعتقاد خود برای دیگران و اثبات درستی راه و مرام خویش، یعنی باورمندی و پیروی از آن شخصیّتها، کشف و کراماتی را به آنان نسبت میدهند و وجود آن کشف و کرامتها را دلیل تردید ناپذیری برای عظمت و شایستة سرسپاری بودن آن شخصیّتها میشمارند. این رویّه از دیرباز تاکنون در بین مریدان و علاقمندان به شخصیّتهای عرفان و تصوّف رایج بوده و کتابهای بسیاری حاوی داستانهای کشف و کرامات عارفان، از قرون گذشته تا عصر ما به رشتة تحریر درآمده است.
در بعضی موارد نیز سالک مکاشفات خود و یا تواناییهای روحی به دست آمدة خویش در انجام خوارق عادات و کرامات را دلیل حقّانیّت راه و راهبر خود تلقّی کرده و به اعتبار آنها، بر ایمان و ثبات قدمش در آن راه افزوده میشود.
صرف نظر از آن دسته از کشف و کرامات و خوارق عادات که ناسازگار و معارض با عقل و وحی است و بیشک چیزی جز افسانهپردازیهای مرید برای جلب و جذب مریدان تازه برای پیر و مرشد خود نیست و چه بسا روح آن پیر و مرشد هم از چنین افسانههایی که حول شخصیّت او ساخته و به او نسبت دادهاند بیخبر بوده و قلباً از این سخنان بیزار باشد، در زمینة کشف و کرامات باید به نکات زیر توجّه داشت.
سرزدن کرامات و خوارق عادات و دست دادن مکاشفات و شهود باطنی را به هیچ وجه دلیل حقّانیّت و صحّت راه شخص و وجود وجهة ربوبی و شمول توفیقات و تأییدات الهی برای وی نمیتوان به حساب آورد و هر شخصی را که دارای کشف و کراماتی بود الزاماً نمیتوان عارف شمرد. باید دانست که برخی از مکاشفات، چیزی جز تصویر نفس خود شخص در فضای خیال او نیست و چنین مکاشفات انعکاسی به هیچ وجه بیانگر حقایق عالم نبوده و تلازمی با حقّانیّت الهی عقاید و روش شخص ندارند. همچنین انجام کارهای خارقالعاده از طریق توسعة قدرتهای روحی حاصل از تمرینات و ریاضات، دلیل حقّانیّت فرد نیست؛ زیرا همان طور که از راه ریاضات رحمانی و انجام طاعات و عبادات شرعی، قوای روحی شخص بیدار و فعّال و بالنده میشود، با ریاضات شیطانی و غیرشرعی نیز میتوان قوای نفس را فعّال و تقویت نموده و با استفاده از آن، کارهای خارقالعاده انجام داد.
بنابراین همان گونه که در قدرتهای ظاهری، همچون قدرت بدنی یا توانمندی اقتصادی، یا قدرت نظامی و یا اقتدار سیاسی، هیچ تلازمی بین قدرت و حقّانیّت نیست و از راههای درست و نادرست و مشروع و نامشروع میتوان به آن قدرتها دست یافت و در نتیجه، داشتن چنان قدرتهایی دلیل بر صحّت سخن، اندیشه، عقیده، مرام و آیین شخص دارندة آن قدرتها نیست؛ در قدرتهای باطنی و روحی نیز چنین تلازمی وجود ندارد. بهترین شاهد بر این امر، خوارق عاداتی است که به دست مرتاضانی انجام میشود که به خدا و دین و معارف دینی بیاعتقاد بوده و بالتّبع تارک احکام الهی وحتّی بعضاً آلودة به اعمال زشت و پلید میباشند.
بسم الله الرحمن الرحیم
عارف واصل مرحوم دولابی رحمة الله علیه:
۞ پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هیچ فاصلهای بین عبد و مولا باقی نگذاشت. گفت لا اِلهَ. اله یعنی خود عبد. خود عبد را که فاصله بود، برداشت.
۞ در لا اِلهَ، هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در الاّ، تشدید را محکم ادا کن تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آنگاه الله را بگو تا همهی دلت را تصّرف کند.
۞ حضرت امیر علیه السّلام به هر چیز نگاه کرد، لا اِلهَ اِلاَّ الله را دید. در دعای دههی اوّل ذیحجه است: به عدد لیالی و دهور، به عدد امواج دریاها، به عدد درختها و خسها، به عدد سنگها و کلوخها، به عدد موها و پشمها، به عدد بادها و لا اِلهَ اِلاَّ الله.
۞ سلام نام خداست و سلامٌ علیکم یعنی خدا با شماست. چه خوب است که آدمی در همه کس خداوند را ببیند.
۞ وقتی میگویی لا اِلهَ اِلاَّ الله، نه دنیا میماند، نه عادات و رسوم، نه آبروداری بین اهل دنیا؛ همه از بین میرود. لا الهَ یعنی هر چه واله کنندهی من است، دور انداختم الاّ الله را. درست دقّت کن، اگر میارزد آن را بگو؛ بیحساب نگویی که وقتی واله کنندهها رفتند، فریادت بلند میشود. خداوند به موسی علیه السّلام فرمود هر چه را در دستت است بینداز، به ما فرمود بگو لا اِلهَ اِلاَّ الله؛ یعنی هر چیزی جز خدا که تو را واله کرده، بینداز. نکند مثل امّت موسی علیه السّلام ما هم به محمّد و آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم بگوییم اجعَل لَنا اِلهاً کَما لَهُم آلِهةٌ. یعنی همانطور که اهل دنیا چیزهایی دارند که آنها را واله کرده است، به ما هم از آن واله کنندهها بدهید.
لینک های مرتبط:
http://yaqut.blogsky.com/1394/01/14/post-427/%D8%AA%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF1
شرح کتاب مصباح الهدی، نگرش و روش عرفانی اهل محبّت و ولاء (1):
شرح کتاب مصباح الهدی، نگرش و روش عرفانی اهل محبّت و ولاء (2) :
شرح کتاب مصباح الهدی، نگرش و روش عرفانی اهل محبّت و ولاء (3):
شرح کتاب مصباح الهدی، نگرش و روش عرفانی اهل محبّت و ولاء (4):
عالم ظاهر رقیقه و سایه ای از عالم حقیقت و انسانیّت است. بهار و تابستان و پاییز و زمستان طبیعت، سایه و رقیقه ای از بهار و تابستان و پاییز و زمستان عالم حقیقت و انسانیّت است و چنان که اهل معرفت گفته اند: الظّاهِرُ عُنوانُ الباطِن: ظاهر نشانه ای از باطن است. عالم ظاهر، عالم مَجاز و عالم باطن، عالم حقیقت است و باز چنان که اهل معرفت فرموده اند: المَجازُ قَنطَرَةُ الحَقیقَةِ : مَجاز پلی به سوی حقیقت است. پس باید با مشاهده ی فصول عالم طبیعت، به فصل های جهان جان و عالم حقیقت و انسانیّت متوجّه شد و راه یافت.
تولّد جسمانی بشر بهار، جوانی او تابستان، میانسالی اش پاییز و کهنسالی و مرگ جسمانی او زمستان طبیعت بشری است. سیر معنوی انسان نیز بهار و تابستان و پاییز و زمستانی دارد. بهار انسانیّت، پس از سرد و خاموش شدن شراره ها و تعلّقات نفسانی انسان آغاز می شود و روز آغاز چنین بهاری، به حق روز نوی است وإلاّ پیش از رسیدن به این روز، همه ی روزهای سال یکسان و تکراری و ملالت آور آورند و نوروز بی معنا و مصداق است.
نوروز روزی است که آنچه با رحمت رحمانیّه ی حضرت حق پدید آمده به مدد رحمت رحیمیّه حق متعال به عنایت کمال خود می رسد. نوروز روز بسم الله الرّحمن الرّحیم است. نوروز روز انسان کامل است و آن که به کمال انسانی راه یافت، حقیقت بسم الله الرّحمن الرّحیم در جانش محقّق شده و نوروزش فرا رسیده و حالش به أحسنُ الحال متحوّل گشته است. به چنین شخصی باید نوروز را تبریک گفت و جشن گرفتن و شادمانی کردن زیبنده و سزاوار چنین شخصی است.
آنچه به جبر در طبیعت رخ می دهد و انسان در وقوع آن نقشی ندارد، به انسان ربطی ندارد که انسان ها به خاطر آن جشن بگیرند و به یکدیگر تبریک بگویند. امّا آنچه به مدد حضرت حق، با حُسن اختیار و مجاهدت شخص، در جانش رخ می دهد، به حق جای شادمانی دارد و موفقیّت در آن را باید جشن گرفت و به یکدیگر تبریک گفت. عید فطر و عید قربان به همین خاطر عیدند و روز ولایت و غدیر به همین خاطر برای سرسپردگان به امیرالمؤمنین علیه السّلام برترین اعیاد است.
روز عید یعنی روز عود و بازگشت از مجاز به حقیقت، از ظاهر به باطن، از غفلت به ذکر، از معصیت به طاعت، از زندگی طبیعی به حیات طیّبه ی انسانی و نهایتاً از ماسوی الله به الله، که انّا لله و انّا الیه راجعون. این رجعت و عود به اصل، به راستی عید است.
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
همان طور که شب قدر شبی است که شخص به منزلت و قدر انسان پی می برد و معرفت می یابد و نایل می شود و برای هر کس ممکن است در زمان خاصی از سال محقّق شود، در ماه مبارک رمضان ، یا سایر ماه ها؛ نوروز هم یعنی روز نو، روز زنده شدن، روز شکوفایی و به گُل نشستن. روز نو عالم طبیعت اوّل بهار است ولی روز نو عالم انسانیّت وقتی است که شخص در حقیقت انسانی خود، بعد از موت اختیاری، به حیات طیّبه ی انسانی زنده شود و کمالات انسانی در او شکوفا گردد و درخت وجودش به گُل نشیند. با چنین روزی بهار عالم انسانیّت برای شخص آغاز می شود و به حق، چنین روزی را باید عید شمرد و شادمانی کرد؛ و لو در میانه ی تابستان یا پاییز و یا زمستان طبیعت باشد.
نوروز روز پدیدار شدن و به ظهور رسیدن انسان کامل است و همان طور که این امر برای هر کس به صورت فردی ممکن است رخ بدهد و شخص به ظهور باطنی و فردی راه یافته و حقیقت انسان کامل و حجّت خدا را در جان خویش ملاقات کند، روزی که جهان بشری از ماسوی الله رو برگرداند و به خدا رو کند، نوروز و ظهور عمومی فرا می رسد و انسان کامل و حجّت خدا بر همگان ظاهر و پدیدار می شود. آن روز است که علم و حلم و همه ی کمالات انسانی در جهان به اوج خود می رسد و همه ی گنج های پنهان درون جان انسان ها و همه ی اولیائی که همچون گنج هایی در بین انسان ها مخفی و ناشناخته اند، پدیدار و شناخته می شوند و صلح و عدالت و معنویّت و محبّت جهان بشری را فرا می گیرد.
پروردگارا حقیقت نوروز را به ما بشناسان و مدد فرما که به نوروزمان راه یابیم و عید عود ما به خودت را فرا رسان و ما را از برکات آن رخداد مبارک بهره مند گردان و توفیقمان ده که در نوروز سیر فردیمان، از دوستانمان با شیرینی های نیکی و احسان، خلق خوش و روحیّات والا، و معرفت و یقینمان پذیرایی کنیم و آنان را بر سر سفره ی دعاهای خیرمان مهمان کنیم.
خداوندا ، زمستان سرد و مرگبار جامعه ی بشری را به بهار ظهور حجّتت مبدّل فرما و عید نوروز جهان بشری را برسان و همه ی انسان ها را از برکات کمال آفرین زندگی در پرتو نظام مهدوی بهره مند فرما و در آن نوروز همگانی از همه ی انسان ها با شیرینی دیدار و وصال مولایمان حضرت بقیّه الله الاعظم ارواحنا فداه، پذیرائی نما.
آمین یا ربّ العالمین
۱۳۸۹/۱/۱۹
برای دریافت مقاله کلیک بفرمایید