گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

خدایا! ما را از رافضه قرار بده

 

 قیل للصادق علیه السلام : اءنْ فقام عمار و قدارتعدت فرائصه ، فاستفرغه البکاء. فقَالَ له ابن ابى لیلى : انت رجل من اهل العلم و الحدیث ، اءنْ کان یسوءک اءنْ یقَالَ لک رافضى فتبراء من الرفض فانت من اخواننا. فقَالَ له عمار: یا هَذَا: ما ذهبت و الله حیث ذهبت و لکننى بکیت علیک و عَلَىَّ.
اما بکائیى على نفسى : فاءِنَّکَ نسبتنى الى رتبة شریفة لست من اهلها. زعمت انى رافضى ، ویحک لقد حدثنى الصادق علیه السلام : اءنْ اول من سمى الرافضة السحرة اَلَّذِى نَ لما شاهدوا آیة موسى علیه السلام فِى عصاه آمنوا به و رضوا به فاتبعوه و رفضوا امر فرعون واستسلموا لکل ما نزل بهم ، فسما هم فرعون الرافضة لما رفضوا دینه ، فالرافضى من رفض کل ما کرهه الله تعالى ، و فعل کل ما امره الله تعالى ، فاءین فِى [هَذَا] الزمان مثل هَذَا؟ فَاءِنَّمَا بکیت على نفسى خشیة اءنّ یطلع الله عز و جل على قلبى و قد تقبلت هَذَا الاسم الشریف على نفسى فیعاتبنى ربى عز و جل یَقوُل : یا عمار، اکنت رافضا للاباطیل و عاملا بالطاعات کما قَالَ لک ؟ فیَکوُن ذلک تقصیرا [بى] فِى الدرجات اءنْ سامحنى ، و موجبا لشدة العقاب [على] اءنْ ناقشنى ، الا اءنْ یتدارکنى موالى بشفاعتهم .
و اما بکائى علیک : فلعظم کذبک فِى تسمیتى بغیر اسمى ، و شفقتى الشدیدة علیک من عذاب الله تعالى اذ صرفت [اشرف] الاسماء الى اءن جعلتها من ارذلها، کیف یصبر بدنک على عذاب الله و عذاب کلمتک هذه !
فقَالَ الصادق علیه السلام : لو اءن على عمار من الذنوب ما هو اعظم من السماوات و الارضین لمحیت عنه بهذه الکلمات و انّها لتزید فِى حسناته عند ربه عز و جل حتّى یجعل کل خردلة منها اعظم من الدنیا مائة الف مرة .

به امام صادق علیه السلام عرض شد: امروز عمار دهنى نزد ابن ابى لیلى قاضى کوفه بر مطلبى شهادت داد و قاضى به او گفت : اى عمار! برخیز که ما تو را مى شناسیم و شهادتت را نمى پذیریم زیرا تو رافضى هستى . عمار برخاست در حالیکه گوشتهاى پهلویش ‍ مى لرزید او آن قدر گریست که اشک بر گونه اش غلطید. ابن ابى لیلى به او گفت : تو مردى از اهل علم و حدیث هستى ، اگر تو را رافضى گفتن ناخوش است پس دست از رفض بردار تا از برادران ما باشى . عمار گفت : به خدا سوگند نظر من آن نیست که تو پنداشته اى ولى گریه من بر حال خودم و حال توست .

اما گریه من بر خودم براى این است که : مرا به رتبه شریفِى منسوب ساختى که شایسته آن نیستم ، تو گمان برده اى که من رافضى هستم ، واى بر تو، همانا امام صادق علیه السلام برایم حدیث فرمود که : نخستین کسانى که رافضه نامیده شدند ساحران زمان موسى علیه السلام بودند که چون معجزه آن حضرت را در مورد عصا مشاهده نمودند به او ایمان آوردند و به او راضى شدند پس ‍ از او پیروى نموده و فرمان فرعون را رها ساختند و به تمام ناملایماتى که بر آن ها وارد شد تن دادند، پس فرعون آنان را رافضه نامید چون دین او را رفض و رها نمودند، بنابراین رافضى کسى است که تمام آن چه را که ناخوشایند پروردگار است ترک نموده و تمام دستورات او را انجام دهد، و در این زمانه کجا مثل اویى یافت شود؟ و گریه من بر خودم از ترس آن است که مبادا خداوند عز و جل از دلم باخبر شود در حالى که من این نام شریف را براى خودم پذیرفته ام ، پس پروردگارم مرا مورد عتاب قرار داده و مى فرماید: اى عمار، آیا همانطور که تو را رافضى گفت همه باطل ها را رها ساخته و به تمام طاعت ها عمل نمودى ؟ و این عمل اگر خداوند با من مسامحه کند و از سر تقصیر من بگذرد موجب نقص درجات من گردد، و اگر با من به مناقشه و موشکافِى در حساب برخیزد موجب شدت کیفر من شود مگر این که سروران و امامان من با شفاعت خود از من دستگیرى کنند.
و اما گریه من بر تو به خاطر دروغ بزرگى است که در نامگذارى من به آن چه شایسته آن نیستم مرتکب شده اى ، و به جهت دلسوزى من بر توست از عذاب خداى متعالى زیرا که [شریفترین] نام ها را به پست ترین آن ها باز گردانده اى ، که چگونه بدن تو بر عذاب خداوند و عذاب این گفته ات صبر خواهد نمود !
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر عمار گناهانى بزرگتر از آسمان ها و زمین ها داشته باشد هر آینه به خاطر گفتن این سخنان از او پاک و برطرف خواهد شد، و در نزد پروردگارش عز و جل در نیکى هاى او خواهد افزود تا آن جا که هر ذره اى از آن صد هزار مرتبه بزرگتر از دنیا خواهد گشت .


((بحارالانوار)) ج 68،ص 156 - 157