ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اهمیت مشارطه ومراقبه و محاسبه
سالک برای اینکه از مرتبه حیوانیت به مرتبه انسانیت صعود کند ، میبایست از اخلاق حیوانی خویش را پاک کند و به اخلاق رحمانی متصف گردد. در بین مردمان اجتماع میبینیم که اکثری به رذائل اخلاقی چون کبر و حسد و بخل و تکبر و حرص و طمع و ... گرفتارند اما تک تک افرادی اند که از این اوصاف بالکل بری شده اند و به نورانیت حقیقی نائل آمدند.
چرا اکثری ما از کوچک و بزرگ ، درگیراین اخلاقیات حیوانی هستیم ؟ چون انسان از ابتدای تولد حیوان بالفعل است و باید با سیر و سلوک ، خویش را از حیوانیت خارج نموده و به مقام شامخ انسانیت نائل گردد.
دوستی میفرمودند با یکی ازاولیا الله به جنگل رفتیم تا انجا جلسه درسمان را برگزار کنیم ، ان ولی خدا در جنگل پس از دیدن ان محیط فرمودند اینجا تا کنون نمازی خوانده نشده و سپس فرمودند:
خور و خواب و خشم و شهوت ،شغبست و جهل و ظلمت /حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
اری ، حیوان در بند خور و خواب و خشم و شغب است ، و چه بسیار انسانهایی که گرفتار حیوانیت مانده اند و بیخبر از جهان آدمیت میباشد . در مقابل این افراد ،دسته دیگری هستند که نامشان آدم است.
در واقع حیوان کسی است که گرفتار اخلاقیات حیوانی است و انسان کسی است که میتواند و میخواهد خویش از از حیوانیت خلاص کند ، ولی ادم کسی است که متصف به اوصاف الله و متخلق به اخلاق الله و معلم به تعلیم ، علم ادم الاسماء کلها است.
برای رسیدن به این مقصد عالی که ادمیت باشد ، اولین قدم این است که انسان بتواند اخلاق ذمیمه را از خویش تخلیه کرده و اخلاق حسنه را درجان خویش وارد کند ، برای وصول به این هدف ، مداومت بر سه اصل سلوکی مشارطه و مراقبه و محاسبه، بسیار مهم و شاید واجب ، میباشد.
مشارطه و مراقبه و محاسبه را باید از ابتدا در دستور خویش قرار دهیم و با مداومت بر ان ، قدم به قدم در جهت تزکیه نفس پیش برویم . این سه اصل موجب میشود انسان به معرفت نفس عملی دست پیدا کند و خویشتن خویش را درست بشناسد و بفهمد در کجای مسیر قرار دارد.
،شایسته است مبحث فوق را از کتاب چهل حدیث امام راحل تقدیم عزیزان نماییم و در پست های بعدی به اصول دیگر بپردازیم ، ان شاء الله تعالی.
فصل در مشارطه و مراقبه و محاسبه است :"و از امورى که لازم است از براى مجاهد، مشارطه و مراقبه و محاسبه است . مشارطه آن اسـت کـه در اول روز مثلا با خود شرط کند که امروز برخلاف فرموده خداوند تبارک و تعالى رفتار نکند. و این مطلب را تصمیم بگیرد. و معلوم است یک روز خلاف نکردن امرى اسـت خـیـلى سـهـل ، انسان مى تواند به آسانى از عهده برآید. تو عازم شو و شرط کن و تـجـربـه نـمـا بـبـیـن چقدر سهل است . ممکن است شیطان و جنود آن ملعون بر تو این امر را بزرگ نمایش دهند، ولى این از تلبیسات آن ملعون است ، او را از روى واقع و قلب لعن کن ، و اوهام باطله را از قلب بیرون کن ، و یک روز تجربه کن ، آن وقت تصدیق خواهى کرد.
و
پـس از ایـن مـشارطه ، باید وارد مراقبه شوى . و آن چنان است که در تمام
مدت شـرط. مـتـوجـه عـمـل بـه آن بـاشـى ، و خـود را مـلزم بـدانـى بـه عمل
کردن به آن ، و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که
خلاف فـرمـوده خـداسـت ، بدان که این از شیطان و جنود اوست که مى خواهند تو
را از شرطى که کـردى بـاز دارنـد. بـه آنـهـا لعـنـت کـن و از شـر آنـهـا
بـه خـداونـد پـنـاه بـبـر، و آن خیال باطل را از دل بیرون نما، و به شیطان
بگو که من یک امروز با خود شرط کردم که خـلاف فرمان خداوند تعالى نکنم ،
ولى نعمت من سالهاى دراز است به من نعمت داده ، صحت و سـلامـت و امنیت
مرحمت فرموده و مرحمتهایى کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم از عهده یکى از
آنها برنمى آیم سزاوار نیست یک شرط جزئى را وفا نکنم . امید است انشاءالله
شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید. و این مراقبه با هیچ یک
از کارهاى تو، از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیرها، منافات ندارد.
و بـه
هـمـیـن حال باشى تا شب که موقع محاسبه است . و آن عبارت است از اینکه
حـساب نفس را بکشى در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آورد، و
با ولى نـعـمـت خـود در ایـن معامله جزئى خیانت نکردى ؟ اگر درست وفا کردى ،
شکر خدا کن در این توفیق و بدان که یک قدم پیش رفتى و مورد نظر الهى شدى ،
و خداوند انشاءالله تو را راهـنـمایى مى کند در پیشرفت امور دنیا و آخرت ،
و کار فردا آسانتر خواهد شد. چندى به این عمل مواظبت کن ، امید است ملکه
گردد از براى تو به طورى که از براى تو کار خیلى سـهـل و آسـان شـود، بلکه
آن وقت لذت مى برى از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصى در هـمـین عالم ، با
اینکه اینجا عالم جزا نیست لذت مى برد و جزاى الهى اثر مى کند و تو را ملتذ
مى نماید.
و بدان که خداى تبارک و تعالى تکلیف شاق بر تو نکرده و چیزى
که از عهده تو خارج اسـت و در خـور طـاقت تو نیست بر تو تحمیل نفرموده ،
لکن شیطان و لشکر او کار را بر تـو مـشـکل جلوه مى دهند. و اگر خداى
نخواسته در وقت محاسبه دیدى سستى و فتورى شده در شـرطـى کـه کـردى ، از
خـداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عمل شرط قیام کنى .
و به این حال باشى تا خداى تعالى ابواب توفیق و سعادت را بر روى تو باز
کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند."
منبع:abdesaleh.blogfa.com/post-762.aspx