ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مرحوم کلینی از امام(سلام الله علیه) نقل میکند که در یکی از جبهههای جنگ سیلی آمد و بین رسول اکرم(صلوات الله علیه) و سپاهیانش فاصله شد. نیروهای رزمی حضرت در آن طرف قرار گرفتند و حضرت تنها ماند. دشمن هم فرصت را مغتنم شمرد و یکی از آنها خود را کنار حضرت رساند.شمشیر کشید و گفت: «مَن یُنجیک منّی» سپاهیانت که آن طرف هستند تو تنهایی بین شمشیر من و تو هیچ فاصلهای نیست چه کسی تو را نجات میدهد؟حضرت در کمال شهامت و قدرت و طمأنینه فرمود: «ربّی و ربّک» یعنی بین این شمشیر تیز و برهنه تو و سرِ من،قدرت غیبی فاصله است. در همین حال آن شخصی که مشرک بود سُر خورد و افتاد و خودش یک طرف و شمشیرش یک طرف افتاد. حضرت برخاست و بالای سر او شمشیر کشیده فرمودند: «مَن یُنجیک» حالا تو را چه کسی از دست من نجات میدهد؟عرض کرد: «جودک و کَرَمُک» کَرم و بزرگواری تو!حضرت فرمود:برو بخشیدم!!این پیغمبر است این میشود ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ این میشود ﴿لاَ تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ﴾ این میشود ﴿عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَی﴾ این میشود کسی که هنگام قبض روح، عزرائیل(سلام الله علیه) از پیغمبر اجازه میخواهد. حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی،درس اخلاق21/10/91 |