ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سمیناری در ارتباط با مبارزه با فساد برگزار شد که روسای هر سه قوه در آن
حضور داشتند. رواج فساد در جامعهی ما برای کسی قابل تردید نیست و این فساد
غالباً از حالت پنهانی درآمده است. ما نشانه های فساد را از غبار فقری که
بر چهرهی عده ای نشسته است تا زندگی پرتجمل مسئولان، مشاهده میکنیم.
هنوز از پیروزی انقلاب اسلامی چیزی نگذشته است و میتوان به راحتی نشان داد
که انبوهی از خانواده های فقیر، اکنون جزء ثروتمندان مرفه به شمار
میروند. در هر انقلابی تهیدستان پیشگام میشوند و خود را به خطر
میاندازند، اما چون انقلاب پیروز شد و نظام جدید استقرار یافت، فرصتطلبان
به میدان میآیند و ارزشهای جامعه را تغییر میدهند تا جایی که بسیاری از
مبارزان پیشین را نیز با خود همراه میسازند.
نگرانی رسول خدا (ص) پس
از فتح مکه، از اینجا بود که میدید که به تدریج عده ای فرصتطلب به صف
مسلمانان میپیوندند و به همین دلیل در آینده ای نزدیک جنگ با کفار خارجی،
جای خود را به درگیری با فرصتطلبان داخلی خواهد داد.
انقلاب اسلامی پس
از پیروزی با رهبری امام (ره) و فداکاری و ایثار جوانان غیرتمند کشور،
مشکلات را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت. رحلت امام و رفتار مردم، عملاً
استقرار نظام را به جهانیان نشان داد. اینک نگرانی از دشمن خارجی کمرنگ شد
و نوبت نگرانی از هواپرستان و فرصتطلبان داخلی فرارسید. عده ای به
گوشهای از این ثروت و قدرت چشم طمع دوخته و دستدرازی را آغاز کردند.
سر
و صدای سوءاستفاده آقازادهها و اطرافیان مسئولان، اندکاندک بلند میشد
تا آنکه نوبت به زراندوزیها و جاهطلبیهای خود مسئولان رسید. همان
طبقهی محرومی که انقلاب کردند، دیگر به تدریج ارزشها را از یاد بردند و
زندگی سادهی گذشته را ترک گفته و به محلات اشرافی شهر انتقال یافته و
امکانات رفاهی خود را به تدریج بالا بردند.
از رانتهای گوناگون
استفاده کردند. از در اختیار گرفتن خانههای اشرافی پیشین تا تصاحب منابع
درآمد و دستکم در حد باز کردن مؤسسهای که خودشان ریاست دائمی آن را داشته
باشند و از آن راه، زندگی پرتجملی را برای خود و خانواده شان فراهم آورند.
به تدریج چندشغلهها زیاد شدند و همینها به یکدیگر نان قرض دادند و خطای
همدیگر را نادیده گرفتند تا کار به اینجا رسید که در دوران رییسجمهور سابق
هر سه قوه به همدیگر نسبت دزدی و رانت خواری دادند و رییس جمهور کنونی
مملکت نیز در سخنانش به گوشهای از این دزدی ها و رانت خواریها، اشاره کرد.
راستی چرا؟
ما در این نوشته به گوشهای از علل این مشکلات میپردازیم و نیز به راهحل این مشکلات هم اشاره میکنیم.
یک- علل پیدایش فساد
به نظر من پیدایش چنین وضعی چند علت مهم دارد که به برخی از آنها اشاره میکنم:
1-
علمی نبودن شیوه ی مدیریت: مدیریت پیچیده ی امروز، نیازمند دانش و تخصص
است. اگر دانش و تخصص نادیده گرفته شود، ساز و کارهای لازم برای مدیریت
پدید نمیآیند. نه حسابرسی درست در کار خواهد بود و نه نظارت و تنبیه
مناسب. بنابراین سود جویان به سادگی فرصت مییابند که دست به شرمآورترین
اختلاسها و رانتخواریها بزنند و هیچ مشکلی هم برای آنان پیش نیاید. اگر
چه گاهگاهی به عنوان رقابت سیاسی، یقهی یکدیگر را بگیرند.
ما پس از
پیروزی انقلاب، دانش و تخصص را جدی نگرفتیم و به بهانهی ارج و اعتبار
تعهد، دست گروهی را باز گذاشتیم، غافل از اینکه وسوسهی شیطان در کمین
همگان است و بسا انقلابیترین و متعهدترین افراد، دارای نجسترین و
نامشروعترین امکانات شوند.
2- محور قرار دادن گزینش و غفلت از نظارت:
ما با کم رنگ کردن نظارت و محور قرار دادن گزینش، عملاً دست اشخاص را در
قلمرو مدیریت و مسئولیتشان، باز می گذاریم. چنین شخصی که گزینش شده است، با
قدرت وارد حوزه ی کارش می شود و خود را محور همه ی اقداماتش قرار می دهد. و
«حراست» را به خدمت می گیرد و در را به روی منتقدان و معترضان می بندد.
این خودمحوری که نتیجه ی محور قرار دادن گزینش است، آثار زیان باری دارد، از جمله:
توجه به فامیل و طرفداران خود، تقسیم جامعه به خودی و غیرخودی، نقد ناپذیری
3-
اشتغال به مفاهیم انتزاعی و غفلت از عینیت جامعه: با داشتن این همه
امکانات اطلاعرسانی، به واقعیت جامعه نپرداختیم و از درد و رنج مردم سخن
نگفتیم و از تعدی و تجاوز و تبعیض و طبقات، بحث نکردیم، بلکه تمام وقت خود
را صرف مفاهیم انتزاعی کردیم و بیشتر به سرگرم کردن پرداختیم و در گذشته
زندگی کردیم. به رقیه گریه کردیم که باید هم گریه میکردیم، اما از هزاران
رقیه که در جامعهی ما پرپر میشوند، غفلت کردیم. داستان قارون را گفتیم،
اما به ثروتهای یکشبه به دست آمدهی افراد در کشورمان توجه نکردیم.
اعتیاد و خودفروشی را تحقیر کردیم، اما از شرایط زندگی ویرانگر کسانی که
معتاد شده یا خودفروشی میکنند، غفلت کردیم.