من نه سیاستمدارم! نه تحلیلگر سیاسی
و نه قصد دارم به ریشهیابی مسائل پشت پرده اتفاقات اخیر فرانسه بپردازم؛
اما مطلب غیرقابل انکار این است که از جریان
ترورهای پاریس گرفته تا تیراژ ۷ میلیون نسخهای نشریهای که کاریکاتور
اهانت به مقدسات را منتشر کرده است همه از یک جا سرچشمه میگیرند و آن
سازمانهای جاسوسی غربی و صهیونیستی است. البته این بحث و ابعاد آن بماند
برای اهل سیاست!! هدف من از نگارش این چند خط آسیبشناسی موضوعی است که
مستقیماً خودمان در آن دخیل هستیم و همه تقصیرها متوجه خودمان است و چندان
ربطی به دستهای پشتپرده!! ندارد و آن هم کوتاهی ما در قبال مقدسات است.
برای روشن شدن موضوع در ادامه به چند مورد اشارهای کوتاه خواهم داشت و
انشاء الله در فرصتی مناسبتر به تفصیل ابعاد آن را بازگو خواهم کرد.
الف: چند سال قبل کاریکاتورهایی با موضوع اهانت به ساحت مقدس رسول اعظم
(صلی الله علیه و آله) در نشریات و سایتهای غربی منتشر شد و مدتی پیامهای
محکومیت و تظاهرات و فریادهای انزجار بلند شد (البته حق بود و لازم) ولی
بعد از چندی همه چیز فروکش کرد، و باز همه عشقمان به رسول الله (صلی الله
علیه و آله) به ولادت و وفات شهادتگونه ایشان منتهی شد. روز بعثت هم چند
مجلس جشنی برگزار کردیم. رادیو تلویزیونمان موسیقی و ترانههای شاد!!!
پخش، و به ساحت حضرتش تقدیم نمود و چند فیلم سینمایی تکراری و گاهی جدید!
نشان داده شد و عدهای هم شیرینی پخش کردند و... .
ب: چند سال قبل یک به اصطلاح کشیش ضمن توهین به قرآن مجید نقشه سوزاندن
آن را کشید و هیاهو به راه انداخت و باز هم پیامهای محکومیت صادر و
تظاهراتهای پرشوری به راه افتاد. همه ما عاشق قرآن شدیم و عکس و شعر و
دلنوشتهها منتشر شد و جایزههای نفیس به صاحبان آثار هنری داده شد و قرار
گذاشتیم که به قرآن اهمیت بدهیم و علاوه بر قرائت آن بفهمیم که چه میگوید
و از ما چه میخواهد، و قرار شد قرآن فقط برای سر سفره عقد و مجالس ترحیم
نباشد و بسیاری قرارهای دیگر... اما بعد از مدتی همه چیز کمرنگ شد و اغلب
به زندگی ماشینی دنیای جدید سرگرم شدیم! البته برنامههای خوبی در ماه
مبارک رمضان در صدا و سیما و مساجد و امامزادهها برگزار میشود اما
متأسفانه در ۱۱ ماه دیگر سال چندان خبری نیست و انگار قرآن فقط برای ماه
رمضان است و بقیه سال شاید استفاده بسیاری از ما از قرآن تنها برای قسمهای
دروغ و راستمان باشد و... .
ج: چند سال قبل یک خواننده با ترانهای شرم آور به ساحت حضرت هادی (علیه
السلام) جسارت نمود و موج محکومیت و بیانیه و تظاهرات و انزجار نسبت به این
عمل زشت سراسر ایران اسلامی را دربرگرفت. انگار که تازه یادمان افتاده بود
نسبت به امام هادی (علیه السلام) هم وظیفهای داریم. حقیر گمان میبردم که
دیگر قرار است تمام ارگانهای رسمی و مؤسسات اسلامی و حوزههای علمیه درس
عبرتی بگیرند و از این پس منتظر نباشند تا به مقدسات اهانت شود و بعد ـ
آنهم بعد از ۳۶ سال از پیروزی انقلاب اسلامی ـ یادشان بیفتد که برای معرفی
اهل بیت و چهارده معصوم (علیهم السلام) وظایفی دارند، اما ظاهراً «خود غلط
بود آنچه میپنداشتیم» و باز گرد فراموشی پاشیده شد و کوتاهیها ادامه
یافت...
د: حالا هم که دوباره گستاخانه به ساحت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و
آله) اهانتی صورت گرفته باز همه جا از مسابقه و شعر و ابراز عشق و وفا به
حضرتش پر شده است اما چه فایده...؟
هـ: نکته مشترک این ماجراها و موارد مشابه این است که همه ما منتظر هستیم
تا اهانت و جسارتی صورت بگیرد و بعد برای انجام یک کار فرهنگی و مذهبی به
تکاپو میافتیم. ناگهان صدا و سیما و سایتها و سازمان های فرهنگی مسئول و
عدهای از کاربران فضای مجازی یادشان میافتد که نسبت به مقدسات وظیفهای
دارند. مدتی همایش و تبلیغ و برنامه و عکس و شعر و آهنگ!! و مطلب و مصاحبه
کارشناسان!! همه جا را پر میکند و همه برهم سبقت میگیرند و بعد از مدتی
باز دوباره همان سکوت و غفلت از وظیفهای که نسبت به مقدسات دینیمان داریم
و... .
و: در قضیه اخیر و با توجه به گستردهتر شدن شبکههای مجازی و موج استفاده
از آنها بسیاری سعی کردهاند تا به هر طریق ارادت خود را به حضرت رسول
اکرم (صلی الله علیه و آله) نشان دهند که جای تقدیر دارد اما قطعا کافی
نیست. به عنوان مثال یکی از شعارهایی که چند روز است مرتب از رسانههای
مختلف و در شبکههای اجتماعی در قالب عکس و دلنوشته و... پخش میشود شعار:
من عاشق محمد هستم، میباشد. اما سؤال اینجاست: آیا ما واقعاً عاشق محمد
(صلی الله علیه و آله) هستیم؟ عاشق بودن یعنی چه و چه مسئولیتهایی بر عهده
ما میگذارد؟
عاشق محمد (صلی الله علیه و آله) یعنی پیرو و مطیع دین و دستورات ایشان
بودن. یعنی عاشق و پیرو دو یادگار حضرت محمد (قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت)
بودن. یعنی در مسیر حق وحقیقت زندگی کردن و به واجبات و محرمات عمل
کردن...
عاشقی این نیست که یک عکس بگیریم و یک هشتگ!! بفرستیم. عاشقی این نیست که
چند جا لایک کنیم و چند صفحه بسازیم و جار بزنیم... و بعد فراموشمان شود
که نباید دروغ گفت، نباید ربا خورد، نباید بدحجاب بود، نباید به نماز بی
اعتنا بود (چه برسد به نماز اول وقت!!). و فراموشمان شود که نباید اختلاس
کرد! نباید غیبت کرد و نبایدحق را ناحق کرد... که اگر رعایت کرده بودیم
قطعاً دچار این خشکسالی و بلای الهی نمیشدیم و زمستانمان حداقل در نیمی از
میهنمان تابستان نمیشد!!
آری؛ ما میگوییم عاشق حضرت محمد هستیم؛ اما صدها سایت و دهها روزنامه
داریم که هر روز به هم فحاشی میکنند، تهمت میزنند و عیبهای ثابت نشده
یکدیگر را در بوق وکرنا می کنند!! آری ما می گوییم پیرو حضرت محمد هستیم؛
اما به سبک غربیها از چند سال مانده به هر انتخابات به اسم احساس تکلیف
حرص انتخابات بعدی را میزنیم!! و چه کارها و تخریب ها که رخ نمیدهد!
آیا واقعا ما عاشق حضرت محمد هستیم و وضع فرهنگی و اخلاقیمان اینگونه است؟
ما عاشق و پیرو حضرت محمد هستیم و از هر پنج ازدواج حداقل یکی به طلاق
میانجامد؟ ما عاشق حضرت محمد هستیم و این همه فقیر و نیازمند زیاد شده
است؟
به نظرم بیاییم به دور از هیاهو به دور از تبلیغ و ظاهرسازی با خودمان
خلوت کنیم و روراست باشیم که آیا در عمل هم عاشق محمد و آل محمد (علیهم
السلام) هستیم؟ ببینیم چقدر پیرو راهشان هستیم و چقدر کوتاهی کردهایم؟
بیایید در رفتارها و گفتارهایمان و در سبک زندگیمان که اسلامی بودنش در
حال کمرنگ شدن است تجدید نظر کنیم. بیایید اگر که واقعا عاشق حضرتشان و
منتظر حضرت صاحب الزمان (روحی فداه) هستیم از همین حالا تغییرات مثبت را
شروع کنیم.
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی مورخ هفتم بهمن ماه سال 93