بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)
شبکه جهانی ولایت : 28 / 01 / 1390
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
توجه: غالب منابع ذکر شده، از نرم افزار مکتبة أهل البیت (علیهم السلام) می باشد.
آقای محسنی
مقداری در رابطه با جایگاه رفیع بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) از منابع أهل سنت توضیح بفرمایید.
استاد حسینی قزوینی
در رابطه با جایگاه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در میان کتب شیعه و سنی، باید إبتداء عرض کنیم که عقول، فکر و اندیشه ما قصورش بیشتر از آن است که بتواند به آن جایگاه رفیع حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) برسد. کسی باید درباره حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) سخن بگوید که خودش از سرچشمه وحی، علوم را نوشیده است و بهره ای از علوم لدنّی دارد. ولی ما از باب این که:
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
آنچه که ما می فهمیم و درک می کنیم از روایاتی که نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) با توجه به درک عقول بشری بیان کرده اند، نکاتی را خدمت بینندگان عزیز تقدیم می کنیم:
جایگاه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) در نزد أهل سنت
نکته اول: حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، پاره تن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
اولین نکته ای که ما در رابطه با جایگاه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) می بینیم، این است که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) پاره تن نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) معرفی شده است:
فاطمة بضعة منی.
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 4، ص 210 ـ صحیح مسلم لمسلم بن حجاج النیشابوری، ج 7، ص 141
این تعبیر، خیلی گرانسنگ و بزرگ است و این تعبیر نسبت به هیچ کس، حتی نسبت به أمیر المؤمنین (علیه السلام) و سایر فرزندان حضرت و نسبت به دیگر صحابه به کار نرفته است و مختص حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) است و بعضی از بزرگان، از همین تعبیر، عصمت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را استفاده کرده اند و هم سنگ با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بودن در فضائل را، غیر از نبوت.
نکته دوم: حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، سرور زنان
حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) سرور زنان دنیا و آخرت و سرور زنان أمت اسلامی و سرور زنان بهشتی معرفی شده است. در این مورد، 3 واژه به کار رفته است:
فاطمة سیدة نساء أهل الجنة.
فاطمه سرور زنان بهشتی است.
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 4، ص 209
آقای إبن اثیر جزری در أسد الغابة فی معرفة الصحابة، جلد 4، صفحه 16 می گوید که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
فاطمة سیدة نساء العالمین.
فاطمه سرور زنان دنیا و آخرت است.
و در روایتی که هیثمی نقل می کند در مجمع الزوائد و منبع الفوائد، جلد 9، صفحه 201 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:
فاطمة سیدة نساء أمتی.
فاطمه سرور زنان أمت من است.
نکته سوم: حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، هم سنگ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در دیانت
آقای طبرانی روایتی را نقل می کند از عایشه ـ همسر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ـ که می گوید:
ما رأیت أحدا من خلق الله أشبه برسول الله صلی الله علیه و آله دینا من فاطمة.
من کسی را ندیدم که در دیانت، هم سنگ و شبیه رسول الله (صلی الله علیه و سلم) باشد، جز دخترش فاطمه.
المعجم الأوسط للطبرانی، ج 4، ص 242
آقای هیثمی باز هم از عایشه روایتی را نقل می کند و این روایت به تعابیر متعدد آمده است و شاید در بیش از 30 ، 40 کتاب أهل سنت آمده است که عایشه می گوید:
ما رأیت أفضل [أصدق] من فاطمة غیر أبیها.
من کسی را برتر [راستگوتر] از فاطمه ندیدم، غیر از پدرش.
مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهیثمی، ج 9، ص 201 ـ المعجم الأوسط للطبرانی، ج 3، ص 137 ـ مسند أبی یعلی، ج 8، ص 153 ـ الإصابة فی تمییز الصحابة لإبن حجر العسقلانی، ج 8، ص 264
نکته چهارم: حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، برتر از عایشه و حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)
آقای هیثمی در مجمع الزوائد و منبع الفوائد، جلد 9، صفحه 201 روایتی را آورده که همه راویانش ثقه هستند و روایت صحیح است و می گوید:
أبو بکر وارد خانه پیامبر (صلی الله علیه و سلم) شد و دید عایشه با صدای بلند به پیامبر (صلی الله علیه و سلم) اعتراض می کند و می گوید:
والله! لقد عرفت أن علیا و فاطمه أحب إلیک منی و من أبی.
به خدا سوگند! برای من یقین شده است که علی و فاطمه از من و پدرم أبو بکر در نزد تو محبوب تر هستند.
وقتی أبو بکر این را شنید، ناراحت شد:
فأهوی إلیها، فقال: یا بنت فلانة! لا أسمعک ترفعین صوتک علی رسول الله صلی الله علیه و سلم؟!
به عایشه حمله کرد و گفت: ای دختر فلانة! نشنوم که صدایت را بالای صدای رسول الله (صلی الله علیه و سلم) بلند کرده ای.
چون قرآن هم می فرماید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ
سوره حجرات / آیه 2
و خطاب به همه مسلمانان است و زنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم در رعایت کردن این آیه، أولی هستند. چون اگر رعایت کنند، خداوند دو برابر پاداش می دهد و اگر رعایت نکنند، دو برابر عذاب می کند.
وقتی آقای هیثمی این روایت را نقل می کند، می گوید:
رواه أحمد و رجاله رجال الصحیح.
آقای إبن حجر عسقلانی از امام سُبْکی (متوفای 756 هجری) نقل می کند:
لعایشة من الفضائل ما لا یحصی و لکن الذی نختاره و ندین الله به أن فاطمة أفضل ثم خدیجة ثم عائشة.
عایشه فضائل بی شماری دارد، ولی آنچه که ما اختیار می کنیم و به عنوان دین پذیرفته ایم، این است که فاطمه برتر از خدیجه و عایشه است.
فتح الباری فی شرح صحیح البخاری لإبن حجر العسقلانی، ج 7، ص 105 ـ تحفة الأحوذی للمبارکفوری، ج 10، ص 265 ـ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر للمناوی، ج 4، ص 393 ـ روح المعانی للآلوسی، ج 3، ص 156
نکته پنجم: حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، نطفه اش بهشتی بود
نطفه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، نطفه ای بهشتی بود. چون در میان دختران رسول الله (صلی الله علیه و آله)، تنها دختری که بعد از رسالت آن حضرت به دنیا آمده، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) بود و سایر دختران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ـ أم کلثوم و رقیه و زینب (سلام الله علیهن) ـ قبل از رسالت ایشان به دنیا آمده بودند. گرچه أهل سنت معتقدند که قبل از بعثت به دنیا آمده است و شیعه هم معتقد است که در سال پنجم بعثت به دنیا آمده است و تعداد زیادی از أهل سنت هم معتقد هستند که در سال اول بعثت به دنیا آمد و رسول الله (صلی الله علیه و آله) 41 سال داشت که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) به دنیا آمد.
روایتی را جناب طبرانی در المعجم الکبیر، جلد 22، صفحه 401 نقل می کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
وقتی من به معراج رفتم و وارد بهشت شدم، از درختان بهشتی تناول کردم و از جمله آنها، از سیب های بهشتی تناول کردم:
فتناولت ثمرة من ثمرتها فأکلتها، فصارت نطفة فی صلبی، فلما هبطت الأرض، واقعت خدیجة، فحملت بفاطمة، فإذا أنا اشتقت إلی رائحة الجنة شممت ریح فاطمة، یا حمیراء! إن فاطمة لیست کنساء الآدمیین و لا تعتل کما یعتلون.
همین میوه بهشتی، نطفه ای در صلب من شد و وقتی به زمین برگشتم، با خدیجه همبستر شدم و خدیجه هم به فاطمه باردار شد. وقتی من مشتاق بوی بهشت می شوم، بوی فاطمه را استشمام می کنم. ای عایشه! فاطمه مانند سایر زنان عادی نیست و مسائل زنانه را ندارد.
برخی معتقدند که روایات المعجم الکبیر طبرانی روایات صحیحی است.
نکته ششم: احترام ویژه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)
این تعبیر نسبت به هیچ کس نیامده است که وقتی أمیر المؤمنین (علیه السلام) یا دیگر صحابه وارد می شدند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به صورت تمام قد در برابر آنها بایستد، ولی عایشه می گوید:
کانت إذا دخلت علیه قام إلیها، فقبلها و رحب بها و أخذ بیدها فأجلسها فی مجلسه.
وقتی فاطمه وارد بر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) می شد، آن حضرت تمام قد در برابر فاطمه می ایستاد و او را می بوسید و به او خوش آمد می گفت و دست او را می گرفت و در جای خودش می نشاند.
حاکم نیشابوری می گوید:
هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین
این روایت شرایط صحیح بخاری و صحیح مسلم را دارد.
المستدرک علی الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج 3، ص 160 ـ سنن أبی داود، ج 2، ص 522 ـ تحفة الأحوذی للمبارکفوری، ج 8، ص 26 ـ الأدب المفرد للبخاری، ص 209 ـ صحیح إبن حبان، ج 15، ص 403 ـ الإستیعاب فی معرفة الأصحاب لإبن عبد البر، ج 4، ص 1896 ـ نصب الرایة للزیلعی، ج 6، ص 156 ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج 3، ص 46 ـ سبل الهدی و الرشاد للصالحی الشامی، ج 7، ص 151 ـ ینابیع المودة لذوی القربی للقندوزی، ج 2، ص 55
نکته هفتم: حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، أفضل از خلفاء اربعه
جناب مناوی از آقای عراقی (که جزء 4 نفری است که آقایان أهل سنت عیال کنار سفره او هستند) نقل می کند و می گوید:
أفضل من الخلفاء الأربعة بالإتفاق.
فاطمه از تمام خلفاء اربعه أفضل است.
فیض القدیر شرح الجامع الصغیر للمناوی، ج 4، ص 555
این که آیا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) أفضل است یا أمیر المؤمنین (علیه السلام)؟ بحث دیگری است و در زیارت جامعه کبیره می خوانیم:
خلقکم الله أنوارا فجعلکم بعرشه محدقین.
خداوند این 14 معصوم را نور آفریده است.
در روایتی هم آمده است:
اولنا محمد و أوسطنا محمد و آخرنا محمد و کلنا محمد.
بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج 26، ص 6
تفکیک قائل شدن میان این انوار طیبه کار خیلی سختی است، مگر این که روایتی از اینها در این زمینه داشته باشیم.
نکته هشتم: غضب و رضایت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، غضب و رضایت خداوند
غضب و رضایت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، مساوی است با غضب و رضایت خداوند و این عین عصمت است. در المستدرک علی الصحیحین، جلد 3، صفحه 154 در روایتی صحیح آمده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
یا فاطمة! إن الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک.
ای فاطمه! خداوند با غضب و رضایت تو، غضبناک و راضی می شود.
یعنی اگر تو از کسی غضبناک شوی، خداوند هم از او غضبناک است و اگر از کسی راضی شوی، خداوند هم از او راضی است.
نکته نهم: غضب و رضایت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، غضب و رضایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
در روایتی معروف در صحیح بخاری آمده است:
فاطمة بضعة منی، من أغضبها أغضبنی.
فاطمه پاره تن من است، هر کس او را غضبناک کند، مرا غضبناک کرده است.
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 4، ص 210، ح 3714
در صحیح مسلم، جلد 7، صفحه 141، حدیث 6202 هم آمده است:
إنما فاطمة بضعة منی، یؤذینی ما آذاها.
فاطمه پاره تن من است، هر آنچه که فاطمه را اذیت کند، مرا اذیت کرده است.
جالب این که در این دو روایتی که ذکر کردیم، قضیه خواستگاری دختر أبو جهل در میان نیست.
نکته دهم: خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، أفضل از خانه پیامبران (علیهم السلام)
این آقایانی که می گویند شما ائمه (علیهم السلام) یا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را بالاتر از أنبیاء (علیهم السلام) می دانید، به این روایت که در کتاب های متعدد أهل سنت آمده، توجه کنند. بعد از نزول آیه شریفه:
فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآَصَالِ
سوره نور / آیه 36
فقام إلیه رجل فقال: أی بیوت هذه یا رسول الله؟ قال: بیوت الأنبیاء، فقام إلیه أبو بکر فقال: یا رسول الله! هذا البیت منها لبیت علی و فاطمة؟ قال: نعم، من أفاضلها.
مردی بلند شد از رسول الله (صلی الله علیه و سلم) پرسید:
منظور از این بیوت چیست؟ حضرت فرمود: بیوت أنبیاء. أبو بکر بلند شد و گفت: یا رسول اللَّه! خانه علی و فاطمه هم جزء این بیوت أنبیاء است؟ فرمود: بله، از برترین آن بیوت است .
روح المعانی للآلوسی، ج 18، ص 174 ـ الدر المنثور لجلال الدین السیوطی، ج 5، ص 50 ـ شواهد التنزیل للحاکم الحسکانی، ج 1، ص 534 ـ تفسیر الثعلبی، ج 7، ص 107
تلک عشرة کاملة. پس روشن و واضح است که حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) جایگاه رفیعی دارد و:
لها جلال، لیس فوق جلالها إلا جلال الله جل جلاله، لها نوال، لیس فوق نوالها إلا نوال الله.
خوشا به حال آنهایی که در دنیا، در زیر سایه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) زندگی کردند و در آخرت هم مشمول عنایات ویژه آن حضرت خواهند شد.
* * * * * * *
آقای محسنی
این روایت در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است:
فاطمة بضعة منی، من أغضبها أغضبنی.
إنما فاطمة بضعة منی، یؤذینی ما آذاها.
از طرفی هم در صحیح بخاری یا در صحیح مسلم در مورد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) آمده است:
ماتت و هی غضبان.
از دنیا رفت، در حالی که از خلفاء غضبناک بودند.
این دو روایت با هم چگونه جمع می شوند؟
استاد حسینی قزوینی
إن شاء الله ما این را مفصل عرض خواهیم کرد. بعضی از آقایان أهل سنت از قضیه ایام فاطمیه ناراحت هستند و بعضی ها مانند مولوی گرگیچ و قضیه زاهدان که خیلی سر و صدا شد و گفتند:
این آقایان دَم از وحدت می زنند و از طرف دیگر می آیند بحث شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و ایام فاطمیه را مطرح می کنند، با هم هم خوانی ندارد و اگر آقایان راست می گویند و دَم از وحدت می زنند، ایام فاطمیه را بردارند.
این مشخص و واضح است که قضیه فاطمیه در حقیقت أُسّ اساس عقاید و زیربنای فکری و اعتقادی شیعه است و به خاطر همین قضیه است. چون از آن طرف می بینند روایات متعدد دارند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
فاطمة بضعة منی، من أغضبها أغضبنی.
إنما فاطمة بضعة منی، یؤذینی ما آذاها.
از آن طرف هم به صراحت نقل می کنند:
فغضبت فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم، فهجرت أبا بکر، فلم تزل مهاجرته حتی توفیت.
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 4، ص 42، حدیث 3093
* * * * * * *
آقای محسنی
رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرزندانی داشتند و به قول شما، برخی از آنها قبل از بعثت و برخی از آنها مانند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) بعد از بعثت به دنیا آمدند. اما در میان اینها، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) جایگاه ویژه و ممتازی داشتند. سؤال من این است که رسول الله (صلی الله علیه و آله) چند فرزند داشتند؟ و چرا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) نسبت به دیگر فرزندان متمایز شدند و دارای این فضائل شدند؟
استاد حسینی قزوینی
در مورد تعداد فرزندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اختلاف است.
علامه بدر الدین عینی ـ شارح صحیح بخاری ـ در عمدة القاری شرح صحیح البخاری، جلد 8، صفحه 103 نکته ای را نقل می کند و می گوید:
و مجموع أولاد النبی صلی الله علیه و سلم ثمانیة: القاسم و به کان یکنی و الطاهر و الطیب و یقال أن الطاهر هو الطیب و إبراهیم و زینب زوجة إبن أبی العاص و رقیة و أم کلثوم زوجا عثمان و فاطمة زوجة علی بن أبی طالب و جمیع أولاده من خدیجة رضی الله تعالی عنها إلا إبراهیم فإنه من ماریة القبطیة.
مجموع فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و سلم) 8 فرزند است: 1. قاسم، که کنیه پیامبر (صلی الله علیه و سلم) هم أبو القاسم بود 2. طاهر 3. طیب؛ گفته شده است که طاهر همان طیب است.
این 3 فرزند در مکه از دنیا رفتند و در قبرستان حضرت أبو طالب (علیه السلام)، بین قبر حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) و قبر حضرت أبو طالب (علیه السلام) و حضرت عبد المطلب (علیه السلام) دفن هستند.
4. ابراهیم 5. زینب، همسر إبن أبی العاص 6. رقیه 7. أم کلثوم، همسر عثمان 8. فاطمه، همسر علی بن أبی طالب. تمام این فرزندان از خدیجه (رضی الله عنها) بودند، به غیر از ابراهیم که فرزند ماریه قبطیه بود.
رقیه إبتداء همسر عتبة بن أبو لهب بود و أم کلثوم هم إبتداء همسر عتیبة بن أبو لهب بود و بعد از نزول آیه «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ»، أبو لهب فرزندانش را وادار کرد که اینها را طلاق بدهند و بعد عثمان هم رقیه را گرفت و بعد از این که او از دنیا رفت، أم کلثوم را گرفت. یعنی عثمان با دختران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ازدواج کرد که قبلاً عروس أبو لهب بودند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از دیگر زنانش هیچ فرزندی نداشتند.
مرحوم علامه مجلسی (ره) هم در بحار الأنوار، جلد 22، صفحه 151 مطالبی را در این زمینه آورده است.
علت کرامات و فضائل بی شمار برای حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)
اما این که چرا از میان این همه فرزندان، این فضائل بی شمار و بی کران نصیب حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) شده است؟
علت اول: ملاک و معیار برای تشخیص حق از باطل
چون نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) می دانستند که أمتش بعد از او دچار حیرت و سرگردانی و گمراهی می شوند و قبلاً هم خواندیم که در حدیث إفتراق أمت فرمود:
أمت حضرت موسی (علیه السلام) به 71 فرقه و أمت حضرت عیسی (علیه السلام) به 72 فرقه و أمت من به 73 فرقه منشعب می شوند و تمام اینها، أهل آتش جهنم و هلاکت هستند، جز یک فرقه.
آقای ترمذی در سنن الترمذی، جلد 4، صفحه 134 این روایت را تصحیح می کند و جناب البانی در صحیح سنن إبن ماجه، جلد 2، صفحه 364 این روایت را تصحیح می کند و این روایت از نظر صحت هیچ اشکالی ندارد.
پس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می بیند که آینده به این شکل است. لذا فردی باید باشد که تالی تلو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باشد و از نظر عصمت، گفتار و تمام جهات تا غصب و رضایت او و حرکات او و سیره او مانند حرکات، گفتار و کردار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باشد تا مردم حق را از باطل و فرقه ناجیه را از فرقه هالکه تشخیص بدهند. این یکی از علت هایی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، رضایت و غضب حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را رضایت و غضب خداوند و خودش دانسته است.
علت دوم: معیار تشخیص امام
این حدیث که می فرماید:
من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة.
یا:
این روایات را قبلاً خوانده ایم و در مسند احمد، جلد 4، صفحه 96 آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
من مات بغیر امام، مات میتة جاهلیة.
هر کس بدون امام از دنیا برود، مرگش به مرگ جاهلی است.
در خود صحیح مسلم، جلد 6، صفحه 22، حدیث 1478 هم قبلاً خواندیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
من مات و لیس فی عنقه بیعة، مات میتة جاهلیة.
هر کس بمیرد و بیعت کسی بر گردنش نباشد، مرگش به مرگ جاهلی است.
مرحوم علامه امینی (ره)، صاحب الغدیر، در سفری که به مصر داشتند، با تعدادی از علماء گفت وگویی داشتند و از آنها سؤال کردند:
آیا حدیث: «من مات بغیر امام، مات میتة جاهلیة» را قبول دارید؟ همه گفتند: بله، از روایاتی است که به سندهای متعدد و صحیح وارد شده است. گفتم: آیا قبول دارید که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) با أبو بکر بیعت نکرد و دیگر با او صحبت نکرد و به حالت غضبناک از او از دنیا رفت؟:
فغضبت فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم، فهجرت أبا بکر، فلم تزل مهاجرته حتی توفیت.
گفتند: بله. گفتم: حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) که با أبو بکر بیعت نکرد و از دنیا رفت، آیا او بدون امام از دنیا رفته است و ـ نستجیر بالله ـ مرگش مرگ جاهلی است؟ گفتند: خیر.
در خود صحیح بخاری هم خواندیم:
فاطمة سیدة نساء أهل الجنة.
فاطمه سرور زنان بهشتی است.
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 4، ص 209
پس حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) نه تنها به بهشت می رود، بلکه سرور زنان بهشتی هم هست.
گفتم: آیا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) این روایت را قبول نداشت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من مات بغیر امام، مات میتة جاهلیة»؟ گفتند: خیر، این روایت با سندهای صحیح آمده است و قابل انکار نیست و همه صحابه آن را نقل کرده اند. گفتم: پس چون حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) به بهشت می رود و روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را هم قبول دارد، راه سومی می ماند و آن این است که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، أبو بکر را به عنوان خلیفه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امام بر حق قبول نداشت.
مضافاً که اگر حضرت علی (علیه السلام) واقعاً احساس می کرد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، آقای أبو بکر که خلیفه بر حق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است را او قبول ندارد و او را به عنوان امام نمی شناسد، وظیفه اش این بود که به او تذکر بدهد، چون همسر اوست و در هیچ روایتی هم نداریم که حضرت علی (علیه السلام) به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) تذکر داده باشد که چرا أبو بکر را به عنوان امام و خلیفه قبول نداری و بدون امام از دنیا می روی و ـ نستجیر بالله ـ مرگت به مرگ جاهلی خواهد بود.
هم چنین اگر حضرت علی (علیه السلام)، آقای أبو بکر را خلیفه می دانست، باید بلا فاصله با او بیعت می کرد، حال آن که طبق همین سند صحیح بخاری، حضرت علی (علیه السلام) تا 6 ماه با أبو بکر بیعت نکرد و:
استنکر علی وجوه الناس.
مردم از علی روی گردان شدند.
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 5، ص 83 ـ صحیح مسلم لمسلم بن حجاج النیشابوری، ج 5، ص 154
و آن نقشی که حضرت علی (علیه السلام) در حفظ دین اسلام و بیان حقایق و جلوگیری از انحراف دین داشت را نمی توانست انجام دهد:
فأمسکت بیدی حتی رأیت راجعه الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون إلی مَحْق دین محمد صلی الله علیه و آله، فخشیت إن لم أنصر الاسلام و أهله أن أری فیه ثلما أو هدما.
شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید المعتزلی، ج 17، ص 151 ـ الامامة و السیاسة لإبن قتیبة الدینوری، تحقیق الزینی، ج 1، ص 133
و دید که قضیه به جاهای باریک کشیده می شود و دین اسلام و دین محمد (صلی الله علیه و آله) در خطر است و آمد در صحنه حضور پیدا کرد.
علامه امینی (ره) می فرماید:
وقتی این را گفتم، علماء أهل سنت سرشان را پایین انداخته بودند و هیچ یک از آنها نتوانستند جواب بدهند.
الغدیر، ج 10، ص 361
در قضیه شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) بعضی ها سر و صدا به راه انداخته اند و چندین سال است که علیه ایام فاطمیه در شبکه های ماهواره ای وهابیت و سایت های اینترنتی برنامه ها پخش می کنند و بعضی ها هم عصبانی هستند، احساس می کنند با گسترش مراسم فاطمیه و فرهنگ فاطمیه، خیلی از برنامه های آنها به هم می ریزد و خیلی از اعتقادات آنها زیر سؤال می رود؛ لذا این همه حساسیت دارند. می گویند:
شما در ایام فاطمیه، شخصیت عمر بن خطاب را زیر سؤال می برید. مگر می شود حضرت عمر به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) جسارت کند؟
شما در صحیح بخاری و صحیح مسلم آورده اید که عمر بن خطاب در قضیه نماز خواندن بر جنازه عبد الله بن أبی در برابر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می ایستد و به آن حضرت جسارت می کند و عبای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را می گیرد می کشد و بر آن حضرت اعتراض می کند. عمر بن خطاب می گوید:
لما مات عبد الله بن أبی إبن سلول، دعی له رسول الله صلی الله علیه و سلم لیصلی علیه، فلما قام رسول الله صلی الله علیه و سلم، وثبت إلیه، فقلت: یا رسول الله! أتصلی علی إبن أبی و قد قال یوم کذا و کذا کذا و کذا؟ أعدد علیه قوله، فتبسم رسول الله صلی الله علیه و سلم و قال: أخّر عنی یا عمر! فلما أکثرت علیه، قال: إنی خیرت، فاخترت، لو أعلم أنی إن زدت علی السبعین فغفر له لزدت علیها؛ قال: فصلی علیه رسول الله صلی الله علیه و سلم، ثم انصرف.
و خودش هم بعداً می گوید:
فعجبت بعد من جرأتی علی رسول الله صلی الله علیه و سلم یومئذ.
من تعجب کردم که در آن روز چقدر جرأت داشتم این همه در برابر رسول الله (صلی الله علیه و سلم) ایستادم!
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 2، ص 100 و ج 5، ص 206 و ج 7، ص 36 ـ صحیح مسلم لمسلم بن حجاج النیشابوری، ج 7، ص 116 و ج 8، ص 120
هم چنین وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می خواهد وصیت کند، می گویند:
هجر رسول الله صلی الله علیه و سلم.
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 4، ص 31
إن رسول الله صلی الله علیه و سلم یهجر.
صحیح مسلم لمسلم بن حجاج النیشابوری، ج 5، ص 76
وقتی جلوی چشم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این طور جسارت می کنند، آیا نسبت به دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) احترام می گذارند؟! خود آقایان أهل سنت در رابطه با خشونت عمر مطالبی را نقل کرده اند که إن شاء الله اگر فرصت شود، مطرح خواهیم کرد و خواهیم گفت که خود آقایان أهل سنت، مطالبی بدتر از قضیه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را از عمر بن خطاب در کتاب های خود با سندهای صحیح نقل کرده اند.
پس آقایان کاسه داغ تر از آش نشوند. شما که عمر بن خطاب و أبو بکر را معصوم نمی دانید. اینها اشتباهات و خطاها و گناهان زیادی داشتند و از جمله آنها قضیه حمله به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و شکستن قلب آن حضرت و غضبناک کردن آن حضرت است.
* * * * * * *
آقای محسنی
آیا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) رسماً از خلافت أمیر المؤمنین (علیه السلام) دفاع کردند یا خیر؟
استاد حسینی قزوینی
نکته اول:
این خیلی واضح و روشن است و اگر به منابع شیعه و سنی مراجعه کنید، یکی از مواردی که هم شیعه نقل کرده و هم أهل سنت، این است که حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در واپسین روزهای رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مسجد حضور پیدا کرد و در میان زنان انصار سخنرانی داشتند، در آنجا قضیه حدیث غدیر را مطرح کرد و فرمود:
أنسیتم قول رسول الله (صلی الله علیه و آله) یوم غدیر خم «من کنت مولاه فعلی مولاه»؟ و قوله «أنت منی بمنزلة هارون من موسی»؟
آیا فراموش کرده اید که رسول الله (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر خم فرمود: «هر کس من ولی او هستم، علی ولی اوست» و به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «جایگاه تو نسبت به من هماننر جایگاه حضرت هارون (علیه السلام) نسبت به حضرت موسی (علیه السلام) است»؟
أسنی المطالب لإبن الجزری، ص 33، ح 5 ـ ضوء اللامع للسخاوی، ج 9، ص 256، ح 806 ـ بدر الطالع للشوکانی، ج 2، ص 297
هم چنین آقای طبری در دلائل الإمامة، صفحه 122 نقل می کند که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) فرمود:
فما جعله الله لأحد بعد غدیر خم من حجة و لا عذر.
خداوند بعد از غدیر خم، برای کسی حجت و عذری نگذاشت.
در کتاب های شیعه، مرحوم شیخ صدوق (ره) در الخصال، صفحه 173، حدیث 228 نقل می کند که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) فرمود:
هل ترک أبی یوم غدیر خم لأحد عذرا؟
آیا پدرم در غدیر خم برای کسی عذری باقی گذاشت؟
نکته دوم:
حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) شب ها سوار بر مرکبی می شد و به همراه امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) که أمیر المؤمنین (علیه السلام) هم در کنار اینها بود، به درب خانه انصار می رفت و دق الباب می کرد یا به مجالس انصار می رفت و:
تسئلهم النصرة.
از آنها برای حفظ خلافت حضرت علی (علیه السلام) و عمل به وصیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کمک می خواست.
فکانوا یقولون: یا بنت رسول الله! قد مضت بیعتنا لهذا الرجل و لو أن زوجک و إبن عمک سبق إلینا قبل أبی بکر ما عدلنا به.
آنها هم می گفتند: ای دختر رسول الله! ما با این مرد (أبو بکر) بیعت کردیم و تمام شد و اگر تو و شوهرت قبل از أبو بکر می آمدید، ما با او بیعت می کردیم.
فیقول علی کرم الله وجهه: أفکنت أدع رسول الله صلی الله علیه و سلم فی بیته لم أدفنه و أخرج أنازع الناس سلطانه؟ فقالت فاطمة: ما صنع أبو الحسن إلا ما کان ینبغی له.
علی کرم الله وجهه فرمود: آیا می گویید که من جنازه رسول الله (صلی الله علیه و سلم) را رها می کردم و می آمدم برای خلافت از مردم بیعت می گرفتم؟ فاطمه فرمود: آنچه را که علی انجام داد [انجام مراسم کفن و دفن پیامبر (صلی الله علیه و سلم)]، بر حق بود.
الامامة و السیاسة لإبن قتیبة الدینوری، تحقیق الزینی، ج 1، ص 19 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید المعتزلی، ج 6، ص 13
در شرح نهج البلاغة إبن أبی الحدید معتزلی، جلد 2، صفحه 47 در نامه ای که معاویه به أمیر المؤمنین (علیه السلام) می نویسد، می گوید:
تو با همسرت به درب خانه انصار رفتید و آنها هم دعوت تو را نپذیرفتند.
معاویه این مطلب را به عنوان یک حربه علیه أمیر المؤمنین (علیه السلام) می گوید.
نکته سوم:
خطبه ای را که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) در مسجد خواندند، شیعه و سنی نقل کرده اند و این خطبه بنا به نقل خود بزرگان أهل سنت، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) به مسجد آمد و شروع کرد به خطبه خواندن و بعد از حمد و ثناء إلهی و معرفی خود، فرمود:
فلما اختار الله لنبیه دار أنبیائه و محل أصفیائه، ظهرت فیکم حسیکة النقاق و إنسمل جلباب الدین و أخلق عهده و انتقض عقده و نطق کاظم و نبغ خامل و هدر فنیق الباطل یخطر فی عرصاتکم و أطلع الشیطان رأسه من مغرزه صارخا بکم، فألفاکم لدعوته مصیخین و للغرة ملاحظین و استنهضکم فوجدکم خفافا و أحمشکم فألفاکم غضابا، فوسمتم غیر إبلکم و أوردتموها غیر شربکم، هذا و العهد قریب و الکلم رحیب و الجرح لما یندمل و الرسول لما یقبر، بدارا زعمتم خوف الفتنة! ألا فی الفتنة سقطوا و إن جهنم لمحیطة بالکافرین.
وقتی خداوند، پیامبرش را به جایگاه پیامبران برد، خار و خاشاک نفاق در میان شما ظاهر شد و جامه دین کهنه شد و عهد و پیمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پاره شد و خاموشان گمراه، به سخن درآمدند و آنان که رتبه پستی داشتند، منزلت یافتند ... و شیطان سرش را از مخفی گاه بیرون آورد و فریاد برآورد و شما را دعوت کرد و شما هم به دعوت او لبیک گفتید ... وقتی از ترس فتنه، با أبو بکر بیعت کردید، غافل از این بودید که در خود فتنه ساقط شدید و جهنم هم کافرین را در خود قرار خواهد داد.
ما الذی نقموا من أبی الحسن؟! نقموا و الله شدة وطأته و نکال وقعته و نکیر سیفه و تنمره فی ذات الله.
چرا از حضرت علی (علیه السلام) انتقام می گیرید؟ کسانی که با او عداوت کردند و از از او انتقام گرفتند و حقش را غضب کردند و او را کشان کشان به مسجد بردند و به خانه اش حمله کردند، فقط انتقام شمشیر او را گرفتند ... .
کسانی که ضرب شست حضرت علی (علیه السلام) را در جنگ بدر و أحد و أحزاب دیدند، در این روز از او انتقام گرفتند.
در شرح نهج البلاغة إبن أبی الحدید معتزلی آمده است که خود أمیر المؤمنین (علیه السلام) هم صراحت دارد:
آنهایی که نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و سلم) تصمیم داشتند جسارت کنند و او را از بین ببرند و خداوند بین پیامبر (صلی الله علیه و سلم) و توطئه قریش حائل شد:
أللهم إنی أستعدیک علی قریش، فإنهم أضمروا لرسولک (صلی الله علیه و سلم) ضروبا من الشر و الغدر، فعجزوا عنها و حلت بینهم و بینها، فکانت الوجبة بی و الدائرة علی، أللهم احفظ حسنا و حسینا.
خدایا! من در برابر قریش از تو یاری می جویم . آنها می خواستند در برابر رسول الله (صلی الله علیه و سلم) بایستند و او را از بین ببرند و از آن عاجز شدند و تو میان پیامبر (صلی الله علیه و سلم) و توطئه آنها حائل شدی. وقتی پیامبر (صلی الله علیه و سلم) از دنیا رفت، امروز مردم انتقام آن حضرت را از من می گیرند. خدایا! حسن و حسین را از شر قریش حفظ کن.
شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید المعتزلی، ج 20، ص 298
حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) هم در اینجا علناً می فرماید که این همه اجحاف و حق کشی در برابر حضرت علی (علیه السلام)، به خاطر آن جنگ ها بود. مگر حضرت علی (علیه السلام) چه گناهی کرده است که این چنین در برابر او می ایستند؟! حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) باید به چه زبانی از حضرت علی (علیه السلام) دفاع کند؟ باید به چه زبانی غاصبین را این چنین مفتضح کند؟ می فرماید:
ألا فی الفتنة سقطوا و إن جهنم لمحیطة بالکافرین.
سوره توبه / آیه 49
و أطلع الشیطان رأسه من مغرزه صارخا بکم، فألفاکم لدعوته مصیخین.
مثالب الطالب فی شرح غریب الطوال لإبن اثیر، ص 501
جالب این است که کتاب منال الطالب فی شرح غریب الطوال در مکه مکرمه و چاپ دانشگاه أم القری است؛ یعنی از چاپ های دانشکده شریعت و الدراسات الإسلامیة مکه مکرمه، جامعة أم القری است. جالب تر این که خود آقای إبن أثیر از استوانه های علمی أهل سنت است و آقای ذهبی وقتی به ترجمه ایشان می رسد، در سیر أعلام النبلاء، جلد 21، صفحه 488 می گوید:
القاضی الرئیس العلامة البارع الأوحد البلیغ.
قال الإمام أبو شامة: ... و کان ورعا، عاقلا، بهیا، ذا بر و إحسان.
پس اینها واضح و روشن است که حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در دفاع از أمیر المؤمنین (علیه السلام) کوتاه نیامده و آنچه را که حق بود، برای مردم بیان کرد.
وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:
فاطمة بضعة منی، من أغضبها أغضبنی.
یا فاطمة! إن الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) یک الگو، معیار و ملاکی برای آیندگان تعیین کرده است و اگر مردم به این معیارها بی توجه هستند، بحث دیگری است.
* * * * * * *
سؤالات بینندگان
سؤال 1 :
1. بعد از حمله به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، گویا یک نامه ای در این وسط ردّ و بدل شده است که عمر بن خطاب به معاویه می نویسد یا معاویه به پسر أبو بکر نوشته است. لطفاً در مورد محتوای این نامه توضیح بفرمایید.
2. علت کناره گیری اسامه از حضرت علی (علیه السلام) و عبید الله بن عباس از امام حسن (علیه السلام) چه بوده است؟
3. در کتابی نوشته بود که سید رضی الدین علی بن طاووس و علی بن عیسی إربلی، مأمون را قاتل امام رضا (علیه السلام) نمی دانند. در این مورد هم توضیح بفرمایید.
جواب 1 :
1. ای نامه، نامه ای است که آقای إبن مزاحم منقری در وقعة الصفین، صفحه 120 و آقای مسعودی هم در مروج الذهب، جلد 3، صفحه 11 و آقای إبن أبی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغة، جلد 3، صفحه 190 و آقای بلاذری در انساب الأشراف، صفحه 396 آورده اند. از علماء شیعه هم مرحوم شیخ مفید (ره) در کتاب الإختصاص، صفحه 126 و علامه مجلسی (ره) در بحار الأنوار، جلد 33، صفحه 579 آورده اند که معاویه به محمد بن أبو بکر نامه نوشت و در این نامه این طور آمده است:
و قد کنا و أبوک معنا فی حیاة من نبینا (صلی الله علیه و سلم) نری حق علی إبن أبی طالب لازما لنا و فضله مبرزا علینا، فلما اختار الله لنبیه صلی الله علیه و سلم ما عنده و أتم له ما وعده و أظهر دعوته و أفلج حجته، قبضه الله إلیه، فکان أبوک و فاروقه أول من ابتزه و خالفه علی ذلک اتفقا و اتسقا.
من و پدرت در زمان رسول الله (صلی الله علیه و سلم) یقین داشتیم که حق با علی بن أبی طالب است و فضیلت او برای ما روشن است. ولی وقتی پیامبر (صلی الله علیه و سلم) از دنیا رفت، پدر تو و عمر با هم هماهنگ شدند که حق علی را غصب کنند.
البته مشابه این نامه را هم یزید به پسر عمر نوشته است و یزید به عبد الله بن عمر که اعتراض کرده بود به خلافت او، نوشت:
یا أحمق! فإنا جئنا إلی بیوت متخذة و فرش ممهدة و وسائد منضدة، فقاتلنا علیها، فإن یکن الحق لنا فعن حقنا قاتلنا و إن یکن الحق لغیرنا فأبوک أول من سن هذا و آثر و استأثر بالحق علی أهله.
ای احمق! ما داخل خانه ای شده ایم که کاملاً آماده است و برای آن زحمت ها کشیده ایم و جنگ ها کرده ایم. اگر حق با ما بود، پس ما به خاطر دفاع از حق خود جنگیده ایم و اگر حق برای دیگران و غیر از ما بوده است، پس اولین کسی که این سنت را نهاد، پدرت بود که حق دیگران را غصب کرد ... .
الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف للسید إبن طاووس، ص 247 به نقل از بلاذری در تاریخش ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج 45، ص 328
چند سال قبل که تاریخ بلاذری را تورق کردم، در عبارت بلاذری نیافتم. ولی از آن طرف هم سید بن طاووس انسانی وجیه است و قطعاً دروغ نمی گوید.
2. کناره گیری اسامه، به خاطر اختلافاتی و سلیقه هایی که این آقایان داشتند، بود. بعضی ها دنبال این بودند که از أمیر المؤمنین (علیه السلام) رانت خواری کنند و مسئولیت هایی را بگیرند؛ مانند طلحه و زبیر و دیگران. اما وقتی دیدند أمیر المؤمنین (علیه السلام) به کسی باج نمی دهد، از آن حضرت فاصله گرفتند.
3. این طور نیست و اینها اشتباه است و ما این مطالب را در شب شهادت امام رضا (علیه السلام) نقل کردیم.
* * * * * * *
سؤال 2 :
به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) دو مرتبه بی ادبی شده است؛ یک مرتبه در خانه شان و یک مرتبه در کوچه. کدام یک إبتداء صورت گرفته است؟
جواب 2 :
جناب آقای عبد الزهراء در کتاب الهجوم علی بیت فاطمة (سلام الله علیها)، صفحه 103 و 113 و 116 مفصل می گوید که 3 مرتبه به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) هجوم بردند و در حمله سوم، قضیه شکسته شدن پهلوی حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و سقط جنین محسن (علیه السلام) و به دنبال آن هم قضیه حمله در وسط کوچه صورت گرفت.
قضیه فدک هم قضیه دیگری است که اگر بخواهیم آن را هم حساب کنیم، برخورد چهارم حساب می شود.
* * * * * * *
سؤال 3 :
در رابطه با قضیه بعد از فوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، آیا از طرف یکی از أم المؤمنین، مثلاً عایشه، نقشه ای از قبل برای تعیین خلافت أبو بکر کشیده شده بود؟
جواب 3 :
آقایان أهل سنت در این زمینه مفصل آورده اند که این قضایا کاملاً مشخص بوده است و از روز اول این مسائل مطرح شده و حتی بعضی از بزرگان أهل سنت هم در این زمینه اظهار نظر دارند. مثلاً اسماعیل میر علی که از علماء أهل سنت هند است، می گوید:
تسلّم أبو بکر الخلافة بعد اتفاق تم بینه و بین عمر بن أبی الخطاب و أبی عبیدة الجراح.
کتاب خلفاء محمد، ص 87، چاپ بیروت
استاد احمد شرباسی هم در مورد این قضایا می گوید که قبلاً هماهنگی کرده بودند تا خلافت را از حضرت علی (علیه السلام) بگیرند و خودشان آن را تصاحب کنند.
مجله لواء الإسلام قاهرة، ص 387، سال چهاردهم، شماره 6
علامه محمود أبو ریه هم نقل می کند از لامنس ـ مستشرق مشهور ـ و می گوید:
کانت بین أبی بکر و عمر و أبی عبیدة بن الجراح مؤامرة فی صرف الخلافة عن أهل البیت (علیهم السلام) فیقول: إن الحزب القرشی الذی یرأسه أبو بکر و عمر و أبو عبیدة لم یکن وضعا حاضرا و لا ولید مفاجأة أو إرتجال و إنما کان ولید مؤامرات سریة مبرمة، حیکت أصولها و ربت أطرافها، بکل عنایة و إحکام و إن أبطال هذه المؤامرة: أبو بکر، عمر بن الخطاب، أبو عبیدة بن الجراح و من أنصار هذا الحزب: عائشة و حفصة.
میان أبو بکر و عمر و أبو عبیده جراح یک توطئه ای بود که خلافت را از أهل بیت (علیهم السلام) انصراف بدهند به طرف خودشان. نباید قبول کرد که این توطئه و خلافت أبو بکر، محصول چند ساعت مکالمه و درگیری در سقیفه است. بلکه خلافت أبو بکر نتیجه یک توطئه سری بود که از قبل مقدمات آن را فراهم کرده بودند و پایه های آن را محکم کرده بودند. قهرمانان این توطئه هم أبو بکر و عمر بن خطاب و أبو عبیده جراح بودند و پشتیبانی این حزب هم بر عهده عایشه و حفصه بود.
من حیاة الخلیفة عمر بن الخطاب لعبد الرحمن أحمد البکری، ص 181 به نقل از کتاب: علی و ما لقیه من صحابة رسول الله لمحمود أبو ریّه، ص 373 مخطوط ـ مع رجال الفکر فی القاهرة للسید مرتضی الرضوی، ج 2، ص 106
جالب این است که مرحوم شهید محمد باقر صدر (ره) در کتاب فدک فی التاریخ، صفحه 75، 12 دلیل می آورد که خلافت أبو بکر یک أمری بود که تمام مقدماتش از قبل فراهم شده بود و محصول آن کارها را در سقیفه چیدند.
* * * * * * *
سؤال 4 :
چند شب قبل در یکی از شبکه ها، شخصی به نام سادات صحبت می کردند که خیلی جالب بود. از کتاب علامه مجلسی (ره) و شیخ کلینی (ره) نقل می کرد که حضرت علی (علیه السلام) می گفتند:
هر کس مرا از أبو بکر و عمر بالاتر بداند، شلاقش می زنم و کسانی را زده ام.
آیا این واقعیت دارد؟
جواب 4 :
ما انتظار نداشتیم که این قضیه امشب مطرح شود. من این را قبلاً به صورت مفصل در یکی از مجلات حوزه جواب داده ام و در سایت ما (مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ـ www.valiasr-aj.com) آمده است. این روایت را از فضائل الصحابة احمد بن حنبل نقل می کنند که علی بن أبی طالب (علیه السلام) فرمود:
لا یفضلنی أحد علی أبی بکر و عمر إلا جلدته حدّ المفتری.
هر کس بگوید علی از أبو بکر و عمر بالاتر است، من بر او حدّ إفتراء می زنم.
أولاً:
این روایت کاملاً ضعیف است و خود آقایان أهل سنت هم صراحت دارند ضعیف است و محقق کتاب فضائل الصحابة در پاورقی آن می نویسد:
این روایت به خاطر أبو عبد الله بن احمد ضعیف است و محمد بن طلحه هم مجهول است.
فضائل الصحابة، ج 1، ص 83، شماره 49، با تحقیق دکتر وصی الله محمد عباس، چاپ مؤسسة الرسالة بیروت
آقای عُقِیْلی هم در کتاب الضعفاء این روایت را نقل می کند و می گوید این روایت از نظر سندی ضعیف است.
الضعفاء العقیلی، ج 1، ص 108 ـ تهذیب الکمال فی أسماء الرجال للمزی، ج 25، ص 420 ـ سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج 7، ص 353 ـ میزان الإعتدال للذهبی، ج 3، ص 365 ـ الجرح و التعدیل للرازی، ج 7، ص 292 ـ الکامل فی ضعفاء الرجال لإبن عدی، ج 6، ص 236
تمام اینها گفته اند که این روایت ضعیف است.
ثانیاً:
من روایتی را می خوانم تا آقایان ببینید این روایت به این شکل است یا نه؟:
آقای إبن جوزی از احمد بن حنبل نقل می کند:
ما لأحد من الصحابة من الفضائل بالأسانید الصحاح مثل ما لعلی (رضی الله عنه).
در حق علی (رضی الله عنه) فضائلی وارد شده است که آن فضائل در حق هیچ یک از صحابه با سندهای صحیح وارد نشده است.
مناقب احمد بن حنبل، ص 163، چاپ دار الآفاق الجدیدة بیروت ـ المستدرک علی الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج 3، ص 107 ـ تفسیر الثعلبی، ج 4، ص 81 ـ شواهد التنزیل للحاکم الحسکانی، ج 1، ص 26 ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج 42، ص 418 ـ تهذیب التهذیب لإبن حجر العسقلانی، ج 7، ص 298 ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج 3، ص 638 ـ المناقب للموفق الخوارزمی، ص 11 ـ الکامل فی التاریخ لإبن الأثیر، ج 3، ص 399
ثالثاً:
خیلی از صحابه بر این عقیده بودند که حضرت علی (علیه السلام) از همه أفضل است. قبلاً هم عرض کرده ایم که آقای ترمذی با سند خودش از جمیع بن عمیر التیمی نقل می کند:
جمیع بن عمیر التیمی قال: دخلت مع عمتی علی عائشة فسئلت: أی الناس کان أحب إلی رسول الله صلی الله علیه و سلم؟ قالت: فاطمة، فقیل: من الرجال، قالت: زوجها.
هذا حدیث حسن غریب.
من و عمه ام وارد بر عایشه شدیم و از او سؤال کردم: کدام یک از مردم محبوب ترین فرد نزد رسول الله (صلی الله علیه و سلم) بود؟ گفت: فاطمه. گفتم: از مردان چه کسی محبوب تر بود؟ گفت: شوهرش علی.
آقای ترمذی می گوید:
این روایت حسن است و به تنهایی وارد شده است.
سنن الترمذی، ج 5، ص 362 ـ المستدرک علی الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج 3، ص 157
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بارها این مسائل را مطرح کرده است.
رابعاً:
اگر بنا بود این همه صحابه که حضرت علی (علیه السلام) را أفضل می دانستند، باید حضرت علی (علیه السلام) به یکی از آنها حدّ زده باشد.
خود أمیر المؤمنین (علیه السلام) در قضیه شورای 6 نفره، فضائلی برای خودش نقل کرد و فرمود:
هیچ یک از شما هم چنین فضائلی را ندارید و اگر کسی این فضائل را دارد، بیان کند. گفتند: این فضائل مختص تو است.
خامساً:
با سندهای صحیح نقل کرده اند که خود جناب أبو بکر گفت:
ولیتکم و لست بخیرکم.
من ولی أمر شما شدم، ولی بهترین شما نیستم.
الطبقات الکبری لمحمد بن سعد، ج 3، ص 182 ـ الثقات لإبن حبان، ج 2، ص 157 ـ المصنف لعبد الرزاق الصنعانی، ج 11، ص 336 ـ تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 127 ـ تاریخ الطبری، ج 2، ص 450 ـ الکامل فی التاریخ لإبن الأثیر، ج 2، ص 332 ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج 14، ص 292 ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر الدمشقی، ج 5، ص 269 ـ السیرة النبویة لإبن هشام الحمیری، ج 4، ص 1075 ـ السیرة الحلبیة للحلبی، ج 3، ص 483
سابعاً:
این قضایا از بافته های دودمان بنی أمیه است. مضافاً که در خود صحیح مسلم، جلد 7، صفحه 120، حدیث 6373 در ذیل آیه مباهله که می فرماید:
فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ
سوره آل عمران / آیه 61
أمیر المؤمنین (علیه السلام) نفس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شمرده شده است و آقای زمخشری در ذیل این آیه می گوید:
و فیه دلیل لا شئ أقوی منه علی فضل أصحاب الکساء (علیهم السلام).
فضیلتی بالاتر از این برای أصحاب کساء نمی بینیم.
الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الأقاویل للزمخشری، ج 1، ص 434
* * * * * * *
سؤال 5 :
1. آیا عمر از بنی أمیه بود یا خیر؟
2. آیا اینها این همه فضائلی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) فرموده بود را نشنیده بودند؟ یا شنیده بودند و خودشان را به آن راه زدند و ریاست فریب شان داد؟
جواب 5 :
1. خیر، از بنی أمیه نبود.
2. خود آقای أبو حامد غزالی در این رابطه می گوید:
ثم بعد هذا غلب الهوی لحب الریاسة و حمل عمود الخلافة ... .
سر العالمین للغزالی، ص 9
* * * * * * *
سؤال 6 :
مدتی است کتابی توسط یکی از دانش آموزانم به دستم رسیده است به نام حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، از ولادت تا وفات و تألیف أبو عمر علی علوی است. جاهای مختلف این کتاب را که مطالعه می کردم، دیدم که نکاتی عجیب و غریب در آن نوشته شده و قسمتی از آن را نقل می کنم:
منابعی حتی در کتب شیعه دالّ بر این است که أبو بکر بر جنازه حضرت زهراء (سلام الله علیها) حاضر شدند و نماز خواندند.
روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که ایشان از پدرش امام باقر (علیه السلام) روایت می کند:
هنگامی که حضرت فاطمه وفات یافت، أبو بکر و عمر آمدند تا بر جنازه ایشان نماز بخوانند. حضرت أبو بکر به حضرت علی فرمود: شما امام شوید. حضرت علی فرمود: شما خلیفه هستید، من امامِ نماز نمی شوم و حضرت أبو بکر نماز جنازه ایشان را امامت کردند.
درباره این کتاب توضیح بفرمایید و قسمت های مختلف آن را نقد بفرمایید. چون مطالبی که در این کتاب نوشته شده، برای خود من واقعاً عجیب و غریب است. مثلاً در جای دیگری روایتی را نقل کرده است که:
حضرت علی، پدر خانم حضرت عمر فرمودند: ما مسلمانان بعید نمی دانستیم که وحی با زبان حضرت عمر صحبت کند.
ولی متأسفانه منبع را ذکر نکرده است و نکته جالب این کتاب همین است که وقتی می خواهد روایتی را نقل بکند که:
حضرت محمد فرمودند: خداوند حق را در زبان و قلب عمر قرار داده است.
منبع را ذکر نمی کند. ولی وقتی می خواهد بگوید امام صادق (علیه السلام) و امام باقر (علیه السلام) هم چنین حرف های را زده اند، آدرس و منبع را ذکر می کند. در آخر کتاب هم روایاتی آمده که از امام صادق (علیه السلام) و ائمه طاهرین (علیهم السلام) نقل می کند که ایشان فرمودند:
هنگام مصیبت، موی سر را نکنید، فریاد نزنید، عزاداری نکنید.
اینها را در این کتاب آورده که به نوعی إلقاء کند که عزاداری رسمیت و جنبه تاریخی ندارد.
جواب 6 :
در خود صحیح بخاری و صحیح مسلم روایتی آمده که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) وصیت کرد کسی به أبو بکر اطلاع ندهد آن حضرت از دنیا رفته است و آن حضرت را شبانه دفن کردند:
فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یؤذن بها أبا بکر و صلی علیها.
وقتی فاطمه از دنیا رفت، شوهرش علی او را شبانه دفن کرد و أبو بکر را خبر نکردند و علی بر جنازه او نماز خواند.
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 5، ص 83 ـ صحیح مسلم لمسلم بن حجاج النیشابوری، ج 5، ص 154
وقتی عایشه می خواهد به عیادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) برود، آن حضرت اجازه نمی دهد به عیادتش بیاید و أسماء بنت عمیس جلوی عایشه را می گیرد و بعد هم عایشه نزد پدرش أبو بکر می آید و می گوید:
همسرت أسماء جلوی مرا گرفت و نگذاشت به عیادت فاطمه بروم.
أبو بکر هم خیلی عصبانی شد و آمد جلوی درب منزل حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و أسماء را صدا کرد و گفت:
چرا به دختر من اجازه ندادی فاطمه را عیادت کند.
فقالت: أمرتنی أن لا یدخل علیها.
أسماء گفت: خود فاطمه به من دستور داده که کسی داخل خانه نشود.
قال أبو بکر: فاصنعی ما أمرتک.
أبو بکر گفت: هر چه که فاطمه دستور داد، انجام بده.
ثم انصرف و غسلها علی و أسماء.
سپس أبو بکر برگشت و علی و أسماء هم فاطمه را غسل دادند.
السنن الکبری للبیهقی، ج 4، ص 35 ـ الإستیعاب فی معرفة الأصحاب لإبن عبد البر، ج 4، ص 1898 ـ کنز العمال للمتقی الهندی، ج 13، ص 687 ـ أسد الغابة فی معرفة الصحابة لإبن الأثیر الجزری، ج 5، ص 524 ـ سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج 2، ص 129 ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج 3، ص 48
* * * * * * *
سؤال 7 :
در کتاب بیشتر بدانیم که از کتب أهل سنت است، آمده است که بعد از مسلمان شدن عمر، خدمت جناب رسول الله (صلی الله علیه و آله) می آید و می گوید:
من یک عملی انجام داده ام که خیلی برای من شرم آور است. رسول الله (صلی الله علیه و سلم) می فرماید: بگو چه عملی انجام داده ای؟ گفت: زمانی که من جاهل بودم، با یک دختر مرده که از دنیا رفته بود و در جوانی عاشق او بودم، عمل شنیعی انجام داده ام. یا رسول الله! شما ما را دعا بفرمایید تا این دعای شما مستجاب شود. رسول الله عرض کرد: با این عمل شما، عرش به لرزه درآمده است.
در این کتاب نوشته بود که توبه نصوح عمر قبول شده است. در این موضوع، ما برادران أهل سنت را روشن بفرمایید.
جواب 7 :
ما این قضایا را نقل نکنیم بهتر است. خیلی از این روایات سند ندارد. سند هم داشته باشد، چه بسا ذکر بعضی از مطالب، احساسات و عواطف أهل سنت را جریحه دار می کند. ما باید سراغ اصل و ریشه برویم. وقتی اصل و ریشه روشن شد که واقعاً خلافت و امامت حق چه کسی است، فروعات خیلی مهم نیست. باید بحث امامت را مطرح کنیم و بحث عدالت صحابه که اساس قضیه است را باید مطرح کنیم. بقیه از فروعات بحث است و نباید روی مسائل فرعی، جزئی و حاشیه ای، آن هم با استفاده از گفته ها تکیه کرد.
* * * * * * *
سؤال 8 :
از آنجایی که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) از نطفه بهشتی بوده و ارزش بسیار عظیم و بالایی داشته و حضرت علی (علیه السلام) هم به این قضیه کاملاً واقف بوده، چطور راضی شده که بعد از وفات حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) با زوجه دیگری همبستر شود؟ علی رغم این که ما می بینیم مردان عادی، چنانچه یک زن ایده آلی داشته باشند، به سختی ممکن است خودشان را راضی کنند که تجدید فراش داشته باشند. با توجه به این که آیه قرآن هم می فرماید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ
این کسانی که ایمان آورده اید، به عهد خودتان وفادار باشید.
سوره مائده / آیه 1
جواب 8 :
حضرت علی (علیه السلام) بالاتر از رسول الله (صلی الله علیه و آله) نبود. وقتی حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) از دنیا رفت، رسول الله (صلی الله علیه و آله) ازدواج کرد. مضافاً که خود حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) وصیت کرد:
بعد از من همسر انتخاب کن و اگر هم انتخاب می کنی، خواهرزاده مرا انتخاب کن، چون او با فرزندانم مهربان است.
* * * * * * *
سؤال 9 :
درباره زندگی حضرت خضر (علیه السلام) مقداری توضیح بفرمایید.
جواب 9 :
آقای إبن حجر عسقلانی و سیوطی نقل می کنند:
أربعة من الأنبیاء أحیاء أمان لأهل الأرض؛ إثنان فی الأرض: الخضر و الیاس و إثنان فی السماء: إدریس و عیسی.
4 نفر از أنبیاء زنده هستند و مایه امنیت مردم زمین هستند؛ 2 نفر در روی زمین هستند: خضر و الیاس و 2 نفر هم در آسمان هستند: ادریس و عیسی.
فتح الباری فی شرح صحیح البخاری لإبن حجر العسقلانی، ج 6، ص 310 ـ الدر المنثور لجلال الدین السیوطی، ج 4، ص 239 ـ الإصابة فی تمییز الصحابة لإبن حجر العسقلانی، ج 2، ص 252 ـ تفسیر البغوی، ج 3، ص 200 ـ ربیع الأبرار للزمخشری، ج 1، ص 397 ـ الجامع لأحکام القرآن للقرطبی، ج 11، ص 43 ـ سبل الهدی و الرشاد للصالحی الشامی، ج 1، ص 256
* * * * * * *
سؤال 10 :
چندی پیش در سررسیدها و تقویم ها نوشته بود وفات بی بی فاطمه (رضی الله تعالی عنها)، بعد از مدت ها تبدیل شد به شهادت. در این مورد توضیح بفرمایید.
جواب 10 :
أولاً:
ایشان از کجا می داند که قبلاً در تقویم ها کلمه وفات نوشته شده بود و الآن کلمه شهادت؟ من تقویم هایی از سال 1348 و 1350 دارم که در آنجا هم نوشته است شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها).
ثانیاً:
این قضیه را امروز کشف نکردند. در مجلس شورای اسلامی، تصویب کردند که روز شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) تعطیل رسمی بشود؛ آن هم به پیشنهاد یکی از مراجع عظام تقلید به نام حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی. مجلس شورای اسلامی روی بحث تعطیلی این روز مصوبه داشتند، نه این که وفات باشد یا شهادت.
ثالثاً:
شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) از همان روزهای اول مطرح بوده است. قبلاً هم عرض کردم که مرحوم شیخ کلینی (ره) در کتاب کافی، جلد 1، صفحه 458 از امام کاظم (علیه السلام) نقل می کند:
إن فاطمة (علیها السلام) صدیقة شهیدة.
معنای این چیست؟ این را برای ما معنا کنید. این روایت برای چه زمانی است؟ امام کاظم (علیه السلام) در سال 183 هجری به شهادت رسیده است. پس معلوم است که در قرن اول و دوم هجری، بحث شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) مطرح بوده است.
امروز از دانشگاه ادیان زنگ زده بودند که رئیس دانشگاه گفته است:
شیخ مفید (ره) منکر شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) است.
من هم گفتم این از آن غلط هایی است که به شیخ مفید (ره) إفتراء می بندند.
شیخ مفید (ره) که متوفای 413 هجری است، در کتاب فقهی المقنعة، صفحه 459 در زیارت نامه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) نقل می کند:
السلام علیک الیها البتول الشهیدة الطاهرة.
این سخن آقای شیخ مفید (ره) است. هم چنین ده ها مطالب دیگر در رابطه با شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) دارد در کتاب های الأمالی و الإختصاص.
رابعاً:
از علماء أهل سنت هم جناب آقای جوینی (متوفای 730 هجری) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را.
فرائد السمطین، ج 2، ص 34
خامساً:
کلمه وفات با کلمه شهادت متضاد نیست. یعنی این طور نیست که اگر گفته شد وفات حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، یعنی شهید نشده است. آقایان أهل سنت درباره أمیر المؤمنین (علیه السلام) آیا قائل به شهادت هستند یا نیستند؟ تمام دنیا، شیعه، سنی، مسیحی و یهودی معتقدند که أمیر المؤمنین (علیه السلام) شهید شده است. ولی در کتاب های شیعه از شهادت أمیر المؤمنین (علیه السلام) به وفات أمیر المؤمنین (علیه السلام) تعبیر می کنند؛ هم چنین وفات امام حسن (علیه السلام) و وفات امام حسین (علیه السلام).
مرحوم إربلی (ره) (متوفای 693 هجری) در کشف الغمة این تعبیر را دارد:
و کان [الحسین] مع أخیه الحسن بعد وفاة أبیه (علیهم السلام) عشر سنین و بقی بعد وفاة أخیه الحسن علیه السلام إلی وقت مقتله عشر سنین.
امام حسین (علیه السلام) بعد از وفات پدرش، 10 سال با برادرش زندگی کرد و بعد از وفات برادرش امام حسن (علیه السلام) هم تا روز کشته شدنش 10 سال زندگی کرد.
کشف الغمة لإبن أبی الفتح الإربلی، ج 2، ص 250
آقای إبن أبی شیبة (متوفای 235 هجری) در کتاب المصنف، جلد 6، صفحه 371 نقل می کند:
خطبنا الحسن بن علی بعد وفاة علی ... .
آیا باید ما بگوییم استادِ بخاری منکر شهادت حضرت علی (علیه السلام) است؟!
در رابطه با امام حسین (علیه السلام) هم در کامل الزیارات إبن قولویه، صفحه 144 از خود نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند:
فمن زاره بعد وفاته، کتب الله له حجة من حججی.
هر کس امام حسین (علیه السلام) را بعد از وفاتش زیارت کند، خداوند پاداش یکی از حج های مرا به او می دهد.
آیا چون کلمه وفات را گفته است، پس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) منکر شهادت امام حسین (علیه السلام) است؟!
سادساً:
خود آقایان أهل سنت در رابطه با عمر بن خطاب معتقدند که شهید شده است و در این هیچ شکی نیست. ولی آقای بلاذری (متوفای 279 هجری) این تعبیر را دارد:
و خطب فاطمة بنت عمر بعد وفاة عمر.
أنساب الأشراف للبلاذری، ج 2، ص 257
آیا باید بگوییم که شما اشتباه می کنید که می گویید عمر شهید شده است؟!
آقای طبری (متوفای 310 هجری) در تاریخ الطبری، جلد 3، صفحه 229 می گوید:
کان فتح الری قبل وفاة عمر بسنتین.
هم چنین هیچ شک و شبهه ای نیست که آقایان أهل سنت در رابطه با عثمان قائل به شهادت او هستند و در این سریال مختارنامه هم می گفتند: «یا لثارات عثمان». آقای إبن جوزی (متوفای 597 هجری) که از علماء بزرگ شما است، می گوید:
ذکر وفاة عثمان بن عفان.
الثبات عند الممات لإبن الجوزی، ج 1، ص 101
پس آقای إبن جوزی منکر شهادت آقای عثمان است و شما اشتباه می کنید که می گویید او شهید شده است.
خود آقای سخاوی (متوفای 902 هجری) هم می گوید:
وفاة عمر بن خطاب.
وفاة عثمان بن عفان.
الغایة فی شرح الهدایة للسخاوی، ج 1، ص 315
پس در مورد این قضیه وفات که این آقایان روی آن مانور می دهند، من گمان نمی کنم که شق القمر کرده باشند و تصور می کنند این یک شبهه است و در سایت سنی آنلاین و سنی نیوز و خیلی از شبکه های ماهواره ای هم خیلی با آب و تاب بحث می کنند که جمهوری اسلامی ایران چیز جدیدی کشف کرده که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) شهید شده است؛ چون همه در مورد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) می گفتند وفات و أخیراً در تقویم ها می گویند شهید شده است. گویا اگر در تقویم نوشته شد شهید، همه چیز به هم می ریزد. این حضرات دنبال بهانه می گردند تا در برابر فضائل أهل بیت (علیهم السلام)، به ویژه در برابر ایام فاطمیه بهانه جویی کنند. ولی تلاش اینها بیهوده است و هیچ فایده ای ندارد.
* * * * * * *
* * * * * * *
* * * * * * *
««« والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته »»»