گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

هوا درمانی

استفاده از هوای آزاد در درمان برخی از بیماری‌ها مؤثر است. دانش امروز «آب درمانی» را قاعده‌مند نموده است اما هنوز «هوا درمانی» را ارج نمی‌نهد. هوا نسبت به آب دارای قدرت نفوذ بیش‌تری است و در درمان بیماری‌ها می‌تواند کارآمدتر باشد.

متأسفانه امروزی‌ها چندان به سلامت هوا و هوای پاک اهمیت نمی‌دهند. آنان از سوء تغذیه می‌گویند اما سوء تنفس را فراموش کرده‌اند. امروزی‌ها به هر چیزی که برای آن پول می‌دهند و هزینه می‌کنند مانند غذا اهمیت می‌دهند؛ اما به هوا و آب چندان اهمیت نمی‌دهند؛ در حالی که آب از غذا و هوا از آب مهم‌تر است. انسان می‌تواند تا مدتی بدون آب و غذا زنده بماند ولی بدون هوا تنها دقایقی بسیار کوتاه زنده می‌ماند و این امر اهمیت آن را می‌رساند.

نوع هواهایی که تنفس می‌شود تازه و ترد نیست و کربنی که با بازدم بیرون داده شده است دوباره با اندکی اکسیژن فرو داده می‌شود. باید در مسیر وزش باد نفس کشید تا کربنی که از دهان بیرون می‌آید با وزش ملایم باد و حرکت آن برود و باید گیاه و درختی داشت تا آن گیاه روزها کربن بازدم آدمی را استفاده کند و به وی اکسیژن نو و تازه دهد.

باید گفت اولین داروی عمومی لازم – حتی برای حیوانات – تنفس پاک است. تنفسِ هوای پاک، با طول عمر آدمی ارتباط مستقیم دارد. نوع قفسه‌های سینه دارای اشکال است؛ زیرا تنفس سالم وجود ندارد، یا نیمه‌نیمه و ناقص نفس می‌کشند؛ مثل انسانی که می‌دود. این نوع تنفس، موجب کدر شدن رنگ و چروکی پوست، دردمندی قلب و دل‌پیچه می‌شود. تنفس باید کشیده باشد.

قطعاً کسی که ورزش نکند، قادر به تنفس کشیده نخواهد بود. بیش‌تر مردم تنفس کشیده ندارند. برای رفع این مشکل، باید حدود پانزده تا سی‌دقیقه در روز ورزش نمود تا بدن به تنفسِ کشیده عادت کند. انسانی که ورزش ندارد، نمی‌تواند تنفس صحیح و کشیده داشته باشد. بیش‌تر افراد به صورت ناسالمی می‌نشینند که باعث می‌شود ریه‌ها جمع و چروکیده شوند. تعجبی ندارد که ایشان تنفس نیمه‌نیمه داشته باشند که ممکن است منجر به بالا رفتنِ فشار خون، دگرگونی عروق و اعصاب، احساس درد در قلب و کند شدن دهلیزهای قلب شود.

بسیاری از بیماری‌ها – نظیر غمباد، ضعف و وسواس – در اثر تنفس‌های نارسا و غیرکشیده، ایجاد می‌شود. آن‌قدر باید تمرین کرد تا این نوع تنفس، در ما غیرارادی شود.

تنفس کشیده، بدون هوای سالم ممکن نیست. در جایی که هوا آلوده است و تازه نیست، نباید تنفس عمیق داشت. برای دریافت میزان آلودگی‌ها، باید از بالا به یک مکان نگریست تا میزان آلودگی مشخص شود.

تنفسِ آلوده، تزریق میکروب به بدن است و روش درمان آن، تنفس عمیق در هوای باز و پاک است. تنفس عمیق در شهرهای شلوغ، به علت آلودگی هوای آن، درست نیست؛ چون تنفس عمیق، میکروب‌ها را به اندرون انسان می‌فرستد؛ اما حداقل با تنفس نیمه‌نیمه، میکروب‌ها وارد و خارج می‌شوند.

با تنفس عمیق و سالم، معده‌های خود را باز کنید؛ مثل باد کردن بادکنک. طول عمر به اندازهٔ گشایش معده، روده، عروق و اعصاب است. چرا در گذشته مردم بیش‌تر عمر می‌کرده‌اند؟! معده، روده، عروق و اعصاب، باید مثل جفتی که در شکم مادر زندگی می‌کند، ملاحظه شوند تا با تنفس کشیده و سالم، عمر انسان طولانی گردد.

همچنین برای داشتن صوت مناسب، باید تنفس صحیحی داشت. اگر کسی شیوه تنفس خود را با ورزش‌های لازم و تمرین‌هایی که مراکز متولی آن در اختیار دارند، تصحیح نکند، موزونی صوت وی شکل درست خود را نمی‌یابد. برای داشتن تنفس صحیح باید ورزش را در برنامه روزانه خود داشت. از خواص ورزش این است که شش را باز و تخلیه می‌کند و همه زواید آن را دور می‌ریزد و صوت را صاف می‌سازد

در سلوک نیز چنین است کسی که از هوای آزاد و پاک بهره می‌برد روحی آزاد و زنده دارد؛ برخلاف کسی که هوای پخته مصرف می‌کند که او با تأثیرپذیری از همان هوا روحی مرده و مغزی خفته می‌یابد.

ما در کتاب دانش سلوک معنوی گفتیم سالک تا می‌شود باید از هوای آزاد استفاده نماید و بهره بردن از هوای پاک و آزاد، نیمی از مشکل غذایی سالک را برطرف می‌نماید. بنابراین یکی از ارکان برانگیزندهٔ روح برای سلوک، استفاده از هوای آزاد و پاک است که سبب سلامتی نفس می‌گردد. من همواره بیش‌ترین وقت خود را حتی در زمستان‌ها پشت‌بام یا در بهارخواب، زیر آسمان گذرانده ام. کسانی که توان استفاده از هوای آزاد زمستان را ندارند بهتر است تا می‌شود از بخاری و لوازم گرمایشی کم‌تری استفاده کنند تا با هواهای مرده و پخته هم‌نفس نشوند.

هواهای کثیف، پخته، بسته، کهنه و بودار ذهن آدمی را کور و سرچشمه اندیشه را خشک می‌سازد. شایسته است انسان معنوی تا می‌تواند در فضایی طبیعی که زیر آسمان است زندگی کند و تا می‌تواند از تنفس زیر سقف پرهیز نماید و هرچه بیش‌تر، چشم در آسمان داشته باشد. عارف باید همانند عروسی زیبا و خوش‌برخورد باشد، نه این که زاویه‌نشین گردد و سر به خاک گذارد و سبوح و قدوس بگوید. عالم و مؤمن نیز باید چنین زیستی داشته باشند.

هوایی که سالک استنشاق می‌نماید لازم است نه مرطوب باشد و نه خشک. دمای آن نه پایین باشد و نه بالا، بلکه باید هوایی سبک باشد. بدیهی است ما از هوای پاک و غیرآلوده سخن می‌گوییم و هوا نباید آلوده، دودی، سربی، غباری و عفونی باشد. اگر آلودگی وارد بدن شود معلوم نیست به‌راحتی از آن بیرون آید. فرو بردن هوا آسان است ولی خارج نمودن آلودگی‌های همراه آن آسان نیست و گاه مدت‌ها به درازا می‌کشد. باید به شدت مراقب تهویه‌ها بود تا هوا تمیز و خام باشد و رطوبت اثر نگذارد.

تنفس در دستشویی‌های امروزی که محیطی بسته دارد روح را می‌کشد. متأسفانه در رساله‌های عملیه هست که گفتن ذکر در این حالت مستحب است؛ در حالی که روایات آن برای زمانی است که توالت‌ها سقف نداشته و هوا آزاد بوده است. در شرایط فعلی که توالت‌ها دارای سقف‌هایی کوتاه است باید در هنگام تخلی نفس نکشید و دهان را باز نکرد وگرنه فضولات فراوانی وارد بدن می‌شود و ذکر گفتن در این حالت به تضعیف روح می‌انجامد. در این حالت، تنها می‌شود ذکر خفی داشت که برای کسی حاصل می‌گردد که شرایط آن را داشته باشد.

مراکزی که محل رفت و آمد عمومی و تجمع است هوایی آلوده و گاه مسموم دارد. کسانی که در آن فضا تنفس می‌کنند سردی و گرمی هوا را خوب متوجه می‌شوند اما مرده یا زنده بودن هوای آن‌جا را توجه ندارند. همان‌طور که کم‌تر کسی حاضر می‌شود از نیم خوردهٔ دیگری بخورد، تنفس در فضای پرجمعیت، خوردن از نیم‌خورده‌های مسموم یا استفراغ‌های آنان است که گاه دهان به دهان چرخیده است.

منبع:http://yalda15.ir/index.php

سیاست، عشق و اولیای الهی

متأسفانه در طول تاریخ چنین بوده است که کم‌توجهی و بی‌رغبتی اهل حق به دنیای سیاست یا ساده‌انگاری بسیاری از توده‌ها، موجب لیدر شدن اهل باطل در بسیاری از امور گردیده است.

امروزه اقتصاد، سیاست، موسیقی و هر ابزار کارآمد دیگری در دست دشمنان است و مسلمانان خلع سلاح شده و بسیاری از امور را از دست داده‌اند. بیگانگان از دین، این امور را در تبلیغات گسترده، با دست پس می‌زنند، اما آن را برای خود با پا پیش می‌کشند و میدان‌دار صحنه سیاست می‌شوند و مردم با دیدن آنان و کنار رفتن اهل حق، معانی واژه‌ها را فراموش می‌کنند؛ از این روست که سیاست به معنای زرنگی و بازی و فریب شده است.

وقتی سیاست از دست اولیای الهی گرفته شود، نباید جز این انتظاری داشت. وقتی عشق از دست یوسف گرفته شد، نازل آن را باید در لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد و خسرو و شیرین جست‌وجو کرد.

http://eshghemardom.org

محکومیت و رد فلسفه

فلسفه یعنی نگاهی که همراه با دقت عقلی است به هستی و مخلوقات . شما به هر چیزی از پنجره عقل خود نگاه می کنید.

 شما وقتی فلسفه را که به معنای تلاش عقلی است ، با استدلال رد می نمایید یعنی دارید کاری فلسفی می نمایید برای رد فلسفه. شما هر چیز را با فیلتر عقل خود متوجه می شوید و نمی‌توانید نقش این فیلتر را نادیده بگیرید و آن را با نفی و نادیده گرفتن آن محکوم نمایید. اما فلسفه‌ای که در برخی روایات نهی شده است فلسفه ای است که در دست حکومت وقت و مشوب به انواع مغالطات بوده است و نه فلسفه‌ای که با عقل معصوم و دور از خطا رقم خورده است. فلسفه‌ای است که فیلسوف آن در برابر معصوم می ایستد و بر عقل مشوب و نه معصوم خود تکیه می‌نماید و سیاست براندازی مکتب اهلبیت علیهم السلام را دنبال می‌کند وگرنه هر گونه اجتهادی حتی تفکر بر آیات و روایات، عقل‌ورزی و نوعی به کار بردن سیستم فلسفی است . البته باید توجه داشت که عقل بشری بردی محدود دارد و اگر دست به دامان وحی و شهود نشود از سیر کمالی خویش باز می‌ماند.

برای مطالعه این بحث، به کتاب حقوق نوبنیاد مراجعه نمایید.

گفتارهای کوتاه معنوی-حضرت آیت الله نکونام

عرفان و دعای کمیل

عرفان و دعا

عرفان معمولی

عرفان دودی

عرفان مدرن

عرفان محبوبی

عرفان انعامی

عرفان ناب

اقسام عرفان

عرفان عملی

عرفان آگاهانه

عرفان مستند

عرفان و علم

عرفان ربوبی

عرفان و چاره مشکلات جامعه

عرفان؛ دید و رؤیت اولیای خدا

www.nasimeeshgh.com/index.php

حاکمیت موسیقی پاپ آمریکایی بر فرهنگ کشورها

امروزه موسیقی پاپ آمریکا دنیا را در چیره‌ی خود درآورده و دانسینگ‌ها و مراکز فحشا و فساد را فرا گرفته است. موسیقی پاپ با نور و تیمپو تشنج را به بیننده تزریق می‌نماید. امروزه بخشی از موسیقی‌های ایران همان تیمپوی ضربی آمریکایی است که کم و بیش اعصاب جامعه را به تشنج سوق می‌دهد.



سکس و عریانی نیز در کنار آن وجود دارد و این امور جوانان بیش از پنجاه کشور اسلامی را تهدید می‌کند؛ بدون این که پنجاه کشور یاد شده در مقابل این نوع موسیقی هنری برای گفتن داشته باشند؛ چرا که فقیهان آنان به حرمت مطلق موسیقی فتوا داده‌اند و با این فتوا، حرام نیز از دست آنان خارج گردیده و جامعه‌ی مسلمانان در عمل، همه‌ی آن را حلال می‌شمرد.

نرمی و لطافت موسیقی شرقی کجا و تندی، زمختی، خشونت و سکس و بازی با نور در موسیقی غربی کجا، و متأسفانه، امروزه موسیقی آمریکایی که رقیبی برای خود نمی‌شناسد، بر فرهنگ بیش‌تر کشورها حاکم شده است.

منبع:

http://eshghemardom.com/index.php/instructors-message/459-nab-music?showall=


لینک های مرتبط:


دانلود کتاب تاریخ تحلیلی موسیقی در اسلام

حضرت آیت الله نکونام : بگذارید دنیا ما را به مهربانی بشناسد

بر خلاف آنچه که گروهی از عبارت «فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرین» (بقره/۲۸۶) برداشت می کنند، از این عبارت بغض برداشت نمی شود. دل مومن جای بغض نیست آن هم مومنانی که خدا به ایمانشان شهادت داده است. آیه شریفه می فرماید: خدایا ما را یاری کن، نمی فرماید خدایا طرف مقابل ما را از بین ببر یا ما را یاری کن تا به آنها حمله کنیم و نابودشان کنیم، بلکه می فرماید یاری کن تا در برابر دشمنان شکست نخوریم و بر آنها غلبه نماییم. این پیروزی می تواند پیروزی در هدایت و راهنمایی آنان به سوی حق باشد.


مؤمنان خواستار نصرت آن هم در مقابل کافران هستند، آن هم نه تک تک کافران بلکه در مقابل " ائمه الکفر" چرا که واژه " قوم" آمده. واژه " قوم" لحاظ حیثیت جمعی است. کفر هم از ماده " کَفَرَ" است یعنی کسانی که می دانند و آگاهانه حق را می پوشانند. ما در بحث جامعه شناسی قرآنی گفتیم؛ که تعداد این گروه در جوامع بسیار اندک است اما تاثیر گذارند لذا خود خدا با آنها روبرو می شود مانند آنجا که می فرماید" تبت یدی ابی لهب"

مؤمنان خواستار پیروزی بر ائمه الکفرند یعنی طرف با سایر ادیان و حتی کفار مستضعف روبرو نیستند، گویا کافر مستضعف اخوی و برادر آنهاست، لذا می گوید برای نزدیکی دل ها به کفار مستضعف که از روی جهل کافر شده اند کمک کنید و مالیات دینی را که سهم خودتان است به آنها هم پرداخت کنید. اما آیا رفتار امروز جامعه ما چنین است؟!

 خداوند ایمان مؤمنانی را تصدیق می کند که بغض در دل ندارند اما ما به سوی این نوع ایمان در حرکتیم؟! امروز اکثر جنگها و خشونتها در جهان بین مذهب هاست. کار را به جایی کشانده اند که گروهی در جهان نفس دین را سبب رواج خشونت دانسته اند. چه اشکال دارد که جامعه ما جامعه مهربانی و مودت قرآنی باشد؟! این همه دوری و بیزاری برای چیست؟! این چپی و راستی چیست؟ اینها همه فرزندان انقلابند.

اینها همه برای این نظام و انقلاب زحمت کشیده اند، خون دل خورده اند، حالا چرا باید یک عده به خاطر طرز تفکرشان دنبال حذف عده دیگر باشند؟ همه ما فرزندان امیرالمومنین علیه السلام هستیم و همین محبت ولایت که در دل ماست، کافی است که همدیگر را در آغوش بگیریم.

ما معتقدیم همه مردم ایران حتی کلیمی ها هم ولایی هستند. شما بررسی کنید کدامشان محبت امام حسین علیه السلام را ندارند. اما اگر کسی هم مذهب ما هم نبود باز دلیلی برای خشونت وجود ندارد. چند برادر در یک خانه با افکار مختلف زندگی می کنند آیا درست است که اینها بخواهند به خاطر افکارشان به روی هم تیغ بکشند؟! ترک و بلوچ و کرد و لر و عرب و فارس و مسیحی و یهودی و زرتشتی و شیعه و سنی همه ایرانی و برادرند. اما استعمار نمی خواهد این فرهنگ ایمانی در بین ما نهادینه شود.


خشونت این نیست که شما حتما تیغ بکشید. ذهن بسیاری از ما ذهن خشن است و ذهن خشن نقدناپذیر است و از انتقاد برآشفته می شود. همین که شما فقط خودت را سعادتمند می دانی و سایر کشورها را عددی حساب نمی کنی خشونت است.

گاهی خشونت در بیان است. بگذارید دنیا ما را به مهربانی بشناسد. با دنیا درست برخورد کنید دنیا هم خواه ناخواه در مقابل برخورد محبت آمیز شما درست برخورد می کند.

این چه فکر منحرفی است که بسیاری بدفهم هستند. ملتها همه خوبند و نمی شود بیشتر مردم در عقل ورزی خطا کنند. اگر گاهی بدی سر می زند از دولتهاست نه ملتها. ما باید با همه ملتها با احترام برخورد کنیم و حرمت آنها را داشته باشیم وقتی که چنین شدیم وقتی که دلمان مالامال از محبت شد، وقتی که مسیحی و سنی و کافر مستضعف را بد خطاب نکردیم و نسبت به آنها بغض نداشتیم وقتی که دل را از خشونت تهی کردیم، مصداق مؤمنانی می شویم که خداوند متعال ایمانشان را تصدیق می کند.

http://eshghemardom.com

مقام رضا

مدیریت زندگی بسیار ظریف و دارای وجوه فراوانی است که پرداختن به یک شان نباید شان دیگر را از بین ببرد یا خنثی سازد. سالک چنان‌چه داشته‌های خود را توازن بخشد آماده می‌شود تا خود را با خداوند و با امام عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) هماهنگ نماید و تکلیفی را که از ناحیهٔ آن حضرت دارد بر عهده گیرد و انجام دهد بدون آن که سختی و فشاری روانی بر وی وارد آید یا زبان به اعتراضی گشاید و نارضایتی از آن حکم داشته باشد. برای نمونه، در گذشته که آب شهر لوله‌کشی نبود، آفتابه‌هایی در دست‌شویی‌های مسجد اعظم یا فیضیه بود و کاسه‌ای هم در حوض گذاشته بودند تا کسی آفتابه را داخل حوض نزند و کسی آن آفتابه‌ها را آب می‌کرد و شغلی پایین‌تر از آفتابه آب کردن نبود. حال اگر امام عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) تشریف بیاورند و به مجتهدی بگویند وظیفهٔ توست که آفتابهٔ علما را آب نمایی و وی ناراحت نشود و این کار بر وی سخت نیاید، بلکه این حکم برای او جذاب و راحت باشد و از این حکم تشکر نماید و از عهدهٔ آن به خوبی برآید بدون آن که بابت آن به کسی بده‌کار شود، سالکی موفق است. چنین کسی هیچ گاه شکایت نمی‌کند که چرا وی را با دیگری تفاوت گذاشته است

 http://mahbubi-nekunam.epage.ir/

عرفان خدا را یک شخص می داند...

هدف از سلوک، قرب الهی است که با فقر و نداری به دست می‌آید. رسیدن و وصول به ذات بهجت‌انگیز خداوند که یک شخص است و نه مفهومی کلی؛ آن گونه که در فلسفه می‌گویند. منطق مفهوم خداوند را کلی اما منحصر در فرد می‌داند. مفهوم کلی زیارت بر نمی‌دارد و نمی‌توان در خارج از ذهن به سراغ آن رفت و با او هم‌چون موسی به گفت و شنید نشست و رویت او را از حق تعالی خواست. به گفت و گوی طولانی حضرت موسی علیه‌السلام گوش جان بسپارید که خداوند و حضرت موسی چگونه عاشقانه با هم سخن می‌گویند: «وَمَا تِلْک بِیمِینِک یا مُوسَی، قَالَ هِی عَصَای اَتَوَکاُ عَلَیهَا وَاَهُشُّ بِهَا عَلَی غَنَمِی وَلِی فِیهَا مَآَرِبُ اُخْرَی. قَالَ اَلْقِهَا یا مُوسَی. فَاَلْقَاهَا فَإِذَا هِی حَیهٌ تَسْعَی. قَالَ خُذْهَا وَلاَ تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الاْءُولَی. وَاضْمُمْ یدَک إِلَی جَنَاحِک تَخْرُجْ بَیضَاءَ مِنْ غَیرِ سُوءٍ آَیهً اُخْرَی. لِنُرِیک مِنْ آَیاتِنَا الْکبْرَی. اذْهَبْ إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی. قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی. وَیسِّرْ لِی اَمْرِی. وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی. یفْقَهُوا قَوْلِی. وَاجْعَلْ لِی وَزِیرا مِنْ اَهْلِی. هَارُونَ اَخِی. اشْدُدْ بِهِ اَزْرِی. وَاَشْرِکهُ فِی اَمْرِی. کی نُسَبِّحَک کثِیرا. وَنَذْکرَک کثِیرا. إِنَّک کنْتَ بِنَا بَصِیرا. قَالَ قَدْ اُوتِیتَ سُوْلَک یا مُوسَی. وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیک مَرَّهً اُخْرَی. إِذْ اَوْحَینَا إِلَی اُمِّک مَا یوحَی. اَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیمِّ فَلْیلْقِهِ الْیمُّ بِالسَّاحِلِ یاْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَعَدُوٌّ لَهُ وَاَلْقَیتُ عَلَیک مَحَبَّهً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَی عَینِی. إِذْ تَمْشِی اُخْتُک فَتَقُولُ هَلْ اَدُلُّکمْ عَلَی مَنْ یکفُلُهُ فَرَجَعْنَاک إِلَی اُمِّک کی تَقَرَّ عَینُهَا وَلاَ تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسا فَنَجَّینَاک مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاک فُتُونا فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی اَهْلِ مَدْینَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَی قَدَرٍ یا مُوسَی. وَاصْطَنَعْتُک لِنَفْسِی. اذْهَبْ اَنْتَ وَاَخُوک بِآَیاتِی وَلاَ تَنِیا فِی ذِکرِی. اذْهَبَا إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی. فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَینا لَعَلَّهُ یتَذَکرُ اَوْ یخْشَی. قَالاَ رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ اَنْ یفْرُطَ عَلَینَا اَوْ اَنْ یطْغَی. قَالَ لاَ تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکمَا اَسْمَعُ وَاَرَی» (طه / 18 46).


باید باور داشت خدایی در بیرون هست که می‌توان با او سخن گفت و با او عاشقانه هم‌کلام شد و بارها و بارها خطاب به او عرض داشت: «إِیاک». کسی که بتواند مشکل توحید خود را حل نماید و آن را به باور خویش برساند و به آن ایمان آورد، در زمینه دیگر معارف مشکلی ندارد. کسی که نماز خود را نه برای تلقین و تسکین نفس می‌گزارد بلکه در پی آن است خلوتی به دست آورد تا با خداوند به مناجات و راز و نیاز و نجوا بنشیند و او را نه از سر طمع به بهشت و نه از ترس جهنم کرنش کند، بلکه بندگی او وجودی باشد که از عبادت عاشقانه برتر است؛ چنان‌که مولا امیرمومنان علیه‌السلام می‌فرماید: «إنّی وجدتک اهلاً للعباده».

http://mahbubi-nekunam.epage.ir/