گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

احساسات و عواطف سیّد الشهداء علیه السّلام در روز عاشورا

احساسات و عواطف سیّد الشهداء علیه السّلام در روز عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم

احساسات و عواطف سیّد الشهداء علیه السّلام در روز عاشورا

منبع: امام شناسى جلد ‏15 صفحه : 312 تالیف علامه طهرانی ره

برخى از بى خردان مى ‏پندارند: وقایع روز عاشوراء بر سیّد الشهداء علیه السّلام امرى عادى بوده است. رنج و زحمت و عَطَش و جَرْح و قَتْل و أسْر همه آنها امورى بسیار سهل و آسان بوده است. چون براى امام علیه السّلام که روحش ملکوتى مى‏باشد، عطش و گرسنگى و زخم و آفتاب و شمشیر برّان اثرى ندارد. وى با وجود نورانى و تجرّدى خود در برابر همه اینها به عنوان برخورد باحَلْوا و شیرینى و امثالها مواجه مى‏ شود. آنگاه تعجّب مى‏ کنند که: چگونه حضرت على اکبر عرضه داشت: عطش مرا کشت، و سنگینى زره مرا بیتاب نمود؟!

آنگاه در جواب مى ‏گویند: پدرش با نهادن زبان خود، و یا انگشترى خود در دهان او، او را سیراب کرد، و مراد از سنگینى آهن، سنگینى زره نیست بلکه کنایه از عظمت لشگر آهن پوش و شمشیر به دست آنهاست که در برابر حمله او ممانعت به عمل مى ‏آورند. [1]

این برداشت، برداشت نادرستى مى ‏باشد. سیّد الشهداء علیه السّلام بشر بوده است، و داراى بدن و جسم طبیعى بوده است. عطش را خوب ادراک مى ‏نموده است. زخم و جراحت را خوب مى ‏فهمیده است. ناله الْعَطَش أطفال و نوحه و زارى زنان حرم را خوب مى ‏دانسته است. بلکه از أمثال ما صدها برابر بیشتر. زیرا او انسان کامل بوده است، و به مقتضاى کمال در انسانیّت، ظهور و بروز محبّت و مودّت به مخلوقات الهى و ادراک لوازم بدنى و طبیعى که لازمه مقام جمع الجمعى مى ‏باشد، در وى عمیق‏تر و ریشه ‏دارتر بوده است.

آرى عشق به خدا، و تفانى در قرآن و سنّت پیغمبر، و روش و منهاج ولایت علوى، و بصیرت و عمق درایت او به انحراف تاریخ و تفسیر و حدیث و غصب خلفاى بیگانه از متن دین و معارف دین که نوبت را به یزید تبهکار رسانیدند، چنان عرصه را بر او تنگ نموده بود که جز شهادت و جراحت و اسارت را داروى مفیدى براى هشدارى مردم نمى‏ یافت، و لهذا عاشقانه این برنامه را پى ریزى کرده و براى سرنگونى حکومت جبّاره بنى امیّه حرکت کرد، حرکتى لَا یَتَوَقَّفْ و بدون بازگشت، گرچه در میان راه صحنه‏ اى همچون زمین طفّ و واقعه کربلا پیش آید فَسَلَامٌ عَلَیْهِ ثُمَّ سَلَامٌ عَلَیْهِ ثُمَّ سَلَامٌ عَلَیْهِ. و اللَّعْنُ عَلَى عَدُوِّهِ، ثُمَّ اللَّعْنُ عَلَى عَدُوِّهِ، ثُمَّ اللَّعْنُ عَلَى عَدُوِّهِ.

اینک مى ‏بینید: شهادت دو جگر گوشه وى: على اکبر و طفل شیرخوار چطور بر او اثر گذارده است، و دنیا را در برابر چشمانش سیاه نموده است. اما چون لِلّهِ وَ فِى سَبِیلِ اللهِ وَ إلَى اللهِ مى‏باشد عاشقانه آنها را مى‏ پذیرد و در آغوش مى ‏کشد.

پی نوشت: 

[1] مرحوم محدّث قمى در «نفثة المصدور فى تجدید أحزان یوم العاشور»، ص 25 قضیّه توجیه آهن را به لشگر ذکر نموده است.


منبع: goharemaerefat.ir

بریم مجلس امام حسین علیه السلام حاجت بگیریم!!!

به مجلس عزای امام حسین علیه السلام خوش آمدید

بُعد دیگر تحریف، بُعدی است که سال­های قبل به آن هم اشاره کرده ­ام؛

منتهی این داغ بر جگر ما مانده است و هر سال تازه ­تر می­ شود.

آن روحیه­ ی حاجت­ خواهی و حاجت­ طلبی در رفتن ­به مجالس حسینیع است؛

که هم منبری­ ها آن را تشویق می­کنند و هم مدّاح‌ها تحریض می­کنند.

اینکه برای حاجت گرفتن به مجالس حسینیع برویم!

مریض داریم، دکترها او را جواب کرده ­اند؛ به مجلس اباعبداللهع برویم و شفای مریضمان را بگیریم!

بیکاریم، به مجلس اباعبداللهعبرویم، تا شغلی برایمان جور شود!

بچّه­ دار نمی‌شویم، برویم از امام حسینع بچّه بگیریم!

خانه نداریم، برویم از امام حسینعخانه بگیریم! این رویکرد حاجت­طلبانه و مزد­گیرانه!

روی منبر و پشت میکروفن می‌گوید آقا ! امشب شب آخر مجلس است، شب مزد است!

ای داد بی­داد! خاک بر سر من!

امام حسینع تو را به خانه­ ی خودش راه داد، می­ خواهی از امام حسینع مزد بگیری؟

اگر معشوق به عاشق راه دهد، عاشق بعد از اینکه به دیدار معشوق نائل شد و به حضورش راه یافت،

زمانی‌که می­خواهد از معشوقش خداحافظی کند،

به او می­گوید: مزد من چقدر می­شود؟! مزدم را به من بده؟!

این رویکرد مزدخواهانه چیست که ما ایجاد کرده ­ایم؟!

این رویکرد حاجت­طلبانه چیست که ما در مجالس حسینیع دمیده ­ایم؟!

.

.


این چه آموزشی است که ما در این مجالس می­ دهیم؟!

نهضت اباعبدالله علیه السلام برای این است که خودت را فراموش کنی.

تو روضه می­ خوانی، می‌گویی حضرت علی­ اکبر ع را این‌گونه ارباً‌اربا کرده­ اند؛

آن‌وقت در این مصیبت سنگین، یاد این افتاده­ ای که شغل نداری؟ بیکاری، آمده ­ای شغل بگیری؟

عاشق این‌گونه است؟! انسان می­تواند عاشق باشد، و یاد غیر­معشوق هم باشد؟!

حضرت ابالفضلع در آب نگاه کردند، خودشان را ندیدند، امام حسین ع را دیدند!

آیا حضرت اباالفضل ع حاجت به آب نداشتند؟ تشنه نبودند؟ مشکل نداشتند؟ گرسنه، خسته و مجروح نبودند؟

همه ­ی اینها بود؛ امّا حضرت اصلاً یاد خودشان نبودند؛

   «فَذَکَرَ عَطَشَ‏ الْحُسَیْنِ»

استاد طیّب


eezishn.mihanblog.com