گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

علم غیب عمر بن خطاب!!!

  بسم الله الرحمن الرحیم



پیروان مکتب سقیفه برای تخطئه کردن قیام و نهضت عاشورا شبهاتی را


وارد می کنند و می گوید شما پیروان مکتب اهل بیت معتقدید که امام

حسین ع علم غیب داشته است حالا که علم غیب داشته چرا رفت کربلا

که شهید شود؟

حالا سوال سوال ما هم از اقایان این هست، در نزد اهل سنت عمر بن

خطاب نیز علم غیب داشته است حالا با توجه به اینکه علم غیب داشت

چرا او به مسجد رفت تا ابولولو او را بکشد؟


جناب عمر بن خطاب در مدینه مشغول خواندن خطبه نماز جمعه و آیات

قرآن را می خواند؛ یک دفعه سه مرتبه گفت: «یا ساریه الجبل»، همه

ماندند که چه اتفاقی افتاده؛ بعد از نماز از او پرسیدند که چه شد وسط

خطبه این چنین گفتی؟ گفت: در حین خطبه خواندن، یک نگاهی کردم به

ملکوت زمین و زمان، دیدم لشکری که برای فتح نهاوند فرستادیم،

دشمنان از 4 طرف می خواهند محاصره کنند و آنها را از بین ببرند،

فرمانده شان آقای ساریه بود، او را صدا زدم که بیائید به طرف کوه و از یک

طرف با دشمن بجنگید، تا آنها از 4 طرف حمله نکنند؛ آنها هم آمدند به

سمت کوه و جنگیدند. بعد از 3 ماه که لشکر آمد به مدینه، سؤال کردیم

که آیا این قضیه را شما هم دیدید؟ گفتند: بله، در فلان روز در بیابان

نهاوند بودیم که صدای آقای عمر در فضا طنین انداز شد و همه لشکر هم

صدای او را شنیدند و او از مدینه صدا زد: «یا ساری الجبل»، و اگر صدای

عمر نبود، همه از بین رفته بودیم و این پیروزی هم نصیب اسلام نمی

شد

ذکر سیف عن مشایخه أن ساریة بن زنیم قصد فسا و دار أبجرد فاجتمع له جموع ـ من الفرس و الأکرادـ عظیمة و دخم المسلمین منهم أمر عظیم و جمع کثیر، فرأی عمر فی تلک اللیلة فیما یری النائم معرکتهم و عددهم فخاوفت من النهار و أنهم فی صحراء و هناک جبل إن اسندوا الیه لم یؤتوا ألاّ من وجه واحد. فنادی من الغد الصلاة جامعة، حتی اذا کانت الساعة التی رأی أنهم اجتمعوا فیها، خرج الی الناس و صعد المنبر، فخطب الناس و أخبرهم بصفة ما رأی، ثم قال: یا ساریة! الجبل الجبل!!! ثم اقبل علیهم و قال ان الله جنودا و لعل بعضها أن لم یبلغّهم. قال: ففعلوا ما قال عمر، فنصرهم الله علی عدوهم و فتحوا البلد.

وإسناده کما قال الحافظ إبن حجر : حسن



البدایة و النهایة، ج7، ص94، قصه جنگ فسا و المغنی ، عبد الله بن قدامه ، ج 10 ، ص 552 و الشرح الکبیر ، عبد الرحمن بن قدامه ، ج 10 ، ص 387 و فیض القدیر شرح الجامع الصغیر ، المناوی ، ج 4 ، ص 664 و تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 21 ، ص 87 و دقائق التفسیر ، ابن تیمیة ، ج 2 ، ص 140 و أسد الغابة ، ابن الأثیر ، ج 2 ، ص 244 و الإصابة ، ابن حجر ، ج 3 ، ص 5 – 6 و تاریخ الیعقوبی ، الیعقوبی ، ج 2 ، ص 156 و الکامل فی التاریخ ، ابن الأثیر ، ج 3
، ص 42 – 43 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 1 ، ص 384 و تاریخ ابن خلدون ، ابن خلدون ، ج 1 ، ص 110 و تاج العروس ، الزبیدی ، ج 16 ، ص 327 .

درجه روایت هم از منظر حافظ علی اطلاق اهل سنت یعنی عسقلانی حسن، معتبر و قابل احتجاج هست