ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مردم برای آموزش عقاید و مسائل زندگی خود، به هر کتاب و منبعی مراجعه می کنند، جز قرآن! گویی نیازی نمی بینند که از خود قرآن کریم چیزی یاد بگیرند! اما باید توجه داشت که مراجعه ی مستقیم به قرآن کریم علاوه بر سودهای گوناگون ما را از دهها زیان و خطر دور می سازد که به مواردی از این خطرها اشاره می کنیم:
1- خطر تحریف و خرافه
اگر به زبان روشن قرآن مراجعه نکنیم، اسلام را با هوا و هوس و تمایلات جاهلان و دنیادوستان، به انحراف خواهیم کشاند و راه را بر نقد و ابطال گرایش های خرافی و نادرست خواهیم بست، زیرا هر گروه و فرقه ای میتوانند به گونه ای خود را به اسلام نسبت دهند. اگر رابطه ی مردم با وحی قطع بشود، بی تردید راه هرگونه تحریف و انحراف در برابر آنان بازخواهد بود، اما مراجعه ی مستقیم به قرآن به همگان نشان می دهد که چه چیزهایی در اسلام و در زبان وحی، مورد تأکید قرار گرفته اند و چه چیزهایی خارج از آموزههای قرآن به تعالیم اسلام اضافه شده اند.
خرافه یک خطر جدی است. با بهره گیری از گرایش مردم به اسطوره و افسانه و نیز علاقه ی مردم به مظاهر و جلوهگاه های محسوس برای خدا، عده ای سودجو برای مردم خدایان زمینی می تراشند و اسطوره ها و افسانه ها می سازند و با این بنیادهای خرافی عده ای را به مقام خدایی میرسانند و بازار شفا دهی، دعانویسی و طالعبینی را گرم می کنند و به هر بهانه ای به غارت عقل و اندیشه و ثروت و دارایی مردم می پردازند. برای مبارزه با اینها باید با پیش آمدن هر حادثه، مسئله و مشکل جدیدی، این احساس در ما پدید آید که برای تعیین تکلیف آن حادثه و حل آن مشکل، از قرآن که دست عنایت آفریدگار جهان است، یاری بخواهیم. از مسائل تربیتی و فرهنگی گرفته تا مسائل و مشکلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و بین المللی جهان امروز. در همه ی این موارد می توانیم به قرآن مراجعه کنیم و پاسخ لازم را از قرآن به دست آوریم.
2-2- خطر تفرقه و اختلاف
بدون شک تفرقه و اختلاف از خطرهای بنیان سوز جامعه ها و مکتب ها است و منشأ بسیاری از اختلافها، هوا و هوس دنیا دوستان و جاه طلبان از طرفی و تأثیر پذیرفتن از مکاتب و مذاهب غیراسلامی، از طرف دیگر است. مذاهب و مکاتب مختلف دیدگاههای خود را تنظیم کرده و به ترویج آن می پردازند و غالباً برای ترویج بیشتر و تقدیس دیدگاه خود، بر آن می کوشند تا بخشی از آموزه های خود را با قرآن کریم تطبیق دهند. در نتیجه به «تفسیر به رأی» از قرآن اقدام می کنند، یعنی بر آن می کوشند تا دیدگاه های خود را به قرآن تحمیل نمایند و قرآن را با دیدگاه های خود تطبیق دهند.
بنابراین ما نباید به جای قرآن به این کتاب ها و نوشته ها مراجعه کنیم، زیرا مراجعه به این نوشته ها و کتابها، ذهن ما را به گونه ای شکل می دهد که دیگر نتوانیم از قرآن کریم بیاموزیم، بلکه آموزه های قرآن را به سادگی با محتوای ذهن خود تطبیق می دهیم.
2- خطر حدیثهای جعلی
یکی از مشکلات معارف اسلامی، وجود حدیثهای جعلی است. جعل حدیث، جریانی است که همه ی محققان جهان اسلام آن را به عنوان یک واقعیت پذیرفته اند. محققان سابقه ی جعل حدیث را تا صدر اسلام پی گرفته اند. برخی آغاز جعل حدیث را سال 41 هجری، یعنی سال شهادت علی (ع) می دانند و برخی آن را به سالهای پایانی خلافت عثمان نسبت می دهند.[1] علی (ع) از جعل حدیث حتی در زمان پیغمبر (ص) سخن می گوید، با این بیان که در زمان زندگی پیامبر به زبان او دروغ می بستند تا جایی که رسول خدا دراینباره خطبه ای خواند و گفت: «هر که از زبان من آگاهانه دروغ بگوید، جای در آتش خواهد داشت.»[2]
جعل حدیث، هدف های گوناگونی داشت، از جمله:
- مبارزه با اسلام و قرآن. عده ای ناباور و منافق که در میان مسلمانان بودند، برای تخریب معارف اسلامی دست به جعل حدیث می زدند. اینان هزاران حدیث جعل کرده و وارد معارف اسلامی کردند. ابن جوزی می گوید که زنادقه، چهارده هزار حدیث جعل کردند.[3]
- تأیید گرایش های مذهبی از نظر اصول و فروع. پیروان مذاهب برای تأیید دیدگاه های خود در اصول اعتقادی یا در فتواهای فقهی، دست به جعل حدیث زدند.[4]
- تأثیر در افکار عمومی در قلمرو وعظ و تبلیغ. اینان با جعل حدیث یا روایت حدیث های ضعیف و بیسند، می خواستند شنوندگان خود را بیشتر تحت تأثیر قرار داده و به دینداری و اخلاق تشویق کنند. هنوز هم سخنرانی های ما و کتاب های معروفی، بسیاری از این احادیث را در خود دارند، مانند کتابهای عرفا و کتابهای ارشادی دیگر.[5]
- جعل حدیث به خاطر اغراض سیاسی و تقرب به حاکمان و صاحبان قدرت. از نمونه های بارز آنها، جعل حدیث درباره ی ارجمندی دمشق و شام و کاستن از قدر و منزلت عراق است که تحت تأثیر قدرت معاویه پدید آمد.[6] بنابر این تحریف ها، هر مؤمنی در شام است و همه ی اشرار در عراق. شیطان در عراق به هدفش رسید، اما از شام بیرون رانده شد.[7]
مجموعه ی احادیث اسرائیلی (اسرائیلیات) که به معارف اسلامی آمیخته شده اند، با مقاصد مختلف به وسیله ی یهودیان مسلمان شده و گاهی به وسیله ی خود مسلمانان ساده لوح و یا دشمنان غیر یهودی اسلام ساخته و پرداخته شده و جزء احادیث ما قرار گرفته و با هدف های گوناگون مورد بهره برداری قرار گرفته اند. از حضور اسرائیلیات در کتاب های ما جای تردید نیست و حتی در تفسیرهای ما، آنجا که به سرگذشت و زندگی انبیاء گذشته مربوط است، دیده می شوند.[8] بنابراین مراجعه ی مستقیم به قرآن کریم، ما را از خطر پیروی از احادیث جعلی دور می دارد.
[1]- معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج2، ص27-28؛ ابو ریه، اضواء علی السنة المحمدیه، ص118؛ عبده، محمد، رسالت التوحید، ص47.
[2] . نهجالبلاغه. تصحیح صبحی صالح. خطبهی 210.
[3]- ابن جوزی، الموضوعات، ج1، ص37-38.
[4]- بنگرید به سیوطی، اللئالی، المصنوعه و ابن جوزی، پیشین.
[5]- همانند احیاء العلوم غزالی و انوار نعمانیه سید نعمت الله جزایری و کتابهای مرثیه و مداحی.
[6]- ابن حجر، لسان المیزان، ج2، ص30-37.
[7]- ابن عساکر، مختصر تاریخ دمشق، ج1، ص120-121.
[8]- بنگرید به معرفت، محمد هادی، تفسیر مفسرانف فصل 9.
منبع:http://yasrebi.org/