ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تقرب به سوى سگ:
مرحوم هیدجى ، محشى منظومه ملاهادى ، دیوانى دارد، او
قضیه جالبى نقل مى کند، مى گوید: مقدسى بود در محله اى و یا روستایى ، شبى
براى عبادت به مسجد رفت . مسجد خالى بود، دو رکعت نماز که به جا آورد،
صداى خش خشى از گوشه هاى مسجد شنید، با خود گفت : پس من تنها در مسجد نیستم
، کس دیگرى هم گویى در مسجد هست ، سپس شیطان او را وسوسه کرد و شروع کرد
با صداى بلندتر نماز خواندن ((ولا الضالین )) را با مدّ تمام کشیدن ! به
خیال این که فردا آن ناآشنا، در ده و محلّه منتشر مى کند که فلانى ، دیشب
در مسجد، تا صبح مشغول راز و نیاز بود و نماز نافله به جا مى آورد. این
مقدس مآب بیچاره ، به همین خیال ، حتى شب را هم به منزل نرفت و تا صبح
مشغول نماز و راز بود. صبح که هوا روشن شد، وقتى که خواست از مسجد خارج
شود، دید سگى نحیف و ضعیف از گوشه شبستان آمد و از در بیرون رفت . یک باره
فهمید که همه آن خش خش ها، از این سگ بوده که از سرماى شب ، به داخل مسجد
پناه آورده است و همه نماز نافله ها و گریه ها و اشکهاى جناب مقدس هم به
جاى تقربا الى الله ،تقربا الى الکلب بوده است .