ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
انسان ها باید بدانند این غذایی را که دارند میخورند برایشان مناسب هست یا نه؟ کسی که وقتی به خانه میرود، نمیداند چه غذایی برای ناهار در نظر گرفته شده است و اگر بپرسد، به او میگویند صبر کن سفره را که انداختیم، میبینی، یعنی برای غذایی که میخواهد بخورد، هیچ آمادگیای ندارد و این غذا در ذهنش پیاده و آماده سازی نشده است.
انسان وقتی میخواهد غذایی را بخورد، باید از دو روز، ده روز یا بیست روز قبل، آن را در ذهن خود ذخیره و آماده سازی کند. یعنی بدن را برای خوردن این غذا آماده کند. برخی از خانوادههای فرهنگی، ادارات، دانشگاهها و سربازخانهها، برنامهٔ غذایی هفتگی دارند. یعنی خودشان را برای خوردن این غذا آماده میکنند و این غذا را از قبل در ذهنشان پیاده و آماده سازی نموده و خودشان را برای خوردن این غذا آماده میسازند. در چنین حالتی این غذا حتی اگر سنگ هم باشد، برای بدنشان خوب است و بدنشان میتواند آن را هضم کند و برایش خطر ندارد.
نوع بیماریها در به این دلیل است که مردم بینظم غذا میخورند. یا اراده ندارند، یا اختیار ندارند، یا دست خودشان نیست، یا تنبل هستند، یا بلد نیستند و نمیدانند چه باید بخورند و چه نباید بخورند. همهٔ این عوامل، موجب بیماری و فلاکت میشود. بیشتر بیماریها به سبب این است که غذاهای مردم گزینشی نیست. وقتی ما یک غذایی را گزینش میکنیم، نفس، مزاج و بدن ما با آن غذا تعامل میکند، آن را وارد میسازد و ذخیره و پیاده میکند. در چنینحالتی، قبل از اینکه غذا را بخوریم، غذا مصرف شده است. اینغذا هیچخطری ندارد.
انسان وقتی میخواهد غذا بخورد، نباید تا سفره پهن شد، شروع به خوردن کند. انسان، اول باید غذا را نگاه کند، زیارت کند، قرب و نزدیکی داشته باشد؛ یعنی قبل از معده و مزاج، باید چشم و دل، غذا را بخورد و سیر شود. ابتدا باید چشم و دل انسان از غذا سیر شود؛ نه اینکه یکدفعه همهٔ غذاها را مصرف کند و متوجه نشود. انسانهای تندخور و پرخور، بیمارند، مشکل روانی هم دارند.
انسان، ابتدا باید نگاه کند که چه میخورد. اول باید چشم و دل و روح بخورد، آنگاه به معده تحویل بدهد. کسی که در خوردن شتاب دارد، غذا را به بدن تحویل نمیدهد. اینکه میگویند سرِ غذا حرف نزنید، به کسی نگاه نکنید، جلوی خود را نگاه کنید و غذا را بخورید، یعنی غذا را ذخیره و پیاده کنید، زیارت کنید، و نخست آن را به چشم وگوش و قلب و روح و حس و دل بدهید تا آن را مصرف کنند، سپس آن را در معده بریزید تا خردش کند. چون روحِ غذا مهمتر از جسم غذا است.
ما هیچگاه به روح غذا اعتنا نمیکنیم. هنگام غذاخوردن، پیوسته حرف میزنیم، تلویزیون نگاه میکنیم. با اینکار، فیلم هم با غذا وارد مزاج و معده میشود. چنینکسی آشفته میشود و خواب پریشان میبیند. بسیاری از خوابهای پریشانی که انسانها میبینند، از این ناشی میشود که هنگام غذاخوردن، فیلم میبینند، حرف میزنند و دائم به اطراف و آدمهای دیگر نگاه میکنند؛ یعنی به جای اینکه غذا بخورند، این و آن را میخورند.
وقتی این و آن را میخورد، خواب میبیند در قبرستان است، خواب میبیند مرده است، خواب میبیند او را کفن کردهاند، خواب میبیند در دستشویی افتاده و هیچکس نیست او را بلند کند. وی هنگام غذاخوردن، فیلم نگاه کرده، حرف زده، این و آن را نگاه کرده و آنها را همراه غذا خورده است. حالا خواب مرده و قبرستان میبیند.
اینکه قرآن میفرماید: (فلینظر الانسان الی طعامه) یا (انظر الی طعامک و شرابک) برای همین است. «ینظر» فعل مضارع است؛ یعنی با دقت با توجه و با اهمیت، غذا را معاینه کند، ذخیره و آماده سازی نماید و بعد بخورد. تغذیه باید گزینشی باشد. هرکسی باید دستکم از سهروز قبل بداند چه میخواهد بخورد.
عامل مهمی که باعث شده غذا بلای جان ما شود، این است که گزینشی نبوده و بدون هیچنظمی است. در طب و درمان، برای رفع بیماریها و مشکلاتمان، یکی از راهحلهای درمان، گزینشیبودن است. برای هرمشکلی نباید دارو خورد. دوای اینمشکل، گزینش است. غذایی را که میخورید، با گزینش بخورید؛ یعنی بدانید چه بخورید و چهقدر بخورید.