ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بحث ما ابتدا دربارهٔ موجودیت خواب و سپس دربارهٔ حجیت خواب است. خواب بر دو نوع است. نخست، خوابی که در تعبیر دینی به آن نوم میگویند و دوم، خوابی است که آن را رؤیا مینامند؛ پس از این، صحبت از معّبر است؛ یعنی کسی که شما را از خواب به سمت واقعیتی که وجود دارد عبور میدهد. رؤیا همان رؤیت است، ولی رؤیت، دیدن در بیداری و رؤیا، دیدن در خواب است. در مورد هر یک از این سه بخش، بحثهای مفصل علمی، روانشناختی، دینی و قرآنی وجود دارد. خوابی که دیده میشود دو جهت دارد: یکی ثبوتی و دیگری حکمی. ثبوتی یعنی این که خواب چیست و مربوط به چه عالمی است.
گفته میشود که خوابها بر دو گونه است: خوابهایی که قابل تعبیر است و به آن رؤیای صادق یا مبشرات مؤمن میگویند و ممکن است عینیت یا مشابه آن رخ دهد؛ اما خوابهای دیگری نیز هست که به آن خوابهای غیر قابل تعبیر یا خوابهای پریشان و «اضغاث احلام» گفته میشود.
البته، این خوابها نیز غیر قابل تعبیر نیست، بلکه چنین خوابهایی ارزش روانشناختی دارد و روانکاو یا روانشناس میتواند چالشهای فکری و روحی احلام دیده را شناسایی و احتمالا درمان کند.
بنابراین، هیچ خوابی نیست که بیمعنا باشد، هر خوابی معنای خاص خود را دارد، ولی بهطور کلی، بجز روانکاوان و روانشناسان، دیگر افراد به خوابهای پریشان اهمیت نمیدهند.
البته، این امر مربوط به جوامع پیشرفتهتر است که متخصصان میتوانند اضطرابهای روحی و حتی جسمی فرد را از طریق رؤیاهای رؤیادیدگان شناسایی کنند.
گاه خوابهای پریشان بهترین راه درمان است؛ چون معمولا افراد، مشکلات روحی خود را به دلایل مختلف پنهان میکنند؛ اما این مشکلات در خوابها خود را به اشکال متفاوت و بهطور سمبلیک نشان میدهد.
در این موارد، روانشناس بدون اینکه نیاز به شنیدن اعترافات شخص داشته باشد بیماری او را تشخیص میدهد.
از آنجایی که هر انسانی خواب میبیند، اثبات اینکه چیزی به نام خواب وجود دارد دشوار نیست؛ اما اگر همه خواب نمیدیدند و یا تنها عدهٔ کمی خواب میدیدند، اثبات وجود مسألهٔ خواب مثل اثبات عالم برزخ و قیامت دشوار بود.
بخش دیگر به لحاظ حکمی خواب باید مورد توجه قرار گیرد؛ به این معنا که به عنوان مثال، من خواب میبینم، ولی این خواب چه خاصیتی دارد، آیا این خواب مرا مکلف میکند و حجت شرعی دارد یا خیر؟
در این باره باید گفت: خواب هر کس مربوط به خود اوست، مثل پولی که شما دارید و این پول برای شماست و ارزشمندی یا بیارزشی آن به نظر خود شما بستگی دارد. اما گاه شما این خواب را برای دیگری تعریف میکنید. در این مورد، اصل بر مقبولیت است؛ یعنی دیگری میتواند آن را بپذیرد یا نپذیرد و قاعدتا اگر او به شما اعتماد و اطمینان داشته باشد و شما در نزد وی مقبول باشید، خواب شما را میپذیرد وگرنه پذیرشی در کار نخواهد بود.
بنابراین، دیگران الزامی در پذیرش ندارند. آنها میتوانند تصور کنند که خواب شما پریشان است و یا اساسا خواب شما را دروغ بدانند. ممکن است به حکم ادب آن را تکذیب نکنند، ولی میتوانند بگویند اعتقادی به خوب شما ندارند.
خواب ممکن است امر به خیر یا امر به شر باشد، اگر امر به خیر باشد نیازی نیست فرد آن را تعریف کند، ولی اگر امر به شر است، خوابی است شیطانی که برای خود فرد و برای دیگری حجیتی ندارد و شخص را به چیزی مکلف نمیکند. حتی برخی خوابها را نباید مطرح کنیم تا به سبب آن در مظان اتهام قرار گیریم. بنابراین باید گفت: درست است که خواب هم وجود دارد و هم ارزش، ولی ارزش آن بهقدر وجود آن است و باید افزود: اگرچه ممکن است خواب الهام بخش باشد، باز حجیت ندارد.
قرآن کریم و روایات و بهطور کلی شریعت به خواب اهمیت داده و این موضوع بارها در قرآن مجید به کار رفته است. قرآن کریم در شش مورد به خواب اشاره میکند:
1ـ دربارهٔ حضرت یوسف علیهالسلام ؛
2ـ دربارهٔ حاکم مصر؛
3ـ دربارهٔ حضرت ابراهیم و سه مورد دیگر نیز دربارهٔ شخص پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است.
بنابراین، قرآن کریم که قانونی اساسی است بهصراحت به خواب اشاره میکند؛ اما با این حال نباید تصور کرد که خواب مخصوص پیامبران علیهمالسلام است. گاهی ممکن است بدترین انسانها خوابهای بسیار خوبی ببینند.
خواب، عالمی است که در انسان شکوفا میشود. مثل یک کوه که ممکن است رگههایی از طلا داشته باشد.
رؤیای صالحه بخشی از وحی و نبوت است. پیامبران در ابتدا از این طریق ارتباط پیدا میکردهاند. امامان علیهمالسلام ما نیز خوابهای زیادی دارند. منتها نباید تصور کرد که این موارد برای خواب حجیت میآورد. درست است که امام حسین علیهالسلام خواب دیدند؛ اما اینطور نبود که بخواهند خوابشان را محقق کنند و ایثار و شهادت ایشان برای این باشد که خواب خود را عینیت ببخشند. امام حسین علیهالسلام بر اساس عقلانیت و وظیفهٔ شرعی خود حرکت نمود، حال ممکن است این امر را در عالم خواب نیز دیده باشند، از این رو خواب ممکن است مبشر عقلانیت باشد، ولی نمیتواند با آن مقابله کند.
در قرآن کریم به حضرت یوسف علیهالسلام گفته میشود: خوابت را بازگو مکن و هنگامی که گفت، مشکلات بیشتری پیدا شد.
حقیقت این است که ما نباید جامعه، فرهنگ و تمدن خود را با خواب گره بزنیم.
جامعهٔ ما بیدار، زنده و آگاه است. این جامعه نیاز به دیدن خواب ندارد. افراد، مسایل به رؤیت میبینند و نه در رؤیا. اگر آنان بخواهند مشارکت نمایند یا مشارکتی نداشته باشند و یا رأی دهند یا ندهند، در بیداری تصمیم میگیرند؛ نه در خواب. هرچه باشد خواب در حد بیداری نیست.
انبیا و اولیا هیچگاه از این شگردها استفاده نکردند. بزرگان، عالمان و دانشمندان ما بدانند که امروز جوانان ما بیشتر از بزرگان خود آگاهی دارند.
بزرگان و پدران جامعهٔ ما چسبیده به انقلاب هستند؛ اما فرزندان ما چکیدهٔ انقلاب هستند. دانشآموزان ابتدایی به اندازهٔ بزرگترها حرف دارند؛ چون این 25 سال انقلاب برابر با دویست سال عمر است و فرزندان انقلاب سرد و گرم فراوانی چشیدهاند. گاهی گفته میشود؛ فلان کفاش یا بزاز یا خیاط چنین خوابی دید، پس بروید این کار را انجام بدهید، جامعه با این خوابها و این افراد حاصلی جز تخریب فرهنگی ندارد.
البته بین و آشکار است؛ کسی که امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) را در خواب ببیند و یا ایشان را ملاقات کند، هیچ وقت این خواب یا ملاقات را برای کسی بازگو نمیکند؛ چرا که ممکن است خوابش را تکذیب کنند.
به صورت قهری نباید در مسایل سیاسی و اجتماعی از سرمایههای معنوی خود وام بگیریم تا با مشکل مواجه شویم و شایسته است که حتی اگر خوابی نیز دیدهایم آن را بازگو نکنیم.
مطالب مرتبط: