ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اسلام برای مهار این اقتضا توصیه مینماید که زنها باید از نگاههای ابتدایی در برخورد با نامحرم و نگاه پایدار و استمراری به صحنههایی که مهیج است، خودداری کنند و چنین شرایطی نباید برای آنان فراهم شود. نگاههای مداوم و مستمر، اثرات زیانبار و جبرانناپذیری را به دنبال دارد.
اسلام در این موارد به نکات مهمی اشاره کرده است و در برخوردهای زنان و مردان، حد و مرزهایی قرار داده و احکامی در این زمینه وضع نموده است. این احکام میتواند بهترین زمینههای روانکاری را نسبت به زنها ارایه دهد.
زن هرچه مناظر فریبنده را نبیند، بهتر است و نیز بهتر است از مردان نامحرم نیز هرچه بیشتر پرهیز داشته باشد؛ چرا که در این صورت است که سالم میماند.
زنی که صحنهای فریبنده را دیده است، نیازمند توجه سالم است؛ وگرنه به تباهی و گمراهی کشیده میشود و باید او را از نظر اخلاقی محافظت نمود. باید زن را از هرگونه جلوههای ناسالم اجتماعی ـ بهخصوص در مواقع حساس و بحرانی ـ دور نگاه داشت.
محیط خلوت و تنهایی برای زن باید از هرگونه خطر احتمالی مصون باشد. در این زمینه از جانب اسلام، احکام و آموزههایی نورانی و دقیق رسیده است که به حقیقتها و واقعیتهای موجود در زن اشاره دارد.
هنگامی که زن و مردی یکدیگر را میبینند، در همان نظر و برخورد نخست، حالت باطنی آنها پیش از برخورد ظاهری منعکس میشود و آنان باطن یکدیگر را مییابند که تا کجا و چگونه به هم فکر میکنند! این امر، نخست به طور پنهانی و گاه ناخودآگاه انجام میشود و به مرور زمان و بر اثر کثرت برخورد، خود را ظاهر میسازد. این امر فقط منحصر به روابط ناسالم زن و مرد نیست؛ بلکه هر نگاهی میان دو دوست چنین حالتی را ایجاد مینماید و آن دو را به هم نزدیکتر یا از هم دورتر میسازد.
برخوردهای نخست و دیدار اول، در دوستیها و دشمنیها بسیار مهم است. افراد عاقل و هوشیار از همین برخوردهای ابتدایی است که دوست و دشمن خود را میشناسند. این کششها و کوششها طبیعی است و در اثر کنترل و مراقبت، فراموش میگردد؛ ولی اگر در این برخوردها افراط شود و کنترل صورت نگیرد، به روابط ناسالم میانجامد.
بسیار اتفاق افتاده است که دو دوست و یا دو زن و مرد جوان، قربانی نگاههای ابتدایی گشتهاند و در ورطهٔ هلاکت و فساد قرار گرفتهاند؛ بدون آنکه چنین وضعی را پیشبینی کرده باشند یا بخواهند در چنین دامی قرار گیرند.
چشمها مؤثرترین عامل در ایجاد فساد و کشش مرد و زن به گناه است و بهترین نقش را در چنین کششهایی بازی میکند. البته زیباییها، محبتها، فضایل و برجستگیهای فردی نیز در این امر نقش عمده را دارد.
زن را باید از خلوتهای بیمورد و بیش از حدِ معمول، دور داشت و باید ملاقات های خصوصی آنان با مردان خارج از ضرورت نباشد. البته اینگونه امور، تنها وسیله است و کششهای باطنی، نقش عمدهٔ خود را ایفا میکند؛ اگرچه نباید تأثیر خلوتهای بیمورد را نادیده گرفت.
محیط خلوت زنان نباید محیط کاری و رفت و آمدهای مردان باشد. معاشرتهای فامیلی و محارم نیز باید در حدود شرعی باشد؛ نه به صورت خشک و بیروح و نه بهگونهٔ آزاد و در شکلی بیبند و بار، که هر دو صورت گفته شده، زیانبار است. رفت و آمدهای خشک، روحِ خیانتکاری و پنهانسازی را در زن رشد میدهد و معاشرتهای آزاد، فساد را عادی میگرداند.
همچنین زن برای مهار نفس سرکش و هوسآلود، نیاز به پوشش مناسب دارد. زن و مرد باید پوشش مناسبی داشته باشند؛ بهگونهای که با حفظ حیا و عفت، از کارهای ویژهٔ خود نمانند.