ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
☆ صاحبِ زمان، کسی را گویند که زمان در اختیار اوست. او اسیر زمان نیست بلکه این زمان است که تحت سیطره ی ذات اوست. این یعنی؛ در زمان خطی به سر نمی برَد. چنین وجودی در کیفیت “فرا زمان” است، و فرا زمان، رأس هرم گذشته و آینده است. به عبارتی دیگر؛ او در حقیقتِ هستی و مرکزیت آن جای گرفته است. در فرا زمان، استهلاک و کهنگی راه ندارد، زیرا حرکت از گذشته به آینده نیست، حرکت همواره از حال به حال است. چنین کیفیت متعالی از حیات را، ذهن بشری درک نمی کند. زیرا ذهن، اسیر زمان است. ذهن، مولود زمان است. ما همه اسیر زمان ایم، اسیر گذشته و آینده ایم، پس بدیهی است که فرا زمان را نبینیم و درنیابیم. صاحبِ زمان که در فرا زمان است، “منتظَر” است، در انتظار است تا ببیند چه سالکانی از “زمان” به کیفیت “فرا زمان” نائل می شوند. به واقع این سالکان اند که باید به آن کیفیت واصِل شوند. این یعنی؛ او در انتظار ماست و این ماییم که باید به آن حیات طیّبه سلوک کنیم. برای رفتن به فرا زمان، ضروری است که مراقبه را بیاموزی. مراقبه ی اصیل که همان آزاد شدن از اسارت ذهن است، تو را به کیفیت فرا زمان سوق می دهد. چه آنان که در اسارت ذهن، یعنی در اسارت زمان اند، هرگز آن کیفیت وجودی را و لو اندکی درک نخواهند کرد. فرا زمانی، اصحاب فرهیخته ی خود را دارد، همان کسانی که آن را به خوبی درک کرده و تسلیم وار رو سوی آن نهاده اند. ای دوست، جهان آنگاه به صلاح خویش نائل خواهد شد که هر روزه انسانهایی بیشتری به این کیفیت متعالی از حیات واصِل گردند.