ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اگر امام خمینی قدسسره یارانی کربلایی داشت تن به مذاکره نمیداد. ایشان مجبور شدند به تعبیر خود جام زهر صلح و سازش را سر کشند. هر کسی که یاران وی خالص نباشند همین فرجام را دارد. البته این بدان معنا نیست که امام خمینی قدسسره یارانی واقعی و مخلص نداشت، اما ایشان بسیاری از نابترین یاران خود را در طول زمان از دست دادند. ایشان اگر هفتاد مرد چون شهید چمران و یارانی ساده همچون رجایی داشتند که با وی با همان سادگی همراهی اطاعتپذیرانه داشتند، نتیجهٔ جنگ با همهٔ نبود امکانات و تحریمها چیز دیگری میشد.
قرآن کریم می فرماید: «فَلاَ تَهِنُوا، وَتَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ، وَأَنْتُمُ الاْءَعْلَوْنَ، وَاللَّهُ مَعَکمْ، وَلَنْ یتِرَکمْ أَعْمَالَکمْ»(1).
ـ پس سستی نورزید و کافران را به آشتی مخوانید که شما برترید و خدا با شماست و از ارزش کارهایتان هرگز نخواهد کاست.
بیان: مؤمن در دنیا نباید در برابر پیشامد مشکلات و سختیهایی که از ناحیهٔ بدخواهان به وی میرسد سست گردد و تسلیم شود و اگر در جنگ است نباید پیشنهاد صلح و مذاکره داشته باشد، باید شجاعانه ایستادگی و مقاومت نماید و بجنگد؛ همانطور که شعار زمان جنگ به رهنمود حضرت امام خمینی قدسسره «جنگ جنگ تا پیروزی» بود. حضرت امام قدسسره حسینیوار میجنگید و میخواست آن را حسینیوار ادامه دهد و کربلای ایران را محقق سازد اما به دلیل نبود همراهانی شجاع و فرماندهانی مقاوم که ناوهای آمریکایی را زیر نقشههای پارتیزانی و حملات ایذایی پیوستهٔ خود داشته باشند، از نظر خود بازگشتند و ایشان مجبور شدند به تعبیر خود جام زهر صلح و سازش را سر کشند. اگر فرماندهان آن روز به فرمودهٔ امام راحل عمل مینمودند، امروز کارشناسان سازمان انرژی هستهای به بهانهٔ بمب هستهای به پستوهای ایران سرک نمیکشیدند و ملتی را تحقیر نمیکردند.
آنان که کربلایی نبودند شب عاشورا از امام حسین علیهالسلام جدا شدند و اگر امام خمینی قدسسره نیز یارانی کربلایی داشت تن به مذاکره نمیداد. هر کسی که یاران وی خالص نباشند همین فرجام را دارد. البته این بدان معنا نیست که امام خمینی قدسسره یارانی واقعی و مخلص نداشت، اما ایشان بسیاری از نابترین یاران خود را در طول زمان از دست دادند. ایشان اگر هفتاد مرد چون شهید چمران و یارانی ساده همچون رجایی داشتند که با وی با همان سادگی همراهی اطاعتپذیرانه داشتند، نتیجهٔ جنگ با همهٔ نبود امکانات و تحریمها چیز دیگری میشد.
به هر روی، در میدان جنگ، نباید از صلح، سلم و سازش گفت و تنها باید جنگید.
جنگ همیشه آخرین گزینه است و اگر کار به آنجا کشید، دیگر نباید از صلح گفت. باید ایستاد و مردانه باید جنگید تا به یکی از دو نیکویی؛ یعنی پیروزی یا شهادت رسید.
همچنین قرآن کریم می فرماید: «وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا، وَتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ، إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»(2).
ـ و اگر به صلح گراییدند، تو نیز بدان گرای و بر خدا توکل نما که او شنوای داناست.
بیان: کافران حربی اگر بنای صلح و مسالمت داشته باشند، مسلمانان میتوانند صلح را بپذیرند. البته طبیعی است کافر حربی اگر قدرت داشته باشد تن به مصالحه نمیدهد و کافرانی حاضر به مذاکره میگردند که به ضعف و ناتوانی گراییده باشند. خداوند میفرماید میتوانید با آنان مذاکره داشته باشید اما باید بر خداوند توکل نمایید: «وَتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ». توکل در اینجا به معنای افزایش قدرت و توان بازدارندگی است؛ چرا که کافران چون در موقعیتی ضعیف قرار گرفته و ناتوان شدهاند به مذاکره روی آوردهاند. آنان میخواهند با مذاکره، فرصتی به دست آورند تا خود را تقویت نمایند و از موضع ضعف خارج شوند، اما خداوند میفرماید شما با توکل، بر قدرت خود بیفزایید. شما مذاکره نمایید و قصد تجدید قوا را به رخ آنان نکشید و به آنان تهمت نزنید اما در اندیشهٔ تقویت نیروی خود باشید تا آنان همواره ضعیف باقی بمانند و معادلهٔ حاضر را همواره حفظ کنید و کفار را برای همیشه در ضعف قرار دهید. توکل در اینجا رها کردن کفار به حال خود نمیباشد. فراز «حَسْبَک اللَّهُ» در آیهٔ بعد نیز که به معنای کفایت خداوند است همین معنا را میرساند: «وَإِنْ یرِیدُوا أَنْ یخْدَعُوک فَإِنَّ حَسْبَک اللَّهُ، هُوَ الَّذِی أَیدَک بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ»(3)؛ و اگر بخواهند تو را بفریبند، یاری خدا برای تو بس است. همو بود که تو را با یاری خود و مؤمنان نیرومند گردانید.
کفایت نمودن خداوند همان توکلی است که بنده بر خداوند دارد که عبارت است از همان اقتدار و توان بالا؛ از این رو میفرماید: «هُوَ الَّذِی أَیدَک بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ». تأیید خداوند همان قدرت و اقتدار دادن است.