گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

از مولوی



تو به تاریکی علی را دیده ای


لاجرم غیری براو بگزیده ای

همنشینی با خوبان و بدان

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحَمدُلله ربِّ العالَمین و صَلّی اللهُ علی مُحمّدٍ و آله الطّاهِرین

بَلَغَ الْعُلَى بِکَمالِهِ کَشَفَ الدُّجَى بِجَمالِهِ حَسُنَتْ جَمیعُ خِصالِهِ صَلّوا عَلَیهِ وآلِهِ

 

بند سی‌ و چهارم- فصل دوم- از کتاب شریف المطالب السلوکیه[1]

شرح درس: مُجالِسُةُ الأَخْیار و الأَشْرار: همنشینی با خوبان و بدان

توسط: استاد معظم حضرت آیت الله کمیلی خراسانی‌سلمه الله

***

«قالَ عَلی(علیه‌السلام):

مُجالِسَةُ الأَشْرار تورِثُ سوءَالظَّنِّ بِالأَخّیار، وَ مُجالِسَةُ الأَخّیار تُلْحِقُ الأَشْرارِ بِالأخْیار وَ مُجالِسَةُ الْفُجّارِ لِلْأبرارِ تَلْحَقُ الفُجّارِ بِالأبرار فَمَنِ اشْتَبَهَ عَلَیْکُم أمْرَهُ وَلَمْ تَعْرِفوهُ فَانْظُروا إلی خُلَطائِه؛ فَإنْ کانُو أهْلِ دینِ الله، فَهُوَ عَلی دینِ الله و إن کانُوا عَلی غِیرِ دینِ الله، فَلاحَظَّ لَهُ فی دینِ الله.

إنّ رسولُ الله (صلی الله علیه وآله) کانَ یقول: مَن کانَ یؤمِنَ بالله والیَومِ الآخِر فَلا یُؤاخِیَنَّ کافِراً، وَ لایُخالِطَنَّ فاجِراً، وَ مَن آخی کافِراً أو خالَطَ فاجِراً کانَ کافِراً فاجراً»[2]

***

امام علی(علیه السلام):

همنشینی با بدان بدگمانی به خوبان را در پی دارد و همنشینی با خوبان، بدان را به خوبان ملحق می‌کند و همنشینی فجّار با ابرار نیز فجّار را به ابرار ملحق می‌کند.پس کسی که امرش به شما مشتبه شده و او را نمی‌شناسید، باید به همنشینان اونگاه کنید، اگر ایشان اهل دین خدا بودند، او نیز بر دین خداست و اگر همنشینان او اهل دین خدا نبودند، وی نیز هیچ بهره ای از دین خدا ندارد.

همانا رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند: «کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد با کافری دوستی نمی‌کند و با فاجری رفت و آمد ندارد و کسی که کافری را دوست خود گرفت و یا با گنهکار (فاجری) رفت و آمد کرد، کافر و فاجر است.

***

شرح درس

«مُجالِسَةُ الأَشْرار تورِثُ سوءَالظَّنِّ بِالأَخّیار»؛ همنشینی با بدان موجب می‌شود که انسان به خوبان بدگمان شود؛ چون راه و روش و منش یک فرد پلید و بد رفتار و بدگفتار، زمین تا آسمان با یک فردی که اهل خیر است و راه خوبان را پیش گرفته است فرق می‌کند؛ لذا اگر شما بخواهی با فرد بد رفیق بشوی، رفاقتت با خوبان و اخیار دچار مشکل خواهد شد. همان‌طور که او نسبت به خوبان بدبین است و پشت سر آن‌ها حرف می‌زند و یا تهمت می‌زند، شما هم پس از مدتی آگاهانه یا ناآگاهانه تاثیر خواهی گرفت؛

چون گاهی اوقات این عمل شما به صورت ناآگاهانه است، یعنی شما مدتی با یک فرد ناجوری رفاقت کردی و به نظر خودت تصور کردی که «او نمی‌تواند در من اثر بگذارد»!، ولی بعد از گذشت زمانی خواهی دید که رفتارت تغییر کرده است! دلیل آن هم این است که شما در انتخاب رفیق اشتباه کرده‌ای.

«وَ مُجالِسَةُ الأَخّیار تُلْحِقُ الأَشْرارِ بِالأخْیار»؛ از آن طرف حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند اگر تو بروی رفیق خوبی انتخاب کنی و با او همنشین و هم‌صحبت بشوی، کم‌کم قدرت روحی و معنوی پیدا می‌کنی و می‌توانی بَدان را هم به سمت خوبان جذب کرده و متحول کنی. 

«وَ مُجالِسَةُ الْفُجّارِ لِلْأبرارِ تَلْحَقُ الفُجّارِ بِالأبرار»؛ همنشینی اهل فسق و فجور با کسانی که اهل بِر و تقوا هستند نیز باعث خواهد شد که آن‌ها هم کم‌کم اهل ایمان و تقوا شوند.

«فَمَنِ اشْتَبَهَ عَلَیْکُم أمْرَهُ وَلَمْ تَعْرِفوهُ فَانْظُروا إلی خُلَطائِه»؛ حالا شما می خواهید یک نفر رفیق و همنشین را از بین یک جمعی انتخاب کنید و نمی‌دانید که این رفیقی که می‌خواهید انتخاب کنید، خوب است یا بد است؛ راه را حضرت علی(علیه‌السلام) به شما نشان می‌دهند و می‌فرمایند برو ببین این آدمی که می‌خواهی با او رفیق شوی با چه کسانی همنشین و رفیق است.

«فَإنْ کانُو أهْلِ دینِ الله، فَهُوَ عَلی دینِ الله و إن کانُوا عَلی غِیرِ دینِ الله، فَلاحَظَّ لَهُ فی دینِ الله»؛ اگر دیدید که همنشینان و رفیقان او آدم‌های خوب و اهل دین خدا و متدین هستند، او هم متدین و از دین خدا و ملتزم به احکام الهی است و آدم خوبی است؛ ولی اگر دیدی که نه! دوستان او اهل لهو و لعب و فسق و فجور و اهل دین خدا و ملتزم به احکام الهی نیستند، این‌جا شما باید تشخیص بدهید که این فرد هم همانند آن‌ها هیچ بهره‌ای از دین خدا ندارد و شما نمی‌توانید او را به عنوان رفیق انتخاب کنید.

***

در این‌جا فرمایش حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) تمام می‌شود؛ از آن‌جا که حضرت همیشه با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بودند؛ همان‌طور که در دعای ندبه می‌خوانیم: «کانَ یَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِما وَ آلِهِما»؛ یعنی حضرت علی(علیه‌السلام) پا جای پای پیامبر(صلی الله علیه وآله) می‌گذاشتند و هیچ فاصله‌ای از ایشان نمی‌گرفتند، چون حضرت بسیار تعبد وتعهد داشتند نسبت به وجود مبارک حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و لذا باید گفت که حق استادی و شاگردی را واقعا آقا امام علی (علیه‌السلام) به ما یاد داده اند و مگر نه این که خود ایشان فرموده‌اند که: «أنا عَبْدٌ مِنّ عَبیدِ مُحَمّد(ص)»؛

لذا در ادامه فرمایش حضرت علی(علیه السلام) که ما از کتاب خصال شیخ صدوق(ره) آورده‌ایم، نقل قول آن حضرت از پیامبر(صلی الله علیه و آله) را نیز که در این خصوص است آورده‌ایم، که رسول خدا(ص) می‌فرمایند:

إنّ رسولُ الله(صلی الله علیه وآله)کانَ یقول:«مَن کانَ یؤمِنَ بالله والیَومِ الآخِر فَلا یُؤاخِیَنَّ کافِراً»؛ هر کس که ایمان به خدا و ایمان به معاد و قیامت دارد، نباید برای خودش دوست کافر انتخاب کند. «وَ لایُخالِطَنَّ فاجِراً»؛ و همچنین نباید با کسانی که اهل گناه و فسق و فجورند رفاقت و دوستی کند.

«وَ مَن آخی کافِراً أو خالَطَ فاجِراً کانَ کافِراً فاجراً»؛ و هر کس بخواهد با کافر دوستی و رفاقت و یا با گنهکار و فاسق و فاجری رفت و آمد داشته باشد، بداند که خودش هم روزی کافر و فاجر خواهد شد.

بنابراین باید به این فرموده‌ها و مطالبی که امشب از این حدیث بیان کردیم توجه ویژه‌ای شود که إن شاءالله در انتخاب رفیق صالح اشتباه نکنیم و اگر رفیق صالحی را به دست آوردیم به زودی از دست ندهیم و او را نگه داریم؛ بنده در تذکرة المتقین مرحوم شیخ محمّد بهاری(رحمت الله علیه) خواندم (و شما هم می‌توانید رجوع کنید) که: اگر رفیق الهی شما یک روزی گرفتار گناه و معصیتی شد، بالاخره انسان که معصوم نیست، شما هم که سال‌ها (و یا مدت‌ها) با او رفیق بودی و آدم خوب و اهل خدا بود،‌ اهل محبّت بود، اما به هرحال طوری شد که گرفتار گناه و انحرافی شد، شما نباید او را رها کنید و بگویید چون او منحرف شده، دیگر من هم باید او را رها کنم؛ نه! نباید چنین کرد؛ بالاخره او مدتی با شما رفیق بوده، حق رفاقت دارد،‌ باید بروی به او سر بزنی و تا آن جا که مقدور است کاری کنی که او را از آن گرفتاری، گناه یا انحراف نجاتش دهی و برای او دلسوزی کنی.

***

خدایا تو را به محمّد و آل محمّد(ص) قسمت می‌دهیم که ما را آن‌طور که می‌خواهی باشیم، قرار بده

خدایا به حق محمّد و آل محمّد(ص) قسمت می‌دهیم به این روزهای پرفضیلت که ایام ولادت حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام صادق(علیه‌السلام) است، ما را پیرو واقعی این مکتب مقرر بفرما

توفیق علم و عمل به یک یک ما عطا بفرما

وصلّی الله علی محمّدٍ و آله الطّاهرین

دریافت فایل صوتی

alt


[1]. بیانات حضرت استاد آیت الله کمیلی(حفظه الله) در تاریخ 92/10/26؛ مطابق با چهاردهم ربیع الاول 1435

[2] . رجوع شود به کتاب خصال شیخ صدوق(ره)

در معنی زهد

درویشی نزد پادشاهی رفت. پادشاه به او گفت که: ای زاهد.
گفت: زاهد تویی
گفت: من چون زاهد باشم که همۀ دنیا از آن من است.
گفت: نی، عکس می بینی، دنیا و آخرت و ملکت جمله از آن من است و عالم را من گرفته ام، تویی که به لقمه ای و خرقه ای قانع شده ای.
- درویشی به نزد پادشاهی رفت ...: این درویش بنابر روایات، فضیل بن عیاض است که از بزرگان صوفیه بود و به زهد و تقوا شهرت داشت. وی در عهد هارون الرشید می زیست. و هنگامی که او را به عنوان زاهدترین خلق نزد خلیفه معرفی کردند، خلیفه پرسید: آیا از خود زاهدتر می شناسی؟
گفت: آری خلیفه از من زاهدتر است.
خلیفه گفت: این چگونه باشد؟
گفت: زیرا که من از دنیا زهد ورزیده ام و تو از آخرت، در حالی که دنیا فانی و آخرت باقی است.
معروف است که هارون از این اشارت به هم آمد و بگریست – هرچند که ظاهرا بیش از این تأثیری در وی نکرد.
این حکایت را، با کمی اختلاف، سنائی در حدیقة الحقیقة و عطار در تذکرة اولیاء، و حمدالله مستوفی و دیگران در آثار خود نقل کرده اند.
در یکی از تقسیمات هفت شهر عشق (توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا) زهد را در منزل سوم قرار داده اند، و آن نه دست کشیدن از لذات دنیوی برای وصول به مشابه این لذات در جهان دیگر است، بلکه زهد و پارسایی نزد عارفان دست افشاندن از غیر دوست و سبکبار شدن برای سفر به سوی اوست:
تازیان را غم احوال گرانباران نیست؛       پارسایان، مددی! تا خوش و آسان بروم. (حافظ)

توضیحات استاد رمضانی برای دختر چینی درباره دین‌ و اسلام

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، «دایزی» دختری چینی است که جهت تحقیق درباره اسلام به منزل آیت‌الله حسن رمضانی از استادان حوزه علمیه قم رفت. استاد رمضانی در ابتدا سخنانی پیرامون دین مبین اسلام و مذهب تشیع بیان کرد: 

ادامه مطلب ...

ای واحد بی مثال معبود غنی

وی رازق پادشاه و درویش و غنی


یا قرض من از خزانه غیب رسان


یا از کرم خود مرا ساز غنی

از خسرو:

آه ! که فرصت همه بر باد رفت
عمر، نه بر قائده داد رفت
باغ جهان ، بوى وفایى نداشت
سبزه او، مهر گیاهى نداشت
چرخ ستمگر، ز ستم بس نکرد
عمر، چنان رفت ، که رو پس نکرد

1392/11/04

«ای بسا ابلیس آدم رو که هست 

         

***

پس به هر دستی نباید داد دست»


سالک باید از شرّ علمای سوء به خدا پناه ببرد.بهترین بندگان خدای متعال در کسوت روحانیّت اند و بدترین بندگان خدای متعال هم در این کسوت اند؛لذا باید علمای سوء را شناسائی کرد و به آنها دست نداد.

هر دری را باید کوبید تا مگر یکی باز شود

مستنداتی از اهل سنت دال بر مجوز زیارت، بوسیدن، توسل به قبور، بیعت با چوب‌دستی. .. حتی نوشیدن آب غسل میت (؟!!)

مستنداتی از اهل سنت دال بر مجوز زیارت، بوسیدن، توسل به قبور، بیعت با چوب‌دستی. .. حتی نوشیدن آب غسل میت (؟!) ایفاد می‌گردد.   ادامه مطلب ...

فرار نخبگان


نخبگان چه کسانی هستند؟نخبگان کسانی هستند که با داشتن هوش و استعداد لازم و تلاش همیشگی در زمینه­ی علم و دانش، از دیگران پیش می­افتند . 

ادامه مطلب ...

اخلاص

بسم الله الرحمن الرحیم


مِنَ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَنِیفاً مُسْلِماً قَالَ خَالِصاً مُخْلَصاً لَا یَشُوبُهُ شَیْءٌ


امام صادق علیه السّلام در مورد قول خداوند متعال : (حنیفا مسلما) فرمود: یعنى : خالص و مخلص ؛ که در کارهایش چیزى جز خدا در نظرش ‍ نباشد.


مِنْ کِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِینَ قَالَ النَّبِیُّ ص إِنَّ لِکُلِّ حَقٍّ حَقِیقَةً وَ مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقَّ حَقِیقِیَّةِ الْإِخْلَاصِ حَتَّى لَا یُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَى شَیْءٍ مِنْ عَمَلِ اللَّهِ


پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: براى هر مطلب حقّى حقیقتى است ، و هیچ بنده اى از بندگان خدا به حقیقت اخلاص نمى رسد مگر اینکه دوست نداشته باشد که به خاطر کارى - که براى خدا- انجام مى دهد او را ستایش و تمجید کنند.


عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَخْشَعُ لَهُ کُلُّ شَیْءٍ حَتَّى هَوَامُّ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُهَا وَ طَیْرُ السَّمَاءِ 


امام صادق علیه السّلام فرمود: همه چیز براى مؤمن فروتنى مى کند حتّى جنبنده هاى روى زمین و وحوش آن و پرندگان آسمان 


وَ مِنْ کِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِینَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ مَنْ أَشْرَکَ مَعِی فِی عَمَلٍ عَمِلَهُ لَا أَقْبَلُهُ إِلَّا مَا کَانَ لِی خَالِصاً 


امام صادق علیه السّلام فرمود: خداوند متعال مى فرماید: من بهترین شریک هستم ، هر کس در عملى که انجام مى دهد براى من شریک قرار دهد از او نمى پذیرم مگر آنچه را که فقط خالص براى من انجام داده باشد.


وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ مَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ فَلْیَعْلَمْ مَا لِلَّهِ عِنْدَهُ


و فرمود: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى فرماید: هر کس دوست دارد که بداند چه موقعیّتى نزد خدا دارد، پس باید بفهمد که موقعیت خدا نزد او چگونه است .


منبع:مشکاة الانوار فى غرر الاخبار

اثر ابوالفضل على بن حسن بن فضل طبرسى (ره)

باب اول فصل دوم

وصایاى افلاطون به شاگرد خود((ارسطو))

وصایاى او عبارتند از:
1 - معبود خود را بشناس و حق او را رعایت کن .
2 - همواره به آموزش و آموختن علم بپرداز و در کسب دانش کوشا باش .
3 - فراوانى دانش ، فردى را معیار عالم بودن او قرار مده ،
بلکه معیار شناخت عالمان راستین را دورى از شرّ و فساد بدان .
4 - از خداوند چیزى مخواه که براى تو نافع نیست
و یقین بدان که همه مواهب از ناحیه اوست
پس نعمتهاى جاودان و منافعى را که هرگز از تو جدا نمى شوند، از او طلب نماى .
5 - آرزوى محال هرگز منماى .
6 - بدانکه خداوند تعالى از بنده خود با غضب و سرزنش انتقام نمى گیرد،
بلکه او را عملا تنبیه و تاءدیب مى کند.
7 - چگونه زیستن را منهاى چگونه مردن از خدا مخواه ،
بلکه هر دو را از او درخواست کن .
8 - به استراحت و خواب اقدام مکن مگر بعد از آنکه محاسبه نفس را
در سه مورد انجام داده باشى :
اوّل : آیا در آن روز از تو کار خطایى سرزده است یا خیر.
دوّم : آیا هیچ خیرى کسب کرده اى یا خیر.
سوّم : در هیچ کارى کوتاهى کرده اى یا خیر.
9 - زندگى و مرگ را زمانى شایسته بدان که وسیله کسب خیر باشند.
10 - به یاد آور که در اصل چه بوده اى و پس از مرگ چه خواهى شد.
11 - به هیچکس آزار مرسان که کار روزگار دائم در تغییر و تحوّل است
و بدبخت آن است که از یادآورى عاقبت خود غافل باشد و از لغزش دست
برندارد.
12 - سرمایه خود را از چیزهایى که خارج از ذات توست تهیه مکن .
13 - انتظار نداشته باش که بیچارگان از تو تقاضاى کمک کنند
بلکه قبل از خواهش آنان خود به کمک اقدام کن .
14 - کسى را که به لذتى از لذتهاى دنیا شادمان و یا از مصیبتى
از مصیبتهاى این جهان غمناک است ، حکیم مپندار.
15 - همیشه به یاد مرگ باش و از مردگان عبرت بگیر.
16 - از دو چیز، پستى یک نفر را دریاب :
اوّل : سخن بیهوده فراوان مى گوید.
دوّم : سؤ الى را که از او نپرسیده اند پاسخ مى دهد.
17 - کسى که در فکر آسیب رساندن به دیگران باشد، به خودش آسیب رسانیده
و مرام او آمیخته با شرّ است .
18 - بارها فکر و اندیشه کن و آنگاه سخن بگو و سپس عمل کن
که حالات به یک صورت نمى مانند.
19 - همه کس را دوست بدار.
20- زود خشمگین مشو که به غضب عادت پیدا مى کنى .
21 - تاءمین خواسته کسى را که امروز به تو نیاز دارد به فردا محوّل مکن ؛
زیرا نمى دانى که فردا چه پیش خواهد آمد.
22 - در رفع گرفتارى دیگران بکوش مگر آنکه کسى به واسطه اعمال ناپسند
خویش گرفتار شده باشد.
23 - تا سخنان دو نفر که با یکدیگر نزاع دارند به خوبى روشن نشود،
درباره آنها قضاوت مکن .
24 - تنها گفتار حکیمانه نداشته باش بلکه در گفتار و کردار هر دو حکیم باش ؛
زیرا حکمت قولى در این جهان مى ماند ولى حکمت عملى ره توشه
جهان آخرت است و در آنجا مى ماند.
25 - اگر در انجام کار خیرى رنج بردى ، رنج زایل مى شود
ولى آن عمل نیک باقى مى ماند و اگر از یک گناه لذّتى بردى ، لذّت از بین مى رود
ولى آن کار زشت باقى مى ماند.
26 - آن زمان را یادآور که تو را صدا مى زنند و از گوش و زبان محروم هستى ، نه
مى شنوى و نه سخن مى گویى و نه مى توانى چیزى را به خاطر بیاورى .
27 - به خاطر داشته باش که رهسپار مکانى هستى که نه دوست را مى شناسى و
نه دشمن را، پس اینجا از کسى عیبجویى مکن .
28 - این حقیقت را بدان که جایى خواهى رفت که ارباب و غلام یکسان هستند،
پس اینجا تکبّر مکن .
29 - همیشه توشه راه را آماده داشته باش ؛ زیرا نمى دانى که مسافرت کى آغاز
خواهد شد.
30 - بدانکه از نعمتهاى الهى هیچ چیز بهتر از ((حکمت )) نیست و ((حکیم )) کسى
است که فکر و قول و عمل او مانند هم باشند.
31 - اگر کسى به تو بدى کرد با خوبى آن را پاسخ بده و از بدى او درگذر.
32 - همواره بکوش که یاد بگیرى و حفظ کنى و نیکو بفهمى .
33 - کار خود را انجام بده و همیشه در حال خود تفکر و تدبر کن و در انجام
کارهاى بزرگ ، خستگى ناپذیر باش .
34 - هیچگاه و در هیچ کارى سستى مکن .
35 - نادیده گرفتن خوبیها را هرگز جایز مشمار.
36 - هیچ گناهى را سرمایه کسب خیر قرار مده .
37 - از کارهاى بزرگ ، بخاطر خوشى زودگذر، روگردان مباش که از خوشى
جاودانه روگردان شده اى .
38 - دوستدار حکمت باش و سخنان حکیمان را بشنو.
39 - حبّ دنیا را از خود دورکن .
40 - از آداب پسندیده ، خوددارى و امتناع مکن .
41 - در هیچ کارى قبل از فرا رسیدن وقت به آن مشغول نشو و چون به کارى
مشغول شدى ، از روى فهم و بصیرت باشد.
42 - به ثروت مغرور و فریفته نشو.
43 - از مصیبتها، شکست و خوارى به خود راه مده .
44 - با دوست چنان رفتار کن که به دادگاه و قاضى نیاز نداشته باشى و با دشمن
چنان رفتار کن که در هنگام قضاوت ، تو پیروز باشى .
45 - با هیچکس رفتار سفیهانه نداشته باش .
46 - با همه متواضع باش و هیچ فروتنى را کوچک مشمار.
47 - در آنچه که خود را معذور مى دارى ، برادرت را در آن سرزنش مکن .
48 - از تنبلى شادمان مباش .
49 - بر شانس و بخت ، اعتماد مکن .
50 - از کار خیر، پشیمان مباش .
51 - با هیچکس مراء و جدال مکن .
52 - همیشه بر صراط عدل و استقامت و خیر باش .