گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی
گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

گلچینی از سایت های علمی ، فلسفی و عرفانی

اشعار عرفانی آیت الله الهی قمشه ای در مناجات امام حسین با خداوند

زمین خوردن اباعبدالله:
از بر زین چون شه عشق آفرین
کرد زمین مفخر عرش برین
با تن صد چاک و دل سوزناک
ناله همی کرد به یزدان پاک
گفت الاها ملکا داورا 
پادشها ذوالکرما یاورا
در رهت ای شاهد زیبای من  
شمع صفت سوخت سراپای من
عشق شده جان و تنم فی هواک 
نیست شده در نظرم ما سواک
جز تو جهان را عدم انگاشتم
غیر تو چشم از همه برداشتم
کرد ز دل عشق خط غیر پاک
ساخت غمت جامه تن چاک چاک
رفت سرم بر سر پیمان تو
محو توام واله و حیران تو
گر ارنی گوی به طور آمدم
خواستی ام تا به حضور آمدم
بالله اگر تشنه ام آبم تویی
بحر من و موج و حبابم تویی

******************
عشق تو شد عقل من و هوش من
گشته همه خلق فراموش من
مهر تو ای شاهد زیبای جان
آمده در پیکر من جای جان
وادی سینای تو شد سینه ام
پرتو عکس تو شد آیینه ام
ای سر من در هوس روی تو
بر سر نی ره سپر کوی تو
دید رخت دیده دل بی حجاب
لاجرم آمد به رهت پرشتاب
عشق تو گنجی است به ویرانه ام
غیر تو کس نیست به کاشانه ام
می زنم ار ناله هل من مغیث
من چو نی ام وز لب توست این حدیث
نیست کنون در رگ و شریان من
خون مگر آوای توای جان من
سر غم عشق تو شد رهبرم
گو برود در ره وصلت سرم

****************
ای دل و دلدار و دل آرای من
ای به رخت چشم تماشای من
نیست میان من و رویت حجاب
تافت به صحرای من آفتاب
خوش به تماشای جمال آمدم
غرقه دریای وصال آمدم
تشنه لبم تشنه دریای تو
لایم و آیینه الای تو
تشنه به معراج شهود آمدم
بر لب دریای وجود آمدم
تشنه لبم گرچه به وصل تو یار
بحر وجودم که ندارد کنار
چون تو تن آغشته به خون خواهیم
حکم تو را از دل و جان راضیم
راه تو پویند یتیمان من
کوی تو جوید سر و سامان من
چون نی ام از خود ز توام سر به سر
سر برود بر سر نی در به در 

******************
نقش همه جلوه نقاش شد
سر هو الله ز من فاش شد
آینه بشکست و رخ یار ماند
ای عجب این دل شد و دلدار ماند
منزل معشوق شد این دار من
نیست در این دار به جز یار من
هر چه ز من رفت تویی جای آن
دل به تو پرداخت ز سودای آن
آنچه به جا مانده ز جان و تنم
آن تو ای خار غمت گلشنم
گر سر من رفت به نوک سنان
هست سنان سایه سرو جنان
من گل بستان رضای توام
بلبل دستان قضای توام
نیست به جز مهر تو در باغ من
شاخ گل و سنبل سرو سمن
هر چه که خشنودی توست ای حبیب
با همه خشنودم و دارم شکیب
تا مگر از لطف شفیعم کنی
با رقم قرب رفیعم کنی
نوح شوم قوم به کشتی کنم
و ز کرمت خلق بهشتی کنم
کفر و گنه را خط باطل کشم
کشتی اسلام به ساحل کشم
تا دهم از غصه محشر نجات
امت پیغمبر ختمی صفات

منبع: دیوان اشعار مرحوم الهی قمشه ای. نغمه حسینی


برگرفته از ghasedoon.blog.ir

بریم مجلس امام حسین علیه السلام حاجت بگیریم!!!

به مجلس عزای امام حسین علیه السلام خوش آمدید

بُعد دیگر تحریف، بُعدی است که سال­های قبل به آن هم اشاره کرده ­ام؛

منتهی این داغ بر جگر ما مانده است و هر سال تازه ­تر می­ شود.

آن روحیه­ ی حاجت­ خواهی و حاجت­ طلبی در رفتن ­به مجالس حسینیع است؛

که هم منبری­ ها آن را تشویق می­کنند و هم مدّاح‌ها تحریض می­کنند.

اینکه برای حاجت گرفتن به مجالس حسینیع برویم!

مریض داریم، دکترها او را جواب کرده ­اند؛ به مجلس اباعبداللهع برویم و شفای مریضمان را بگیریم!

بیکاریم، به مجلس اباعبداللهعبرویم، تا شغلی برایمان جور شود!

بچّه­ دار نمی‌شویم، برویم از امام حسینع بچّه بگیریم!

خانه نداریم، برویم از امام حسینعخانه بگیریم! این رویکرد حاجت­طلبانه و مزد­گیرانه!

روی منبر و پشت میکروفن می‌گوید آقا ! امشب شب آخر مجلس است، شب مزد است!

ای داد بی­داد! خاک بر سر من!

امام حسینع تو را به خانه­ ی خودش راه داد، می­ خواهی از امام حسینع مزد بگیری؟

اگر معشوق به عاشق راه دهد، عاشق بعد از اینکه به دیدار معشوق نائل شد و به حضورش راه یافت،

زمانی‌که می­خواهد از معشوقش خداحافظی کند،

به او می­گوید: مزد من چقدر می­شود؟! مزدم را به من بده؟!

این رویکرد مزدخواهانه چیست که ما ایجاد کرده ­ایم؟!

این رویکرد حاجت­طلبانه چیست که ما در مجالس حسینیع دمیده ­ایم؟!

.

.


این چه آموزشی است که ما در این مجالس می­ دهیم؟!

نهضت اباعبدالله علیه السلام برای این است که خودت را فراموش کنی.

تو روضه می­ خوانی، می‌گویی حضرت علی­ اکبر ع را این‌گونه ارباً‌اربا کرده­ اند؛

آن‌وقت در این مصیبت سنگین، یاد این افتاده­ ای که شغل نداری؟ بیکاری، آمده ­ای شغل بگیری؟

عاشق این‌گونه است؟! انسان می­تواند عاشق باشد، و یاد غیر­معشوق هم باشد؟!

حضرت ابالفضلع در آب نگاه کردند، خودشان را ندیدند، امام حسین ع را دیدند!

آیا حضرت اباالفضل ع حاجت به آب نداشتند؟ تشنه نبودند؟ مشکل نداشتند؟ گرسنه، خسته و مجروح نبودند؟

همه ­ی اینها بود؛ امّا حضرت اصلاً یاد خودشان نبودند؛

   «فَذَکَرَ عَطَشَ‏ الْحُسَیْنِ»

استاد طیّب


eezishn.mihanblog.com