(منبع: لمعات الحسین، ص 12)
ترویج خشونت در کتابها
اول العلم معرفه الجبار و الاخر العلم تفویض الامر علیه حرف درستی نیست. اول العلم معرفه الجبار نیست بلکه بسم الله الرحمن الرحیم است. اول العلم معرفه الجمال، معرفه الکمال، معرفه الرحمان، معرفه الرحیم، معرفه الله است. قرآن را ببینید با بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد الله، الف لام میم شروع میکند نه جبار. جبار و قاسم الجبارین در آخر میآید. یا ضرب ضربا ضربوا که در صرف و نحو میآورند اینها همه ترویج روحیه خشونتطلبی در ماست. کسانی که از ضرب ضربا شروع به صرف کردن نمودند یا خودشان مشکل داشتهاند یا کار را مشکل دار کردند و یا میخواستند آبروی ما را لکهدار کنند. چه کسی این شعر جبار و بزن بزن را در دهان مردم گذاشت؟!.
نویسنده: آیت الله علی رضائی تهرانی
منبع: کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی) صفحه۶۱۱ تا۶۱۳
تفاوت راه عرفان با مسلک غلوّبرخی همانند شیخیه معتقدند غایت سیر آدمی فنا در امام است. هیچ انسانی به جز امامان نمیتواند مستقیماً به وصال پروردگار برسد و نهایت سیر انسان عادی رسیدن به مقام «معرفت امام» است.
این شیوة تفکر در تاریخ اسلام قدمتی هزارساله و بیشتر دارد و ناشی از خلط راه و راهنما با مقصد راه است. به تعبیر زیارت جامعه، امام راه به سوی خداست «أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَم» و راهنمای این راه هم هست «وَ أَدِلَّاءَ عَلَی صِرَاطِه» ولی مقصد نیست. امام آیت عظمای حق است که علی صلواة الله و سلامه علیه فرمود:
«وَ أَنَا الْآیَة الْعُظْمَی»
ولی ذو الآیه نیست. ذو الآیه خداست. امام واسطة فیض خدا، مظهر علم و قدرت حق و ظرف ارادة اوست، ولی خدا نیست. مقصد، خداست و بس.
قرآن به صراحتی هرچه تمامتر مقصد را پروردگار اعلام میدارد:
أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الأمُورُ[۱]،
وَإِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ[۲]،
وَإِلَیْهِ تُقْلَبُونَ[۳]،
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ[۴]،
وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأمْرُ کُلُّهُ[۵].
استاد در این زمینه در جلد ۵ امامشناسی به صورت مبسوط بحث کردهاند و در رسالة سرّ الفتوح که نقدی بر کتاب پرواز روح است، نیز بر این مسأله تاکید کردهاند.
سلسلة غالیان که مطرود عالمان زبدة شیعه قرار گرفتند و بلکه پیشاپیش مطرود امامان شیعه واقع شدند، سخنی جز این نداشتند که مقصد، خدا نیست بلکه مقصد، امام است و این سخن را به گونههای مختلف ابراز میکردند. البته گاه این طرز تفکر زمینهساز انحرافهایی دیگر شده است. اعتقاد به رکن رابع و شیخ در طریقة شیخیه از همینجا ناشی شد.
ابتدا گفتند دست کسی جز امام به دامان خدا نمیرسد و سپس گفتند دست کسی جز رکن رابع که شیخ است به دامان امام نمیرسد. این انحراف آنقدر خطرناک بود که بزرگان شیعه به صراحت آن را نقد و نفی کردند[۶].
۱. شوری/۵۳.
۲. آل عمران/۲۸.
۳. عنکبوت/۲۱.
۴. بقره/۱۵۶.
۵. هود/۱۲۳.
۶. نقل شده از شیخ اعظم انصاری پرسیدند: نظر شما دربارة رکن رابع چیست؟ بلافاصله فرمود: مرحوم محقق در کتاب «شرایع» میفرماید: «الرّکن الرابع فی النجاسات».
بسم الله الرحمن الرحیم
از باب اختصار به چند نمونه از استدلالهای داعش در خصوص توجیه کارشان ذکر کرده و پاسخ می دهیم
1- یکی از آیاتی که به آن استناد می کنند آیه « فَإِذَا لَقِیتُمُ
الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ..» است با استناد به این آیه گردن
زدن مسمان را جایز می دانند
در پاسخ باید بگوییم:
اولا: این آیه در خصوص جنگ با کفاری و مشرکینی نازل شده است که بت را می
پرستند و مراد کفاری است که با اسلام مخالفت کنند آنهم نه هر کفاری بلکه
کافر و مشرکی که با اسلام عهد و پیمان نبسته باشد
همچنانکه قرطبی از ابن عباس چنین نقل می کند: الکفار المشرکون عبدة الأوثان
وقیل : کل من خالف دین الإسلام من مشرک أو کتابی إذا لم یکن صاحب عهد ولا
ذمة
تفسیر القرطبی ج 16 ص 225
ثانیا: مراد از (فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ)
بدیهى است گردن زدن کنایه از قتل است، بنا بر این ضرورتى ندارد که جنگجویان
کوشش خود را براى انجام خصوص این امر به کار برند، هدف این است که دشمن از
پاى درآید، ولى چون گردن زدن روشنترین مصداق قتل بوده روى آن تکیه شده
است.
و به هر حال این حکم مربوط به میدان نبرد است زیرا« لقیتم» از ماده« لقاء»
در این گونه موارد به معنى« جنگ» است، قرائن متعددى در خود این آیه مانند
مساله اسارت اسیران و واژه حرب (جنگ) و شهادت در راه خدا که در ذیل آیه
آمده است گواه بر این معنى است یعنی کفاری که در میدان جنگ با شما جنگ
کردند چنین کنید حال سوال این است داعش و این تکفیریها که به مناطق مسلمان
نشین حمله می کنند و یا حتی به مناطقی که غیر مسمانان نشین نیز حمله می
کنند اصلا مخاطب آیه «فضَرْبَ الرِّقَابِ» می شوند؟!!!
ثالثا: مگر در خود قرآن نیامده است که هرکس اظهار اسلام کرد باید حرف او را قبول کرد و جان و مال او در امان است
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ
فَتَبَیَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ
مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللَّهِ
مَغانِمُ کَثِیرَةٌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ
عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً
اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که در راه خدا گام بر مىدارید (و به
سفرى براى جهاد مىروید) تحقیق کنید و به کسى که اظهار صلح و اسلام مىکند
نگوئید مسلمان نیستى بخاطر اینکه سرمایه ناپایدار دنیا (و غنائمى) بدست
آورید، زیرا غنیمتهاى بزرگى در نزد خدا (براى شما) است، شما قبلا چنین
بودید و خداوند بر شما منت گذارد (و هدایت نمود) بنا بر این (بشکرانه این
نعمت بزرگ) تحقیق کنید، خداوند به آنچه عمل مىکنید آگاه است.سوره النساء
آیه 94
این مربوط به کفاری است که اظهار اسلام بکند حال مسلمانی که خود در هر روز
شهادتین دراذان و نماز می گوید و در منطقه خود مسجد دارد که نشانه اسلام
اوست آیا کسی حق کشتن او را دارد؟! آیا نباید حرف او و اعمال او را در
خصوص اسلامش پذیرفت؟!!!
رابعا: مگر در روایت نیامده است یکی از مسمانان کافری را که شهادتین گفت او را کشت اما پیامبر (ص) ناراحت شد و او را توبیخ کرد
« أخبرنا أبو ظَبْیَانَ قال سمعت أُسَامَةَ بن زَیْدٍ رضی الله عنهما یقول
بَعَثَنَا رسول اللَّهِ إلى الْحُرَقَةِ فَصَبَّحْنَا الْقَوْمَ
فَهَزَمْنَاهُمْ وَلَحِقْتُ أنا وَرَجُلٌ من الْأَنْصَارِ رَجُلًا منهم
فلما غَشِینَاهُ قال لَا إِلَهَ إلا الله فَکَفَّ الْأَنْصَارِیُّ عنه
فَطَعَنْتُهُ بِرُمْحِی حتى قَتَلْتُهُ فلما قَدِمْنَا بَلَغَ النبی فقال
یا أُسَامَةُ أَقَتَلْتَهُ بَعْدَ ما قال لَا إِلَهَ إلا الله قلت کان
مُتَعَوِّذًا فما زَالَ یُکَرِّرُهَا حتى تَمَنَّیْتُ أَنِّی لم أَکُنْ
أَسْلَمْتُ قبل ذلک الْیَوْمِ»
اسامه بن زید می گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله ما را بسوی قبیلة
حُرقات فرستاد. صبح زود بر آنان یورش بردیم و آنها را شکست دادیم. من و یک
انصاری به مردی از آنان رسیدیم. هنگامی که بر او مسلط شدیم، لا إله إلا
الله گفت. پس مرد انصاری، دست نگه داشت ولی من آنقدر به او نیزه زدم که
کشته شد. هنگامی که به مدینه آمدیم و خبر به نبی اکرم صلی الله علیه و آله
سلم رسید، فرمود: ای اسامه! بعد از اینکه لا إله إلا الله گفت، او را
کشتی؟ گفتم: او برای نجات اش، شهادت آورد. سپس رسول خدا آنقدر این جمله را
تکرار کرد که من آرزو کردم ای کاش! قبل از آن روز، مسلمان نشده بودم
بخاری، محمد، صحیح البخاری، ج 4 ص 1555
2- اما در خصوص روایاتی که داعش برای ذبح مردم به آن تمسک می جویند چند مورد را نقل می کنیم:
روایت در مسند احمد چنین آمده است:
یا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ أَمَا والذی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بیده لقد جِئْتُکُمْ بِالذَّبْحِ فَأَخَذَتِ الْقَوْمَ کَلِمَتُهُ
مسند أحمد بن حنبل ج 2 ص 218
با استناد به این روایت گویند پیامبر (ص) به کفار گفت شما را ذبح می کنم
اما در پاسخ می گوییم:
اولا: مخاطب این کلام قریش و امثال ابوجهل هستند که با حضرت دشمنی کرده و ایشان را اذیت می کردند
فقام رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما قضى صلاته مر بهم وهم جلوس فی ظل
الکعبة فقال یا معشر قریش أما والذی نفسی بیده ما أرسلت الیکم إلا بالذبح
وأشار بیده إلى الحلق فقال له أبو جهل یا محمد ما کنت جهولا فقال رسول الله
صلى الله علیه وسلم انت منهم
مجمع الزوائد ج 6 ص 16
ثانیا: مراد از ذبح کنایه از قتل است نه سربریدن همچنانکه در قرآن آمده است «یذبحون أبناءکم» سمعانی در ذیل این آیه گوید:
ومعنى قوله : ( یذبحون أبناءکم ) أی : یقتلون
تفسیر السمعانی ج 1 ص 77
با این بیان برداشت آنها از این عبارت غلط است بویژه اینکه گوینده این عبارت خود پیامبر (ص) است که پیامبر و مجری دین است
3- روایت دیگری که استدلال می کنند: درباره مردی است که با زن پدرش ازدواج
کرد که سرش را به خدمت پیامبر آوردند: امْرَأَةَ أبیه أَنْ آتِیَهُ
بِرَأْسِهِ
سنن الترمذی ج 3 ص 643
اما در خصوص این شخص باید بگوییم : این شخص حکم خدا را زیر پا گذاشته و مرتد شده بود همچنانکه ابن کثیر گوید:
فمن تعاطاه بعد هذا فقد ارتد عن دینه فیقتل
تفسیر ابن کثیر ج 1، ص 469
شوکانی نیز گوید این دلیل بر این است که امام می تواند امر به کشتن کسی
بدهد که یکی از ضروریات دین را مخالفت کند و آن را حلال بداند مثل همین شخص
که ازدواج با زن پدر را حلال می دانست
فیه دَلِیلٌ على أَنَّهُ یَجُوزُ لِلْإِمَامِ أَنْ یَأْمُرَ بِقَتْلِ من
خَالَفَ قَطْعِیًّا من قَطْعِیَّاتِ الشَّرِیعَةِ کَهَذِهِ الْمَسْأَلَةِ
فإن اللَّهَ تَعَالَى یقول ) وَلا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آبَاؤُکُمْ من (
النِّسَاءِ 52 وَلَکِنَّهُ لا بُدَّ من حَمْلِ الحدیث على أَنَّ ذلک
الرَّجُلَ الذی أَمَرَ صلى الله علیه وسلم بِقَتْلِهِ عَالِمٌ
بِالتَّحْرِیمِ وَفَعَلَهُ مُسْتَحِلًّا وَذَلِکَ من مُوجِبَاتِ الْکُفْرِ
وَالْمُرْتَدُّ یُقْتَلُ لِلْأَدِلَّةِ الْآتِیَةِ
نیل الأوطار ج 7 ص 286
حال این روایت چه ربطی به کشتن افراد بی گناه مسلمان دارد و اگر از آنها
کسی نیز مرتکب حرامی شود مگر داعش امام هستند که بخواهند در خصوص کسی حکمی
بدهند
بنابراین طبق مبنای خودشان مشخص شد که استناد آنها به یک سری از آیات برای
توجیه کارهای خود و مشروعیت بخشیدن به جنایات خودشان است والا در روایات
آمده است خون مسمان احترام دارد و در روز قیامت اولین چیزی است که در خصوص
آن حکم میشود خون است
حدثنا عُثْمَانُ بن أبی شَیْبَةَ وإسحاق بن إبراهیم وَمُحَمَّدُ بن عبد
اللَّهِ بن نُمَیْرٍ جمیعا عن وَکِیعٍ عن الْأَعْمَشِ ح وحدثنا أبو بَکْرِ
بن أبی شَیْبَةَ حدثنا عَبْدَةُ بن سُلَیْمَانَ وَوَکِیعٌ عن الْأَعْمَشِ
عن أبی وَائِلٍ عن عبد اللَّهِ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم
أَوَّلُ ما یُقْضَى بین الناس یوم الْقِیَامَةِ فی الدِّمَاءِ . صحیح مسلم
ج 3 ص 1304
همچنین اکثر مردمی را که داعش ذبح می کند ، اسیر هستند یعنی بعد از اینکه
آنها را گرفتند انها را با بدترین وضع می کشند اگر واقعا آنها مقید به یک
سری روایات هستند و طبق دین مثلا دارند عمل می کند مگر همین دین اسلام
نگفته است باید با اسیر خوب برخورد شود
هیثمی روایتی را در خصوص برخورد با اسیر چنین آورده است
وعن أبی عزیز بن عمیر أخی مصعب بن عمیر قال کنت فی الأسرى یوم بدر فقال
رسول الله صلى الله علیه وسلم استوصوا بالأسارى خیرا وکنت فی نفر من
الأنصار فکانوا إذا قدموا غداءهم وعشاءهم أکلوا التمر وأطعمونی البر لوصیة
رسول الله صلى الله علیه وسلم رواه الطبرانی فی الصغیر والکبیر وإسناده حسن
مجمع الزوائد ج 6 ص 86
حال کسی قبول می کند که داعشی ها چیزی از دین ودیانت می دانند؟!!!!!
با سلام خدمت شما بزرگواران.
لطفا در خصوص این روایت و سندش که دواعش پلید برای فریب جوانان اهل سنت از آن استفاده می کنند توضیح دهید.تشکر
« لا تقوم الساعة حتى ینزل الروم بالأعماق أو بدابق فیخرج إلیهم جیش من
المدینة، من خیار أهل الأرض یومئذٍ، فإذا تصافوا قالت الروم: خلو بیننا
وبین الذین سبقوا منا نقاتلهم، فیقول المسلمون: لا والله لا نخلی بینکم
وبین إخواننا فیقاتلونهم فینهزم ثلث لا یتوب الله علیهم أبداً، ویقتل ثلث
أفضل الشهداء عند الله، ویفتح الثلث لا یفتنون أبداً، فیفتحون قسطنطینیة
فبینما هم یقتسمون الغنائم قد علقوا سیوفهم بالزیتون إذ صاح فیهم الشیطان:
إن المسیح قد خلفکم فی أهلیکم فیخرجون وذلک باطل، فإذا جاءوا الشام خرج،
فینما هم یعدون للقتال یسوون الصفوف إذ أقیمت الصلاة، فیتنزل عیسى بن مریم
صلى الله علیه وسلم، فأمهم، فإذا رآه عدو الله ذاب کما یذوب الملح فی
الماء، فلو ترکه لذاب حتى یهلک، ولکنه یقتله الله بیده، فیریهم دمه فی
حربته»
پاسخ:
حدثنا أبو بَکْرِ بن أبی شَیْبَةَ ثنا أبو مُعَاوِیَةَ عن الْأَعْمَشِ عن
أبی رَزِینٍ قال رأیت أَبَا هُرَیْرَةَ یَضْرِبُ جَبْهَتَهُ بیده وَیَقُولُ
یا أَهْلَ الْعِرَاقِ اَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَنِّی أَکْذِبُ على رسول اللَّهِ
سنن ابن ماجه ج 1 ص 130
صحیح ابن ماجة 1/ 64
تحفة الأحوذی ج 1 ص 256
ابن عمر نیز او را دروغگو می دانست
فخذوا منه ودعوا فقال ابن عمر کذب أبو هریرة
جامع بیان العلم وفضله ج 2 ص 154
وفی حدیث أبی هریرة قال : لما عزلنی عمر عن البحرین قال لی : یا عدوّ الله وعدوّ کتابه ، سرقتّ مال الله
العقد الفرید ج 1 ص 55
البدایة والنهایة ج 8 ص 109
وَیَقُولُ الْعَبْدُ أَطْعِمْنِی وَاسْتَعْمِلْنِی وَیَقُولُ الِابْنُ
أَطْعِمْنِی إلى من تَدَعُنِی فَقَالُوا یا أَبَا هُرَیْرَةَ سَمِعْتَ هذا
من رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال لَا هذا من کِیسِ أبی هُرَیْرَةَ
صحیح البخاری ج 5 ص 2048
مجموع الفتاوى ج 2 ص 218
حال روایت مورد نظر از احادیث فتن است پش چطور ابوهریره که از نقل این روایات امتناع می کرده است در اینجا نقل روایت کرده است؟!!
بسم الله الرحمن الرحیم
استاد مهدی طیب |
نقش موسیقی در سلوک (4مرداد86) | 32:52 | |
پاسخ به سؤالی در مورد شعر و موسیقی (17تیر89) | 5:14 |
بسم الله الرحمن الرحیم
حکومت یا جمهوریّت؟ (مدل حکومت از دیدگاه علامه طهرانی برگرفته از مبانی توحیدی)
منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی ادامه مطلب ...